فارسی
پنجشنبه 06 دى 1403 - الخميس 23 جمادى الثاني 1446
قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه
0
نفر 0

بزرگ ترین فاجعه تاریخ اسلام

بزرگ ترین فاجعه تاریخ اسلام


پس از حادثه خونین کربلا و آگاهى مردم از ماهیّت یزید و پلیدى و خباثت وى، و اعلام قیام و جهاد از سوى «عبداللّه بن حنظله غسیل الملایکه» و برخى دیگر از صاحب نفوذان، انقلاب خونینى در مدینه آغاز شد.

واقعه حرّه
«واقعه حرّه»؛ رخدادى بسیار تلخ و سنگين است که در سال 63 هجرى قمرى در ایام سلطنت يزيد بن معاويه، ميان لشکريان شام و مردم مدينه به وقوع پيوست.
«حرّه» در لغت به سرزمين سنگلاخ و ناهموارى گفته مى ‌شود که داراى سنگ ‌هاى سياه بوده و عبور از آن‌ها به دشوارى صورت مى ‌گيرد. واقعه حرّه از آن رو چنين نام گرفته که هجوم لشکريان حکومتى شام به مردم مدينه از سمت شرقى آن، يعنى از ناحيه سرزمين‌ هاى سنگلاخى آن شهر صورت گرفته است.
سیوطى (دانشمند معروف اهل سنّت) نقل مى کند که حسن بصرى از این فاجعه یاد کرد و گفت: به خداسوگند! هیچ کس از آن حادثه نجات نیافت (یا کشته و یا زخمى شد و یا مورد آزار و توهین قرار گرفت); گروه زیادى از صحابهو دیگر مسلمانان در آن ماجرا به قتل رسیدند; مدینه غارت شد و هزار دختر مورد تجاوز قرار گرفت!! سپس از روى تاسّف و اندوه گفت: «اِنَّا لِلّهِ وَ اِنَّا اِلَیْهِ رَاجِعُونَ»( سوره بقره، آیه 156)

شرح ماجرا
در سال 63 هجری، مردم مدينه پس از آنکه نمايندگان اين مردم از نزد يزيد برگشتند و به مردم مدينه گزارش دادند که يزيد اصلا مسلمان نيست و کار او سگ بازي و قمار وشراب خواري و بازي با دين خدا مي‌‌باشد، مردم مدينه قيام کردند و عُمّال بني اميه را از مدينه خارج کردند.
عبدالله بن حنظله، مردم مدينه را براى مبارزه نهايى با يزيد و بنى‌اميه فرا خواند. جايگاه اجتماعى او در ميان مردم سبب شد تا با وى هماهنگ شوند و حتى خود او را به عنوان والى مدينه برگزينند و با او بيعت نمايند و يزيد را از خلافت عزل کنند.
مردم مدينه پس از بيعت با عبدالله بن حنظله در روز اول ماه محرم 63 هجرى قمرى، عثمان بن محمد بن ابى سفيان، عامل يزيد و والى مدينه را از شهر اخراج کردند. سپس بنى اميه و وابستگان آنها و نيز قريشيانى را که با بنى اميه هم عقيده بودند و شمار آنها به هزار تن مى ‌رسيد، در خانه مروان حَکَم زندانى ساختند، بدون آنکه آسيبى به آنها برسد. امير مدينه پيراهن پاره پاره خود را براى يزيد به شام فرستاد و در نامه‌اى به او نوشت: «به فرياد ما برسيد! اهل مدينه قوم ما را از مدينه بيرون راندند.»
وقتي اين خبر به يزيد رسيد، فردي خونخوار و بي رحم به نام مسلم ابن عقبه را مأمور سرکوبي مردم مدينه نمود.
و يزيد او را به فرماندهى لشکرى براى مقابله با اهل مدينه گماشت. با اين که پيرمردى مريض و بالای نود سال داشت، اين مسئوليت را پذيرفت.
مناديان حکومتى جار مى ‌زدند: «اى مردم! براى جنگيدن با مردم حجاز بسيج شويد و پول خود را دريافت کنيد.»
هر کسى که آماده مى ‌شد، در همان ساعت صد دينار به او مى‌ دادند. مدّتى نگذشت که حدود دوازده هزار نفر گرد آمدند. و بنابر نقلى ديگر بيست هزار نفر سواره و هفت هزار نفر پياده آماده شدند.
يزيد به هر کدام از سواره‌ها دويست دينار و براى هر کدام از پياده‌هاى نظام صد دينار جايزه داد و به آنان امر کرد که به همراه مسلم بن عقبه حرکت کنند.
يزيد حدود نيم فرسخ با مسلم بن عقبه ولشکريان همراه بود و آنان را بدرقه مى ‌کرد.
در ميان اين لشکر؛ مسيحيان شامى نيز ديده مى‌ شدند که براى جنگ با مردم مدينه آماده شده بودند.
يزيد درباره مردم مدينه به مسلم بن عقبه چنين سفارش کرد: «مردم مدينه را سه بار دعوت کن، اگر اجابت کردند چه بهتر وگرنه در صورتى که بر آنان پيروز شدى سه روز آنان را قتل عام کن، هر چه در آن شهر باشد براى لشکر مباح خواهد بود. اهل شام را از آن چه مى ‌خواهند با دشمن خود انجام دهند باز مدار. چون مدت سه روز بگذرد از ادامه قتل و غارت دست بردار و از مردم بيعت بگير که برده و بنده يزيد باشند! هرگاه از مدينه خارج شدى به سوى مکه حرکت کن».
سپاه مسلم بن عقبه وارد شهر مدينه شدند و به کشتار و تجاوز و جنايت مشغول شدند.
مسلم بن عقبه(چنان که يزيد بن معاويه گفته بود) پس از تصرّف مدينه به لشکر شام گفت: «دست شما باز است، هرچه مى‌ خواهيد انجام دهيد! سه روز مدينه را غارت کنيد». بدين ترتيب شهر مدينه بر لشکريان شام مباح شد و در معرض تاراج و بهره‌بردارى همه جانبه آنان قرار گرفت، و هيچ زن و مردى در مسير آنان از گزند و آسيب ايمنى نيافت. مردم کشته مى ‌شدند و اموالشان به غارت مى ‌رفت.
فجایع اتفاق افتاده در پی ماجرای حرّه
ناگوارتر از قتل و غارت شاميان نسبت به مردم مدينه و باقیمانده نسل صحابه رسول خدا(صلی الله و علیه وآله) و مهاجر و انصار، اقدام لشکر حريص و بى مبالات شام به هتک ناموس اهل مدينه بود.
ابن اثیر مى نویسد: مسلم بن عقبه، مدینه را سه روز بر لشکریانش مباح ساخت که هرگونه بخواهند در آن عمل کنند. آنان به کشتار وسیع مردم پرداخته و اموال آنان را نیز غارت کردند.( کامل ابن اثیر، ج 4، ص 117)
مسلم بن عقبه(چنان که يزيد بن معاويه گفته بود) پس از تصرّف مدينه به لشکر شام گفت: «دست شما باز است، هرچه مى‌ خواهيد انجام دهيد! سه روز مدينه را غارت کنيد». بدين ترتيب شهر مدينه بر لشکريان شام مباح شد و در معرض تاراج و بهره‌بردارى همه جانبه آنان قرار گرفت، و هيچ زن و مردى در مسير آنان از گزند و آسيب ايمنى نيافت. مردم کشته مى ‌شدند و اموالشان به غارت مى ‌رفت.

ابن قتیبه مى نویسد: یکى از سربازان شامى به منزل زنى وارد شد که کودکى شیرخوار داشت، سرباز از او اموالى را طلب کرد، زن اظهار داشت: هر چه مال در خانه داشتم، همه را به غارت بردند.
سرباز سنگدل یزیدى طفل شیرخوار را از دامن مادر جدا کرد و در برابر چشم او چنان سرش را به دیوار کوبید که مغزش متلاشى شد.(الامامة و السیاسة، ج 1، ص 238)
مسلم بن عقبه وقتى بر مردم مسلّط شد، از آنان به عنوان بردگان یزید بیعتمى گرفت که اختیار اموال و خانواده آن ها به دست یزیدمى باشد که هرگونه بخواهد در آن ها تصرّف کند. هر کس امتناع مى ورزید، کشته مى شد.(تاریخ طبرى، ج 4، ص 381)
ابن ابى الحدید مى نویسد: لشکریان شام، مردم مدینه را سر بریدند، آن گونه که قصّاب، گوسفند را سر مى برد. چنان خون ها ریخته شد، که قدم ها در میان آن ها فرو مى رفت; فرزندان مهاجر و انصارو مجاهدان بدررا به قتل رساند و از آن ها که باقى ماندند، به عنوان بردگان براى یزید بیعتگرفت.( شرح نهج البلاغه ابن ابى الحدید، ج 3، ص 259)
یاقوت حموى در «معجم البلدان» مى نویسد: در این فاجعه مسلم بن عقبه، زنان را نیز بر سربازان خویش مباحساخت.( معجم البلدان، ج 2، ص 249)
سیوطى (دانشمند معروف اهل سنّت) نقل مى کند که حسن بصرى از این فاجعه یاد کرد و گفت: به خداسوگند! هیچ کس از آن حادثه نجات نیافت (یا کشته و یا زخمى شد و یا مورد آزار و توهین قرار گرفت); گروه زیادى از صحابهو دیگر مسلمانان در آن ماجرا به قتل رسیدند; مدینه غارت شد و هزار دختر مورد تجاوز قرار گرفت!! سپس از روى تاسّف و اندوه گفت: «اِنَّا لِلّهِ وَ اِنَّا اِلَیْهِ رَاجِعُونَ»( سوره بقره، آیه 156)
آنگاه ادامه داد: این در حالى است که رسول خدا(صلى اللهعلیه وآله) فرمود: «مَنْ اَخَافَ اَهْلَ الْمَدِینَهِ اَخَافَهُ اللهُ وَ عَلَیْهِ لَعْنَهُ اللهِ وَ الْمَلاَیِکَهِ وَ النَّاسِ اَجْمَعِینَ»; (هر کس اهل مدینه را بترساند; خداوند او را مورد خوفو خشم خود قرار خواهد داد و لعنت خداو فرشتگان و همه مردم بر او باد!).( تاریخ الخلفاء، ص 233)
منابع:
جلد سوم منتهي الامال
سایت پرسمان
بیانات آیت الله فاضل لنکرانی در سایت ایشان

زهرا اجلال


منبع : سایت آیت الله مکارم شیرازی
  • کربلا
  • بزرگ ترین فاجعه تاریخ اسلام
  • بزرگ ترین فاجعه
  • حادثه خونین کربلا
  • حادثه خونین
  • واقعه حرّه
  • شرح ماجرا
  • 0
    0% (نفر 0)
     
    نظر شما در مورد این مطلب ؟
     
    امتیاز شما به این مطلب ؟
    اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی:

    آخرین مطالب

    به این دلیل که می زد پیامبر بوسه از مهدی رحیمی ...
    نتایج  بی احترامی به پدر و مادر چیست؟
    پریشانی عشق و آیینه گردانی عطش
    خورشید در زنجیر(شهادت امام سجاد علیه‏السلام )
    اشک های طلایی
    اشک بر کشته اشک
    چرا برای امام حسين (عليه السلام) گريه می کنیم ؟
    عنايت امام حسين به شيخ جعفر شوشتري
    احد صالح تبریزی‏ سقای لب ‏تشنه‏
    شجاعت امام سجاد(ع)

    بیشترین بازدید این مجموعه

    سفارش خدا به پیامبران
    وفات حضرت ام کلثوم (س)
    مال حلال و حرام در قرآن و روايات‏
    ماوراى هفت آسمان‏
    قابل توجه زنان آزاردهنده به همسر
    آثار ایمان به خدا در زندگی
    روزانه چقدر قرآن بخوانیم؟
    سوره ای از قران جهت عشق و محبت
    کرامات و معجزات حضرت فاطمه زهرا (س) (2)
    متن دعای معراج + ترجمه

     
    نظرات کاربر

    پر بازدید ترین مطالب سال
    پر بازدید ترین مطالب ماه
    پر بازدید ترین مطالب روز



    گزارش خطا  

    ^