لطفا منتظر باشید

قطع امید از خلائق

امید از خلقْ قطع کن و به خدا امیدوار شو، که هر که امیدوار به او شد، همیشه خشنود خواهد بود؛ و هر که امیدوار به غیر او شد، همیشه ناامید و محروم خواهد بود.

عناوین این مقاله

با کلیک روی هر عنوان به محتوای مربوط به آن هدایت می شوید

چون واقف شدید بر بعضی از فواید بیداری در نیمه ‏شب، بدان که دل آدمی مانند آینه است؛ تا او را محاذی چیزی قرار ندهی، عکس آن چیز در آن نمی‏افتد؛ و هر گاه او را به غبار و رنگ، چرک نمودی، فایده‏ای که از آینه می‏خواهی در آن حاصل نمی‏شود. پس بنده تا روی نکند به خدای خود، او روی لطف خاصّ خود را به جانب او نمی‏کند؛ از این جهت فرمودند: «هر که ما را خواهد و سعی کند در رسیدن به ما، ما راه‏های قرب خود را با وی نماییم؛ و هر که یک شِبر([1]) پیش ما آید، ما یک ذراع([2])، پیش او می‏رویم؛ و هر که یک ذراع پیش آید، ما یک باع([3])، پیش می‏رویم».([4])

پس اوّل، بنده باید روی کند به درگاه اَحدیّت؛ و این درگاه، مانند درگاه پادشاهان نیست که حاجب و دربانان، مانع تو شوند؛ هر وقت خواهی مرخّصی، خواه شب باشد و خواه روز، و خواه رویِ سفید داشته باشی و بنده فرمان بردار و خواه روی سیاه داشته و بنده گریز پای، خواه سیّد هاشمی باشی، خواه غلام حبشی؛ هر که روی به او کند عزیز است و نجیب؛ و هر که پشت کرد، دور گشت و ذلیل. و این، درگاهی است که هر چه سؤال کنی می‏دهند و هر چه بیشتر سؤال کنی عزیزتر می‏شوی. و درگاه دیگران اگر روی کنی، ذلیل می‏شوی؛ و اگر پُر سؤال کنی، از در خانه برونت می‏کنند و نخواهند گذاشت که دیگر سؤال کنی؛ اگر بدهند، کم می‏دهند و منّت بسیار می‏گذارند و از همه کس، خوارتر می‏شوی و آبرویت ریخته می‏شود و دل‏ها از تو نفرت می‏کنند؛ و درگاه خداوند، درگاهی است که هر که بیشتر رو می‏کند آشناتر و عزیزتر می‏شود. و ما مشاهده می‏کنیم در سؤال کننده، که هرگاه روی به مخلوق ضعیفِ محتاجِ لئیم بکند و گریه و الحاح کند، او را محروم نمی‏کند؛ اگر چه کم باشد و یک دفعه بیشتر ندهند. پس اگر بنده ضعیف، روی کند به درگاه پادشاهی که از بخشندگی، نقص در خزانه او به هم نرسد و گریه کند خصوص در وقتی که دیگران خواب باشند و خود ندا کند که: بیایید و بخواهید هر چه خواهید و هر قدر خواهید و هر که باشید ـ آیا گمان می‏کنی که تو را محروم بسازند و جواب ندهند؟! کَلّا و حاشا، این گمان را مبر و از خدای خود بد مظنّه مباش و امید از خلقْ قطع کن و به خدا امیدوار شو، که هر که امیدوار به او شد، همیشه خشنود خواهد بود؛ و هر که امیدوار به غیر او شد، همیشه ناامید و محروم خواهد بود.

و بدان که بر صدق این مدّعا، احادیث بسیار وارد شده است و قدری را بر تو می‏خوانم که مطمئن شوی. و آن چه خواهی، اگر چه دنیا باشد از خدا بخواه و در نیم‏شب بخواه و با گریه بخواه تا به تو بدهند.

بدان که در کتب محدّثین از علمای شیعه وارد شده است که: «جناب اقدس الهی به موسی بن عمران فرمود: ای موسی! حاجات خود را از من طلب کن، هر چند علفِ گوسفندت باشد، یا نمک خمیرت باشد».([5])

و حضرت جعفر بن محمّد صادق(ع) فرمودند به اصحاب خود: «حاجات خود را از خدا طلب کنید؛ خواه بزرگ باشد و خواه کوچک باشد».([6])

و در حدیث وارد شده که:

«یا عیسَی بنَ مَریَمَ، اُدْعُنی دُعآءَ الْحَزِینِ الْغَریقِ الَّذی لَیْسَ لَهُ مُغیثٌ. یا عیسَی بنَ مَرْیَمَ، سَلْنی وَ لا تَسْأَلْ غَیْری، فَیُحْسنُ مِنْکَ الدُّعاءُ و مِنّی الإِجابَةُ»([7])

ای عیسی پسر مریم، مرا بخوان مانند خواندنِ اندوهناکِ غرق شده که از هیچ طرف، امیدی نداشته باشد مگر به خدا. ای عیسی پسر مریم! مرا سؤال کن و سؤال از غیر من مکن، پس هرگاه تو سؤال نمودی به چنین حالی، از من است که اجابت کنم. و مرا مخوان مگر با تضرّع و زاری.

و در حدیث از حضرت صادق(ع) روایت شده که:

«هرگاه خواسته باشید که خدای تبارک و تعالی، دعای شما را مستجاب کند، پس باید امید خود را از خَلقْ قطع کنید و از آن چه در دست خلق است قطعِ طمع کنید و مأیوس شوید؛ پس هرگاه صاحب این حال شدید، پس هر چه از خدا خواسته باشید به شما عطا می‏کند».([8])

 

قصّه محمد بن عجلان

و قصّه محمّد بن عَجلان مشهور است و شاید که نشنیده باشی، در این رساله نقل می‏کنم که قطع نظر کنی از خَلق و به خالق متوسّل شوی.

محمّد بن عجلان گفت: مرا تنگی در معیشت به هم رسید و قرضی هم داشتم که طلبْ‏کار، شدّت می‏نمود ـ و در دستْ‏تنگی، رفق کم می‏شود ـ و مرا با حسن بن زید که حاکم مدینه بود فی الجمله آشنایی بود، گفتم می‏روم و شکایت حال و پریشانی احوال و درماندگی خود را به او می‏کنم، شاید که ترحّمی به من کند!

از خانه برون آمدم، در بین راه بر خوردم به محمّد بن عبداللّه‏ بن علیّ بن الحسین(ع) ـ و او فی الجمله بر پریشانی من مطّلع شده بود ـ مرا دید، دست مرا گرفت و به کناری برد، گفت: من بر حال تو مطّلع شده‏ام، بگو که امید به که داری و مظنّه به که داری که چاره درد تو را بکند؟

گفتم: حسن بن زید را امید دارم.

گفت: ای بیچاره، یقین بدان که به امید خود نمی‏رسی و چاره دردت نمی‏شود!

گفتم: چرا؟

گفت: زیرا که من از پسر عمّم جعفر بن محمّد شنیدم که او گفت:

«من از پدر بزرگوارم شنیدم که او گفت: من از پدرم علیّ بن الحسین شنیدم که او گفت: من از پدرم حسین بن علی شنیدم که او گفت: من از پدرم امیرالمؤمنین علیّ بن اَبی طالب شنیدم که او گفت: من از رسول خدا(ص) شنیدم که او گفت: خداوند تبارک و تعالی وحی فرمود به بعضی از پیغمبران که: به عزّت و جلال و عظمت و علوّ شأن خود قسم یاد می‏نمایم که هر بنده‏ای که امیدوار شود به غیر من، او را ناامید خواهم کرد و مأیوس می‏کنم از آن کسی که به او امیدوار بوده است. و به عزّت و جلال خود قسم که لباس خواری به او خواهم پوشانید و از فضل خود او را دور خواهم نمود؛ آیا امیدوار به غیر من می‏شود و می‏داند که شدّت‏ها و سختی‏ها به دست من است؟! و امید به غیر من می‏دارد و حال این که منم خداوندی که محتاج نیستم به غیر خود و همه کس محتاج است به من؟! و منم بخشنده و به دست من است کلید درهای بسته [که] به حکم من بسته شده است و به دست من گشوده می‏شود. و درگاه من، گشاده است [به] هر که بخواند مرا؛ آیا نمی‏دانند بندگان من که هر کسی را که حادثه‏ای رو دهد و به غمی مبتلا شود، غیر من نیست کسی که او را رفع کند؟! آیا چه چیز مرا رو داد که بنده من مرا گذاشت و به در خانه دیگری رفت و حال این که من بودم آن خدایی که به او عطا کرده بودم از جود و کرم خود، پیش از آن که او از من سؤال کند و پیوسته از من به او عطا می‏رسد؛ چه در خواب و چه در بیداری؟! حال که به او حادثه روی داد، مرا گذاشت و به در خانه مخلوقِ من رفت و حال این که عطاها به دست من است و کلید درهای بسته پیش من است؟!

نه، به عزّت و جلالم قسم که نخواهم گذاشت که به مرادش برسد! آیا جود و کرم در غیر من به هم می‏رسد؟! آیا دنیا و آخرت، مِلک من نیست؟! آیا سبب‏ها به دست من نیست؟! آیا خزانه من از بخشندگی کم می‏شود؟! آیا جود من از من سلب شده است که به من امیدوار نشد؟! به عزّت و جلالم قسم که اگر هر یک یک از اهل آسمان‏های هفت طبقه و اهل زمین از من بخواهند، و من هر یک را عطا کنم آن چه خواسته باشد، به قدر ذرّه‏ای از خزانه من کم نمی‏شود و در ملک من نقص به هم نمی‏رسد؛ و چگونه مِلک من کم شود و حال این که من پادشاه می‏باشم؟! منم عماد آسمان‏ها و زمین‏ها و قیّوم سماوات و اَرَضین. پس، ای بدا به حال کسی که عصیانِ من کرد و در یاد من نشد و مرا گذاشت و دیگری را گرفت!».

چون این حدیث را محمّد بن عجلان شنید گفت: یابنَ رسول اللّه‏! یک بار دیگر بخوان این حدیث را. آن امام زاده لازم التّعظیم خواند. گفت: یک بار دیگر هم بخوان، خواند. محمّد بن عجلان گفت: به خدا قسم که دیگر از احدی چیزی سؤال نخواهم کرد و امید به غیر او نخواهم داشت!

و برگشتم از در خانه آن کسی که می‏خواستم عرض حاجت خود به او بکنم. به خدا قسم یاد می‏نمایم که چون قطع نمودم امید را از خلق، درها به رویم گشوده شد و وسعت در رزقم به هم رسید و قرض‏های من داده شد و الحال توانگر می‏باشم، الحمدُ للّه‏ و الْمِنّه.([9])

 

پی نوشت ها:
[1]. یک وَجَب.
[2]. از نوک انگشت تا آرنج را یک ذراع گویند.
[3]. به اندازه گشادن هر دو دست.
[4]. عوالی اللآلی، ج 1، ص 56، ح 81.
[5]. عدّة الداعی، ص 134؛ وسائل الشیعة، ج 7، ص 32، ح 8634.
[6]. الکافی، ج 2، ص 467، ح 6؛ وسائل الشیعة، ج 7، ص 32، ح 8632.
[7]. عدّة الداعی، ص 134؛ وسائل الشیعة، ج 7، ص 143، ح 8954.
[8]. الکافی، ج 2، ص 148، ح 2.
[9]. الأمالی، طوسی، ص 584، ح 1208؛ أعلام الدین، ص 212.

 

مطالب فوق برگرفته شده از

کتاب: آداب نماز شب

نوشته: استاد حسین انصاریان

منبع :
نظرات کاربران (0)
ارسال دیدگاه