نوشته امید عطایی فرد
كساني كه گزارش هاي مورخان ايراني را جعل و دروغ و تحريف خوانده اند و از اين حقيقت غافلند كه رسم اشتراك زنان ، سابقه تاريخي داشته و از سوي ديگر مورخان اروپايي كه سودي در اين رخداد نداشته اند نيز درباره آيين مزدك ، آگاهي گرانبهايي دارند .
براي نمونه " يوشع استي ليت" در كتابي كه حدود 502 ميلادي نگاشته مينويسد كه " قباد پادشاه ساساني ، رسمي پليد را كه شعارش مشترك بودن زنان بود و به هر مردي اجازه مي داد تا با هر زني كه مورد نظرش است رابطه جنسي برقرار كند احيا كند ديري نگذشت كه تمام مشايخ ايراني از قباد متنفر شدند زيرا بدين تزتيب پادشاه به زنان آنان اجازه زنا داده بود ".
پروكوپيوس يوناني كه در سال 562 ميلادي درگذشت در كتاب اول از مجموعه هشت جلدي خود آورده است : " چندي از سلطنت قباد گذشت و قدرت وي در اداره امور كشو بسط يافت ، برخي بدعت هاي تازه اورد كه از ان جمله بود : وضع قانوني راجع به مشرتك بودن زن ها در ميان مردان ايراني "
به نوشته " گيبون" مردم ايران از مزدك خشمگين و مايوس بودند زيرا وي حاصلخيزترين زمين ها و زيباترين زنان را براي استفاده پيروان خودش اختصاص داده بود "
در ایران باستان و منابع فقهی باستان درباره اجاره زنان ، قرض دادن زنان، فروش زنان ، و قنونی و رسم بودن اینها صریحا مسائلی بیان شده است
«هرگاه شوهری ، زن خود را به مردی دهد با رضایت متقابل ، آنگاه همان مرد بدون اجازۀ مرد اول ، آن زن را به مرد سومی واگذار کند و زن موافق باشد و این عمل یکسال بدون آگاهی مرد اول ادامه پیدا کند ، زن و سه مرد محکوم به مرگ هستند» «هرگاه زن دیگران را به مدت یکسال بدون پیمان نامه و بدون آگاهی شوهر اول نگاه دارند ، مجازات آن مرگ است.» وندیداد 1/508
یک نکته که در اینجا نباید از ان غافل شد -و نگفتن چنین مسئله ای شاید حق پوشی باشد- اینست که رسم و قانون مبادله همسر و قرض دادن و عاریت دادنش در دیگر جوامع نیز وجود داشته است . برای مثال در جامعه بیابانی و بدوی شبه جزیره این رسم وجود داشت برخی مردان عرب ، همسر خود را با همسر دیگری چند روزی مبادله میکردند واین کار را "نکاح البدل " میگفتند
در تفاسیر امده :
«مردی به نام عُیینه پسر حِصن فَزاری بر پیامب وارد شد و عائشه همسر پیامبر نزد آن حضرت بود، عُیینه بدون آنکه اجازه طلبد به درون خانه رفت پیامبر فرمود : ای عُیینه اجازهخواستن کجا رفت؟! گفت ای رسول خدا تا این روزگار از هیچ مردی از قبیلة مُضرّ اجازه نخواستهام! (سپس نگاهی به عائشه افکند و گفت :) این زن سرخروی که در کنارت نشسته کیست؟ پیامبر پاسخ داد : این عائشه مادر مؤمنان است. عیینه گفت : آیا میخواهی که از بهترین زنان برای تو پایین آیم؟! (و این عبارت را هنگامی میگفتند که تبدیل همسران خود را با یکدیگر پیشنهاد میکردند!) رسول خدا پاسخ داد : ای عیینه این کار را خدا حرام کرده است. آنگاه چون عیینه از منزل پیامبر بیرون رفت، عائشه از حضرت پرسید : این مرد چه کسی بود ای رسول خدا؟ پیامبر پاسخ داد : مرد احمقی که قبیلهاش از او اطاعت میکنند و با وجود آنچه از وی دیدی مهتر طائفة خویش است»"