محدثه، صدیقه، مبارکه، طاهره، زکیه، راضیه، مرضیه، زهرا، حوراء انسیه. هریک از این اسما شرحی دارد. تنها انس نیست حوراء انسیه است، حوری است در پوشش انسان.
اسامی حضرت زهرا علیهاالسلام پردهای از اسرار او
کسی که اسمائش عندالله است، آیا مسمات مستقرش کجاست؟ «لها تسعة أسماء عندالله». عندیت ملیک مقتدر قابل درک نیست. از این روایت استفاده میشود: واضع اسما خود ذات قدوس خداست.
اما اسماء که هر یک بحری است:
اول: فاطمه. فطم، قطع است. تفسیر از امام ششم است: إنما - انما مفید حصر است - «إنما سمیت فاطمة فاطمة لأن الخلق فطموا عن معرفتها».
دوم: صدیقه. سوم: مبارکه. این اسم در انجیل است. مبارکه! چه برکتی؟! حلم حسنی، شجاعت حسینی، عبادت سجاد، مآثر باقر، آثار جعفری، علوم کاظمی، حجج رضوی، جود تقوی، نقاوت نقوی، هیبت عسکری، آن کسی که تمام انبیا و مرسلین همه چشم در راه ظهور او هستند، او آخرین میوه معصوم این شجره طیبه است. این است فاطمه. «إِنَّا أَعْطَیْنَاکَ الْکَوْثَرَ ،فَصَلِّ لِرَبِّکَ وَانْحَرْ ، إِنَّ شَانِئَکَ هُوَ الْأَبْتَرُ».
محدثه، صدیقه، مبارکه، طاهره، زکیه، راضیه، مرضیه، زهرا، حوراء انسیه. هریک از این اسما شرحی دارد. تنها انس نیست حوراء انسیه است، حوری است در پوشش انسان. حوراء الانسیه. مبارکه. چه برکتی؟! صدفی که یازده گوهر دارد، یک گوهرش کسی است که خدا شیشهای داد به دست او صلیاللهعلیهوآلهوسلم که خون فرزند او را بگیرد، این خون را در قائمه عرش گذاشت، آن قائمه تا قیامت می لرزد. این هم برکت.
عظمت نور زهرا علیهاالسلام از کجا و تا کجاست؟
کجا معرفت او میسر است؟ ما اکتفا میکنیم به این حدیث:
روایت در علل، آن هم سند در کمال قوت. «جابر، عن ابیعبدالله، قلت: لم سمیت فاطمة الزهرا زهرا؟» علت تسمیه فاطمه زهرا به زهرا چیست؟ - فقه این حدیث بسیار مبسوط است منتهی به قدر میسور «فَقَالَ: لِأَنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ خَلَقَهَا مِنْ نُورِ عَظَمَتِهِ». مبدأ این است. مخلوق است اما از چه مخلوق است؟ از نور عظمت الله. یک عمر در رکوع گفتید: سبحان ربی العظیم، آن اسم عظیم مبدأ آفرینش فاطمه است. «مِنْ نُورِ عَظَمَتِهِ». هم نور الله، هم عظمةالله. این مبدأ خلقت.
بعد که آفرید از همچو مبدأی. «فَلَمَّا أَشْرَقَتْ... أَشْرَقَتْ...» اشراق کرد، نور باران کرد همه عوالم وجود را همچو مبدأی «فَلَمَّا أَشْرَقَتْ أَضَاءَتِ السَّمَاوَاتُ وَالْأَرْضُ بِنُورِهَا وَ غَشِیَتْ أَبْصَارُ الْمَلَائِکَةِ وَ خَرَّتِ الْمَلَائِکَةُ لِلَّهِ سَاجِدِینَ».
فقه حدیث محتاج به بحث مفصلی است. امیرالمؤمنین در وصف ملائکه بیانش این است: «من ملائکة أسکنتهم سماواتک و رفعتهم عن أرضک، هم آعلم خلقک بک». سر، از آسمان هفتم بالاتر، پا از ارضین پایینتر.... خرت الملائکة ساجدین، غشیت أبصارهم وقتی آن نور را دیدند. این معنی زهراست. این است سرّ اینکه خلق از معرفت عاجزند، همه خلق؛ نهتنها انسان. ما عمری فاطمه گفتیم اما حقیقت این اسم را درک نکردیم.
«قَالُوا: إِلَهَنَا وَ سَیِّدَنَا! مَا هَذَا النُّورِ؟» - شماها باید فقه حدیث را دقت کنید- «فَأَوْحَى اللَّهُ...» - خدا وحی کرد، طرف وحی کیست؟ جبرئیل. «علَّمَهُ شَدِیدُ الْقُوَى، ذُو مِرَّةٍ فَاسْتَوَى، وَهُوَ بِالْأُفُقِ الْأَعْلَى». همچو کسانی غشیت أبصارهم. این باطن فاطمه است- «فأَوْحَى اللَّهُ إِلَیْهِمْ» - این جا عقل مبهوت است «هَذَا نُورٌ مِنْ نُورِی...» این نوری است از نور خود من. کسی میفهمد که آیه نور را بفهمد. «الله نور السماوات و الأرض مثل نوره کمشکاة». مشکاة زهراست، مصباح اول امام حسن مجتبی است، المصباح سیدالشهدا است، نور علی نور آن ظهوری است که تمام انبیا، همه مرسلین در انتظار اشراق او هستند، «یهدی الله لنوره من یشاء». نتیجه این شد: آیه نور فاطمه است، مصباح اول حسنبن علی، المصباح حسینبن علی، نور علی نور ولیعصر، آخرین فرزند معصوم اوست.
بعد که فرمود: «هَذَا نُورٌ مِنْ نُورِی أَسْکَنْتُهُ فِی سَمَائِی خَلَقْتُهُ مِنْ عَظَمَتِی»، أخرج از صلب پدر او همچو کسی را. بعد او اشرف انبیا است، آنچه به او می دهیم سیدةالنسا اما سیده نساء مؤمنین، سیده نساء بنی آدم، سیده نساء اهل جنت. فهم این مطلب... اهل جنت کی هستند؟ یکی آسیه که میخ ها بر سینه آسیه کوبیده شد، همچو گوهری کنیز صدیقه کبری است. آیا فهم مقامات او فوق تصور ما هست یا نه؟
بعد آأوحی الله إلیهم هَذَا نُورٌ مِنْ نُورِی أَسْکَنْتُهُ فِی سَمَائِی خَلَقْتُهُ مِنْ عَظَمَتِی» أخرج از صلب نبی من انبیائی این گوهر را که «أُفَضِّلُهُ عَلَى جَمِیعِ الْأَنْبِیَاءِ وَ أُخْرِجُ مِنْ ذَلِکَ النُّورِ...» از این نور ائمه ای اخراج میکنم که آنها قیام به امر من میکنند.
عطیه الهی، عطیه رسول الله
نتیجه این شد که فاطمه صدفی است که حلم حسنی تا غیبت الهیه ولیعصر، همه گوهرهای این صدفند و این صدف اجر رسالت خاتم انبیا است. این شمهای از مقام صدیقه کبری است، همچو گوهری!
آیت الله وحید خراسانی
منبع : پایگاه حوزه