در مورد فلسفه وجود عالم برزخ و ضرورت آن چند نکته وجود دارد:
1-انسان تا دوران تکامل برزخ را سپری نکند ورود به عالم دیگر برای او میسر نمیشود آدمی برای نیل به بهشت و جهنم ابدی باید شرایط برزخی را بگذراند تا در سایه تکامل ذاتی و جوهری جسم و روح مناسب با ابدیت را احراز نماید.
2-عالم برزخ فوایدی دارد که یکی از آنها جبران اعمالی است که از انسان فوت شده اگر کسی مدیون خدا و خلق باشد میتواند وصیت کند تا ورثه انجام دهند و از این طریق رفع عقاب از متوفی خواهد شد و عالمی نو ایجاد گردد و حیات نوین انسانها در آن عالم جدید صورت گیرد. با این حال راهی جز این نیست که در میان دنیا و آخرت برزخی باشد و ارواح بعد از جدا شدن بدنهای مادی عنصری به برزخ منتقل گردند و در آنجا بمانند و پس از پایان دنیا و آغاز قیامت همه با هم محشور شوند. زیرا ممکن نیست هر انسان برای خود مستقلاً قیامتی داشته باش چرا که قیامت بعد از فناء دنیا و تبدیل زمین و آسمانها به زمین و آسمانهای دیگر است.
3-از روایاتی استفاده میشود که در برزخ پارهای از کمبودهای تعلیم و تربیت افراد مومن جبران میگردد درست است که آنجا جای انجام عمل صالح نیست ولی چه مانعی دارد که محل معرفت بیشتر و آگاهی افزونتر باشد؟ حدیثی از امام موسی بن جعفر (ع) است: هر کس از دوستان و پیروان ما بمیرد و قرآن را بطور کامل فرا نگرفته باشد در قبرش به او تعلیم داده میشود تا خداوند به این وسیله درجاتش را بالا ببرد چون درجات بهشت به اندازه آیات قرآن است به اوگفته میشود بخوان و بالا رو او میخواند و بالا میرود
4-خداوند در سوره کهف آیه 19 قرآن مجید میفرماید: هنگامی که قیامت برپا میشود و با نفخ صور اول همگی میمیرند و با صور دوم زنده میشوند وقتی ملائکه از مدت اقامت در برزخ از آنها میپرسند: چه مقدار در عالم برزخ اقامت نمودید؟ میگویند: گویا یک روز یا نصف روز در آنجا مقیم بودیم بنابراین اگر با دیدگاه عمیقی نگاه کنیم تمام عالم برزخ نسبت به قیامت خواب است ولی روایات آمده که بعضی از ارواح ضعیف و مستضعف که نه از عذاب برزخ برخوردارند و نه از نعمتهای آن بهرهمندند در عالم برزخ به صورت انسان خوابیده بسر میبرند و از برزخ جز یک ترسیم خواب آلودی بیش ندارند. بسیاری از افراد علاقه دارند که از زندگی انسان در برزخ و حقیقت این عالم آگاهی کامل بدست آورند ولی باید توجه داشت که آگاهی کامل از جهان برزخ برای ما امکان پذیر نیست و تا انسان گام در آن جهان نگذارد نمیتواند به کیفیت آن پی ببرد.
به قول یکی از بزرگان عالم برزخ نسبت به این دنیا مانند همین دنیا نسبت به شکم مادر است اگر به بچه در شکم مادر بگویند در ورای این محل تو عالمی است که بسیار بزرگتر از شکم مادر است نمیتواند ادارک کند و بفهمد با این حال میتوان صورتی ناقص و شبحی مبهم از آن جهان را ترسیم کرد از این رو بدن برزخی و عذاب و نعمتهای آنجا را به لذت و یا نعمتهای موقع خواب تشبیه کردهاند اگر آن چه را در جهان رویا و در عالم تصور از خود مشاهده میکنیم با واقعیتی بیشتر و حقیقتی روشنتر تجلی کند باید نام آن را زندگی برزخی بگذاریم. موجوداتی که در عالم برزخ هستند ماده ندارند اما شکل و صورت و حد دارند. آنجا عالم مجردات است لکن به صراحت آخرت هم نیست در جهان برزخ آثار ماده مثل گرمی و سردی و شیرینی و تلخی و شادمانی و غمگینی وجود دارد هر چند خود ماده وجود ندارد. بدن ما در برزخ بدن مثالی است. یعنی از لحاظ شکل به عین همین بدن است ولی دیگر جسم و ماده نیست بلکه لطیف است.
5-آیا تمام کسانی که از دنیا میروند و به جهان برزخ منتقل میشوند همه حیات آگاهانه دارند؟ یا گروهی همانند کسانی که به خواب فرو میروند حیات برزخیشان ناآگاهانه است و گویی در قیامت از خواب بیدار میشوند و هزاران سال را ساعتی میپندارند؟ از آیه 55 سوره روم معنای دوم استفاده میشود که فرموده است: یُوم تَقُومْ الساعُهْ یْقْسِمْ الْمْجًرِمْونُ مالَبِثُوا غَیًرُ ساعُهٍ روزی که قیامت برپا میشود گناهکاران سوگند یاد میکنند که جز ساعتی توقف نکردهاند. البته این معنی در صورتی است که آیه را به معنی ناچیز بودن عالم دنیا یا عالم برزخ در برابر قیامت تفسیر نکنیم ولی بعضی از آیاتی که به مساله برزخ اشاره میکند مثل آیه 100 سوره مومنون مطلق و عام است که میفرماید: «من وارئهم برزخ الی یوم یبعثون» و از روایات فشار قبر هم استفاده میشود که عمومیت دارد و همه به استثنای بعضی از اولیاء الله به آن گرفتار میشوند و سووال قبر گرچه در روایات برای دو گروه ذکر شده کسانی که دارای ایمان خالص و یا کفر خالصاند و بقیه به حال خود رها میشوند اما تعبیر «یلهی عنهم» مفهومش این نیست که آنها برزخ ندارند بلکه سوال قبر در باره آنها نیست.
اما در روایات زیادی وارد شده که ارواح مومنین در وادی السلام جمع میشوند که سرزمینی است در نجف اشرف که وادی ولایت است در پشت کوفه چون قبل از دفن جسد مطهر علی (ع) در نجف اشرف شهری نبوده است بلکه بیابانی بوده یک فرسنگ از کوفه دورتر لذا نجف را ظَهر کوفه میگویند. حبه میگوید: من با امیر المومنین (ع) به سوی ظَهر کوفه از کوفه خارج شدیم حضرت در قبرستان وادی السلام توقف نمود همانند کسی که در مقابل مردمی برای مکالمه ایستاده است من نیز با قیام آن حضرت ایستادم تا خسته شدم ناچار نشستم مدتی گذشت و دوباره بپا خاستم و آنقدر ایستادم که مثل بار اول دچار خستگی شدم مجدداً نشستم پس از مدتی برخاستم عبا را از دوش گرفتم و به علی (ع) عرض کردم من از این هم سر پا ایستادن بر شما میترسم ساعتی استراحت کنید و عبای خود را گستردم تا حضرت بنشیند حضرت فرمود: ای حبه این قیام و توقف من چیزی جز تکلم و انس با مومن نبود عرض کردم: آیا مردگان هم با یکدیگر تکلم و انس و الفت دارند؟ فرمود بلی اگر پرده در جلو دیدگان تو برداشته شود آنها را میبینی که حلقه حلقه نشسته و با عمامه خود یا چیز دیگری پشت و ساقههای پای خود را به هم بسته و بدین طریق نشسته و گفتگو دارند عرض کردم آیا آنها اجسامی هستند یا ارواحی؟ حضرت فرمود: بلکه ارواح هستند و هیچ مومنی در سرزمینی نمیمیرد مگر آنکه به روح او گفته میشود که به وادی السلام ملحق شود و وادی السلام بقعهای از بهشت عدن است چنین برداشت میشود که هر چیزی حتی ساختمانها و انسانها و حیوانها یک صورت ظاهری و مادی دارند و یک صورت باطنی و ملکوتی مکهای که انسان زیارت میکند صورت برزخی کعبه است که مادی نیست ولی صورتش عین مکه است.
6-از منابع موجود استفاده میشود که با فرا رسیدن مرگ نه تنها شعاع دید و درک انسان کمتر نمیشود بلکه بیشتر نیز میشود، پیامبر (ص) میفرماید: مردم خوابند همین که میمیرند بیدار میشوند. این جمله را به دو گونه میتوان معنی کرد:
1ـ منظور این است که در دنیا چیزهایی وجود دارد که انسان از آنها غافل است ولی پس از مرگ متوجه آنها میشود و کنایه از هوشیاری بعد از غفلت است.
2ـ معنای دیگر که استاد شهید مطهری بیشتر بر آن تکیه دارد این است که درجه حیات بعد از مردن از پیش از مردن کاملتر و بالاتر است همان طور که انسان در حال خواب از درجه درک و احساس ضعیفی برخوردار است حالتی نیمه زنده و نیمه مرده دارد و هنگام بیداری آن حیات کاملتر میشود همچنین حالت حیات انسان در دنیا نسبت به حیات برزخی درجهای ضعیفتر است و با انتقال انسان به عالم برزخ کاملتر میشود.
3-مومنین با توجه به درجهای که دارند در عالم برزخ و قبر در صفا و خوشی بسر میبرند و حتی جسد برخی از آنها در قبر تازه است و هیچگونه فساد و تغییری در بدن آنها صورت نگرفته است، از امیر المومنین (ع) روایت است که فرشتگان دری از بهشت بر مؤمن میگشایند و به او میگویند بخواب در حالی که چشمت روشن باد مانند خواب گوارای جوان زیرا خدای تعالی میفرماید: بهشتیان در آن روز بهترین قرارگاه و زیباترین مکانها قرار دارند. امام صادق (ع) میفرماید: وقتی مومن بمیرد هفتاد هزار فرشته او را تا قبرش تشییع میکنند و هنگامی که داخل قبرش نمایند نکیر و منکر به نزد او میآیند پس از سوال از ایشان آن دو فرشته قبرش را به اندازهای که چشمش ببیند وسعت میبخشند و از بهشت برای وی غذا میآورند و روح و ریحان بر او داخل کنند.
دراین زمینه مطلب زیاد است برای مطالعه بیشتربه منابع زیر مراجعه نمایید:
1-کتاب معاد تالیف آیت الله شهید دستغیب
2-کتاب مرگ و فرصت ها از استاد انصاریان
3-کتاب منازل الآخره از شیخ عباس قمی
4-کتاب جهان پس از مرگ از آیت الله سبحانی
منبع : پایگاه عرفان