انجام امر به معروف و نهی از منکر نیازمند شناخت آنهاست و باید بدانیم ماهیت آنها چیست؟ پس از شناخت، باید به دنبال را ههایی مناسب برای عملیاتی کردن آن بود. به راستی چگونه می توان این واجب الهی را انجام داد که بیشترین تأثیر را داشته باشد؟
منکر، رفتار ناپسند، زشت، مذموم
سفارش به انجام خوبی ها و درخواست ترک و دوری از بدی ها، کاری عاقلانه و خداپسندانه است که ضمن حفظ نظم اجتماعی، رمز بقای راه و رسم اسلام و مسلمانی نیز می باشد. امر به معروف و نهی از منکر شیرازه دین و شریعت و عاملان به آن، شیرازه جامعه معرفی شده است. همچنانکه قرآن فرموده: «وَ لْتَكُن مِّنكُمْ أُمَّةٌ یَدْعُونَ إِلىَ الخَیرِ وَ یَأْمُرُونَ بِالمَعْرُوفِ وَ یَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنكَرِ وَ أُوْلَئكَ هُمُ الْمُفْلِحُون[آل عمران،104] باید كه از میان شما گروهى باشند كه به خیر دعوت كنند و امر به معروف و نهى از منكر كنند؛ اینان رستگارانند.»
وفادار باشیم
امر به معروف در دیدگاه الهی یک نوع وفاداری دانسته شده است. پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) در حدیثی، اسلام را ده بخش معرفی کردند که دو بخش آن اختصاص به امر به معروف و نهی از منکر دارد. حضرت فرمودند: «وَ الْأَمْرُ بِالْمَعْرُوفِ وَ هُوَ الْوَفَاءُ وَ النَّهْیُ عَنِ الْمُنْكَرِ وَ هُوَ الْحُجَّة؛ امر به معروف، وفاداری است و نهی از منکر اتمام حجت می باشد.» (الخصال، ج2، ص447)
«و اگر کسی منکری را ببیند و در حالی که می تواند عکس العمل نشان دهد؛ آن را انکار نکند؛ پس همانا دوستی اش را نسبت به نافرمانی خدای بزرگ نشان داده و هرکس که نافرمانی خدا را دوست بدارد؛ همانا دشمنی با خدا را ظاهر کرده است.»
آری، امر به معروف وفاداری نسبت به خدا، نسبت به پیامبران و حتّی نسبت به دیگران و همنوع دوستی است. چگونه فردی که به راحتی گناه را می بیند و سکوت می کند را می توان یک وفادار نسبت به اسلام و راه انبیاء و صالحان دانست؟ در حدیثی از امام باقر (علیهالسلام) داریم که حضرت فرمودند: «إِنَ الْأَمْرَ بِالْمَعْرُوفِ وَ النَّهْیَ عَنِ الْمُنْكَرِ سَبِیلُ الْأَنْبِیَاءِ وَ مِنْهَاجُ الصُّلَحَاء؛ همانا امر به معروف و نهی از منکر راه پیامبران و روش نیکوکاران است.» (الکافی، ج5، ص56)
باید از خود پرسید: آیا پیامبران راه غلطی داشته اند که ما امروزه، راه آنها را ترک کردیم؟ آیا روش صالحان نادرست بوده که جایی در سبک زندگی ما ندارد؟
حجت را تمام کنیم
هیچ چوب تری آتش نمی گیرد. اینکه می گویند: تر و خشک، با هم می سوزند؛ حرفی غیر عملیاتی است. آن ترها، حتماً ابتدا خشک شده اند؛ بعد آتش گرفته اند! در حدیث حضرت رسول (صلی الله علیه و آله)، نهی از منکر اتمام حجّت معرفی شده تا گناهکاران، در درجه نخست بدانند کارشان غلط است و در پیشگاه الهی، نتوانند بهانه تراشی کنند. در درجه بعد، نهی از منکر معیار روشنی است که خداوند ما را بیازماید و ببیند که آیا ما هم به گناه راضی هستیم یا نه؟ آیا حاضریم به هنگام شکسته شدن حدود الهی، سکوت خود را بشکنیم؟
باید توجه داشت که اگر در مقابل خطاکاران، اعتراضی نشود؛ آن سکوت، نشانه ای برای رضایت ما به گناه، محسوب شده و جولانگاه گناهکاران را وسیع تر میکند. از این جهت است که حضرت امام صادق(علیهالسلام) فرمودند: «وَ إِذَا رَأَى الْمُنْكَرَ فَلَمْ یُنْكِرْهُ وَ هُوَ یَقْدِرُ عَلَیْهِ فَقَدْ أَحَبَّ أَنْ یُعْصَى اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ وَ مَنْ أَحَبَّ أَنْ یُعْصَى اللَّهُ فَقَدْ بَارَزَ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ بِالْعَدَاوَةِ؛ و اگر کسی منکری را ببیند و در حالی که می تواند عکس العمل نشان دهد؛ آن را انکار نکند؛ پس همانا دوستی اش را نسبت به نافرمانی خدای بزرگ نشان داده و هرکس که نافرمانی خدا را دوست بدارد؛ همانا دشمنی با خدا را ظاهر کرده است.» (الکافی، ج5، ص108)
ما که نمی توانیم
در حدیث بالا، توانایی نهی از منکر شرط، دانسته شده است. برخی به این بهانه که نهی از منکر در توان آنها نیست؛ سکوت کرده و میدان را برای گناهکاران خالی میکنند. امّا در تعالیم اسلامی جلوی این بهانهگیری ها گرفته شده است. امام علی(علیهالسلام) فرمودند: «مَنْ تَرَكَ إِنْكَارَ الْمُنْكَرِ بِقَلْبِهِ وَ یَدِهِ وَ لِسَانِهِ فَهُوَ مَیِّتٌ بَیْنَ الْأَحْیَاء؛ کسی که نهی از منکر را با قلبش و دستش و زبانش ترک کند؛ پس او مُردهای است در میان زندهها.» (التهذیب، ج6، ص181) بنابر این روایت هر مسلمانی در مواجهه با منکر وظیفه دارد که عکس العمل مناسبی را از خود بروز دهد. نباید بهانه تراشی کرد و باید وظیفه را به انجام رساند.
عزّت یا ذلّت
کیست که در زندگی خود دنبال عزّت و سربلندی نباشد. در قرآن کریم عزت مخصوص خداوند دانسته شده و آمده: « مَن كاَنَ یُرِیدُ الْعِزَّةَ فَللهِ الْعِزَّةُ جَمِیعًا[فاطر، 10] هر كه خواهان عزت است بداند كه عزت، همگى از آن خداست.» امام صادق (علیه السلام) زندگی عزتمندانه را در پرتوی امر به معروف و نهی بیان کرده و فرمودند: «الْأَمْرُ بِالْمَعْرُوفِ وَ النَّهْیُ عَنِ الْمُنْكَرِ خَلْقَانِ مِنْ خَلْقِ اللَّهِ فَمَنْ نَصَرَهُمَا أَعَزَّهُ اللَّهُ وَ مَنْ خَذَلَهُمَا خَذَلَهُ اللَّهُ؛ امر به معروف و نهی از منکر دو مخلوق خدا هستند. پس هر کسی که آنها را یاری کند؛ خدا او را عزیز تر کرده و هرکس آنها را خوار کند؛ خداوند او را ذلیل تر می کند.» بنابر این حدیث، هر تلاشی که جهت توسعه و گسترش امر به معروف و نهی از منکر صورت گیرد؛ نصرت الهی و مسیر عزتمندی بیشتر است.
امر به معروف وفاداری نسبت به خدا، نسبت به پیامبران و حتّی نسبت به دیگران و همنوع دوستی است. چگونه فردی که به راحتی گناه را می بیند و سکوت می کند را می توان یک وفادار نسبت به اسلام و راه انبیاء و صالحان دانست؟ در حدیثی از امام باقر (علیهالسلام) داریم که حضرت فرمودند: «إِنَ الْأَمْرَ بِالْمَعْرُوفِ وَ النَّهْیَ عَنِ الْمُنْكَرِ سَبِیلُ الْأَنْبِیَاءِ وَ مِنْهَاجُ الصُّلَحَاء؛ همانا امر به معروف و نهی از منکر راه پیامبران و روش نیکوکاران است.»
هنرمند باشیم، کمی هم خرج کنیم
برای اثرگذاری هرچه بیشتر این واجب الهی باید هنرمند بود. زبان هنر شیواترین و شیرین ترین زبان ها ست. باید موقعیت را سنجید؛ سپس وارد عمل شد. گاهی لازم است یک طرح دوستی بریزیم. گاهی یک پیامک یا چند خط نامه کافی است. گاهی نیاز است چشمان خود را خشمگین نشان دهیم و گاه نیاز است از نیروی انتظامی بخواهیم وارد عمل شود. حتی شاید نیاز باشد کمی هم خرج کنیم.
سیّد مهدی قوام، از روحانیون اخلاقی دهه 40 تهران است که در انجام تأثیرگذار امر به معروف و نهی از منکر گوی سبقت را از خیلی ها ربوده بود. شاگردان ایشان نقل کردند که یک شب، پس از مجلس، به خیابان لاله زار می رود، خانم تن فروشی را صدا کرده و پول هایی به او داده و می گویند: تا این پول ها را داری گناه نکن.
پس از روزگاری، در حرم سیدالشهدا (علیه السلام) خانمی، سیّد مهدی قوام را صدا می زند و می گوید: بعد آن شب توبه کرده و زندگی سالمی را تشکیل داده است.
کلام آخر
اهمیت امر به معروف و نهی از منکر به حدّی بالاست که به ما هیچ گاه اجازه ترک آن داده نشده است. تنها کافی است برای انجام هر چه بهتر آن فکر کرد و بهترین و هنرمندانه ترین راه ها را یافت.
حجة الاسلام معین شرافتی
منبع : پایگاه تبیان