لطفا منتظر باشید

شب اول جمعه (27-11-1396)

(تهران حسینیه حضرت ابوالفضل (ع))
جمادی الاول1439 ه.ق - بهمن1396 ه.ش
10.74 مگا بایت
دانلود

عناوین این سخنرانی

با کلیک روی هر عنوان به محتوای مربوط به آن هدایت می شوید

بسم الله الرحمن الرحیم

«الحمدلله رب العالمین الصلاة و السلام علی سید الانبیاء و المرسلین حبیب الهنا و طبیب نفوسنا ابی القاسم محمد صلی الله علیه و علی اهل بیته الطیبین الطاهرین المعصومین المکرمین».

 

یک درس بسیار مهمی که صدیقه کبری به مردم دادند این بوده که فقط برای امروزتان، برای زندگی دنیایتان، از پروردگار چیزی نخواهید. اگر برای دنیایتان چیزی می‌خواهید برای بعد از مرگتان هم بخواهید، چون تمام قدرت به دست خداست، کلیدها همه به دست اوست، کریم است، خواسته‌تان را رد نمی‌کند، بخلی ندارد و خیلی از خواسته‌های مثبت شما را دوست دارد. خداوند دوست دارد صدایتان را بشنود، دوست دارد که از وجود مقدسش بخواهید، درخواست داشته باشید.

حضرت زهرا 3 برای بعد از مرگ خودشان چهار خواسته از پروردگار عالم داشتند من متن هر چهار خواسته را برایتان می‌خوانم و سپس توضیح می‌دهم. إِذَا تَوَفَّيْتَ نَفْسِي وَ قَبَضْتَ رُوحِي، خدایا هر وقت من را برای ورود به عالم بعد داری آماده می‌کنی که باید جان بدهم و روح من را می‌خواهی از بدن من جدا بکنی دیگر با بدنم کاری نداری، بدن که می‌رود در قبر خاک می‌شود، حالا برای انبیاء الهی یا ائمه خاک نمی‌شود آن پرونده خاصی دارد، اما جان من که حیات من است، این وارد عالم برزخ می‌شود و همه چیز را حس می‌کند خاموش هم نمی‌شود.

 

روح در عالم برزخ

از قرآن مجید و روایات می‌توانم آیات و روایاتی را بخوانم که تماس گرفتن برزخیان با آنهایی که در دنیا هستند مهمترین دلیل بر بقاء روح است، و این که روح از بین نرفته، چون اگر روح عدم شده باشد یعنی دیگر هیچی نباشد، یعنی نیست که تماس بگیرد. روحی که می‌تواند با زنده‌ها تماس بگیرد معلوم می‌شود وجود دارد چون آثار در این عالم برای وجود است، برای عدم نیست.

عدم، هیچ است لذا فلاسفه می‌گویند نمی توان از عدم خبر گرفت چون چیزی نیست که آدم از آن خبر بگیرد. ما همیشه از زنده و موجود خبر می‌دهیم می‌گوییم درخت، برای این است که درخت وجود دارد. می‌گوییم این آدم خوبی است خبر می‌دهیم خوبی او را، چون موجود است. آدم بدی است چون موجود است، می‌توانیم خبر بدهیم. اما چیزی که وجود ندارد، اسم هم ندارد، رسم هم ندارد، هیچ است محال است ازش بشود خبر داد، چه خبری بدهیم از عدم.

عدم قابل خبر دادن نیست، اگر روح در عالم بعد وجود نداشت، نه می‌شد از او خبر بگیری و نه خود او خبر می‌داد هیچکدامش اتفاق نمی‌افتاد.

 

چیستی برزخ

جالب این است که ائمه ما که خداوند متعال علم کامل آخرت را به آنان عنایت کرده یعنی یک خبر کاملی از عالم بعد داشته به ما فرمودند روح وقتی وارد عالم برزخ می‌شود برزخی که بین دنیا و آخرت است، نه کاملاً دنیاست و نه کاملاً آخرت است، باید رفت دید آثاری از دنیا را دارد آثاری هم از آخرت را دارد یک جهانی است بین دنیا و بین آخرت.

 اگر امشب بعد از جلسه توانستید در منزلتان فهرست قرآن مجید را ببینید که سوره‌ها را ذکر کرده است. آخر قرآن یک سوره داریم در جزء بیست و سوم به نام مؤمن نه مؤمنون، سوره مؤمنون جزء هجده است معروف است همه می‌شناسند، مؤمن برای همه معلوم نیست. در آیات انتهایی این سوره مؤمن، یکی از آیات آشکار قرآن را می‌بینید که برزخ را بیان می‌کند و می فرماید ارواح در برزخ زندگی دارند، به تناسب اعتقاد و نیت‌ها و اخلاق و عمل زندگی دارند، نه یک زندگی جدای از حالات و اعمال، کلاً هر کسی در برزخ زندگیش انعکاس عقاید و اخلاق و اعمالش است.

این آیه را خدا در قرآن در سوره مؤمن دارد درباره فرعونیان تاریخ. فرعونیان یعنی چه گروهی؟ یعنی گروه‌هایی که در برابر خواسته‌های پروردگار آدم‌های متکبری هستند، همین.

 

ریشه تکبر آدم از کجاست؟

اخلاق کبرمنشانه هم ریشه‌اش در ما نیست در ابلیس بوده، ما اگر تکبر بکنیم اقتدا به ابلیس کردیم. تکبر ابلیس چه بوده؟ یعنی در مقابل حضرت آدم دست به سینه نگذاشته؟ نه دست هم به سینه می‌گذاشت تواضع هم می‌کرد، تکبرش در مقابل آدم این بوده که مثلاً با یک قیافه خاصی به آدم گفته که ببین من اصلاً خودم را با تو قابل نسبت نمیدانم تو چه کسی هستی این هم خیلی تکبر چرب و روغنی نیست، تکبر ابلیس در برابر امر و خواسته خدا بوده، همین، )وَ إِذْ قُلْنا لِلْمَلائِكَةِ اسْجُدُوا لِآدَمَ فَسَجَدُوا إِلاَّ إِبْلِيسَ أَبى‏ وَ اسْتَكْبَرَ وَ كانَ مِنَ الْكافِرِين( ﴿البقرة، 34﴾ اصلاً کاری به آدم ندارد آیه را دقیق شدید؟ اصلاً صحبت آدم در آیه عنوان کبر ابلیس را مطرح نمی‌کند. من به کل فرشتگان امر کردم سجده کنید حالا یا رو به قبله یا رو به آدم یا غیر از قبله و آدم اصلاً برای من سجده کنید ابی رو برگرداند و استکبر سجده نکرد این معنی تکبر.

یعنی آن رأس مخلوط تکبر این است که من انسان خاکی هشتاد نود کیلویی ضعیف که هیچ چرخی هم در این عالم دست من نیست هیچ چرخی که حالا به ابر بگویم فردا شب هم بیا تهران خیلی ببار نیم متر هم برف ببار اصلاً دست من نیست، یا به رودخانه بگویم آبت را سربالا ببر یا به خورشید بگویم فتیله‌ات را بکش پایین گرمایت را زیاد نده، اصلاً هیچی دست من نیست الان امروز روز جمعه بود الان نزدیک ساعت ده است، از ده صبح تا الان دوازده ساعت عمر ما را از ما گرفت، دستمان هم نبود که نپردازیم دوازده ساعت ما را از زن و بچه و دنیا و دانشگاه دور کردند دوازده ساعت به بهشت زهرا نزدیکمان کردند هیچ کاری هم نمی‌توانیم بکنیم هیچی دست ما نیست.

 منی که هیچی دستم نیست، منی که پنجاه شصت هفتاد صد کیلو هستم، منی که ساختمانم از خاک است، بعد از خاک از نطفه است، منی که اگر نطفه از پدرم مادرم ریخته بود حالا در رختخوابشان از بوی گندش دوتایی‌شان در می‌رفتند رختخواب راهم آب می‌کشیدند، خداوند من را از یک چنین آب نجس متعفنی ساخته، حالا من بیایم در مقابل پروردگار سینه سپر بکنم نه من روزه نمی‌گیرم، من نماز نمی‌خوانم، من به دین کاری ندارم، من به انبیائت کاری ندارم، من به خودت هم کاری ندارم، من خودم برای خودم یک کسی هستم این تکبر ابلیسی است.

 فرعون یک اسم عام است ـ مثل شیطان ـ که فقط آن پادشاه مصر را می‌گویند. فرعونیان یعنی کسانی که تا روز قیامت اهل تکبر در برابر خدا هستند. آنها حالا مردند و رفتند در برزخ، ائمه ما که آگاه به برزخ هستند می‌گویند در برزخ یک بدن به هر روحی داده می‌شود نه با استخوان و پوست و گوشت و خون، اسم آن بدن، بدن مثالی است یعنی شکل همین بدن را دارد ولی وزن ندارد اما با این بدن روح در برزخ زندگی می‌کند. چه نوع زندگی می‌کند؟ برادرانم خواهرانم بستگی دارد زندگی به نوع اعتقادات اخلاق، و اعمال، بستگی به این سه قسمت دارد. حالا اگر اعتقادات من باطل باشد، اعمال من منکر باشد، اخلاق من زشت باشد، زندگی من با آن بدن مثالی در عالم برزخ در آتش است.

 

برزخ از منظر قرآن

حالا آیه را گوش بدهید، قرآن است باور کنید. )النَّارُ يُعْرَضُونَ عَلَيْها غُدُوًّا وَ عَشِيًّا چون برزخ هم یک نشانه‌هایی از دنیا را دارد هم آخرت را. یک نشانه‌ای که از دنیا دارد این است که برزخ هم شب دارد هم روز دارد، ما اینها را به آتش ارائه می‌کنیم هم روز هم شب، یعرضون علیها غدوا و عشیا این برای بعد از برزخ است بخش دوم آیه برای بعد از برزخ است وَ يَوْمَ تَقُومُ السَّاعَةُ روزی که قیامت را برپا بکنم فرمان می‌دهم أَدْخِلُوا آلَ فِرْعَوْنَ أَشَدَّ الْعَذاب( ﴿غافر،46﴾ فرعونیان را در بدترین جای جهنم قرار بدهید پس آیه دو تا دنیا را می‌گوید؛ یک دنیایی که بعد از این دنیاست یک خرده آثار این دنیا را دارد یک خرده آثار آخرت را، یک دنیای دیگری را می‌گوید، تقوم الساعه اسم قیامت است ساعت روز قیامت که روز قیامت فرقش با برزخ این است که دوباره همین بدن وزن‌دار ما را به ما برمی‌گرداند.

)إِذٰا بُعْثِرَ مٰا فِي اَلْقُبُورِ(  ﴿العاديات‏،9﴾، آنچه در قبر است که استخوان پوسیده‌ها یا خاک شده‌هاست این را به شما برمی‌گرداند چون برای خودتان است بهتان می‌دهد، )وَ نُفِخَ فِي اَلصُّورِ فَإِذٰا هُمْ مِنَ اَلْأَجْدٰاثِ إِلىٰ رَبِّهِمْ يَنْسِلُونَ(  ﴿يس‏،51﴾، جدث یعنی گور، فاذاهم من الاجداث الی ربهم ینسلون، این دو تا آیه هم برای برگرداندن بدن.

خدا این بدن ما را به خودمان برمی‌گرداند. در دنیا که بدن ما خیلی ظریف بوده نقاشی حسابی بوده، چشم پلک، ابرو، بینی، لب، دهان، پروردگار می‌گوید سراغ این حرفها نرو، )بَلى‏ قادِرِينَ عَلى أَنْ نُسَوِّيَ بَنانَه( (قیامه،4) وقتی خاک‌های قبر را تبدیل به بدن دنیاییت کردم‏، قدرت دارم تمام خطوط سرانگشتانی که در دنیا داشتی آنها را هم برمی‌گردانم. یک میلیونیم میلیمتر خط‌های انگشت‌هایت در قیامت با انگشت‌هایت در دنیا فرق نمی‌کند. بلی قادرین علی ان نسوی بنانه.

 خب اولین حرف صدیقه کبری در این چهار خواسته‌اش این است زمانی که توفیتنی من را انتقال به عالم بعد دادی و قبضت روحی، جانم را گرفتی، بدن که رفت در قبر هیچی، حالا من آمدم در عالم برزخ با بدن مثالی این اسمی است که ائمه ما روی بدن برزخی گذاشتند یک بدن بی‌وزن.

اما مگر می‌شود آدم بدنش بی‌وزن باشد؟ چرا نمی‌شود اینهایی را که می‌فرستند فضا دیدید که در سفینه در هوا همینطوری ماندند، اینها بدنشان بی‌وزن است. می‌شود وزن را از اجسام گرفت کاری ندارد. الان بشر وزن را می‌گیرد، برزخ هم خدا وزن را می‌گیرد این کار مهمی نیست، کار پیچیده‌ای نیست. الان می‌توانند انسان را در بی‌وزنی قرار بدهند خب در برزخ هم پروردگار یک بدن به آدم می‌دهد بی‌وزن.

 

تفاوت ظرفیت انسان ها در دنیا و برزخ

خب یک جمله دیگر هم بگویم که مقدمه کامل بشود، راجع به این مسئله که برزخ زندگیش انعکاس عقاید و اعمال و اخلاق است. از قرآن برایتان خواندم که فرعونیان در چه وضعی هستند، دائم به آتش ارائه داده می‌شوند و اما آدم‌های خوب ـ مثل شماها ـ هم طبق آیات قرآن با هم تفاوت دارند همه یک جور نیستند. یک عده‌ای را پروردگار در قرآن می‌گوید      )وَ السَّابِقُونَ السَّابِقُون( (واقعه،10) این یک گروه مؤمن، پیشتاز هستند. یک گروه را می‌گوید )فَأَصْحابُ الْمَيْمَنَةِ ما أَصْحابُ الْمَيْمَنَة( (واقعه،8) این گروه دیگر مؤمنان. مؤمنان خب یک صف که نیستند.

 انبیاء هم حتی یک صف نبودند انبیاء هم از نظر شخصیت و ظرفیت با همدیگر تفاوت داشتند ما در قرآن می‌خوانیم )تِلْكَ الرُّسُلُ فَضَّلْنا بَعْضَهُمْ عَلى‏ بَعْض( (بقره،253) انبیاء من بر یکدیگر برتری داشتند، پنج تا از آن ها اولوالعزم هستند. از همه انبیا مهمتر، در این پنج تا یک دانه‌اش خاتم انبیاست از آن چهار تا بالاتر است. این تفاوتی است که حکمت پروردگار اقتضا کرده است.

خداوند می‌توانست همه را یک ظرفیت قرار بدهد، از نظر قدرت که می‌شد اما اگر همه یک ظرفیت بودن دیگر همه می‌شدند انبیا. لازم نبود کل انسان‌ها پیغمبر باشند، لازم نبود کل امام باشند،  یک ظرفیت می‌شد اما حکمت اقتضا نمی‌کرد، درخت خیلی خوب است زیبا هم هست قشنگ هم هست، سرسبز هم هست، اما می‌شد در کل کره زمین همه درخت‌ها را یک جور قرار بدهیم، اگر همه درختها تبریزی بود خب به نظر شما چی می‌شد؟ شما خودتان در صنعت چقدر کارهایتان متفاوت است، چینی‌سازان می‌توانستند هر چه می‌سازند فقط یک پارچ باشد، اما نه، میوه‌خوری هم می‌خواهند، دیس هم می‌خواهند، بشقاب هم می‌خواهند سوپخوری هم می‌خواهند، ماست‌خوری هم می‌خواهند. اگر همه ظرفها یکنواخت بود خیلی زندگی دیوانه‌ای بود. همه درختها یک نواخت می‌شد همه شکل‌ها یکنواخت. فکر کنید صورت‌های همه ما یک شکل بود، خداوند میلیاردها انسان تا حالا خلق کرده دو تا یک شکل نیستند، دو تا یک جور صدا ندارند، دو تا یک جور مردمک چشمشان مساوی نیست، دو تا سرانگشت‌هایشان یکی نیست، شدنش که می‌شد، خیمه زندگی به پا نمی‌شد.

 شما مؤمنان هم متفاوت هستید؛ یک مؤمن‌تان مثلاً آیت الله العظمی بروجردی، یک مؤمن شیخ طوسی، یک مؤمن آخوند خراسانی یک مؤمن آن مؤمن در محل‌تان است که پولدار هم بوده آمده مسجد برای مردم ساخته، حسینیه ساخته، درمانگاه ساخته، یکی هم مؤمن پولدار است کم هزینه برای کار خیر می‌کند. خب آن شخصی که کم هزینه می‌کند کم هم بهش می‌دهند، و آن شخصی که زیاد هزینه می‌کند زیاد بهش می‌دهند. زندگی مؤمنین شماها در برزخ باز براساس اعتقادات اخلاق و اعمالتان است.

 

شهداء در عالم برزخ

 حالا یک نمونه‌اش را از قرآن برایتان بگویم که بسیار جالب است. جنگ احد تمام شد، و بنا است هفتاد بدن شهید را دفن کنند گوشه میدان. همه را با حضور پیغمبر دفن کردند، یک دانه از این شهدا پدر جابر معروف است ـ جابر ابن عبدالله انصاری ـ که اربعین به کربلا رفت. پدرش عبدالله یک رزمنده خالصی بود که در جنگ احد شرکت داشت و شهید شد. پیغمبر وقتی آنان را دفن کرد پدر جابر هم دفن شد و روی قبر را پوشاندند، یک مرتبه آنهایی که کنار پیغمبر بودند، متوجه شدندکه حالت گرفتن وحی به پیغمبر دست داد، وحی را که گرفت برای مردم خواند )وَ لاٰ تَحْسَبَنَّ اَلَّذِينَ قُتِلُوا فِي سَبِيلِ اَللّٰهِ أَمْوٰاتاً بَلْ أَحْيٰاءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ يُرْزَقُونَ(  ﴿آل‏عمران‏،169﴾ کسانی که دفن کردید در برزخ زنده هستند، خواب نیستند. بعضی ارواح در برزخ خیلی پایین هستند که به درد نمی‌خورد، حالا یا عذابشان کنند یا نعمت بهشان بدهند، آنها خوابند.

 امام صادق می‌فرماید قیامت افراد را بیدار می‌کنند و می‌گویند بلند شو، این بدکارهایی که خواب بودند می‌فرستند طبقه اول جهنم چون عذابشان خیلی زیاد نیست، البته یک گوشه عذاب کم جهنم هم از کل آتش دنیا سنگین‌تر است. آنهایی هم که خواب بودند و خوب بودند یک بهشتی به آنان می‌دهند که راضی راضی هستند و قانع هستند نمی‌گویند چرا یک بهشتی مثل امیرالمؤمنین به ما ندادی یا نمی‌گویند یک بهشتی مثل صدیقه کبری به ما ندادی.

هر کسی را خدا به بهشت می‌برد ـ )فِي عِيشَةٍ راضِيَة( (قارعه،7) ـ به زندگی بهشت خودش راضی راضی است. نه غصه دارد که چرا پایینتر است، نه غصه دارد چرا مقام بالاتر را به من ندادند. اندازه‌ات همین است، آدمی آنجا راضی راضی است. پیغمبر درباره دفن شهدای احد و جابر فرمود یاران، اصحاب و رزمندگان، علت نزول این آیه به من این است که ما جنازه عبدالله را دفن کردیم، روحش وارد برزخ شد و روح زنده است دیگر نمی‌میرد.

 بعضی‌ها از قول شما بگویم شانس دارند، اما از قول خودم اگر بخواهم بگویم همه شما شانس دارید ولی بعضی‌ها به شانسشان پشت پا می‌زنند. دست قدرت خدا به طرف انسان‌ها دراز است می‌گوید بیا جیب دنیا و آخرتت را پر کنم، آدم پشت می‌کند به خدا می‌گوید نمی‌خواهم. شما اسم اینها را بگذارید بی‌شانس ولی من می‌گویم اینها هم شانس دارند ولی شانسشان را غنیمت ندانستند، اشتباه هم کردند، کار زشتی کردند.

خدا می‌خواست جیب این افراد را پر کند به پروردگار گفتند نمی‌خواهیم. خب حالا نمی‌خواهی خدا جیبت را پر کند جیبت خالی می‌ماند؟ قرآن می‌گوید نه، اصلاً جیبت خالی نمی‌ماند، نمی‌خواهی خدا جیبت را پر کند شیطان جیبت را پر می‌کند. اینطور نیست که خالی بماند کسی هم به جای خدا نیست که جیبت را پر کند، اگر نگذاری خدا پر کند شیطان برایت پر می‌کند؛ از دروغ، از غیبت، از مال مردم خوری، از شهوات حرام، از ارتباط نامشروع پر می‌کند. جیب هیچکس در این دنیا خالی نمی‌ماند؛ نه جیب یک پیغمبر خالی ماند نه جیب یزید و معاویه و نمرود و فرعون، جیب همه در این دنیا پر شد.

خدا کند آدم بیدار زندگی کند، خدا کند آدم بینا زندگی کند، خدا کند آدم یک خرده حرفهای قرآن و روایات را از زبان عالمان واجد شرایط بفهمد. اینگونه، انسان زندگی خیلی خوبی پیدا می‌کند. امام چهارم یک روایت دارند خیلی روایت پرقیمتی است. به نظرم این روایت را که حالا همیشه در ذهنم است، اگر تابلو کنید و در خانه‌ها و مغازه‌هایتان بزنید خیلی عالی است. نصف خط است هَلَكَ مَنْ لَيْسَ لَهُ حَكِيمٌ يُرْشِدُهُ (بحار الأنوار/ ج‏75 / ص 159) بیچاره و بدبخت دنیا و آخرت شد آن شخصی که دستش به دامن یک معلمی که هدایتش بکند، نبود و بی هدایت زندگی می‌کرد. نگویید خودم می‌دانم، خودت چه می‌دانی پدرجان برادرجان، چه می‌دانی؟

امام حسین با آن عظمت در دعای عرفه به پروردگار می‌گوید علم من پیش تو جهل است چه برسد به جهل، که آن دیگر پیش تو چیست. جمله «خودم می‌دانم» یعنی چه؟ این یک شعار دروغ و غلط است.

بدن عبدالله را دفن کردند، حالا روح وارد برزخ شده، اینجا خیلی خوشمزه است خیلی چیزها از عسل شیرین‌تر است، پیغمبر فرمود خود پروردگار با صدای خودش به روح عبدالله خطاب کرد مرحبا بک، عبدالله به این عالم خوش آمدی. تصور کنید خدا به آدم بگوید خوش آمدی، خیلی حرف است، اصلاً بارش را آدم نمی‌تواند تحمل کند. بعد به عبدالله گفت که اسئل منی ما شئت، هر چه دلت می‌خواهد از من بخواه. در عالم برزخ عبدالله به پروردگار گفت چند لحظه من را به دنیا برگردان، یاران پیامبر که هنوز در میدان هستند و به مدینه نرفتند، فقط من به اینها خبر بدهم که با ورود ما به عالم برزخ خدا برای ما چه کار کرد، چه پذیرایی انجام داد، همین. نمیخواهم بروم در دنیا بمانم، من را برگردان خبر خوبی‌های تو را بدهم، خبر فضل تو را، خبر احسان تو را، خبر آقایی تو را به مردم بدهم. خداوند فرمود حالا که آمدید پیش من حیف است ولو چند دقیقه شما را به دنیا برگردانم، شما پیش خودم باشید عِنْدَ رَبِّهِمْ يُرْزَقُونَ . خبر شما را خود من الان به آنانی که در دنیا هستند می‌دهم و این آیه خبر پروردگار است از قول برزخیان بهشتی به مردم دنیا.

 

خواسته های حضرت زهرا برای برزخ و قیامت

حضرت زهرا 3 راجع به برزخ و قیامت صحبت می‌کند، درباره خودش، که خدایا من برای برزخم و برای قیامتم یعنی بعد از مردنم چه می‌خواهم. عجب عقلی داشته صدیقه کبری عقلش هم وزن عقل انبیاء خدا بوده و این مسئله از درخواست‌های ایشان پیداست، از خواسته‌هایش پیداست.

حالا متن را گوش بدهید تا بعد توضیحش را بدهم چون حیف است تکه پاره بشود، توضیح را یک جا بشنوید مطلب خوب گیرتان می‌آید. إِذَا تَوَفَّيْتَ نَفْسِي وَ قَبَضْتَ رُوحِي... (بحار الأنوار / ج‏83 / ص67) خدایا وقتی من را منتقل به عالم بعد کردی؛

1ـ فَاجْعَلْ رُوحِي فِي الْأَرْوَاحِ الرَّائِحَةِ، من را بعد از انتقال فقط در گروه بندگان شایسته‌ات قرار بده، من را در تیپ دیگر نبر.

2ـ وَ اجْعَلْ نَفْسِي فِي الْأَنْفُسِ‏ الصَّالِحَةِ، از آنهایی نباشم که روحم آمد برزخ به من بگویی بخواب قیامت بیدارت می‌کنم، روح من را روحی قرار بده که در برزخ تا قیامت دائم از تو سود بگیرند آن سود دیگر چیست.

حافظ می‌گوید:

 عقل دیوانه شد آن سلسله مشکین کو

دل ز ما گوشه گرفت ابروی دلدار کجاست

فهم این مطالب برادران خیلی مشکل است حتی برای بعضی از ما آخوندها که چند سالی قم درس خواندیم و مقداری به قرآن و روایت وارد هستیم خیلی مشکل است.

3ـ وَ اجْعَلْ جَسَدِي فِي الْأَجْسَادِ الْمُطَهَّرَةِ، بدن من را در عالم بعد با بدن‌هایی قرار بده که یک بار در عمر آن بدن را آلوده نکردی.

4ـ وَ اجْعَلْ عَمَلِي فِي الْأَعْمَالِ الْمُتَقَبَّلَةِ، و چهارمی که خیلی مهم است، اعمال دوره عمر من را در عمل‌های قبول شده قرار بده. طوری نباشد پرونده شصت ساله‌ام را به تو ارائه دهم ظاهرش همه خوب باشد اما به من بگویی بنده من، این پرونده را ببند و بزن بر سرت که قبول نمی‌کنم. این چهار خواسته حضرت بود.

خدایا واقعاً به حقیقت صدیقه کبری فهم ما را از قرآن و روایات قوی کن. بفهم که بالاترین نعمت فهمیدن است، بفهمیم. شب شنبه است ما روزی را طی کردیم که در روایاتمان در زیاراتمان آمده متعلق به وجود مبارک امام عصر بوده، نمی‌دانم این گریه بر ابی عبدالله نمی‌دانم یعنی این باطنش اصلاً برای ما معلوم نیست که امام زمان امام معصوم، بیاید قسم بخورد در پیشگاه ابی عبدالله لاندبنک صباحا و مساء و الله قسم حسین جان هم روز برایت گریه می‌کنم هم شب گریه می‌کنم والله. نه اینکه حالا همه دوازده ساعت را بنشینم گریه کنم، نه یک بخش گریه‌ام را می‌گذارم برای روز، یک بخش گریه‌ام را برای شب. هر روز چند سال است دارد گریه می‌کند؟ بیش از هزار و دویست سال است، نمی‌دانم دل چقدر سوخته که این گریه بند نمی‌آید.

خودش که کربلا نبوده ببیند حالا زینب کبری بود دید ایشان نزدیک یک قرن و نیم بیشتر با کربلا فاصله داشته، نبوده تا ببیند، اجدادش برایش تعریف کردند که کربلا چه شده. اولین کسی که از این هشتاد و چهار زن و بچه ـ که یک مرد بیشتر در آنها نمانده بود، آن هم زین العابدین بود ـ بیرون آمد دختر سیزده ساله‌ات سکینه بود، تا چشمش به اسب افتاد دید یال اسب غرق خون است، زین اسب برگشته، چنان ناله زد این هشتاد و چهار زن و بچه پابرهنه ریختند بیرون. اینجایش خیلی دلسوز است امام زمان می‌گوید با دست به صورت‌ها لطمه می‌زدند، موهای سرشان را می‌کندند، با پای برهنه دویدند به طرف میدان کربلا، وقتی رسیدند دیدند و الشمر جالس علی صدره.

 خدایا هر چه به خوبان عالم دادی به ما و زن و بچه‌ها و نسلمان عنایت کن، خدایا محراب و منبر و علم و این مجالس را از ما نگیر. خدایا اموات ما را تا زمان آدم که در دیندار شدن ما حق داشتند دوره به دوره غریق رحمت فرما امام زمان را دعاگوی ما و زن و بچه‌ها و نسل ماقرار بده.

برچسب ها :