لطفا منتظر باشید

جلسه اول پنجشنبه (29-1-1398)

(تهران مسجد فاطمیه)
شعبان1440 ه.ق - فروردین1398 ه.ش
9.96 مگا بایت
دانلود

عناوین این سخنرانی

با کلیک روی هر عنوان به محتوای مربوط به آن هدایت می شوید

بسم الله الرحمن الرحیم

«الحمدلله رب العالمین الصلاة و السلام علی سید الانبیاء و المرسلین حبیب الهنا و طبیب نفوسنا ابی القاسم محمد صلی الله علیه و علی اهل بیته الطیبین الطاهرین و المعصومین المکرمین».

 

از کتاب خدا قرآن کریم آیه‌ای را قرائت می‌کنم که این آیه ذکر قلبی اولیای الهی و سالکان الی الله بوده، قلب اگر اهل ذکر یعنی اهل توجه، بیداری و بینایی نباشد، صاحبش را از همۀ فیوضات الهیه محروم می‌کند و داغ غفلت و مهر بی‌خبری به انسان زده می‌شود.

 

نظر تشریفی خداوند به چهار خانه

رسول خدا و ائمۀ طاهرین و امام دوازدهم به همۀ آنهایی که به‌طور جد و واقعی خواهان خیر دنیا و آخرت هستند، دستور دادند که مواظب قلبتان باشید. طبق نظر اهل خدا، قلب ذاتاً خانه خداست. من در نوشته‌های بزرگان این مسائل را دیدم که نوشتند پروردگار چهار خانه دارد که این چهار خانه به زبان علمی خانه تشریفی است؛ یعنی یک نظر خاص رحیمیه به این چهار خانه کرده است. اینها براساس آن نظر یک ارزش فوق‌العاده پیدا کردند که اگر آن نظر نبود هر چهار خانه معمولی بود، قیمت سنگینی نداشت، ارزش قابل توجهی نداشت.

این چهار خانه نه اینکه عنوان ملکیت برای پروردگار داشته باشد. در قرآن مجید زیاد خواندید «وَ لِلَّهِ مُلْكُ السَّماواتِ وَ الْأَرْض»(آل‌عمران، 189)، «وَ لِلَّهِ مِيراثُ السَّماواتِ وَ الْأَرْض»(آل‌عمران، 180) کل عالم مِلک خداست، مُلک خداست، میراث خداست در حالی که هیچ نیازی به تمام عالم ندارد.

اینکه می‌گویند چهار خانه دارد در این عالم از باب تشریف است، یعنی ارادۀ ازلیه کرده که یک نگاه رحیمانه به این چهار خانه بیندازد و اینها منصوب خاصِ معنوی به حضرت او بشوند. پیغمبر اکرم می‌فرماید: انبیا و اولیا هم که چنین ارزشی را دارند برای آن نظر خاص رحیمانه است، آن نظر باعث شد آنها به آن مقامات برسند، بعد از آنها هم باز ازلاً به اهل ایمان در علم خودش نظر کرد و مؤمنین هم ارزش پیدا کردند.

 

خادمانی از جنس فرشتگان

امام هشتم نقل می‌کنند نه از راوی معمولی از پدرانشان، از موسی‌بن‌جعفر روایت را پدر در پدر می‌رسانند به پیغمبر که پیغمبر فرمودند: «فان المؤمن افضل من ملک مقرب». مؤمن به چه کسی می‌گویند؟ به کسی که قلبش از آلودگی‌های ضمائم اخلاقی پاک است، اعمالش هم معامله با پروردگار است، رابطه‌اش هم یک رابطۀ ناگسستنی با پنج منبع است که در سورۀ بقره نقل شده: خدا، قیامت، فرشتگان، کتاب الهی، انبیای خدا. این‌طور آدم «افضل من ملک مقرب» یعنی از جبرئیل هم برتر است، ازمیکائیل هم برتر است.

اگر آن مؤمن در کمال اوج ایمان باشد مثل پیغمبران و ائمه می‌شود، پیغمبر می‌فرماید: «و الملائکه خدامنا» فرشتگان همه خادم ما هستند، برای ما کار می‌کنند. این برتری مؤمن است.

 

اولین خانه؛ کعبه

این چهار خانه چرا برتر است؟ برتری تشریفی دارد. اولی را در سورۀ بقره می‌خوانیم «وَ عَهِدْنا إِلى‏ إِبْراهِيمَ وَ إِسْماعِيلَ» عهدنا در این آیۀ شریفه به معنی قرارداد و پیمان نیست، کلمه «عهد» در عربی وقتی با «الی» ترکیب بشود مثل همین آیه معنیش این است که من به ابراهیم و اسماعیل سفارش کردم، چه سفارشی؟ «أَنْ طَهِّرا بَيْتِيَ لِلطَّائِفِينَ وَ الْعاكِفِينَ وَ الرُّكَّعِ السُّجُود»(بقره، 125) بیتی یعنی خانه‌ام، همین که فرموده خانه‌ام، این خانه ارزش پیدا کرد.

ما توان ارزیابی ارزش کعبه را نداریم، فقط می‌دانیم در مهمترین کتاب‌هایمان ائمه ما فرمودند کسی که وارد مسجدالحرام می‌شود... کسی یعنی آدم‌های قابل قبول خدا نه هر حیوانی، کسی یعنی مؤمن، کسی که خدا قبول دارد و امضایش می‌کند. در این مسجدالحرام صبح و شب و ظهر بدترین و شریرترین خلق خدا که وهابی‌ها هستند رفت و آمد دارند، یک مشت مردم بی‌رحم، قاتل، انسان‌کش، کودک‌کش، افرادی که میلیاردها بیت‌المال مسلمان‌ها را به دست این خوک آمریکا می‌دهند، اینها را نمی‌گویم.

شما اگر وارد مسجدالحرام بشوید که اتصال به توحید، نبوت و اهل‌بیت دارید؛ حضرت می‌فرماید: یک گوشه که بنشینید، بایستید، نماز بخوانید، به هر باری که به کعبه نگاه می‌کنید، هر بار یعنی هر یک پلک زدن، پلک که روی هم می‌افتد آدم نمی‌بیند، وقتی پلک برمی‌خیزد آدم می‌بیند، به هر نگاهی که انسان مؤمن به خانۀ کعبه بکند درجا پروردگار ثواب صد هزار حسنه، صد هزار درجه و پاک کردن صد هزار گناه را در نامۀ عمل او می‌نویسد.

در ساختن این خانه خرج زیادی هم نکردند، همان سنگ‌های زبر کوه‌های مکه است، سقفش هم معمولی است، سالی یک بار هم یک پرده به آن می‌پوشانند. خانه‌هایی هست مثل کاخ کرملین، کاخ سفید در آمریکا، کاخ ریاض، دو سه تا کاخی که رژیم طاغوتی قبلاً در نیاوران و سعدآباد و خیابان سپه درست کرده بود و میلیاردها تومان خرج اینها شده بود؛ شما ده سال هم چشمت را باز نگهدار و اینها را ببین، چشمت را حرام کردی و هیچ ثوابی ندارد. آنجایی که اتصال به محبوب عالم دارد آنجا پاداش دارد، ثواب دارد، پاکسازی پرونده دارد. این یک خانه است.

 

دومین خانه؛ بیت‌المقدس

خانه دومی که فرمودند برتری دارد بیت‌المقدس است. یکی از خانه‌های باارزش پروردگار مهربان عالم است که مبدأ به معراج رفتن پیغمبر عظیم‌الشأن اسلام از این خانه بوده است. «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ سُبْحانَ الَّذِي أَسْرى‏ بِعَبْدِهِ لَيْلاً مِنَ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ إِلَى الْمَسْجِدِ الْأَقْصَى الَّذِي بارَكْنا حَوْلَهُ»(اسرا، 1).

سفر زمینی از مکه بوده تا بیت‌المقدس، البته نه با مرکب مادی، نه اینکه روی زمین راه برود؛ آیه را عنایت می‌کنید «سُبْحانَ الَّذِي» چرا کلمۀ سبحان را اول آیه گذاشته؟ به چه علت سبحان؟ سبحان در قرآن مجید زیاد آمده است. در نمازها ما در رکوع هر رکعتی، در دو سجده هر رکعتی می‌گوییم «سبحان ربی الاعلی» یا می‌گوییم «سبحان ربی العظیم» یا می‌گوییم «سبحان الله» رکعت سوم و چهارم هم «سبحان الله» می‌گوییم.

برای چه این همه «سبحان الله» می‌گوییم؟ برای اینکه به ما یاد می‌دهد که قلباً باورت بشود که پروردگار از هر عیب و نقصی پاک است، تمام کارهایش هم بی‌عیب و نقص است. ممکن است من به پروردگار بگویم پس چرا من در زندگی این همه بلا و مشکل و سختی و رنج و مرارت دارم؟ این را در قرآن به من یاد داده که در خودت جستجو کن، بلاها برای خودت است و کاری به من ندارد. من همه چیزم پاک است، بی‌عیب است، بی‌نقص است، خلقتم هم همین‌طور است.

 

برتری علم بر جهل

چند بار ما در قرآن می‌خوانیم «ما خَلَقْنَا السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ وَ ما بَيْنَهُما إِلَّا بِالْحَق»(احقاف، 3) یعنی هیچ چیز آفرینش من باطل، عیب و نقص در آن نیست. امام صادق(ع) پنج روز جلسه گذاشتند با مفضل بن عمر کوفی که خیلی عاشق علم بود، عاشق این بود که هر وقت می‌آید خدمت ائمه چیز یاد بگیرد.

عشق به علم خیلی اخلاق والایی است. اینکه من شبانه‌روز مقداری از وقتم را بگذارم برای فهمیدن که وقتی می‌خواهم بمیرم عالم از دنیا بروم، اگر جاهل از دنیا بروم از همان اول برزخ کارم به مشکل می‌خورد. پروردگار در قرآن خطاب به یک نفر می‌فرماید اما به همۀ ما و انسان‌ها می‌گوید: «أَعِظُكَ أَنْ تَكُونَ مِنَ الْجاهِلِينَ»(هود، 46) ‏من شما را نصیحت و موعظه می‌کنم که آدم‌های نفهمی باشید.

خدا انسان را برای فهمیدن خلق کرد «وَ عَلَّمَ آدَمَ الْأَسْماءَ كُلَّها»(بقره، 31) به پدرتان بالاترین نعمتی که دادم بعد از آفریده شدن نعمت علم، دانایی و فهم بود. بفهم بدان، «افهم اعلم»، اینجا بدان وقتی صورتم را روی خاک گذاشتند تلقین‌خوان بهشت زهرا مدام زور بیاورد «افهم اسمع» من اگر یک عمری اینجا نفهمیده باشم در قبر می‌فهمم؟ یک عمری اینجا نشنیده باشم در قبر می‌شنوم؟

 

معراج پیامبر

اینکه می‌گوید «سبحان الله» یعنی حرف نزنید، یاوه نگویید که از مسجدالحرام تا مسجدالاقصی مگر بدون مرکب می‌شود غیر از روی زمین راه برود؟ من قدرت بی‌عیب و نقص هستم، مرکبی نبوده که پیغمبرم را از مسجدالحرام بیاورد مسجدالاقصی، «سُبْحانَ الَّذِي أَسْرى‏ بِعَبْدِهِ» خودم او را سیر دادم نه مرکب، مرکب چیست؟ قدم مبارک رسول خدا از روی زمین راه نرفت، این سفر ورای این مسائل زمینی و مادی بود. می‌رسد به مسجد الاقصی «لِنُرِيَهُ مِنْ آياتِنا».

در سورۀ دیگر حرکت معراجی پیامبر را بیان می‌کند، این‌قدر حرکت می‌کند تا برسد به جایی که «فَكانَ قابَ قَوْسَيْنِ أَوْ أَدْنى»(نجم، 9) این را من متوجه نمی‌شوم، یعنی دیگر بین او و بین محبوبش نسبت به دلش حجابی باقی نمانده بود. نسبت به جسمش را نمی‌گوید، او که جسم نیست که جسم من با جسم او رودررو بشود.

دل با همۀ وجود مقرب او بود و شد و بیشتر شد و حجاب دیگر برداشته شد. اینجا را هم من اصلاً متوجه نمی‌شوم؛ خودش می‌‌گوید بین او و معشوق حجابی نماند، خودش می‌داند، برای ما هم بگوید ما نمی‌فهمیم چون این مسائل درخور عقل محدود ما نیست.

این خانه را هم در قرآن اسم برده و روزگاران زیادی مسجد الاقصی قبله بوده و رسول خدا هم به همان طرف نماز می‌خواند تا وقتی که پروردگار عالم اراده کرد قبله او را کعبه قرار بدهد. این دومین خانه است.

 

سومین خانه؛ بیت‌المعمور

خانه سوم که در قرآن اسم برده «بیت‌المعمور» است. روایاتی هم در کنار بیت‌المعمور وارد شده که ما جای آن را در این عالم نمی‌دانیم کجاست، ولی یک جایگاهی است که در روایات می‌گویند قبله عبادت فرشتگان است.

 

چهارمین خانه؛ قلب

چهارمین خانه‌ای را که اسم می‌برند «قلب» است، و حتی من در یکی از کتاب‌های قرن سیزدهم ـ حدود دویست سال پیش ـ دیدم که یک نفر از یک شهری به این عالم نامه نوشته، عالمی که من در کتابش این نامه نویسنده و پاسخ ایشان را دیدم. دویست سال پیش که سونوگرافی و این ابزار علمی نبوده، سؤال‌کننده نوشته که آقا در رحم مادر وقتی خدا انسان را خلق می‌کند اولین عضوی که می‌آفریند چه عضوی است؟ سر آدم، دست، پا، شکم، جفت، روده، معده، چشم، گوش، کدام است؟

ایشان می‌نویسد: اولین عضوی که پروردگار در این گوشت بسته که می‌خواهد تبدیل بکند به جنین خلق می‌کند، قلب است. آن وقت دلیل می‌آورد، دلیلش هم سونوگرافی و ابزار پزشکی نبود، دلیلش را اینگونه می‌گوید: «إِنَّ أَوَّلَ بَيْتٍ وُضِعَ لِلنَّاسِ لَلَّذِي بِبَكَّةَ مُبارَكا»(بقره، 96) خدا در عالم ظاهر اولین خانه‌ای که ساخت کعبه بود، در باطن و وجود جنین اولین عضوی که ساخت خانۀ خودش بود.

قلب مرکز ایمان است، مرکز نور الله است، مرکز تجلی صفات است. اولین عضو قلب است برای اینکه خانۀ خودش است، دل خانه پروردگار است، خرابی دل خرابی همۀ اعضا و جوارح است، سلامت دل سلامت همۀ اعضا و جوارح است.

این حکیم بزرگ الهی در مقام مقایسه برآمده که از این چهار تا خانه «کعبه»، «بیت‌المقدس»، «بیت‌المعمور» قیمت کدام بیشتر است؟ می‌گوید: قیمت دل؛ چون کعبه را دو تا انسان ساختند، بیت‌المقدس احتمالاً زمان سلیمان استادها و بناها ساختند، بیت‌المعمور هم نمی‌دانم چیست، ولی معمار خانۀ قلب خودش است. خانۀ دل به دست خود خدا بنا شده است.

 

حرم خدا یا بتخانه

اول سخن عرض کردم پیغمبر، ائمه و امام عصر اگر من روایاتش را بخوانم خیلی ما را غصه‌دار می‌کند. من کمی احتیاط می‌کنم که برادران مؤمن و شیعه بعضی از روایات امام ششم غصه‌دارشان نکند. این روایات را باید برای چه کسانی خواند؟ معلوم است آنها را هم ما گیر نمی‌آوریم، نه مسجد می‌آیند، نه ماه رمضان می‌آیند، نه محرم و صفر می‌آیند، اما امام عصر می‌گوید اسم خودشان را گذاشتند شیعه، آن روایات وحشتناک است؛ ولی برای شما نباید خواند و من هم نمی‌خوانم.

صدیقه کبری که کتابی در روایات ایشان و در دعاهای ایشان چاپ شده حدود هفتصد صفحه، یعنی زهرا(س) که نه سال بیشتر زمان پیغمبر نبود و دو ماه بعد از پیغمبر از دنیا رفت، این‌قدر روایات مهم و دعاهای مهم دارد که آدم حیرت‌زده می‌شود. ایشان هم مثل بقیه اهل‌بیت سفارش اکید کردند مواظب دلتان باشید.

دشمن از همۀ اعضا و جوارح شما کل تیرهایی که در کمان دارد هدفش قلبتان است که این خانۀ خدا را تبدیل به بتخانه کند و هر چند تا بت که بتواند آویزان کند: بت کبر، بت نفاق، بت حسد، بت بخل، بت سوء‌ظن، بت بدبینی، بت فخرفروشی. اگر دشمن بتواند از این نوع بت‌ها ورود پیدا بکند به این خانه و اینجا را تبدیل به بتخانه بکند، نور خدا از این قلب می‌رود، چون خدا با بت یک جا قرار ندارد. (خدا را جمع نتوان با هوا کرد/ یکی از این دو را باید رها کرد).

 

ذکرهای زبانی بیهوده

چقدر این آیه زیباست، من نمی‌خواهم آیه را توضیح بدهم، می‌خواهم بگویم این آیه ذکر قلب اولیای الهی بوده، این آیه عینک تماشای اولیای خدا نسبت به خودشان و نسبت به پروردگار بود. ذکر باید با دل باشد، با زبان که ذکر خیلی می‌شود گفت.

رباخور هم ماهی هشتاد نود میلیون تومان پول ربا جمع می‌کند، ده دفعه در این ترافیک‌های تهران گیر می‌کند، می‌رود خون مردم را بمکد در ترافیک کمی که خسته می‌شود می‌گوید «لا اله الا الله». این لا اله الا الله درست است؟ یعنی این شخص توحید را از باطنش اعلام می‌کند؟

یک مقدار که چراغ قرمز طول می‌کشد ده دفعه سرش را تکان می‌دهد و می‌گوید «الله اکبر» عجب شهری است. این الله اکبر درست است؟ این آدمی که می‌گوید الله اکبر، خدا در سورۀ بقره فرموده از جانب من و پیغمبرم به او اعلام جنگ بدهید. کدام الله اکبر؟

زینب کبری کنار خیمه بود، دید سی هزار نفر تکبیر می‌گویند، کمی آمد جلو ببیند اینها برای چه الله اکبر می‌گویند؟ نهایتاً دید چون سر را جدا کردند و به نیزه زدند می‌گویند الله اکبر، این الله اکبر توحید است؟ خداست؟ دین است؟ ایمان است؟ خیر.

 

انسان‌های فقیر در برابر خدا

این آیه ذکر قلب بود، یعنی توجه دل که توجه عمیقی به خود و به پروردگار است. چقدر این آیه حال دارد. «يا أَيُّهَا النَّاسُ» همه را می‌گوید «يا أَيُّهَا النَّاسُ أَنْتُمُ الْفُقَراءُ إِلَى اللَّهِ وَ اللَّهُ هُوَ الْغَنِيُّ الْحَمِيد»(فاطر، 15) کل شما انسان‌ها، کل وجودتان گداست. کسی در کنارتان قرار دارد غنی که نه به شما نیاز دارد و نه به این عالم، ولی همۀ شما، همۀ وجودتان، همۀ سلول‌هایتان، همۀ رگ و پی‌تان، همۀ حیاتتان گدای اوست.

شما که ذاتا گدا هستید پیش غیرمن دست دراز نکنید، چیزی گیرتان نمی‌آید. موسی نمک آشت را هم از من بخواه. چقدر باحال است آدم بفهمد گداست و بفهمد در کنارش ذات غنی مستغنی قرار دارد، وجود مقدسی است که (دست حاجت چو بری پیش خداوندی بر/ که کریم است و رحیم است و غفور است و ودود/ کرمش نامتناهی نعمش بی‌پایان/ هیچ خواهنده نرفت از در او بی‌مقصود).

 

سوگواره

روز دو محرم هفتاد و دو نفر را پیاده کرد و دست سی هزار گرگ داد. بعد از هشت روز بیدار شده، ذکر قلبی پیدا کرده، به پسرش گفت: بلند شو با هم برویم کنار خیمه‌های ابی‌عبدالله(ع). گفت: پدر خجالت بکش، حسین تو را قبولت می‌کند؟ تو اینها را پیاده کردی دست دشمنش دادی. گفت: عزیز دلم تو جوان هستی، هنوز حسین را نمی‌شناسی (هیچ خواهنده نرفت از در او بی‌مقصود).

چه شبی است امشب، از یک طرف نزدیک به ولادت عدل جهانی، از یک طرف شب خداست، از یک طرف شب ابی‌عبدالله(ع) است، چه شبی است.

ما هم گدا هستیم، خدایا! هیچ نداریم، کمی هم که داریم از تو داریم. «فَبِعِزَّتِكَ يَا سَيِّدِي وَ مَوْلاَيَ أُقْسِمُ صَادِقاً، لَئِنْ تَرَكْتَنِي نَاطِقاً، لَأَضِجَّنَّ إِلَيْكَ بَيْنَ أَهْلِهَا ضَجِيجَ الْآمِلِينَ، وَ لَأَصْرُخَنَّ إِلَيْكَ صُرَاخَ الْمُسْتَصْرِخِينَ، وَ لَأَبْكِيَنَّ عَلَيْكَ بُكَاءَ الْفَاقِدِينَ، وَ لَأُنَادِيَنَّكَ أَيْنَ كُنْتَ يَا وَلِيَّ الْمُؤْمِنِينَ، يَا غَايَةَ آمَالِ الْعَارِفِينَ» جمله بعد را گوش بدهید ببینید از گودال هم صدایش می‌آید، «يَا غِيَاثَ الْمُسْتَغِيثِينَ، يَا حَبِيبَ قُلُوبِ الصَّادِقِينَ، وَ يَا إِلَهَ الْعَالَمِينَ».

(کسی چون من گل پرپر نبوسید/ کسی گل را به چشم تر نبوسید/ کسی چون من گلش نشکفت در خون/ کسی گل را ز من بهتر نبوسید/ کسی غیر از من و دل اندر این دشت/ به تنهایی تن بی‌سر نبوسید/ به عزم بوسه لعل لب نهادم/ به آنجایی که پیغمبر نبوسید)

 

دعای آخر

خدایا! ما گدای مغفرت هستیم، گدای رحمت هستیم، گدای لطف و احسان هستیم، گدای دنیای پاک و آخرت آباد هستیم، به حقیقتت آنچه به خوبان عالم عنایت کردی به ما و زن و بچه‌ها و نسل ما عنایت بفرما.

خدایا! هر چه شر و بدی از آنها برطرف کردی از مجموعۀ ما هم برطرف کن.

خدایا! گذشتگان ما و هر کسی که در دین‌دار شدن ما اثر داشته غریق رحمت کن.

خدایا! همۀ شهدا از زمان آدم تا الان را با ابی‌عبدالله(ع) محشور کن.

وجود مبارک امام زمان را به حقیقت خود امام عصر دعاگوی ما و زن و بچه‌ها و نسل ما قرار بده.

 

 

تهران/ مسجد فاطمیه / دهۀ دوم شعبان/ بهار1398ه‍.ش./ سخنرانی اول

 

برچسب ها :