فارسی
چهارشنبه 19 ارديبهشت 1403 - الاربعاء 28 شوال 1445
قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه
0
نفر 2
50% این مطلب را پسندیده اند

ماجرای پیوستن «زهیر» به کاروان امام حسین(علیه السلام)

ماجرای پیوستن «زهیر» به کاروان امام حسین(علیه السلام)


راوی می‌گوید هنگامى که ما بر سر سفره غذا نشسته بودیم فرستاده حسین آمد، سلام کرد و داخل شد، گفت: زهیر بن قین، حسین بن على مرا دنبال شما فرستاده، تا نزد او بیایى، ناگهان همگى هر چه در دست داشتیم به زمین انداختیم.
کاروان امام حسین(علیه السلام) در ادامه حرکت خود به سوی کوفه و کربلا به منزلگاه «زرود» رسید. منطقه زَرود دارای حوض و برکه بود و به درستی فاصله آن تا مکه معلوم نیست. این منطقه میان منطقه بنی عبس و بنی یربوع بوده و منطقه مهم تقتصادی به شمار می‌رفته است.(معجم بلدان)
در این منزلگاه بود که «زهیر» در راه بازگشت از حج به سمت کوفه به کاروان امام حسین(علیه السلام) پیوست که حکایت این ماجرا تاکنون زبانزد خاص و عام شده و بسیاری از شاعران، نویسندگان و سخنوران را مبهوت این داستان کرده است. زُهِیر بن قین بجلی از اهالی کوفه بود که از مردان شریف و شجاع کوفه به شمار می‎آمد. برخی منابع پدرش قین را به عنوان صحابی پیامبر(صلی الله علیه و آله) نام بردند. (سماوی، محمد، إبصارالعین فی أنصار الحسین(علیه السلام)، ص161).
طبری در تاریخ خود و شیخ مفید در ارشاد در این باره می‎گویند: مردى از بنى‌فزارة مى‌‎گوید: ما با زهیر بن قین بجلى بودیم، هنگامى که از مکه حرکت کرده بودیم همراه حسین [علیه السّلام‌] راه مى‌‎رفتیم، [ولى از اینکه با [حسین علیه‎السلام‌] در یک منزل همنشین شویم به شدت پرهیز مى‌‎کردیم‌] به طورى که هیچ چیزى نزدمان مبغوض‎‌تر از این نبود که با حسین علیه‎السلام در یک منزل فرود بیاییم. تا اینکه گفتند هنگامى که ما بر سر سفره غذا نشسته بودیم فرستاده حسین آمد، سلام کرد و داخل شد، گفت: زهیر بن قین؛ ابى عبد الله حسین بن على مرا پى شما فرستاده، تا نزد او بیایى، [ناگهان] همگى هر چه در دست داشتیم به زمین انداختیم. گویى پرنده‎‌اى بر سرمان نشسته بود. دلهم بنت عمرو، همسر زهیر بن قین گفت: من به [زهیر] گفتم: پسر رسول‎الله دنبالت مى‎فرستد و تو نمى‌‎روى؟! سبحان الله! برو صحبتش را بشنو و بعد برگرد.
زهیر نزد [حضرت‌] آمد، ولى چیزى نگذشت که شادمان بازگشت و به همراهانش گفت: هر کس مى ‌خواهد، دنبال من بیاید وگرنه این آخر همراهى و دیدار ما با یکدیگر است، اما حدیثى را برایتان نقل کنم! ما در بلنجر [قفقاز] جنگ مى‌‌کردیم که خداوند پیروزى را نصیبمان کرد و غنایمى به دست آوردیم. سلمان باهلی گفت: آیا از پیروزى‌‌اى که خدا نصیبتان کرد و غنایمى که به دست آوردید شاد و خوش‌حال شدید. گفتیم: بله، [سلمان‌] گفت: [روزى که‌] جوانان آل محمد(صلی الله علیه و آله) را یافتید از جنگ در رکابشان بیش از غنایمى که به دست آوردید مسرور و شادمان باشید. (ترجمه وقعة الطف، ص99).
او مسیر خود را با کاروان تا کربلا ادامه داد تا به فیض شهادت نائل آمد. امام حسین(علیه السلام) پس از شهادت زهیر فرمود «ای زهیر خداوند تو را از رحمتش دور نسازد و خداوند کشندگان تو را لعنت کند و قاتلان تو را همانند لعنت‎شدگان مسخ شده (بنی اسرائیل)به لعنت ابدی خود گرفتار کند؛ لا یبعدک الله یا زهیر و لَعَن قاتلک لعن الذین مُسخوا قِردةً و خَنازیر». (تسلیة المجالس و زینة المجالس (مقتل الحسین علیه السلام)، ج‌2، ص 295)


منبع : سایت شهید آوینی
  • امام حسین(علیه السلام)
  • ماجرای پیوستن «زهیر» به کاروان امام حسین(علیه السلام)
  • کاروان امام حسین(علیه السلام)
  • ماجرای پیوستن «زهیر»
  • 0
    50% (نفر 2)
     
    نظر شما در مورد این مطلب ؟
     
    امتیاز شما به این مطلب ؟
    اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی:

    آخرین مطالب

    شناخت امام زمان (علیه السلام)
    کیفیت نزول کتب آسمانی در ماه رمضان
    خط خون از علی موسوی گرمارودی
    دو دشمن خطرناک برای دین مردم
    داغ
    اگر زینب نبود
    خوشه هایی طلایی از جاذبه های اخلاقی پیامبر
    عالمی که به گریه بسیار معروف بود
    نگرش بر روش تحقیق در مسلکهای عرفانی
    خروج امام حسین علیه السلام از مدینه

    بیشترین بازدید این مجموعه

    كمال كدام است؟
    قلب زنده، روزی مؤمن
    نعمت اعضاء بدن
    بدعت در دين‏
    حسین (ع) نقطه اتصال تمام خوبی ها
    عظمت و فضیلت قرآن مجید از دیدگاه پیامبر اکرم صلی ...
    تآملی درعزت حسینی و عظمت عاشورا
    افزایش رزق و روزی با نسخه‌ امام جواد (ع)
    جلوه‌‏اى از اخلاق امام حسن عسکرى (ع)
    متن دعای معراج + ترجمه

     
    نظرات کاربر

    پر بازدید ترین مطالب سال
    پر بازدید ترین مطالب ماه
    پر بازدید ترین مطالب روز



    گزارش خطا  

    ^