شب سوم یکشنبه (9-2-1397)
(قم حرم حضرت فاطمه معصومه(س))عناوین این سخنرانی
با کلیک روی هر عنوان به محتوای مربوط به آن هدایت می شویدبسم الله الرحمن الرحیم
الحمدلله رب العالمین الصلاة و السلام علی سید الانبیاء و المرسلین حبیب الهنا و طبیب نفوسنا ابی القاسم محمد صلی الله علیه و علی اهلبیته الطیبین الطاهرین المعصومین المکرمین.
خداوند مهربان بدون توجه به اندک بودن یا زیاد بودن، سرمایه عظیمی را در اختیار انسانها قرار داده که از قدیم الایام از این سرمایه تعبیر به عمر شده است.
با این سرمایه براساس آیات قرآن و روایات اهلبیت به آسانی میتوان وارد تجارتی شد که قرآن مجید میفرماید این تجارت خسارت ندارد. آیهاش را قرائت میکنم معنای آیه به همین زیبایی است این تجارت خسارت ندارد یعنی این تجارت سود دارد، منفعت دارد سود و منفعتش تا چه مدتی نصیب ما میشود؟ قرآن میفرماید مدت ندارد، عمر شما مدت دارد در دنیا ولی با سرمایه عمر تجارت کردن سودش مدت ندارد، زمان ندارد، دائمی است، ابدی و همیشگی است. آنهایی که از طریق عالم شدن یا با عالم نشستن این حقایق قرآنی را فهمیدند حاضر نشدند در هیچ شرایطی عمر خود را تباه و ضایع کنند.
تجارت پرسود آیتالله بروجردی
من کم و بیش به زندگی پرسود و پرمنفعت آیتالله العظمی بروجردی که کنار همین حرم دفن است آگاه هستم، خود ایشان را هم زیارت کرده بودم، اولین تقلید من از ایشان بود. از نکاتی که آیت الله العظمی بروجردی فرمودند این بوده که من از زمانی که قدم در میدان زندگی گذاشتم خودم را شناختم که از پنج شش سالگیشان بوده و آن وقتی که این حرف را فرمودند نزدیکیهای آخر عمرشان بود. فرمودند: من یک شب، یک روز، یک ساعت، نیم ساعت، یک لحظه، عمرم را ضایع نکردم، عمرم را تباه نکردم چون این عمر را میشود به تجارتی تبدیل کرد که سود این تجارت ابدی باشد گرچه عمر محدود به انسان عطا شده باشد.
دو سود عظیم عمر
کتاب خدا برای عمر دو سود عظیم ابدی بیان میکند: یکی در جزء بیست و سوم و یکی در جزء بیست و هشتم بیست و نهم.
یک سود، تجارت کردن با عمر تجارتی که طرحش را خود قرآن داده و روایات ارائه کردند «بهشت» است، بهشت یک سود است، سودش هم دائم است، خالدین فیها ابدا، این یک سودش است.
سود دیگر، تبدیل عمر به تجارتی که قرآن طرح میکند «مصون ماندن از عذاب دوزخ» است چون هر کسی با عمرش ضرر کند خسارت کند و دچار جهنم بشود، دچاربودنش دائمی است.
امیرالمؤمنین میفرماید: «لا یفک اسیرها و لا یبرأ ضریرها» اگر کسی اسیر عذاب دوزخ بشود تمام درهای نجات به رویش بسته میشود و اگر کسی درد عذاب را بچشد درمان نخواهد داشت. این دو جمله را میتوانید حفظ کنید دو جمله مشکل و پیچیدهای نیست. «لا یفک اسیرها» کلمه فک برای شما آشناست، میگویید: رفتم بانک سندم را فک کردم یعنی سند را آزاد کردم. «برائت» یعنی بیرون آمدن از یک مشکل، «ضریر» یعنی بیماری. اسیر دوزخ نجات ندارد، دردمند عذاب دوزخ درمان ندارد.
چرا عده کثیری قیامت به جهنم میروند؟ چون با عمرشان بد معامله کردند، چون با عمرشان درست معامله نکردند، چون با عمرشان غلط معامله کردند، چون عمرشان را در غفلت و در نادانی و در لذتخواهی و در شکمچرانی و در شهوترانی پرداختند. در برابر این پرداخت عذاب را خریدند، حالا یا میفهمیدند یا نمیفهمیدند. بالاخره به گوش همه مردم جهان رسیده که بعد از مردن خبرهایی هست. هیچکس در دنیا نمیتواند خودش را قانع کند بعد از مرگ خبری نیست امکان ندارد. آن شخصی که میگوید بعد از مرگ خبری نیست دروغ میگوید و میداند دروغ میگوید. من از قرآن استفاده کردم که دروغ میگوید و میداند دروغ میگوید.
در سوره بقره پروردگار میفرماید: «فَلا تَجْعَلُوا لِلَّهِ أَنْداداً»(بقره، 22) ای بتپرستان جهان که بت دستساز را میپرستید مثل بتهای اهل مکه، بتهای نمرودیان زمان ابراهیم، بتهای امروز ژاپن، بتهای امروز هندوها، کنار من بت قرار ندهید.
حضور استاد انصاریان در بتکده هندوها
من در انگلستان سخنرانی داشتم یک روز یک نفر از پامنبریها گفت: دوست داری ببرمت بتکده هندوها؟ گفتم: ببر. با مدیر بتخانه تماس گرفت گفت مانعی ندارد بیایید. وقتی وارد شدم شروع عبادت بود، روبروی در ورودی هفت تا بت نصب بود، در لندن، مرکز تمدن و علم و دانشگاهها در ضمن مرکز پلیدترین جنایات استعماری ولی خب کنار این جنایات دانشگاههای عظیمی برپاست، کتابخانههای عظیمی برپاست، آسماننماهای بسیار مهمی برپاست.
من هم دانشگاههایشان را دیدم، هم آسماننماهایشان، هم کتابخانه بریتیش را در لندن رفتم دیدم که اگر قفسههای کتابهای آن کتابخانه را به طول بچینند بالای هزار کیلومتر میشود، یعنی از تهران تا مشهد میشود، قفسهها پر بود چند تا اتاق بود کتاب را روی همدیگر چیده بودند. در یک چنین مرکزی هندوها بتکده دارند. من سؤال کردم و برایم توضیح دادند گفتند این بت باران است، این بت دختر دادن است، این بت پسر دادن است، این بت زراعت است، این بت فراوان شدن آب رودخانههاست.
چیزی که من دیدم شاید برایتان خیلی تعجبآور باشد وقتی انسان جدای از پروردگار زندگی میکند بارکش غول بیابان میشود. در مقابل این هفت تا بت دکتر، مهندس، استاد دانشگاه، نویسنده و صنعتکار میآمدند با همه بدن میافتادند روی فرش یک ده دقیقه زار زار گریه میکردند و بلند میشدند که این بت دختر به ایشان بدهد، این بت پسر به ایشان بدهد، این بت آب رودها را فراوان کند، این بت سرسبزی بیاورد.
پروردگار میفرماید: کنار من بت قرار ندهید، بت کاری از دستش برنمیآید، مجسمه کاری از دستش برنمیآید. شما بگو ما این مجسمه تنها را عبادت نمیکنیم یک ارواحی در این عالم هستند که این مجسمهها شکل آن ارواح هستند، عبادت ما متوجه آن ارواح است، این ارواح هم خیالات گذشتگان شما ساخته و واقعیت ندارد. کنار من بتها را قرار ندهید «وَ أَنْتُمْ تَعْلَمُون» چون میدانید که این بتها هیچکاره هستند و شریک خدا هم نیستند.
تمام کافران و مشرکان و منافقان در دل خودشان میدانند ادعاهایشان دروغ است، تکیهگاههایشان دروغ است، فرهنگشان هم دروغ است چرا پایبند به این فرهنگ دروغ هستند؟ چون اسیر شکم و شهوت و دلار هستند. اگر مثل شما اسیر شکم و شهوت و دلار نباشند میآیند رو به قبله در برابر پروردگار صورت روی خاک میگذارند، اگر اسیر شکم و شهوت و دلار نباشند زنا نمیکنند، مگر زنا برای شما لذت ندارد چرا دنبالش نمیروید؟ چون اسیر شهوت نیستید. چرا دنبال پول حرام نمیروید؟ چون به اسارت مال حرام درنیامدید. چرا دنبال لقمه حرام نمیروید؟ چون اسیر نیستید. اگر اسیر بشوید و ما هم اسیر بشویم روشمان مثل کفار و مشرکین و منافقین میشود اما هنوز اسیر نشدیم.
یک سود تبدیل عمر به تجارتی که قرآن و روایات طرح دادند نجات از عذاب جهنم است.
مست شدن از دعای کمیل
امیرالمؤمنین به کمیل فرمود دعای کمیل را شب 15 شعبان بخواند، کمیل و شعبان با هم یک ارتباط عجیبی دارند، شب هم هر شبی میخواهد باشد، شنبه دوشنبه چهارشنبه یکشنبه، به کمیل میگوید: این دعا را اول شب پانزده شعبان بخوان. البته آن وقت امام عصر متولد نشده بود آن وقتی که امیرالمؤمنین به کمیل گفت دعای کمیل را من یادت میدهم برای شب پانزده شعبان هنوز زین العابدین هم به دنیا نیامده بود، نه اینکه دعای کمیل به خاطر امام زمان است نه، اصلاً دعا با شب پانزده شعبان یک پیوند معنوی دارد.
آنهایی که اهلش هستند کمیل را میخوانند میرسند به اینجا که امیرالمؤمنین خیلی کم جهنم را وصف میکند میگوید: آتشی که در جهنم است «ما لا تقوم له السماوات و الارض»، این حرف امیرالمؤمنین است. کمیل را کسی رویش حرف ندارد، کمیل را که دیگر نگفتند بشین سندش را بررسی کن، کمیل سند نمیخواهد کمیل رجال روایتی نمیخواهد، کل سند کمیل و رجال کمیل ولی الله اعظم امیرالمؤمنین است.
چه سندی از این بالاتر؟ چه رجالی از این بالاتر؟ امیرالمؤمنین کل رجال است، مگر در قرآن نمیخوانید «نَدْعُ أَبْناءَنا وَ أَبْناءَكُمْ وَ نِساءَنا وَ نِساءَكُمْ وَ أَنْفُسَنا وَ أَنْفُسَكُم»(آل عمران، 61) ما طلبهها میدانیم اگر کلمه «انفس» که جمع نفس است به ضمیر جمع «نا» اضافه بشود میشود «انفسنا»، انفسنا جمع اضافه به جمع است و به معنای کل است یعنی خدا در آیه شریفه میگوید: علی به تنهایی کل انسانهای عالم است. این سند و رجال کمیل است.
من حدود هزار صفحه کمیل را تفسیر کردم، دعا دیوانهکننده است، تفسیرش هم مستکننده است. میگوید آتشی که در دوزخ است اگر نبسته باشی بزند بیرون، تمام آسمانها و زمین در برابر او نابود میشوند.
نیت خدایی در تمام کارهای روزمره
این یک سود تجارت است کسی که عمرش را درست تبدیل میکند یعنی عمر را تبدیل به عسل تجارت الهی میکند یک سودش بهشت ابد است یک سودش هم نجات از جهنم است، توضیح بیشتری خدمتتان عرض بکنم.
خداوند ما را راهنمایی کرده که این عمری که به شما دادم کجا هزینه کنید، با چه معامله کنید، تبدیل به چه بکنید، که بشود تجارتی با سود ابدی؟ عمر را هزینه خدا کنید. این کلمات مقدس لله لله لله یا آیات «قُلْ إِنَّ صَلاتِي وَ نُسُكِي وَ مَحْيايَ وَ مَماتِي لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِين»(انعام، 162) این راهنمایی است که عمرتان را هزینه من کنید، هزینه کردن عمر برای خدا خیلی هم آسان است.
آدم صبح از خانه بیرون میرود میخواهد برود کارخانه، مغازه، پشت تاکسی بنشیند، پشت اتوبوس بنشیند، پشت قطار بنشیند، در کابین هواپیما، فقط و فقط کافی است نیت جدی کند خدایا برای تأمین رزق حلال که دستور تو است من میروم. سر زمین کشاورزی، گوسفندچرانی، کارخانه، مغازه، پشت لوکوموتیو، کابین هواپیما، پشت تاکسی، دبیرستان، مسجد اعظم برای درس، فیضیه برای درس و تا تمام شدن کار امروزم خدایا نیتم تو هستی، میخواهم حرفت را گوش دهم، میخواهم تو را راضی کنم، این هزینه کردن عمر برای خداست.
فکر میکنید هزینه کردن عمر برای خدا کار طاقتفرسایی است؟ همه کار میکنند، همه از خانه بیرون میروند، همه دانشگاه و حوزه میروند، پشت ماشین مینشینند خب این را برای خدا نیت کنند. من وقتی وارد کار برای خدا شدم دیگر وارد تقلب و لقمه حرام به دست آوردن و دوز و کلک نمیشوم.
گاهی من به خصوص جوانیهایم دیدم که به بعضیها یک پیشنهاد غلطی میشد جواب میدادند خدا را چه کار کنیم؟ یعنی طرف را پس میزدند، خدا را چه کار کنیم؟
داستان قاضی و هدیه
یک قاضی خیلی محترمی که سی روز ماه رمضان پای منبرم بود، قاضی عالی رتبهای است. روزی به من گفت من یک پرونده را به دقت رسیدگی کردم و برایم ثابت شد حق با این طرف پرونده است، شک هم نداشتم، حکم دادم پرونده خاتمه پیدا کرد. یقین داشتم حق غارت شده به صاحبش برگشت. همیشه هم میآمد از من سؤال میکرد پرونده آمده این موضوعش است چه کار بکنم؟ همیشه به او میگویم کنار دستت دادیارت نیست، کنار دستت منشی تو نیست، کنار صندلی قضاوتت خداست، او را بپا و حکم بده، نه صاحب پروندهها را، نه تلفنهای کلهگندهها را اینها که هستند؟ و هو معکم اینما کنتم هر جا باشید من کنارتان هستم.
یک روز آمد با یک حالت پریشانی گفت: من یک پرونده راحکم دادم درست هم بوده تمام هم شد و بسته شد. یک ماه است گذشته است آن شخصی که حکم به نفعش بوده و به حق هم به نفعش بوده نه به اشتباه، آمده در خانه ما را زده تا در را باز کردم یک تلویزیون پنج شش میلیون تومانی با میزش گذاشت پشت در و رفت چه کار کنم؟ دری از جهنم به رویم باز شده؟ من که طاقت عذاب خدا را ندارم. زمان رسیدگی هم نیاورده، تمام شده هر دو رفتند.
نمیخواستم خودم وارد حکم بشوم، من و شما بدنمان طاقت آتش جهنم را ندارد، ما هر حرفی را که نباید بزنیم، هر چیزی را نباید بگوییم، هر راهنمایی را نباید داشته باشیم گفتم: مقلد چه کسی هستی؟ یک مرجع بزرگی را اسم برد، گفتم: از دفترشان بپرسید من بلد نیستم.
معامله کردن عمر با خدا
من وقتی با خدا وارد معامله بشوم، ده دقیقه عمرم را صرف رشوه گرفتن، ربا گرفتن، زنا کردن، دروغ گفتن و تهمت زدن نمیکنم چون همه اینها هزینه جهنم است، همه اینها قیمت دادن به جهنم است،
یک عمر را با نبوت معامله کن «لَقَدْ كانَ لَكُمْ فِي رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَة»(احزاب، 21)
این طرف دوم عمر که عمر ما تبدیل بشود به تجارتی که سودش بهشت است و سودش نجات از دوزخ است.
سوم، عمرت را با وحی الله معامله کن با قرآن، «إِنَّ هذَا الْقُرْآنَ يَهْدِي لِلَّتِي هِيَ أَقْوَم»(اسرا، 9)
چهارم، عمرت را با ائمه طاهرین به خصوص در این روزگار با امام دوازدهم معامله کن. معاملهات این باشد که قرآن میگوید من و پیغمبرم و ائمه تمام اعمال و حرکات شما را میبینند نه آینده، همین الان، رودربایستی داشته باش از امام زمان، قدمی برای رضایت او بردار، کاری برای خشنودی او انجام بده.
وقتی من عمرم را به خدا پرداختم به پیغمبر پرداختم به وحی پرداختم، به ائمه طاهرین مخصوصاً به امام غائب پرداختم عمر را تبدیل به تجارت بیخسارت کردم. توضیح بیشتر این مطلب با ذکر چهار آیه و یک روایت بسیار مهم انشاءالله جلسه بعد.
دعای آخر
خدایا ما را قدردان نعمت عمر قرار بده.
خدایا ما را از خسارت کردن در عمر حفظ فرما.
خدایا عمر ما را بهگونهای قرار بده با توفیقت با یاریت با نصرتت که این سرمایه تبدیل به آتش دوزخ نشود.
خدایا در هزینه کردن عمرمان ما را خجالتزده خودت نکن.
دین ما، ملت ما کشور ما، رهبری ما، مرجعیت ما، محراب و منبر ما، رمضان و محرم و صفر ما را از حوادث حفظ کن.
الهی ذلت امریکا و اسرائیل و استعمارگران را به ما بچشان.