تقوا و زهد از یک ریشه اند و انسان در اوج تقوا به زهد می رسد. تقوا موجب روشنایی چراغ بصیرت و در نتیجه شناخت حقایق عقلی، و زهد موجب تقویت و تداوم روشنایی این چراغ است. هر قدمی که انسان در راه تکامل برمی دارد، شناخت بیشتری از این راه و حقایق هستی پیدا می کند و هر شناخت جدید، زمینه را برای حرکت و تکامل بیشتر فراهم می سازد. و توقف در این راه موجب خاموش شدن چراغ بصیرت و گمراهی است. این معنی در لسان روایات اسلامی بدین گونه مطرح شده است که عمل موجب علم و معرفت است و علم و معرفت بدون عمل قابل دوام نیست.
برای روشن ماندن چراغ بصیرت، اخلاص است. مقصود از اخلاص این است که حرکت انسان در راه تکامل برای خدا باشد نه به انگیزه های نفسانی. با تحقق این شرط است که تداوم روشنایی چراغ بصیرت، قطعی و وصول انسان به قلّه کمال انسانی، حتمی می شود. به عبارت دیگر اجتناب از موانع شناخت، در تداوم خود نیازمند تقوا و زهد است و تقوا و زهد در تداوم نیازمند عمل است و عمل در تداوم به جهاد نیاز دارد و جهاد در صورتی می تواند نقش خود را در تداوم بصیرت و تکامل انسان ایفا نماید که توأم با اخلاص باشد؛ همان شرطی که با کلمه «فینا» در آیه 69 سوره عنکبوت به آن اشاره شده است؛ یعنی: جهاد و به کارگیری همه توان در انجام آنچه انسان آن را درست می داند، در صورتی موجب هدایت قطعی او می شود که در راه خدا و برای خدا و همراه با اخلاص باشد.
در حدیثی که عامه و خاصه از پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله نقل کرده اند، تصریح شده است که اگر انسان چهل روز با اخلاص عمل کند، دیده بصیرت او باز می شود و چشمه های حکمت که از منبع دیدارها و شناخت های قلبی می جوشد، بر زبان او جاری می گردد: ما أخلَصَ عَبدٌ للَّه عز و جل أربَعِینَ صَباحاً إلّاجَرَتْ ینابِیعُ الحِکمَةِ مِن قَلبِهِ عَلی لِسانِهِ.[1] بنده ای چهل روز برای خداوند عزوجل اخلاص نمی ورزد، مگر این که چشمه های حکمت از قلبش بر زبان او جاری می شود. با دقت در رهنمودهای قرآن و احادیث اسلامی در مورد شناخت، به این نتیجه می رسیم که شناختِ حقایق هستی، درجات و مراتبی دارد که شرط وصول به کمترین مرتبه آن اجتناب از موانع شناخت و شرط وصول به بالاترین درجات آن اخلاص است.
به عبارت دیگر، چراغ بصیرت با اجتناب از موانع شناخت، در کانون جان انسان روشن می گردد و با تقوا، عمل و جهاد (به معنای لغوی این الفاظ) این چراغ فروزان تر می شود و (به معنای شرعی الفاظ مذکور) همراه با اخلاص به نهایت درجه روشنی می رسد و انسان در پرتو آن راه رشد و تکامل را به وضوح می یابد و می پیماید و به هدف آفرینش خود نایل می شود.
چکیده سخن را در مورد شرایط شناخت از نظر اسلام، در یک آیه و یک روایت می توان ملاحظه کرد: آیه ای که شرایط شناخت، به طور فشرده در آن مطرح شده، در سوره حدید است که می فرماید: «یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَ آمِنُوا بِرَسُولِهِ یؤْتِکمْ کفْلَینِ مِنْ رَحْمَتِهِ وَ یجْعَلْ لَکمْ نُوراً تَمْشُونَ بِهِ.[2] ای کسانی که ایمان آورده اید! تقوای خدا پیشه کنید و به فرستاده او ایمان آورید تا خداوند دو بهره از رحمت خود به شما عنایت کند و برای شما نوری قرار دهد که در پرتو آن حرکت کنید».
در این آیه کریمه، خداوند به افرادی که ایمان آورده اند، دستور می دهد که تقوا پیشه کنند و به پیامبر او ایمان بیآورند؛ در صورتی که آنان به پیامبر خدا ایمان آورده اند و گرنه به عنوان کسانی که ایمان آورده اند، مخاطب خداوند قرار نمی گرفتند. در سوره نساء نیز می خوانیم که «یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا آمِنُوا؛[3] ای کسانی که ایمان آورده اید! ایمان بیاورید». پرسشی که در مورد معنای این آیات مطرح می شود، آن است که ایمان آوردن کسی که ایمان آورده، بی معنا بلکه تحصیل حاصل است. بنا بر این، منظور قرآن از ایمان آوردن افراد با ایمان چیست؟
مفسران قرآن و از جمله مرحوم علامه طباطبایی در المیزان[4] چنین نظر داده اند که مقصود از ایمان دوم، اجرای کامل آثار ایمان و متابعت تام از پیامبر اسلام است. همان طور که وقتی کسی چیزی را می داند، ولی به دانسته خود به درستی ترتیب اثر نمی دهد، دانستن آن چیز به او یادآوری می شود؛ مثل این که به کسی که می داند مشروبات الکلی برای سلامتی زیان آور است، ولی به این دانسته خود ترتیب اثر نمی دهد، گفته می شود: بدان که مشروبات الکلی مضر است، یعنی بر دانسته خود ترتیب اثر بده. از این رو، معنای آیه کریمه این است که: ای کسانی که ایمان آورده اید! به ایمان خود وفادار بمانید و آثار ایمان را به طور کامل در زندگی خود اجرا کنید؛ که وفاداری به ایمان برای شما دو نتیجه به دنبال دارد: یکی پاداش مضاعف از رحمت و عنایت حضرت حق، به تناسب ایمان مضاعف و دوم نور بصیرت و روشن بینی خاصی که انسان را در جهت تکامل هدایت می نماید.
اگر در معنای این آیه دقیق شویم، خواهیم دید که این آیه کریمه تمام آنچه را که در قسمت های گذشته از این بحث در مورد شرایط شناخت از نظر قرآن مطرح شد، خلاصه کرده است؛ زیرا ایمان مضاعف و اجرای آثار کامل ایمان جز با تحصیل همه آن شرایط امکان پذیر نیست. به عبارت دیگر، تقوا، زهد، عمل، جهاد و اخلاص، در ایمان مضاعف خلاصه شده است و بنا بر این، تعبیر ایمان مضاعف در آیه کریمه، چکیده همه شرایط شناخت از دیدگاه قرآن است.
و اما روایتی که مباحث گذشته در مورد شرایط شناخت در آن خلاصه شده است، ادامه حدیثی است که قبلًا از شخصی به نام «عنوان بصری» از امام صادق علیه السلام نقل کردیم.[5] در آن جا گفتیم پس از آن که عنوان با تلاش های بسیار برای تحصیل علم به خدمت امام رسید و امام به او فرمود که علم حقیقی آموختنی نیست، بلکه نوری است که از جانب خداوند متعال برکانون جان انسان های شایسته می تابد و آن را روشن می سازد، در ادامه سخنان خود، امام صادق علیه السلام در مورد نحوه تحصیل این علم می فرماید: فَإن أرَدْتَ العِلْمَ فَاطْلُبْ مِنْ نَفْسِک حَقِیقَةَ العُبُودِیةِ، و اطْلُبِ العِلْمَ بِاستِعمَالِهِ.[6] پس اگر طالب علم [حقیقی ] هستی، نخست در نفس خود، حقیقت عبودیت را جستجو کن و این علم را با به کار بستن آن بخواه. کلمه «عبودیت» و جمله «و اطْلُبِ العِلْمَ بِاستِعمالِهِ» نیز جامع همه شرایط شناخت از نظر قرآن کریم است. بدین معنی که: نمی شود کسی بنده واقعی خدا باشد، ولی از موانع شناخت، به شرحی که گذشت، اجتناب نکند. نمی شود کسی به حقیقت عبودیت برسد، ولی تقوا، زهد، جهاد و اخلاص نداشته باشد. و مقصود از تحصیل علم از راهِ به کار گرفتن و عمل به آن نیز چیزی جز حرکت در راه رشد و تکامل نیست. و حرکت در این راه، فقط با اجتناب از موانع شناخت و با اتکا به تقوا و... امکان پذیر است. و در این صورت است که از نظر امام صادق علیه السلام انسان به نور علم یا علم نور و یا علم حقیقی و کارساز می رسد؛ علمی که به همه دانسته های انسان جهت می بخشد و همه ادارکات آدمی را در جهت رشد و تکامل او قرار می دهد.
تقوا، اخلاص و جهاد
انسان در صورتی می تواند شرایط شناخت های عقلی و قلبی را به طور کامل تحصیل نماید و برمبنای جهانبینی صحیح در مسیر تکامل حرکت کند که از موانع شناخت اجتناب ورزد و دارای تقوا، زهد، عمل، جهاد و اخلاص باشد.
قرآن کریم، ظلم، کفر، اسراف و فسق را حجاب های دیده عقل و موانع افاضه انوار هدایت الهی می داند و با صراحت اعلام می کند که افراد ظالم، کافر، فاسق، مسرف و دروغگو نمی توانند از راهنمایی های خداوند بهره مند شوند. تقوا از ریشه «وقایه» و در لغت به معنای تحفظ و پرواست. تقوایی که شرط روشنایی چراغ بصیرت است، در نتیجه مقاومت مستمر در برابر هوس ها برای انسان حاصل می شود و این تقوا به معنای عادت به مقاومت در برابر هوس هاست. تقوا چون سدی نیرومند جلو طغیان هوس ها را می گیرد و مانع خاموش شدن چراغ بصیرت می شود. از دیدگاه قرآن، تقوا دو نقش اساسی در شناخت ایفا می کند: یکی آن که موجب پیدایش نیروی تشخیص حق و باطل در انسان است، دیگر این که شرط هدایت الهی است. زهد، در لغت، ضد رغبت و به معنای بی میلی است. و مقصود از آن در احادیث اسلامی، بی میلی نسبت به اموری است که مانع شناخت و سد راه تکامل است. تقوا و زهد از یک ریشه اند و انسان در اوج تقوا به زهد می رسد. تقوا موجب روشنایی چراغ بصیرت و در نتیجه شناخت حقایق عقلی، و زهد موجب تقویت و تداوم روشنایی این چراغ است. هر قدمی که انسان در راه تکامل برمی دارد، شناخت بیشتری از این راه و حقایق هستی پیدا می کند و هر شناخت جدید، زمینه را برای حرکت و تکامل بیشتر فراهم می سازد. و توقف در این راه موجب خاموش شدن چراغ بصیرت و گمراهی است. این معنی در لسان روایات اسلامی بدین گونه مطرح شده است که عمل موجب علم و معرفت است و علم و معرفت بدون عمل قابل دوام نیست. جهاد به معنای به کارگیری همه توان برای پیمودن راه تکامل، یکی دیگر از شرایط روشنایی چراغ بصیرت و شناخت حقیقت است. تقوا و زهد در تداوم خود نیازمند عمل و عمل نیازمند جهاد است. شرط نهایی برای تداوم روشنایی چراغ بصیرت، اخلاص است. مقصود از اخلاص این است که حرکت انسان در راه تکامل برای خدا باشد نه برای انگیزه های نفسانی. تقوا، زهد، عمل و جهاد بدون اخلاص نمی توانند نقش خود را در تکامل انسان و شناخت حقایق هستی ایفا نمایند. از نظر قرآن، اگر انسان همه توان خود را در پیمودن راه تکامل برای خدا به کار گیرد، خداوند شناخت های مورد نیاز او را قطعاً به او عنایت می کند.
شناخت حقایق هستی مراتبی دارد که شرط وصول به کمترین مرتبه آن اجتناب از موانع شناخت و شرط وصول به بالاترین درجات آن اخلاص است. چکیده کلام در مورد شرایط شناخت در قرآن «ایمان مضاعف» و در حدیث «عبودیت» و «تحصیل علم از راه به کارگیری آن» است. زنده شدن عقل، مردن نفس و تهذیب اخلاق، ویژگی های افرادی است که با استضائه از نور وحی و امام، چراغ بصیرت در کانون جانشان به نهایت درجه روشنی رسیده است و منازل سلوک را پیموده به اوج قلّه کمال رسیده اند.
پی نوشت ها
[1] عیون أخبار الرضا علیه السلام: ج 2 ص 69 ح 321. نیز، ر. ک: میزان الحکمة: باب 1052 (آثار الإخلاص).
[2] حدید: آیه 28.
[3] نساء: آیه 136.
[4] المیزان فی تفسیر القرآن: ج 5 ص 111- 112. نیز ر. ک: التبیان فی تفسیر القرآن: ج 3 ص 357- 358؛ مجمع البیان: ج 3 ص 191.
[5] ر. ک: (بخش چهارم/ فصل یکم/ علم نور یا نور علم).
[6] مشکاة الأنوار: ص 536 ح 1901.
منبع : مبانی شناخت، ص 427 ,
منبع : پایگاه حوزه