إذا أحَبَّ اللّهُ تَعالی عَبْداً ألْهَمَهُ الطّاعَةَ، وَألْزَمَهُ الْقَناعَةَ، وَفَقَّهَهُ فِی الدِّینِ، وَقَوّاهُ بِالْیقینِ، فَاکتَفی بِالْکفافِ، وَاکتَسی بِالْعَفافِ. «1»
چون محبّت و عشق حق متوجه عبد شود، او را ملهَم به طاعت وملزم به قناعت و دین شناس میکند و با یقین به حقایق، بر قدرت معنوی و روحی او بیفزاید، پس کارش به جایی رسد که به کفاف از روزی حق اکتفا کند و به لباس عفاف خود را بپوشاند.
حسن بن یقطین از پدرش از جدّش حکایت میکند که: مردی از کاتبانِ یحیی بن خالد والی اهواز شد، ماندهای از مالیات بر عهده من بود که اگر میگرفت تهیدست و فقیر میشدم و چیزی در بساطم نمیماند. به من گفتند: او اهل گذشت نیست، به انتظار باش که مانده مالیات را بر تو ادّعا کند. از این که با او ملاقات کنم میترسیدم، به حضرت ربّ العزّه پناه بردم، به وجود مقدس حضرت صادق علیه السلام راهنمایی شدم، مشکلم را به حضرت عرضه داشتم، آن منبع کرامت بر کاغذی کوچک نوشت: بِسمِ اللّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ: إنَّ لِلّهِ فی ظِلِّ عَرْشِهِ ظِلًّا لا یسْکنُهُ إلّا مَنْ نَفَّسَ عَنْ أخیهِ کرْبَةً، أوْ أعانَهُ بِنَفْسِهِ، أوْ صَنَعَ إلَیهِ مَعْرُوفاً وَلَوْ بِشِقِّ تَمْرَةٍ، وَهذا أخُوک، وَالسَّلامُ. «2»
به نام خداوند بخشنده مهربان: برای خداوند در سایه عرشش سایهای است که در آنجا مسکن نمیگیرد مگر کسی که رنجی را از برادرش بردارد، یا وی را در امر زندگی کمک دهد، یا کار نیکی در حقّش انجام بدهد گر چه به اندازه نصف خرما باشد، و آورنده نامه برادر توست.
مصونیت از نقمت در کلام امام علی علیه السلام
امیرالمؤمنین علیه السلام برای مصونیت از نقمت میفرماید: نَبِّهْ بِالتَّفَکرِ قَلْبَک، وَجافِ عَنِ اللَّیلِ جَنْبَک، وَاتَّقِ اللّهَ رَبَّک. «3»
با اندیشه در واقعیتها و حقایق دلت را بیداری و بینایی ده. به هنگام شب برای راز و نیاز با حق، پهلو از بستر بردار، و تقوا و پرهیز از هر حرامی را رعایت کن.
قَالَ أمیرُالمؤمنینَ علیه السلام: إنَّ التَّفَکرَ یدْعُو إلَی الْبِرِّ وَالْعَمَلِ بِهِ. «4»
امیر المؤمنین علیه السلام فرمود: همانا اندیشه و تفکر در امور، کشاننده انسان به خوبی و عمل به آن است.
توضیح حدیث تفکر در کلام مجلسی
مغز متفکر علم حدیث حضرت علامه مجلسی- رضوان اللّه علیه- در شرح این روایت میفرماید: تفکر وارد در این حدیث شامل همه اقسام اندیشههای درست است، چون تفکر در بزرگی و عظمت حق که دعوت میکند به ترس از مقام او و اطاعت از دستورهایش؛ و تفکر در فنای دنیا و لذّتهای زودگذر آن که دعوت میکند به ترک آن؛ و تفکر در سرانجام نیکوکاران که دعوت میکند به پیروی از آنان؛ و تفکر در عاقبت مجرمان که دعوت میکند به دوری از اعمال و اخلاق ایشان؛ و تفکر در اسرار عبادات و اهداف آن که دعوت میکند به دوری از اعمال و اخلاق ایشان؛ و تفکر در اسرار عبادات و اهداف آن که دعوت میکند به تکمیل طاعات و کوشش برای رفع نقایص آنها و تفکر در درجات ملکوتی آخرت که دعوت میکند برای تحصیل آن درجات و کمالات و ....
آری، هر اندیشه صحیحی انسان را به مقصد و منظور مثبتی رهنمون میشود، چه بسا که تفکر و اندیشه در وجود خویش در این که کیستم، از کجایم، از که هستم، تا کی هستم، و به کجا میروم، درِ تمام حقایق را به روی انسان بگشاید.
مکارم اخلاق در کلام امام صادق علیه السلام
امام صادق علیه السلام درباره مکارم اخلاق میفرماید: إنَّ اللّهَ عَزَّوَجَلَّ خَصَّ رُسُلَهُ بِمَکارمِ الأخْلاقِ، فَامْتَحِنُوا أنْفُسَکمْ، فإِنْ کانَتْ فیکمْ فَاحْمَدُوا اللّهَ وَاعْلَمُوا أنَّ ذلِک خَیرٌ، وَإنْ لا تَکنْ فیکمْ فَاسْألُوا اللّهَ وَارْغَبُوا إلَیهِ فیها. قالَ: فَذَکرَها عَشَرَةً: الْیقینُ وَالقَناعَةُ والصَّبْرُ وَالشُّکرُ وَالْحِلْمُ وَحُسْنُ الْخُلْقِ والسَّخاءُ وَالغَیرَةُ وَالشَّجاعَةُ وَالْمُرُوَّةُ. قال: وَرَوی بَعْضُهُمْ بَعْدَ هذِهِ الْخِصالِ الْعَشَرَةِ وَ زادَ فیها الصِّدْقَ وَأداءَ الأمانَةِ. «5»
خداوند عز و جل رسولانش را به مکارم اخلاق مخصوص نموده، پس خود را بیازمایید، اگر مکارم اخلاق در شما وجود دارد خدا را به این نعمت سپاس گویید و بدانید که این خیر است، و اگر در شما نباشد آن را از خدا خواهش کنید و به پیشگاه خدا برای به دست آوردن آنها ابتهال و زاری نمایید. راوی گوید امام صادق علیه السلام آنها را به ده شماره فرمودند: یقین، قناعت، صبر، شکر، حلم، خوش خلقی، سخاوت، غیرت، شجاعت، مروّت. گوید: برخی این ده خصلت را روایت کرده و به آنها صدق و ادای امانت را نیز افزوده است.
امام صادق علیه السلام فرمود: ثَلاثٌ مَنْ أتَی اللّهَ بِواحِدَةٍ مِنْهُنَّ أوْجَبَ اللّهُ لَهُ الْجَنَّةَ: الإنْفاقُ مِنْ إقْتارٍ، والْبِشْرُ لِجَمیعِ الْعالَمِ، والإنْصافُ مِنْ نَفْسِهِ. «6»
سه چیز است که هر کس با یکی از آنها به دیدار خدا رود بهشت را بر او واجب کند. در حال تنگدستی انفاق کند، با تمام مردم جهان خوشرویی نماید، و به دیگران نسبت به خود انصاف دهد (حق را بگوید اگر چه به زیان خودش باشد)
علل نقمت گناهان تغییر دهنده نعمت
امام سجاد علیه السلام در حدیث ذیل به علل نِقَم اشاره میفرمایند: إنَّ الذُّنُوبَ الَّتی تُغَیرُ النِّعَمَ: الْبَغْی عَلَی النّاسِ، وَالزَّوالُ عَنِ الْعادَةِ فِی الْخَیرِ وَاصْطِناعِ الْمَعْرُوفِ، وَکفْرانُ النِّعَمِ، وَتَرْک الشُّکرِ؛ قالَ اللّهُ تَعالی: إِنَّ اللَّهَ لَا یغَیرُ مَا بِقَوْمٍ حَتَّی یغَیرُوا مَا بِأَنفُسِهِمْ» «7»
گناهانی که باعث تغییر نعمت حق بر عبد است عبارت است از: ستم بر مردم، از دست دادن حالتی که مورث انجام خوبی است، تعطیل کردن نیکی به مردم، کفران نعمت و ترک شکر؛ خداوند میفرماید: یقیناً خدا سرنوشت هیچ ملتی را [به سوی بلا، نکبت، شکست و شقاوت] تغییر نمیدهد تا آن که آنان آنچه را [از صفات خوب و رفتارشایسته و پسندیده] در وجودشان قرار دارد به زشتیها و گناه تغییر دهند.
گناهان مورّث پشیمانی
وَالذُّنُوبُ الَّتی تُورِثُ النَّدَمَ: قَتْلُ النَّفْسِ الَّتی حَرَّمَ اللّهُ؛ قالَ اللّهُ فی قِصَّةِ قابیلَ حینَ قَتَلَ أخاهُ فَعَجَزَ عَنْ دَفْنِهِ: فَأصْبَحَ مِنَ النّادِمینَ» «8»، وَتَرْک صِلَةِ الرَّحِمِ حینَ یقْدِرُ، وَتَرْک الصَّلاةِ حَتّی یخْرُجَ وقتها، وَتَرْک الْوَصِیةِ وَرَدِّ الْمَظالِمِ، وَمَنْعُ الزَّکاةِ حَتّی یحْضُرَ الْمَوْتُ وَینْغَلِقَ اللِّسانُ.
گناهانی که باعث پشیمانی و ندامت است: ریختن خون انسان که خداوند آن را حرام فرموده؛ حضرت حق در داستان قابیل که در مقام کشتن برادرش هابیل برآمد و از دفن وی عاجز ماند میفرماید: نهایتاً از پشیمانان شد. و ترک صله رحم در زمان قدرت، وترک نماز تا وقت بگذرد، و ترک وصیت، و ترک ردّ مظالم، و منع کردن زکات تا وقت حضور مرگ و بسته شدن زبان.
گناهان زایل کننده نعمت
وَالذُّنُوبُ الَّتی تُزیلُ النِّعَمَ: عِصْیانُ الْعارِفِ، وَالتَّطاوُلُ عَلَی النّاسِ، وَالاستهزاءُ بِهِمْ، وَالسُّخْرِیةُ مِنْهُم.
گناهانی که باعث زوال نعمت است: با شناخت به گناه مرتکب گناه شدن، تعدّی و تجاوز به حقوق مردم، ریشخند کردن انسانها، خوار نمودن افراد.
گناهان دافع نعمت
وَالذُّنُوبُ الَّتی تَدْفَعُ القِسْمَ: إظْهارُ الافْتِقارِ، وَالنَّوْمُ عَنِ صَلاةِ الْعَتَمَةِ، وَعَنْ صَلاةِ الْغَداةِ، وَاسْتِحْقارُ النِّعَمِ، وَشَکوَی الْمَعْبودِ عَزَّوَجَلَّ.
گناهانی که نمیگذارد روزی و نعمت به انسان برسد: اظهار فقر و احتیاج، خواب ثلث اول شب که باعث از دست رفتن نماز است، خوابیدن تا قضا شدن نماز صبح، کوچک شمردن نعمت، و شکایت و گلایه از حضرت معبود عز و جل.
گناهانی که باعث پردهدری است
وَالذُّنُوبُ الَّتی تَهْتِک الْعِصَمَ: شُرْبُ الْخَمْرِ، وَلَعْبُ الْقِمارِ، وَتَعاطِی ما یضْحِک النّاسَ، وَاللَّغْوُ، والْمُزاحُ، وَذِکرُ عُیوبِ النّاسِ، وَمُجالَسَةُ أهْلِ الرَّیبِ.
گناهانی که باعث پرده دری میگردد: شرابخواری، قمار بازی، انجام کاری که به ناحق مردم را بخنداند (دلقک بازی)، کار بیهوده، شوخی بیجا، گفتن عیوب مردم، و معاشرت با اهل شک و تردید.
گناهان نازل کننده بلا
وَالذُّنُوبُ الَّتی تُنْزِلُ الْبَلاءَ: تَرْک إغاثَةِ الْمَلْهُوفِ، وَتَرْک مُعاوَنَةِ الْمَظْلُومِ، وَتَضْییعُ الأمْرِ بِالْمَعْرُوفِ وَالنَّهْی عَنِ الْمُنْکرِ.
گناهانی که باعث نزول بلاست: ترک فریادرسی نسبت به انسان دلسوخته گرفتار، و ترک یاری مظلوم، و ضایع کردن امر به معروف و نهی از منکر.
گناه حمایت از دشمنان
وَالذُّنُوبُ الَّتی تُدیلُ الأعْداءَ: الْمُجاهَرَةُ بِالظُّلْمِ، وَإعْلانُ الْفُجُورِ، و إباحَةُ الْمَحْظُورِ، وَعِصْیانُ الْأخْیارِ، وَالْانْقِیادُ إلَی الْأشْرارِ.
گناهانی که باعث پیروزی دشمنان است: آشکارا ظلم کردن، معصیت در برابر همگان، حلال دانستن حرام، سرپیچی از خواسته نیکان، اطاعت از بدکاران.
گناه و مرگ زودرس
وَالذُّنُوبُ الَّتی تُعَجِّلُ الْفَناءَ: قَطیعةُ الرَّحِمِ، وَالْیمینُ الْفاجِرَةُ وَالأقْوالُ الْکاذِبَةُ، وَالزِّنا، وَسَدُّ طُرُقِ الْمُسْلِمینَ، وَادِّعاءُ الْإمامَةِ بِغَیرِ حَقٍّ.
گناهانی که باعث مرگ زودرس است: قطع رحم، سوگند دروغ، گفتار به کذب، زنا، بستن راه مسلمین، و ادّعای بیجای رهبری.
گناه و قطع امید از حق
وَالذُّنُوبُ الَّتی تَقْطَعُ الرَّجاءَ: الْیأسُ مِنْ رَوْحِ اللّهِ، وَالْقُنُوطُ مِنْ رَحْمَةِ اللّهِ، وَالثِّقَةُ بِغَیرِ اللّهِ تَعالی، وَالتَّکذیبُ بِوَعْدِ اللّهِ.
گناهانی که باعث قطع امید از رحمت حق است: ناامیدی از رحمت حضرت رب، دلسردی از عنایت حق، تکیه به غیر پروردگار متعال، تکذیب وعده الهی.
گناه و تیره شدن فضا
والذٌّنُوبُ الَّتی تُظِلمُ الهواءَ: السِّحْرُ والکهانَةُ والْإیمانُ بِالنُّجُومِ وَالتَّکذیبُ بِالْقَدَرِ وعقوقُ الوالدَینِ.
گناهانی که باعث تیره شدن فضاست، سحر و جادوگری، عقیده به این که ستارگان در سرنوشت دخالت دارند، تکذیب مقدَّرات الهی و عاق پدر و مادر شدن.
شکسته شدن حرمت بین حق و عبد
وَالذُّنُوبُ الَّتی تَکشِفُ الْغِطاءَ: الْاسْتِدانَةُ بِغَیرِ نِیةِ الْأداءِ، وَالْإسْرافُ فِی النَّفَقَةِ عَلَی الباطِلِ، وَالْبُخْلُ عَلَی الأهْلِ وَالْأوْلادِ وَذَوِی الْأرْحامِ، وَسُوءُ الْخُلْقِ، وَقِلَّةُ الصَّبْرِ، وَاسْتِعْمالُ الضَّجَرِ وَالْکسَلِ، وَالْاستِهانَةُ بِأَهْلِ الدِّینِ.
گناهانی که باعث برداشته شدن پرده حرمت بین حق و عبد است: وام گرفتن با نیت بازنگرداندن، زیاده روی در بیهوده خرج کردن، بخل ورزی نسبت به اهل و اولاد و خویشان، بدخلقی، کم صبری، اقامت در فضای تنبلی و کسالت، سبک شمردن اهل دین.
گناه و عدم استجابت دعا
وَالذُّنُوبُ الَّتی تَرُدُّ الدُّعاءَ: سُوءُ النِّیةِ، وَخُبْثُ السَّریرَة، وَالنِّفاقُ مَعَ الْإخْوانِ، وَتَرْک التَّصْدیقِ بِالْإجابَةِ، وَتَأخیرُ الصَّلاةِ الْمَفْرُوضَةِ حَتّی تَذْهَبَ أوْقاتُها، وَتَرْک التَّقَرُّبِ إلَی اللّهِ عَزَّ وجَلَّ بِالْبِرِّ وَالصَّدَقَةِ، وَاسْتِعْمالُ الْبَذاءِ وَالْفُحْشِ فِی الْقَوْلِ.
گناهانی که باعث عدم استجابت دعاست: بدی نیت، آلودگی باطن، دورویی با برادران دینی، باور نداشتن اجابت دعا از جانب حق، تأخیر نماز واجب تا از بین رفتن وقت آن، ترک نیکیهایی که سبب تقرّب به حق است، ترک صدقه، ناسزا و فحش در گفتار.
گناه و حبس باران
وَالذُّنُوبُ الَّتی تَحْبِسُ غَیثَ السَّماءِ: جَوْرُ الْحُکامِ فِی الْقَضاءِ، وَشَهادَةُ الزُّورِ، وَکتْمانُ الشَّهادَةِ، وَمَنْعُ الزَّکاةِ وَالْقَرْضِ وَالْماعُونِ، وَقِساوَةُ الْقُلُوبِ عَلی أهْلِ الْفَقْرِ وَالْفاقَةِ، وَظُلْمُ الْیتیمِ وَالْأرْمَلَةِ، وَانْتِهارُ السّائِلِ وَ رَدُّهُ بِاللَّیلِ. «9»
گناهانی که باعث حبس باران است: ستم داوران در مسأله قضا، شهادت به ناحق، کتمان شهادت، منع زکات و قرض، منع اشیایی از قبیل ظرف، فرش و اثاث و آنچه مردم و به خصوص همسایگان بدان نیازمندند، سخت دلی نسبت به اهل فقر و فاقه، ستم بر یتیم و بیوهزنان و تهیدستان و بیچارگان، راندن سائل به قهر و تلخی، رد کردن حاجتمند به وقت شب.
در روایت بالا، تقریباً به هفتاد و پنج گناه، از جانب جامع اسرار الهیه و ظرف انوار ربّانیه حضرت امام زین العابدین علیه السلام اشاره شده که مورث اقسام نقمتها در دنیاست. امّا نقمتهایی که هر یک از این گناهان در آخرت دارد و در قرآن مجید و روایات به آن اشاره رفته شرحش مساوی با مثنوی هفتاد من کاغذ خواهد شد.
امام سجّاد علیه السلام پس از نماز شب خود، دعایی میخواند که در آن دعا به گوشهای از عذاب جهنّم و نقمت آخرت اشاره داشت، سپس از حضرت حق نجات از گرفتاری فردا را در خواست داشت:
«پروردگارا! پناه میبرم به تو از آتشی که آن را بر اهل معصیت سخت و شدید قرار دادهای، و فراگیری آن را نسبت به آنان که روی گردان از خشنودیت هستند وعده دادهای، از آتشی که نورش تاریکی، سهلش دردناک و دورش نزدیک است، آتشی که بعضی از آن بعض دیگر را میخورد و برخی از آن به برخی دیگر حمله و یورش میبرد، آتشی که استخوان را خاکستر میکند و به اهلش حمیم میچشاند، و به کسی که در برابر او تضرّع کند و از او مهربانی طلبد رحم نمیکند و بر کسی که در برابرش خاشع و تسلیم است قدرت تخفیف ندارد و به گرفتارانش سختترین درد را میچشاند. پناه میبرم به تو از عقربهای جهنّم که دهانشان باز است و مارهایی که دارای نیش پرزور و قوی هستند. پناه میبرم به تو از آشامیدنی جهنّم که امعا و احشای اهلش را قطع کرده و دلهاشان را از جا میکند.
الهی! مرا به طاعت و عبادت و اخلاق و عمل و ایمان و عشق که باعث نجات از آن عذاب است توفیق ده، که جز با عنایت و رحمت و لطف و مرحمت و کرم و آقایی تو کسی از آن عذاب رهایی ندارد.» «10» الهی و ربی و سیدی و مولای:
اگر چون خاک پامالم کنی خاک درت گردم |
و گر چون گرد بر بادم دهی گرد سرت گردم |
|
کشی خنجر که میسازم به دست خویش قربانت |
چه لطفست این که من قربان دست و خنجرت گردم |
|
تو ماه کشور حُسنی و شاه لشگر خوبان |
گدای کشورت باشم اسیر لشگرت گردم |
|
پس از مُردن چو در پرواز آید مرغ جان من |
چو مرغان حرم بر گرد قصر و منظرت گردم |
|
(هلالی جغتایی)
------------------------------------------------------------------
(1)- أعلام الدین: 278؛ مستدرک الوسائل: 13/ 36، باب 11، حدیث 14671.
(2)- أعلام الدین: 289؛ عدة الداعی: 193.
(3)- الکافی: 2/ 54، حدیث 1؛ مستدرک الوسائل: 11/ 183، باب 5، حدیث 12688؛ مجموعة ورام: 2/ 183.
(4)- الکافی: 2/ 55، حدیث 5؛ مستدرک الوسائل: 11/ 186، باب 5، حدیث 12698.
(5)- الکافی: 2/ 56، حدیث 2؛ بحار الأنوار: 67/ 371، باب 59، حدیث 18.
(6)- الکافی: 2/ 103، حدیث 2؛ وسائل الشیعة: 12/ 161، باب 107، حدیث 15952.
(7)- رعد (13): 11.
(8)- مائده (5): 31.
(9)- تمام روایت در معانی الاخبار: 270- 271، حدیث 2؛ عدة الدّاعی: 212- 215؛ وسائل الشیعة: 16/ 281- 282، باب 41، حدیث 21556.
(10)- بحار الأنوار: 8/ 324، باب 24، حدیث 100؛ مستدرک سفینة البحار: 10/ 177.
برگرفته شده از کتاب شرح صحیفه سجادیه ج 4 نوشته استاد حسین انصاریان
منبع : پایگاه عرفان