پاسخ چهارم: امام عسكري (ع)، به افراد مورد اطمينان از وجود مهدي (ع) خبر دادهاست علاوه بر اين كه امام حسن عسكرى عليه السلام به تعدادى از اصحاب و شيعيانش فرزندش مهدى را نشان دادند، به افرادى مورد اطمينان ديگر نيز از وجود حضرت مهدى عليه السلام خبر داده است.
در اين قسمت، دو روايت صحيح و موثق را ذكر مىنماييم:
- خبر دادن به ابو هاشم جعفري
ابو هاشم جعفرى از جمله راويان موثقى است كه امام عسكرى عليه السلام از وجود فرزندش حضرت مهدى به او خبر دادهاست. مرحوم كلينى اين روايت را به سند صحيح آوردهاست:
مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ إِسْحَاقَ عَنْ أَبِي هَاشِمٍ الْجَعْفَرِيِّ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِي مُحَمَّدٍ عليه السلام: جَلَالَتُكَ تَمْنَعُنِي مِنْ مَسْأَلَتِكَ فَتَأْذَنُ لِي أَنْ أَسْأَلَكَ فَقَالَ: سَلْ قُلْتُ: يَا سَيِّدِي هَلْ لَكَ وَلَدٌ؟ فَقَالَ: نَعَمْ فَقُلْتُ: فَإِنْ حَدَثَ بِكَ حَدَثٌ فَأَيْنَ أَسْأَلُ عَنْهُ؟ قَالَ: بِالْمَدِينَةِ.(1)
ابو هاشم جعفرى مىگويد: به امام حسن عسكرى عليه السلام عرضكردم: جلالت و بزرگى شما مرا از پرسش باز مىدارد، اجازه مىفرمائيد از شما سؤالى كنم؟ فرمود، بپرس، عرضكردم: آقاى من! آيا شما فرزندى داريد؟ فرمود: آرى، عرضكردم: اگر براى شما پيش آمدى كند، در كجا از او بپرسم؟ فرمود: در مدينه.
بررسي سند روايت:
در سند اين روايت سه نفر از راويان: 1.محمد بن يحى العطار؛ 2. احمد بن اسحاق؛ 3. ابو هاشم جعفرى واقع شدهاند كه بايد هريك آنان را بررسى كرد.
1ـ محمد بن يحيى العطار:
راوى نخست اين روايت، محمد بن يحياى عطار است. اين شخص از ديدگاه رجال شناسان شيعه، ثقه است. نجاشى از بزرگان رجاليون در باره او مىگويد:
«محمد بن يحيى أبو جعفر العطار القمي، شيخ أصحابنا في زمانه، ثقة، عين، كثير الحديث». فهرست أسماء مصنفي الشيعة المشتهر ب رجال النجاشي، ص353، تحقيق: السيد موسي الشبيري الزنجاني.
محمد بن يحى ابو جعفر عطار قمى، از بزرگان اصحاب اماميه در زمان خودش، موثق، بزرگ قوم است و روايات بسيارى را نقل كردهاست.
2ـ أحمد بن إسحاق:
دومين راوى در اين روايت، احمد بن اسحاق قمى است. نجاشى در باره او مىنويسد:
أحمد بن إسحاق بن عبد الله بن سعد بن مالك بن الأحوص الأشعري، أبو علي القمي، وكان وافد القميين، وروى عن أبي جعفر الثاني وأبي الحسن عليهما السلام، وكان خاصة أبي محمد عليه السلام. فهرست أسماء مصنفي الشيعة المشتهر ب رجال النجاشي، ص91، تحقيق: السيد موسي الشبيري الزنجاني.
احمد بن اسحاق بن عبد الله بن سعد بن مالك بن احوص اشعرى، ابو على قمى است، او نماينده مردم قم بود و از ابى جعفر و امام على النقى عليهما السلام روايت كرده است و از ياران ويژهاى امام حسن عسكرى عليه السلام بود.
شيخ طوسى نيز در فهرست او را به همان عبارت نجاشى ستوده و اضافه مىكند كه او امام زمان عليه السلام را ديدهاست:
الأشعري، أبو علي، كبير القدر، وكان من خواص أبي محمد عليه السلام، ورأى صاحب الزمان عليه السلام، وهو شيخ القميين ووافدهم. الفهرست، ص70، تحقيق: الشيخ جواد القيومي.
و در رجال خود او را ثقه دانسته است: أحمد بن إسحاق بن سعد الأشعري، قمي، ثقة. رجال الطوسي، ص397، تحقيق: جواد القيومي الأصفهاني.
اسم ابو هاشم، داود، فرزند قاسم و كنيه اش ابو هاشم است. او شخصى بزرگوار و مورد وثوق است.
نجاشى در باره او مىنويسد:
داود بن القاسم بن إسحاق بن عبد الله بن جعفر بن أبي طالب، أبو هاشم الجعفري رحمه الله كان عظيم المنزلة عند الأئمة عليهم السلام، شريف القدر، ثقة، روى أبوه عن أبي عبد الله عليه السلام. فهرست أسماء مصنفي الشيعة المشتهر ب رجال النجاشي، ص156، تحقيق: السيد موسي الشبيري الزنجاني.
داود بن قاسم بن اسحاق بن عبد الله بن جعفر بن ابى طالب، ابو هاشم جعفرى در نزد ائمه عليهم السلام داراى منزلت بزرگ بود، او يك انسان با شرافت و ثقه است. و پدرش از امام صادق عليه السلام روايت كرده است.
شيخ طوسى نيز او را موثق و جليل القدر تعريف كردهاست:
داود بن القاسم الجعفري، يكنى أبا هاشم، من ولد جعفر بن أبي طالب عليه السلام، ثقة جليل القدر. رجال الطوسي، ص375، تحقيق: جواد القيومي الأصفهاني
داود بن قاسم جعفرى كنيه اش ابوهاشم از فرزندان جعفر بن ابى طالب عليه السلام است، او فرد موثق و جليل القدر است.
حال با توجه به تصريحات رجاليون در مورد راويان فوق؛ سند روايت در نهايت اتقان است. روايت، از نظر دلالت نيز روشن و صريح در اين است كه امام حسن عسكرى عليه السلام فرزند دارد كه ابو هاشم را به او راهنمائى مىكند.
- خبر دادن به محمد بن علي بن بلال
محمد بن على بن بلال مىگويد: دو بار امام عسكرى از وجود فرزندش به من خبر داد، اين روايت موثق را نيز مرحوم كلنيى و شيخ مفيد روايت كردهاند:
عَلِيُّ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ بِلَالٍ قَالَ: خَرَجَ إِلَيَّ مِنْ أَبِي مُحَمَّدٍ قَبْلَ مُضِيِّهِ بِسَنَتَيْنِ يُخْبِرُنِي بِالْخَلَفِ مِنْ بَعْدِهِ ثُمَّ خَرَجَ إِلَيَّ مِنْ قَبْلِ مُضِيِّهِ بِثَلَاثَةِ أَيَّامٍ يُخْبِرُنِي بِالْخَلَفِ مِنْ بَعْدِه.(2)
محمد بن على بن بلال مىگويد: از جانب امام حسن عسكرى عليه السلام، دو سال پيش از وفاتش پيامى به من رسيد كه از جانشين بعد از خود به من خبر داد، بار ديگر سه روز پيش از وفاتش پيامى رسيد و از جانشين بعد از خود به من خبر داد.
بررسي سند رو ايت:
در سند اين روايت نيز دو نفر: 1. على بن محمد و 2. محمد بن على بن بلال واقع شده است:
- علي بن محمد:
علي بن محمد بن إبراهيم بن أبان الرازي الكليني المعروف بعلان يكنى أبا الحسن. ثقة، عين. له كتاب أخبار القائم [ عليه السلام ].
رجال النجاشي، ص 261
2ـ محمد بن علي بن بلال:
محمد بن علي بن بلال، ثقة.رجال الطوسي، ص401، تحقيق: جواد القيومي الأصفهاني.
نتيجه بررسي روايات:
در ذيل پاسخ سوم، چهارده روايت بيان شد، همه آنها بيانگر اين است كه تعدادى از افراد مورد اطمينان كه در ميان آنها نائبان حضرت مهدى و اصحاب خاص امام عسكرى عليهما السلام نيز وجود دارند، آن حضرت را پس از تولد ديدهاند و به جود حضرت اعتراف كردهاند.
طبق برخى از روايات نيز امام حسن عسكرى عليه السلام، به تعدادى از افراد مورد اطمينان، از وجود حضرت مهدى عليه السلام خبر داده است. كه در اين رابطه، دو روايت صحيح السند بيان شد.
نكته مهم اين كه خود امام معصوم حضرت امام حسن عسكرى عليه السلام از وجود فرزند بزرگوار و جانشين خود خبر داده است كه در اين باره دو روايت صحيح السند نقل شد.
با در نظر داشت اين روايات، در پاسخ قفارى مىگوييم: برفرض اينكه از ديدگاه شيعه، اقوال راويان خبر تولد امام زمان عليه السلام مورد قبول نباشد، ديده شده آن حضرت توسط بزرگان شيعه كه با روايات صحيح السند ثابت شد و همچنين اعلام خبر تولد و وجود حضرت مهدى توسط پدرش كه امام معصوم است كار را يكسره مىكند و راه را براى شبهه افكنان مىبندد.
پاسخ پنجم: اعتراف بزرگان اهل سنت بر ولادت و ملاقات با حضرت مهدي (ع)
همانطوريكه قبلاً متذكر شديم، خيلى به جا بود كه جناب قفارى قبل از ايراد اين شبهه، به اقوال بزرگان اهل سنت نظرى مىافكند و مىديد كه آنان چگونه بر ولادت حضرت مهدى عليه السلام اعتراف دارند و تصريح كردهاند كه مهدى فرزند حسن عسكرى و در سال 255هجرى متولد شده و نام مادرش نرجس است. از قفارى بايد پرسيد كه اين آقايان و بزرگان اهل سنت از چه راهى به ولادت حضرت مهدى عليه السلام يقين كردهاند كه الان به اين مسأله اعتراف دارند؟
در اين جا به برخى از كلمات دانشمندان اهل سنت كه بر ولادت حضرت اعتراف دارند، اشاره مىكنيم و يك نمونه از داستان ملاقات آنان را با حضرت مىآوريم:
- ابو الفداء (متوفاي732هـ)
عماد الدين اسماعيل ابو الفداء، تصريح مىكند كه امام حسن عسكرى، پدر محمد منتظر كه به او قائم، مهدى و حجت مىگويند مىباشد:
وكانت ولادة الحسن العسكري المذكور... هو والد محمد المنتظر، صاحب السرداب، ومحمد المنتظر المذكور هو ثاني عشر الأئمة الاثني عشر، على رأى الإِمامية، ويقال له القائم، والمهدي، والحجة. وولد المنتظر المذكور، في سنة خمس وخمسين ومائتين.(3)
حسن عسكرى كه در بالا ذكر شد،پدر محمد منتظر، صاحب سرداب است. محمد منتظر، دوازدهمين امام دوازدهگانه اماميه است كه به او قائم، مهدى و حجت مىگويند. اين مهدى منتظر در سال 255هجرى به دنيا آمد.
- ابو الوردي (متوفاي749هـ)
زين الدين ابن الوردى نيز تصريح كرده است كه محمد منتظر فرزند حسن عسكرى و در سال255هجرى متولد شده است:
والحسن العسكري والد محمد المنتظر صاحب السرداب، والمنتظر ثاني عشرهم ويلقب أيضا القائم والمهدي والحجة، ومولد المنتظر سنة خمس وخمسين ومائتين.(4)
حسن عسكرى،پدر محمد منتظر، صاحب سرداب است. اين منتظر، دوازدهمين امام شيعيان است كه به قائم، مهدى و حجت لقب گرفته است و زمان تولد منتظر، سال 255هجرى است.
- ابن حجر هيثمي (متوفاي973هـ)
ابن حجر هيثمى در كتاب الصواعق المحرقه كه آن را بر ضد شيعه نوشته است، اعتراف مىكند كه امام عسكرى فرزندى به نام ابو القاسم الحجة داشته است:
ولم يخلف غير ولده أبي القاسم محمد الحجة، وعمره عند وفاة أبيه خمس سنين، لكن أتاه الله فيها الحكمة، ويسمى القائم المنتظر....(5)
امام عسكرى عليه السلام فرزندى غير از ابو القاسم م ح م د حجت نداشته است كه عمر آن حضرت در زمان وفات پدرش پنج سال بوده است؛ ولى خداوند به او حكمت آموخت و قائم منتظر ناميده شده است.
- مناوي (متوفاي1031هـ)
مناوى از علماى به نام اهل سنت، مىگويد: بسطامى اعتراف كرده است كه مادر مهدى عليه السلام نرجس است.
قال العارف البسطامي في الجفر... وأما أمه فاسمها نرجس من أولاد الحواريين.(6)
عارف بسطامى در جفر گفته است: نام مادر مهدى، نرجس از فرزندان حواريون است.
- عاصمي مكي (متوفاي1111هـ)
عاصمى مكى از ديگر علماى اهل سنت به صراحت مىگويد: تنها فرزند امام حسن عسكرى به نام م ح م د مهدى است و بر امامت آن حضرت نيز اعتراف مىكند:
الإمام الحسن العسكري بن على الهادي بن محمد الجواد بن على الرضا بن موسى الكاظم وهو الإمام بعد أبيه وحادي عشر الأئمة...
كنيته أبو محمد... خلف ولده محمدا أوحده وهو الإمام محمد المهدي بن الحسن العسكري بن على التقي بن محمد الجواد ابن على الرضا بن موسى الكاظم بن جعفر الصادق بن محمد الباقر بن على زين العابدين بن الحسين بن على بن أبي طالب رضي الله تعالى عنهم أجمعين ولد يوم الجمعة منتصف شعبان سنة خمس وخمسين ومائتين وقيل سنة ست وهو الصحيح أمه أم ولد اسمها أصقيل وقيل سوسن وقيل نرجس كنيته أبو القاسم ألقابه الحجة والخلف الصالح والقائم والمنتظر وصاحب الزمان.(7)
امام حسن عسكرى، فرزند امام هادى.... و امام بعد از پدرش و يازدهمين امام است... كنيه حسن عسكرى، ابو محمد است. او تنها فرزندش محمد را از خود برجاى گذاشت كه او، امام محمد، مهدى فرزند حسن العسكرى... است. محمد، روز جمعه نيمه شعبان سال 255 به دنيا آمد و برخى گفته اند: در سال 256 به دنيا آمده است و اين قول صحيح است. مادر محمد، ام ولد است و نام مادرش صقيل و برخى گفتهاند نرجس است. كنيه محمد، ابو القاسم و القاب او حجت، خلف الصالح، قائم، منتظر و صاحب الزمان است.
- ملاقات حسن عراقي با حضرت مهدي (ع)
موارد فوق، صراحت گفتار علماى اهل سنت بر ولادت حضرت حجت ارواحناه فداه بود و حال به نمونهاى از اعتراف علماى اهل سنت در مورد ملاقات با آن حضرت اشاره مىكنيم:
شعرانى يكى از علماى اهل سنت در كتاب الطبقات الكبرى كه آن را به «لواقح الانوار فى طبقات الاخيار» نام گذارى كرده، و در آن سخن و سيره اولياء و علماء و سرگذشت آنان را تا قرن دهم بازگو نموده است. از جمله به حكايت عجيبى از حسن عراقى نيز اشاره كرده و داستان تشرف او را به محضر حضرت مهدى عليه السلام اين گونه آورده است:
ومنهم الشيخ العارف بالله تعالى سيدي حسن العراقي رحمه الله تعالى المدفون بالكوم خارج باب الشعرية رضي الله عنه بالقرب من بركة الرطلي، وجامع البشيري ترددت إليه مع سيدي أبي العباس الحريثي، وقال أريد أن أحكي لك حكايتي من مبتدأ أمري إلى وقتي هذا كأنك كنت رفيقي من الصغر، فقلت له: نعم فقال: كنت شاباً من دمشق، وكنت صانعاً، وكنا نجتمع يوماً في الجمعة على اللهو واللعب، والخمر، فجاءني التنبيه من الله تعالى يوماً ألهذا خلقت ؟ فتركت ما فيهم فيه، وهربت منهم فتبعوا ورائي فلم يدركوني، فدخلت جامع بني أمية، فوجدت شخصاً يتكلم على الكرسي في شأن المهدي عليه السلام، فاشتقت إلى لقائه فصرت لا أسجد سجدة إلا وسألت الله تعالى أن يجمعني عليه فبينما أنا ليلة بعد صلاة المغرب أصلي صلاة السنة، وإذا بشخص جلس خلفي، وحسس على كتفي، وقال لي: قد استجاب الله تعالى دعاءك يا ولدي مالك أنا المهدي فقلت تذهب معي إلى الدار، فقال نعم، فذهب معي، فقال: أخل لي مكاناً أنفرد فيه فأخليت له مكاناً فأقام عندي سبعة أيام بلياليها، ولقنني الذكر، وقال أعلمك ورعي تدوم عليه إن شاء الله تعالى تصوم يوماً، وتفطر يوماً، وتصلي كل ليلة خمسمائة ركعة، فقلت: نعم فكنت أصلي خلفه كل ليلة خمسمائة ركعة وكنت شاباً أمرد حسن الصورة فكان يقول: لا تجلس قط إلا ورائي فكنت أفعل، وكانت عمامته كعمامة العجم، وعليه جبة من وبر الجمال فلما انقضت السبعة أيام خرج، فودعته، وقال لي: يا حسن ما وقع لي قط مع أحد ما وقع معك فدم علي ورعك حتى تعجز، فإنك ستعمر عمراً طويلا انتهى كلام المهدي.(8)
شيخ عارف به خدا حسن عراقى كه دفن شده در كوم، بيرون باب شعريه نزديك بركه رطلى و جامع بشيرى. من با آقايم ابى العباس حريثى به نزد او رفتيم، حسن عراقى گفت: از اين كه تو از كودكى با من رفيق بودى مىخواهم حكايت خودم را برايت بگويم گفتم: بگو. گفت: من جوانى از اهل دمشق و صنعت گر بودم. روزهاى جمعه همراه رفقايم مشغول كار لهو و لعب و نوشيدن شراب بوديم، روزى پيام آگاهى و الهام گونهاى از جانب خدا سراغم آمد كه آيا تو را براى اين كارها خلق كردهام؟
بعد از آن، از رفقا و كارهاى كه مىكرديم صرف نظر كردم و از آنها جدا شدم، رفقايم مرا دنبال كردند اما نتوانستند مرا بيابند. آمدم در مسجد جامع بنى اميه ديدم شخصى روى منبر در باره مهدى عليه السلام سخن مىگويد. بعد از شنيدن سخنان او در دلم اشتياق ديدار مهدى نمايان شد، هر سجدهاى كه انجام مىدادم از خداوند درخواست مىكردم كه مرا به ديدار آن حضرت مشرف كند.
شبى بعد از نماز مغرب، نماز مستحب انجام مىدادم كه شخصى پشت سر من نشست و بازويم را گرفت و به من فرمود: فرزندم خداوند دعاى تو را مستجاب كرد، ترا چه شده است، من مهدى هستم. گفتم: آيا به خانه ام مىروي؟ فرمود: بلى. همراه من به خانه رفت و فرمود: جاى خلوت برايم آماده كن. من جاى خلوتى آماده كردم آن حضرت هفت شبانه روز ماند و مرا ذكر خدا ياد داد و فرمود: به تو تقوايم را ياد مىدهم تا انشاء الله بر آن مداومت كنى: يك روز روزه بگير و يك روز افطار كن و هر شب پانصد ركعت نماز بگذار. گفتم: بلى. من هر شب پشت سر او پانصد ركعت نماز مىكردم و من جوان بىريش و نيكو صورت بودم. مى فرمود: فقط پشت سر من بنشين و من همن كار را مىكردم. عمامه او همانند مردم عجم بود و عبايش از كرك شتران بود. پس از گذشت هفت روز خدا حافظى كرد و رفت و به من فرمود:
اى حسن، چيزى كه بين من و تو اتفاق افتاده با كسى ديگر اتفاق نيفتاده، پس بر ورع و تقوا مستدام باش تا جائى كه بتوانى؛ چرا كه من عمر طولانى خواهم داشت.
حسن عراقي كيست؟
يكى از علماى اهل سنت، نجم الدين محمد بن محمد، حسن عراقى را اينگونه معرفى كردهاست:
حسن العراقي: حسن العراقي نزيل مصر، الشيخ الصالح العابد الزاهد صاحب الأحوال العجيبة، والكشف الصحيح، كان عن طريقه إذا أتاه أحد بشيء من الأثواب النفيسة ويقول هذا نذر لك يا شيخ حسن يقبلها ثم يأخذ السكين فيقطعه قطعاً ثم يخيطها بخيط ومسلة، ويقول: إن العبد إذا لبس الجديد تصير النفس سارقة بالنظر إليه، وتعجب به، فإذا قطعناها تقطع خاطر النفس، وحكى عنه الشيخ عبد الوهاب الشعراوي حكاية عجيبة أخبر بها عن نفسه.(9)
نتيجه اين بخش:
تولد حضرت مهدى عليه السلام از ديدگاه شيعه و اهل سنت يك امر قطعى و بديهى است و در نهايت عقيده مهدويت نيز يك عقيده فرا شيعى است كه با اين شبهه پراكنىها زير سؤال نخواهد رفت.
نتيجه كلي از همه مطالب:
از مطالبى كه بيان شد نتايج ذيل به دست مىآيد:
- از ديدگاه شيعه، مسأله مهدويت، يك عقيده ريشه دارى است كه ابتداى آن به زمان رسول خدا صلى الله عليه وآله بر مىگردد. آن حضرت در روايات متعدد از آمدن دوازده جانشين خود خبر داده و هريكى از آن بزرگواران را با تمام مشخصات و اسم براى ما معرفى كرده است.
- بر خلاف ديدگاه قفارى، شهادت حضرت حكيمه و افراد ديگرى كه قضيه تولد امام زمان گزارش كردهاند، فقط مصداق مهدى موعود عليه السلام را براى ما ثابت مىكند؛ نه اينكه مسأله مهدويت را در مكتب شيعه جديداً واردكند.
- جز حضرت حكيمه، حد اقل چهار تن ديگر از خادمان و كنيزان خانه امام عسكرى عليه السلام نيز تولد حضرت را مشاهد نموده و آن را گزارش كردهاند. علاوه بر اين پنج نفر، تعدادى زيادى از اصحاب امام عسكرى عليه السلام در حضور آن حضرت، چهره مبارك حضرت مهدى را ديده اند و طبق اخبار صحيح و موثق، براى برخى از افراد نيز خود حضرت از وجود فرزندش خبر داده است. اگر برفرض روايات كسانى ديگر هم نبود، تنها روايتى كه بيانگر وجود حضرت مهدى توسط امام عسكرى است براى ما كفايت مىكند.
علاوه بر موارد فوق، خود علماى اهل سنت نيز اقرار دارند كه با حضرت مهدى تشرفات و ملاقاتى داشته اند كه نمونه آن را از حسن عراقى نقل كرديم.
پی نوشت:
(1) الأصول من الكافي، ج1، ص328.
(2)الأصول من الكافي، ج1، ص328 و الإرشاد في معرفة حجج الله علي العباد، ج2، ص348.
(3)أبو الفداء عماد الدين إسماعيل بن علي (متوفاى732هـ)، المختصر في أخبار البشر، ج1، ص178، طبق برنامه الجامع الكبير.
(4) تاريخ ابن الوردي، ج1، ص223.
(5) الصواعق المحرقة علي أهل الرفض والضلال والزندقة، ج2، ص601 .
(6)، فيض القدير شرح الجامع الصغير، ج 6، ص277.
(7) سمط النجوم العوالي في أنباء الأوائل والتوالي، ج 4 ص149- 150، تحقيق: عادل أحمد عبد الموجود- علي محمد معوض.
(8) الطبقات الكبرى المسماة بلواقح الأنوار في طبقات الأخيار، ج1، ص475، تحقيق: خليل المنصور.
(9) الكواكب السائرة بأعيان المئة العاشرة، ج1، ص114.
پایان.
منبع : پایگاه ولیعصر