نیمه ماه ذی حجّه، آن هنگام که بَدْر زیبایش، بر عرصه آسمان، حکم فرمایی و جلوه گری می کرد، بدری دیگر در مدینه درخشید که پرتو نورش، همه را واله و حیران کرد و معشوقان مجازی را، از خودنمایی باز داشت.
امام هادی علیه السلام آمد، مدینه روشن شد و دل های دوست داران روشن تر. شادی، مهمان دل ها شد و تبسم، همراه لب ها. مقدمش مبارک!
شاد باش
ماه حج، ماه نزدیک تر شدن به خدای کعبه، به نیمه خود رسیده بود که نوری دیگر، در آسمان پرتو افشانی کرد. سومین «علی»، در میان ستارگان درخشان دیگر، نام گذاری شد و نسیمی از امید و مهر، بر دل های حاجیان و دیگر مسلمانان وزید. زاد روز دهمین پیشوای عاشقان، هدایت گر مردمان، حامی محرومان و همدم دل های مهربان را به همگان شاد باش می گوییم.
تولد
درباره تاریخ تولد حضرت امام هادی علیه السلام بیش تر تاریخ نگاران، اتفاق نظر دارند که ایشان در سال 212 ق به دنیا آمده است، اما درباره ماه و روز ولادت، با هم اختلاف دارند، برخی آن را در 15 و 27 ذی حجه و برخی دیگر در سیزدهم و سوم رجب ذکر کرده اند.
محل تولد آن حضرت در «بصریا» ـ روستایی که امام موسی کاظم علیه السلام در نزدیکی مدینه به وجود آورده بود ـ است. هم چنین آن حضرت، نخستین فرزند امام جواد علیه السلام اسلام می باشند که از بانویی به نام «سَمانه» متولد شد. عمر شریف آن حضرت، 41 سال و چند ماه بوده است.
نام گذاری
حضرت امام جواد علیه السلام ، پس از تولد امام هادی علیه السلام ، نام نیاکان پاکش را بر او نهاد و ایشان را هم نامِ سه امام بزرگ وار؛ امام علی علیه السلام امام علی بن الحسین علیه السلام و امام علی بن موسی الرضا علیه السلام گردانید. این نام گذاری، بسیار به جا بود و امام دهم، به حکم وراثت، ویژگی های نیاکان پاکش را درخود داشت و در صفات نیک، سرآمد روزگار بود.
لقب های مبارک
لقب های گوناگونی برای امام هادی علیه السلام نقل شده که هر کدام، گویای دریچه ای از شخصیت تابناک آن بزرگ وار است؛ لقب هایی چون «ناصح»، «مرتضی»، «فقیه»، «عالم»، «امین»، «طیب»، «رشید»، «مُوَضّح»؛ «روشن کننده احکام»، «خالِص؛ پاک از هر عیب»، «وفی»، «شهید»، «فتاح؛ گره گشا»، «تقی»، «نجیب» و «متوکل» ـ که آن حضرت، از لقب آخر، به دلیل مشاهبت با لقب خلیفه وقت، بی زار بوده و دوست نداشتند به آن لقب خوانده شوند.
فرزندان
حضرت امام هادی علیه السلام ، دارای چهار فرزند پسر به نام های ابومحمد حسن عسکری علیه السلام ، حسین، محمد و جعفر و یک دختر به نام عایشه (یا عِلیّه) بودند. از میان فرزندان ایشان، حسین و محمد، در زمان حیات امام هادی علیه السلام درگذشتند و پسر دیگر ایشان به نام جعفر، بعد از شهادت برادرش، امام حسن عسکری علیه السلام ، ادعای امامت کرد و به جعفر کذاب معروف شد.
راهنمای گمراهان
امام هادی علیه السلام ، همان گونه که از نام مبارک ایشان برمی آید ـ که به معنای راهنما و هدایت گر است ـ ، در راه نجات گمراهان و رهنمون شدن آن ها به بزرگْ راه سعادت و خوشبختی، تلاش فراوانی داشتند. از جمله هدایت یافته گان، فردی به نام «ابوالحسن بصری» است که مذهب واقفی داشت و پس از امام هفتم علیه السلام ، امامت هیچ یک از فرزندان حضرت را نپذیرفته بود. روزی امام علی النقی علیه السلام او را دیدند و فرمودند: «این خواب غفلت تا کی؟ آیا زمان آن نرسیده که به خود آیی...». نفَس قدسی حضرت، آن چنان گرم و اثرگذار بود که همین دو جمله، او را دگرگون ساخته و به راه اصلاح باز آورد و به امامت حضرت هادی علیه السلام اعتراف کرد.
گره گشایی
تاریخ نویسان، نام افراد زیادی را که برای حل مشکل و رفع گرفتاری خود به پیشوای دهم مراجعه کرده و از محضرآن امام، با خشنودی بازگشته اند را به ثبت رسانده اند. یکی از این نمونه ها، مراجعه فردی است که از بدهی سنگین خود، به ایشان پناه برد و امام علیه السلام به او راهی آموخت تابتواند پول مورد نیاز را از خلیفه وقت بگیرد؛ حضرت به ایشان فرمود: در شهر، دستْ خطی را که من به تو می دهم، در حضور مردم به من عرضه کن ومبلغی که در آن نوشته شده است را ازمن درخواست کن. آن مرد به دستور امام علیه السلام عمل کرد و در سامرا، در حالی که برخی از اطرافیان خلیفه ومردم در محضر آن حضرت نشسته بودند، وارد شد و با نشان دادن نوشته، از حضرت، مبلغ آن را تقاضا کرد. امام علیه السلام از شخص مهلت خواست، اماآن فرد اصرار ورزید. وقتی جریان به گوش خلیفه رسید، دستور داد تا مبلغ زیادی ـ که سه برابر بدهی شخص بود ـ را به امام بدهند. امام علیه السلام پول ها را گرفت و همه را به آن مرد عرب داد و گره از کار او باز کرد.
گذشت
«بُرَیحه عباسی»، که از سوی خلیفه به امامت جماعت مکه و مدینه منصوب شده بود، از امام هادی علیه السلام نزد متوکل، بدگویی کرد و برایش نوشت: «اگر نیاز به مکه و مدینه داری، علی بن محمد را از این دو شهر بیرون کن؛ زیرا او مردم را به سوی خود خوانده و گروه زیادی از او پیروی کرده اند».
بر اثر بدگویی های پی در پی بریحه، متوکل، امام علیه السلام را از مدینه به سامرا تبعید کرد. در مسیر انتقال حضرت به سامرا، بریحه نیز ایشان را همراهی کرد و با گستاخی تمام، به امام گفت: تو خود می دانی که عامل تبعید تو من بودم، اکنون اگر نزد متوکل از من شکایت کنی، به اموالت در مدینه آسیب رسانده و دوست دارانت را می کشم...». امام نگاهی به او کرد و فرمود: «نزدیک ترین راه برای شکایت از تو این بود که شب گذشته شکایتت را نزد خدا بردم و چنین شکایتی را نزد غیر او از بندگانش نخواهم برد». بریحه با شنیدن این سخن به وحشت افتاد و با التماس و زاری، از امام تقاضای بخشش کرد. امام علیه السلام با وجود رنج هایی که به سبب بدگویی های او متحمل می شد، از او گذشتند و وی را بخشیدند.
خوشه چینان معرفت
شناسایی و جذب افراد با استعداد و تربیت آنان بر اساس اصول اسلامی و مجهزساختن آن ها به انواع دانش های مورد نیاز جامعه، از رسالت های مهم امامان معصوم علیهم السلام بود و محدودیت های اعمال شده از سوی حکومت های وقت، هرچند انجام این رسالت را در حد مطلوب، با مشکلاتی مواجه ساخت و بسیاری را از دست یابی به این سرچشمه های زلال دانش و معرفت، محروم کرد، ولی موجب تعطیل شدن آن نشد. بر اساس نوشته شیخ طوسی،تعداد دست پروردگان پیشوای دهم و کسانی که از آن حضرت، در زمینه های مختلف علوم اسلامی، روایت نقل کرده اند، بیش از 185 نفر می باشد که در میان آنان، می توان چهره های برجسته علمی و فقهی چون «ایوب بن نوح»، «حسن بن علی ناصر»، «عبدالعظیم حسنی» و «عثمان بن سعید» را نام برد.
آماده سازی مردم برای دوران غیبت
«تقدیر الهی این بود که امام هادی علیه السلام ، نوه گران مایه خویش را نبیند، چرا که ولادت حضرت مهدی علیه السلام ، حدود یک سال بعد از شهادت حضرت هادی علیه السلام رخ داد؛ اما آن حضرت، به دلیل آگاهی از نزدیک شدن وعده خدا درباره ولادت امام مهدی علیه السلام ، جوّ فکری، فرهنگی و اجتماعی جامعه خویش را برای میلاد نور آماده و مقدمات آن را فراهم می ساخت. از این رو، امام هادی علیه السلام ، به تدریج، از حضورش در میان مردم می کاهد تا مردم را رفته رفته برای دوران غیبت امام علیه السلام ، آماده سازد و به همین دلیل است که حضرت، در بغداد و مرکز کشور پهناور اسلامی، برای خویش نمایندگانی برگزید تا واسطه پیوند میان امام علیه السلام و دوست داران اهل بیت علیهم السلام باشند».
بشارت ظهور مهدی علیه السلام
امام هادی علیه السلام ، با بیان سخنانی خیلی روشن، امامان بعداز خود را ذکر کرده و فرمودند: «امامِ پس از من، فرزندم حسن علیه السلام و پس از او، پسرش قائم(عج) است؛ همو که زمین را از عدل و داد لبریز می سازد، همان گونه که در آستانه ظهورش، از ستم و بیداد لبریز است». و با این بیان، هرگونه شبهه و تردیدی را از دل های حق جویان زدودند.
دانشگاه امام شناسی
یکی از یادگارهای امام هادی علیه السلام ، «زیارت جامعه» است. امام علیه السلام دراین زیارت، به توصیف جایگاه امام و در واقع، به امام شناسی برای تمامی دوست داران اهل بیت علیهم السلام پرداخته و آن ها را با مقام آن بزرگ واران آشنا می سازد. یکی از ویژگی های این زیارت نامه، عمومی بودن آن است؛ بدین معنا که می توان آن را در تمامی زیارت های مربوط به دوازده امام خواند و بهره مند شد. در فرازی از این زیارت پرمحتوا می خوانیم: «هر انسان شریفی، در برابر شرافت شما، سر فرود آورد و هر گردنْ فرازی، به فرمان شما درآید و فروتن گردد... نام شما در ردیف نام های دیگران است و پیکرتان با سایر پیکرها،... چه شیرین است نام های شما و چه گرامی است جان های تان و چه بزرگ و والاست مقام شما...».
تنها خدا
یکی از یاران امام هادی علیه السلام ، که به سبب ارادت به ایشان، از سوی متوکل، خلیفه وقت، مورد بی مهری واقع شده و حقوق و مزایای او را قطع کرده بودند، نزد امام علیه السلام رفت و از وضع معیشتی خود، به امام علیه السلام شکایت کرد و از حضرت خواست تا نزد خلیفه، وساطت وی را بکند. امام علیه السلام به او فرمود: «اگر خدا بخواهد، بی نیاز خواهی شد». همان شب، فرستادگان متوکل به سراغ او آمده و از وی خواستند تا نزد خلیفه برود. پس از ورود این مرد به کاخ خلیفه، متوکل با رویی گشاده او را مورد توجه قرار داده و دستور داد تا حقوق وی را دو برابر کنند. مرد، خوشحال نزد امام علیه السلام حاضر شد و پس از سپاس گزاری، باشگفتی از امام پرسید که چگونه با این که نزد خلیفه نرفته اید، مشکل من حل شده است؟ امام علیه السلام پاسخ دادند: «خداوند متعال می داند که ما در کارهای خود، جز به او رجوع نمی کنیم و در سختی، جز به او توکل نداریم؛ لذا تمامی خواسته های ما را برآورده می سازد...». آن مرد فهیمد که از برکت دعای حضرت، گرفتاری او برطرف گردیده است.
بهره ای از نور
ستایش دانشمندان دین
دانشمندان دین، در روزگار غیبت امام زمان(عج)، نقش بسیار حساس و مهمی دارند؛ از این رو، حضرت امام هادی علیه السلام ، در ستایش از این گروه فرمودند: «اگر پس از غیبت حضرت قائم علیه السلام ، دانشمندانی نبودند که به سوی او دعوت کنند و روش او را برای خواستاران، بیان و با برهان و دلیل، از دین او دفاع کنند و بندگان ضعیف را از چنگ ابلیسان و دام مخالفان اهل بیت علیهم السلام و ازدرگاه حقْ رانده شدگان، نجات دهند، تمام مردم، از حق روی گردان می شدند و حقیقت ایمان، برایشان روشن نمی شد، اما دانشمندان دین، مهار دل شیعیان ضعیف را در دست دارند، همان گونه که کشتی بان، سّکّان کشتی را به دست دارد. آنان نزد خداوند متعال، برتر و گرامی ترین هستند...».
روزها را شوم ندانیم
امام هادی علیه السلام ، هم چون پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله ، در مبارزه با عادت ها و سنت های باطل جاهلی، تلاش فراوان داشت؛ داستان زیر، نمونه ای است از این تلاش ها: یکی از اصحاب ایشان به نام «حسن بن مسعود» می گوید: روزی انگشتم زخم برداشت و در راه، با مرکبْ سواری بر خورد کردم و شانه ام آسیب دید و پس ازآن، وارد جمعیتی شدم و لباس هایم پاره گشت. همین که خدمت ابوالحسن، امام هادی علیه السلام ، رسیدم، گفتم: خداوند مرا از شر این روز آسوده بدارد، چه روز شومی است! حضرت، از شنیدن این سخن، ناراحت شده و سخنانی فرمودند که دانستم اندیشه ام باطل و نادرست است. ایشان در بخشی از این نصیحت ها به من فرمودند: «ای حسن! روزگار را چه گناهی است که چون به سزای کردار خویش می رسید، آن را شوم می شمارید؟... به راه خطا مرو و روزها را مؤثر در احکام الهی ندان و نقشی به عهده آن ها مگذار!».
سفارش به پاکیزگی
امام هادی علیه السلام ، مسلمانان را به پاکیزگی و آراستگی فرا خوانده و می فرمود: «خداوند، زیبایی و آراستگی را دوست می دارد، آلودگی و آشفتگی را برای مومن نمی پسندد و خداوند دوست دارد اثر نعمت خود را بر بنده اش ببیند و او باید جلوه های نعمت های خداوند را نشان دهد». به حضرت عرض کردند: چگونه اثر نعمت را ظاهر کند؟ حضرت فرمود: «لباس خود را پاکیزه نگه دارد، خود را خوش بو کند، خانه اش را نیکو بدارد و حیاط آن را جارو کند، حتی روشن کردن چراغ، پیش از غروب خورشید، فقر و تهی دستی را از بین می برد و روزی را افزون می کند».
ارزش کرامت
ارزش های انسانی، گوهرهای نابی را می مانند، که جوینده آن، در واقع به دنبال دُرّ و یاقوت است و اگر بتواند با تلاش های خود، به آن برسد، سرمایه ای اندوخته که کسی را چنین سرمایه گرانْ سنگی به دست نیامده است. امام هادی علیه السلام ، در سرزنش کسانی که این ارزش ها را سبک شمرده و کرامت را درک نمی کنند، فرمودند: «هر که ارزش بزرگ واری را نداند، شایسته خواری و خفت است». و باید دانست که چنین انسانی، قابل اعتماد نمی باشد و به فرموده امام هادی علیه السلام : «هر که قدر خود نداند، از شرّ او ایمن نباش».
پاس داشت نعمت ها
نگه داری و تلاش در حفظ و افزایش دارایی، مهم تر از به دست آوردن آن است. انسانِ برخوردار از نعمت ها و هدایای خداوند نیز، با توجه به این نکته، لازم است نخست راه حفظ و افزایش نعمت را بشناسد و سپس جویای خود آن باشد. در این راستا، حضرت امام هادی علیه السلام ، دو راهْ کار اساسی را بدین شرح بیان فرمودند: «نعمت ها را با نیک رفتاری در حق آن ها پایدار دارید و با سپاس گزاری از نعمت ها، در پی افزایش آن ها باشید». و در مقابل فرمودند: «کفران نعمت ها، نشانه سرمستی و باعث تغییر و از بین رفتن آن هاست».
زیان جدال و حسدورزی
مجادله، برتری جویی و اصرار بی جا بر گفته های خویش، زیان های فراوانی در پی خواهد داشت که در کلامی نورانی از امام هادی علیه السلام چنین بیان شده است: «جدال، دوستی های قدیمی را از بین می برد و کینه های استوار، بر جای می نهد و کم ترین چیز در جدال، برتری جویی است و برتری جویی، اساس جدایی است». آن امام بزرگ وار، هم چنین به زیان های خوی ناپسند دیگری به نام «حسد» اشاره کرده و فرمودند: «تو را از حسد پرهیز می دهم که [زیان] آن در تو آشکار شود و در دشمن تو کارگر نیفتد». بر اساس فرمایش امام هادی علیه السلام شخص حسود، زیان های روحی و جسمی را تنها نصیب خودش می کنند.
مبارزه با تنبلی
تنبلی و کوتاهی در انجام کار، موجب بازماندن انسان از رسیدن به هدف هایش می گردد و این ایستایی نیز، اندوه و تأسّف را در پی خواهد داشت. در این میان، یکی از راه های پیش گیری از سهل انگاری و کوتاهی در انجام برنامه ها، اراده و تصمیم گیری محکم و عملی می باشد. امام علی النقی علیه السلام در این باره، چنین سفارش فرمودند: «افسوسِ کوتاهی در انجام کار را با تصمیم قاطع، جبران کن».
شکر نعمت، برتر از نعمت
حضرت امام هادی علیه السلام ، درباره آثار سپاس گزاری و برتری آن، برخودِ نعمتی که باعث سپاس گزاری شده است، فرمودند: «شکرگزاری نعمت، نیکوتر است از نعمتی که باعث شکر شده؛ زیرا نعمتْ کالای دنیاست و شکرِ نعمت، کالای دنیا و آخرت».
براین اساس، کسی که سپاس نعمت الهی را به جای می آورد، ضمن این که گامی در جهت افزایش نعمت های خداوند برداشته، قدمی نیز در افزایش اندوخته های آخرت خویش برداشته و باعث کسب ثواب و پاداش شده است.
پارسایی
هادی مسلمانان، اما دهم، حضرت علی النقی علیه السلام ، درباره پارسایی و پرهیزگاری و دوری از آن چه ناخشنودی حضرت حق را در پی خواهد داشت، فرمودند: «هر که از خداوند بپرهیز، از او بپرهیزند و هر که خدا را فرمان برد، اطاعت شود و هر که مطیع خداست، از خشم مخلوق باکی ندارد و هر که خداوند را به خشم آورد، باید یقین کند که به خشم بندگان او گرفتار می شود».
و به راستی چه سعادت مند خواهد بود کسی که نعمت زندگی را صرف بندگی کند و تمام کوشش او، کسب خشنودی حضرت حق باشد.
خداوند؛ برتر از توصیف
شناخت خداوند، در بالاترین درجه آن، از آنِ بندگان برگزیده او و انسان های کاملی است که در خاندان وحی و اعجاز و کرامت رشد یافته اند. حضرت امام هادی علیه السلام ، در وصف خداوند فرمودند: «به راستی، خداوند وصف نشود، جز بدان چه خود را وصف کرده است؛ کجا وصف شود آن که حواس، از درکش عاجزند و اوهام، بدو نرسند و تصورات، به کُنه او پی نبرند و در دیده ها نگنجد. در نزدیکی اش، دور است و در دوری اش، نزدیک؛ چگونگی را پدید آورده، بی آن که گفته شود خود او چگونه است و مکان را آفریده، بی آن که خود مکانی داشته باشد. او از چگونگی و مکان برکنار است، یکتا و یگانه است، شکوه و ابهت اش بزرگ و نام هایش پاک است».
یکی از آفت های دانش پژوهی
جویای دانش، تا زمانی که ندانسته های خود را بیش تر از دانسته هایش بداند، درک کرده و به این حقیقت رسیده باشد که هر آن چه آموخته، قطره ای از اقیانوس دانش است، در مسیر رشد و بالندگی قرار گرفته است؛ ولی اگر توجه به آموخته ها کرده و آن را بسیار انگارد، دچار آفت علمی شده و از پیشرفت های بعدی، باز می ماند. امام هادی علیه السلام در تبیین این آفت، می فرمایند: «خودبینی، انسان را از دانش جویی باز می دارد و به تکبر و خودخواهی جاهلانه فرا می خواند».
کتاب شناسی امام هادی علیه السلام
1. ارفع، سیدکاظم، امام علی النقی علیه السلام ، فیض کاشانی، تهران، 1370.
2. رفیعی، علی، تحلیلی از تاریخ دوران دهمین خورشید امامت، امام هادی علیه السلام ، دفتر تبلیغات اسلامی، قم، 1370.
3. سازمان تبلیغات اسلامی، امام هادی علیه السلام ، ترجمه: واحد تدوین و ترجمه، تهران، 1368.
4. سحاب، ابوالقاسم، زندگانی حضرت امام علی النقی علیه السلام ، اسلامیه، تهران، 1375ق.
5. شریف قرشی، باقر، زندگانی امام علی الهادی علیه السلام ، ترجمه: سید حسن اسلامی، دفتر انتشارات اسلامی، قم، 1371.
6. شیرازی، رضا، دهمین ستاره (داستان زندگی امام هادی علیه السلام )، پیام آزادی، تهران، 1373.
7. عقیقی بخشایشی، عبدالرحیم، زندگانی پیشوای دهم، امام هادی، نسل جوان، قم، 1357.
8. عمادزاده، حسین، زندگانی حضرت امام علی النقی الهادی علیه السلام ، شرکت سهامی طبع کتاب، تهران، 1341.
9. کمپانی، فضل اللّه ، حضرت امام علی النقی علیه السلام ، مفید، تهران، 1360.
10. گروه نویسندگان، پیشوای دهم، حضرت امام علی بن محمدالهادی علیه السلام ، موسسه در راه حق، قم، 1371.
11. گروه نویسندگان، تحلیلی از زندگانی امام علی النقی علیه السلام ، موسسه احیا و نشر میراث اسلامی، قم، 1359.
12. مدرسی، سیدمحمدتقی، زندگی و سیمای حضرت امام هادی علیه السلام ، ترجمه: محمد صادق شریعت، انصارالحسین، تهران، 1370.
13. نجفی، محمدجواد، ستارگان درخشان، اسلامیه، تهران، ج 12، 1361.
منبع : پایگاه حوزه