لطفا منتظر باشید

شب اول پنجشنبه (17-5-1398)

(قم مسجد اعظم)
ذی الحجه1440 ه.ق - مرداد1398 ه.ش
10.74 مگا بایت
دانلود

عناوین این سخنرانی

با کلیک روی هر عنوان به محتوای مربوط به آن هدایت می شوید

بسم الله الرحمن الرحیم

«الحمدلله رب العالمین الصلاة و السلام علی سید الانبیاء و المرسلین حبیب الهنا و طبیب نفوسنا ابی القاسم محمد صلی الله علیه و علی اهل بیته الطیبین الطاهرین و المعصومین المکرمین».

 

بخشش اولاد گنهکار یعقوب

در روایاتمان آمده شب جمعه کم از لیلة‌القدر ندارد، خداوند در قرآن مجید از جمعه یاد کرده است. حضرت باقرالعلوم(ع) می‌فرماید: وقتی برادران یوسف البته با امید به رحمت خدا از پدر بزرگوارشان یعقوب درخواست کردند برای آن گناه عظیم که توابع سنگینی هم داشت از جمله مبتلا کردن خانواده به چهل سال فراق دردناک، از خداوند طلب مغفرت کن؛ پیامبر همان وقت وعده درخواست مغفرت نداد با اینکه معروف است درکار خیر باید عجله و شتاب کرد.

این پیغمبر عالم، بینا، بصیر و مرتبط به عالم غیب به فرزندانش وعده داد بعداً برایتان طلب مغفرت می‌کنم، چنان که در قرآن آمده است «سَوْفَ أَسْتَغْفِرُ لَكُمْ رَبِّي»(یوسف، 98). انبیای الهی نه کاری را بی‌حکمت و شتابان انجام می‌دادند، نه کاری را بی‌حکمت به تأخیر می‌انداختند، انبیای الهی حقایقی را از جانب خدا می‌دانستند که امت‌ها نمی‌دانستند «وَأَعْلَمُ مِنَ اللَّـهِ مَا لَا تَعْلَمُونَ»(اعراف، 62)

حضرت باقر(ع) می‌فرماید: یعقوب صبر و حوصله کرد تا سحر شب جمعه رسید، در آن ساعت که دعا مستجاب است برای فرزندان گنهکارش درخواست آمرزش کرد و با اینکه گناهشان عظیم و سنگین بود، ولی خداوند متعال آنها را آمرزید.

 

عظمت زیارت ابی‌عبدالله(ع) شب جمعه

روایات مربوط به شب جمعه در «بحار»، «بلدالامین»، «مصباح کفعمی» و تا اندازه‌ای در «مفاتیح» محدث قمی آمده است. برای آنهایی که اهل خدا هستند و اهل شب جمعه لازم است با قلبشان در این روایات دقت کنند و ببینند پروردگار مهربان عالم برای امشب و فردا چه سفرۀ گسترده‌ای را برای بندگانش باز کرده است. در آن روایات آمده است که به‌خاطر احترام شب و روز جمعه گناه دو برابر نوشته می‌شود؛ یکی خود گناه است، یکی شکستن ارزش شب جمعه و روز جمعه است. بنابراین شب جمعه فوق‌العاده احترام دارد؛ ساعاتش، دقایقش، لحظاتش، روزش و سرمایه عظیمی است که باید غنیمت دانست.

امشب، شب زیارت ویژه حضرت سیدالشهدا(ع) است. برای ارزش زیارت امشب عزیزانم به کتاب کم‌نظیر و با عظمت «کامل الزیارات» ابن قولویه مراجعه کنند و مخصوصاً در این کتاب روایت اعمش را ببینند، روایت نابی است، روایت نورانی است. در یک گوشه از این روایت آمده هر شب جمعه از طرف صدیقه کبری سند پخش می‌شود، سند قطعی خداوندی که «امان من النار لزوار الحسین فی لیلة الجمعه» آتش در برابر زائر شب جمعه ابی‌عبدالله(ع) هیچ‌کاره است، بیکار است و بسته شده است، کاری نمی‌تواند بکند.

در یک بخش دیگر از این روایت دارد همسایه اعمش در عالم رویا گفت: یکی از این ورقه‌هایی که دارید پخش می‌کنید به من هم بدهید که صدیقه کبری خطاب کرد به او تو که مخالف زیارت ابی‌عبدالله(ع) هستی، شایسته این که این سند برائت از آتش جهنم را به تو بدهند نیستی.

 

گریه بر امام حسین(ع)

برادران! نزدیک محرم است با کرامتی که دهۀ عاشورا و دهه‌های دیگر برای تبلیغ معارف الهیه می‌روند «کامل الزیارات» را با خودشان همراه ببرند، کتاب استواری است، کتاب متینی است. یک بار هم با تحقیق و پاورقی‌های علامه امینی چاپ شده البته الان هم چاپ‌های گوناگونی خورده است. کتاب به مردم حال گریه می‌دهد، حال زیارت می‌دهد، حال بُکا می‌دهد، نهایتاً اگر نشد حال تباکی می‌دهد.

«من بکی او ابکی او تباکا فله الجنة» معلوم است همۀ امت‌ها و ملت‌ها و مذاهب که برای ابی‌عبدالله(ع)گریه نمی‌کنند که به این روایت ایراد بشود، مگر می‌شود هر کسی برای ابی‌عبدالله(ع) گریه کند «فله الجنه» بشود؟ یک مقدار دقت قلبی و عقلی بشود معلوم می‌شود «من بکی» یعنی وابستگان به اهل‌بیت، یعنی شیعه، یعنی آنهایی که دشمن دشمنان اهل‌بیت هستند و عاشق عاشقان اهل‌بیت هستند و دلباخته اهل‌بیت هستند و محبت به اهل‌بیت دارند.

مرحوم مجلسی یک روایت خیلی مهمی را در «بحار» نقل می‌کند از رسول خدا که روایت مفصلی است. اول روایت از قول رسول خدا آمده «من رزق حب اهل بیتی» چه کسی گریه می‌کند؟ کسی که عشق به اهل‌بیت روزی او شده، یعنی در عالم معنا، در عالم ملکوت، در عالم الهی، عشق به اهل‌بیت را برای او رقم زدند.

 

عشق به سیدالشهدا در منابع اهل سنت

من در کتاب‌های خود اهل سنت دیدم، آنها نقل کردند از عایشه که رسول خدا فرمودند: کسی را که خدا دوست داشته باشد و بخواهد «قذف فی قلبه محبة الحسین». «قذف» یعنی انداختن، یکی باید بیندازد این محبت را، چه کسی می‌اندازد؟ این محبت را خدا می‌اندازد.

«من اراد الله بعبد خیرا قذف فی قلبه محبة الحسین» اگر خدا خیر کسی را بخواهد از جانب خودش محبت به ابی‌عبدالله(ع)را به قلبش می‌اندازد. «خیرا» نکره است و در روایت الف و لام ندارد، احتمالاً به معنای خیر وسیع، خیر همه جانبه و خیر با عظمت باشد. نکره گاهی دلالت بر عظمت و تفخیم دارد، اگر خداوند خیر جامع و خیر عظیمی و خیر همه جانبه‌ای را برای بنده‌ای بخواهد از جانب خودش محبت به ابی‌عبدالله(ع) را به قلبش می‌اندازد. چرا؟ چون می‌بیند این قلب یک قلب شایسته‌ای است، یک قلب خوبی است، یک قلب کاربردداری است، یک قلب باارزشی است، حیف است که در ظرف این قلب محبت وجود مبارک ابی‌عبدالله(ع) نباشد.

 

تباکی برای حسین(ع) چیست؟

«من بکی او ابکی» و همین‌طور کسی که مردم را برای ابی‌عبدالله(ع) بگریاند. کسی که بگریاند یعنی این هنر را از جانب خدا کسب کرده باشد و با خواندنش و با بیانش، اشک مردم را برای ابی‌عبدالله(ع) جاری بکند برای او هم بهشت خواهد بود.

گریه بر ابی‌عبدالله(ع) ویژۀ مردم نیست، حضرت سجاد(ع) در منبر شام اعلام کرد که کسی را کشتید که تمام فرشتگان، جن، درختان، گیاهان، سنگ‌ها، ماهیان دریا و پرندگان هوا برای او گریه کردند. کسی که گریه می‌کند شریک در این عبادت با همه موجودات عالم است و معلوم می‌شود کل موجودات به ابی‌عبدالله(ع) معرفت دارند و نسبت به او شناخت دارند که برای او گریه می‌کنند، برای ناشناخته که کسی گریه نمی‌کند.

«و تباکی» هر کسی که خودش را به شکل گریه‌کن دربیاورد. دقت کنید این ویژگی‌ها مربوط فقط به حضرت حسین(ع) است برای هیچ پیغمبر و امامی بیان نشده است. کسی که خودش را به شکل گریه‌کن دربیاورد. از ائمه پرسیدند اگر گریه‌مان نگیرد چه کار کنیم؟ فرمود: خودتان را به شکل گریه‌کن‌ها دربیاورید، حالت حزن و اندوه و غصه به خودتان بگیرید، کسی هم که خود را شبیه گریه‌کن درمی‌آورد «و جبت له الجنة» بهشت بر او واجب است.

 

نجات مسخره‌کن حضرت موسی

گاهی یک اتفاقاتی افتاده که خیلی عجیب است. یک مسخره‌چی بود که روزها می‌آمد لباس موسی را می‌پوشید و یک عصایی هم دست می‌گرفت و وقتی می‌آمد در دربار فرعون ادای موسی را درمی‌آورد و همه می‌خندیدند. برای مسخره کردن کلیم الله و خنداندن فرعون و فرعونیان، خودش را به شکل موسی درمی‌آورد. وقتی که قرآن می‌گوید تمام فرعونیان غرق شدند، روایت می‌گوید این مسخره‌چی از آب آمد بیرون، کلیم الله به پروردگار گفت: موضوع چیست؟ این که خیلی دل ما دو تا برادر را سوزانده و ما را مسخره می‌کرده، چطور زنده از آب درآمد؟

ابداً از رحمت خدا تعجب نکنید، از تمام نشدن خزائن خدا تعجب نکنید، «یا من لا تنقصه خزائنه» از رحمت بی‌نهایت او تعجب نکنید. گاهی یک کارهایی می‌کند پروردگار که آتو دست بندگانش می‌دهد برای اینکه از ضلالت و گمراهی و لجن‌زار درآیند. این آتو به دست دادن‌ها خیلی مهم است و در زمان همه انبیاء و زمان رسول خدا هم اتفاق افتاده است.

کلیم الله گفت: بیرون آمدن این مسخره‌چی داستانش چیست؟ خطاب رسید: موسی کسی که خودش را مدت‌ها به شکل ولی الله اعظم درآورده، قابل نجات بود، نجاتش دادم به‌خاطر آن ذات کار نه به‌خاطر مسخره کردن‌هایش. این شخص آمد خودش را مدتها به شکل ولی الله الاعظم درآورد، من او را مشمول رحمت و مغفرتم قرار دادم. این شخص هم وقتی دید همه غرق شدند و خودش نجات پیدا کرد، مؤمن به توحید و به نبوت و به ولایت موسی بن عمران شد، مفت درنرفت، و کار نجاتش هم مفتکی نشد.

 

آیۀ قرآن در باب دعا

شب جمعه به عنوان شب زیارتی ابی‌عبدالله(ع) است. شما هم باب دعا را در کتاب شریف «اصول کافی» ببینید و هم باب دعا را در «بحار الانوار» ببینید، وهم در کتاب‌های دیگر مؤمنین، ائمه ما مخصوصاً امام باقر(ع) اصرار دارند که مردم شب خود را شب دعا قرار بدهند، مخصوصاً شب جمعه.

در زمینۀ دعا من یک آیه و یک روایت و اشاره‌ای به دورنمای شرایط دعا می‌خوانم. آیه شریفه از آیات بسیار فوق‌العادۀ قرآن مجید است، «وَقَالَ رَبُّكُمُ ادْعُونِي أَسْتَجِبْ لَكُمْ»(غافر، 60) می‌دانید که زمان در افعالی که منصوب به پروردگار است جا ندارد. خداوند فرموده و می‌گوید و خواهد گفت: «وَقَالَ رَبُّكُمُ» پروردگارتان می‌گوید، مالکتان می‌گوید، مربی‌تان می‌گوید، کسی که گل شما را سرشت و به شما شکل داد، کسی که روح در شما دمید، کسی که شما را در رحم مادر پرورش داد، کسی که شما را از رحم مادر به دنیا آورد، کسی که شما را با شیر مادر تغذیه کرد، کسی که بعد از دندان درآوردن و بعد از شیر مادر سفرۀ گستردۀ عالم را برابرتان گذاشت و گفت «كُلُوا وَاشْرَبُوا»(طور، 19)، «كُلُوا مِن طَيِّبَاتِ مَا رَزَقْنَاكُمْ»(بقره، 57)؛ همۀ اینها جلوۀ این ربوبیت است.

ما اگر بتوانیم در حد خودمان در این ایام، در دهۀ عاشورا، مردم را با ربوبیت پروردگار آشنا کنیم تقریباً توانستیم رابطه‌شان را در حد لازم با گناه قطع کنیم. همۀ خلأ مردم مربوط به بی‌معرفتی آنان نسبت به ربوبیت است. خود حضرت سیدالشهدا جلوه ربوبیت پروردگار است، جلوۀ تام است، جلوۀ کامل است، قرآن مجید جلوۀ ربوبیت پروردگار است، نبوت انبیا و امامت ائمه جلوۀ ربوبیت پروردگار عالم است؛ این است که اول آیه می‌گوید: «وَقَالَ رَبُّكُمُ».

پروردگار و مربی و پرورش‌دهندۀ شما به شما اعلام می‌کند: «ادْعُونِي أَسْتَجِبْ لَكُمْ»، به دعا قیام بکنید و من درخواست شما را پاسخ می‌دهم، جواب می‌دهم. اینطور نیست که شما از قلبتان ناله درآید و زبانتان آن ناله را آشکار نکند. دعای کمیل قلب است، ولی خواندن این کلمات عربی اظهار ما فی الضمیر است. «ادْعُونِي» این دعا از قلب شروع می‌شود، از زبان طلوع می‌کند و بعد به استجابت می‌رسد. امر است و اینجا امر قرینه بر استحباب ندارد، دعا واجب است «ادْعُونِي أَسْتَجِبْ لَكُمْ».

اینقدر دعا مهم است که پروردگار عالم دو بار مسئلۀ دعا را در نماز مطرح کرده است، خیلی فوق‌العاده است؛ 1ـ یک بار در این آیه شریفه که ما شبانه‌روز به صورت ده بار واجب این دعا را می‌خوانیم «اهْدِنَا الصِّرَاطَ الْمُسْتَقِيمَ» این دعاست و به‌صورت واجب هم خوانده می‌شود. حمد واجب است «لا صلاة الا بفاتحة الکتاب» و در فاتحة الکتاب خود این دعا یک محوریت است، یک مرکزیت است، یک حال است، یک ارتباط است.

2ـ یک بار هم در تشهد، آن وقتی که به‌صورت واجب از پروردگار عالم درخواست می‌کنیم خدایا بر پیغمبر و بر اهل‌بیتش درودت را نازل کن، رحمتت را نازل کن. ما اگر این صلوات در تشهد را اصلاً نگوییم، کل نماز باطل است.

 

تکبر در دعا

عظمت دعا خیلی عجیب است که اگر نمازت بدون دعای به پیغمبر و آل‌پیغمبر باشد باطل است، اگر نمازت فقط دعای به پیغمبر باشد ولی اهل‌بیت او راحذف کنی ـ مثل غیرشیعه که حذف می‌کنند ـ باز هم نمازت باطل است. دعا اینقدر ریشه دارد و مایه‌دار است که این روغن سالم صاف را دو بار در نماز ریخته و به مردم هم گفته عقل و دل و روحتان را با این روغن چرب کنید، وگرنه خشک می‌شوید و به هیزم جهنم تبدیل می‌شوید.

«وَقَالَ رَبُّكُمُ ادْعُونِي أَسْتَجِبْ لَكُمْ» ذیل آیه خیلی عجیب است، چون آیه مربوط به دعاست «إِنَّ الَّذِينَ يَسْتَكْبِرُونَ عَنْ عِبَادَتِي» یعنی از دعا کردن در پیشگاه من تکبر می‌ورزند، ـ دعا یک نحوه عبادت است ـ «إِنَّ الَّذِينَ يَسْتَكْبِرُونَ عَنْ عِبَادَتِي سَيَدْخُلُونَ جَهَنَّمَ دَاخِرِينَ»(غافر، 60) متکبر از دعا با خاری، با بی‌آبرویی، با رسوایی وارد جهنم می‌شود.

چه کسی از دعا تکبر می‌کند؟ آدم متکبر، آدم خودبین، آدمی که فکر می‌کند همۀ کلیدهای زندگی دست پول است، یا دست صندلی است، یا دست شهرت است، یا دست علم است؛ در حالی که هر انسانی در هر موقعیتی باشد گدای پروردگار است. بافت همۀ وجود انسان گدایی است.

 الان ما اینجا نشستیم گدای هوا هستیم، یعنی اگر پروردگار عالم ده بیست متر این هوای کرۀ زمین را بالا ببرد، از ساختمان‌های برافراشته بالا ببرد، کل موجودات زنده می‌میرند. همه گدا هستند، ما می‌رویم خانه گدای غذا هستیم، بعد از یک ساعت گدای خواب هستیم، گدای راه رفتن هستیم، گدای حرف زدن هستیم، گدای تحصیل هستیم، گدای رحمت هستیم، گدای بهشت هستیم.

گدایی و دعا یعنی اتصال به منبع بی‌نهایت غنا، دعا یعنی اتصال فقیر به غنی، اتصال ضعیف به قوی، اتصال بیمار به سالم، اتصال نادان به عالم.

 

شرایط استجابت دعا

این دعایی که برای ما گفتند، این «أَسْتَجِبْ لَكُمْ» به این سادگی نیست. «ادعونی» انجامش ساده است اما استجابتش گره خورده به یک سلسله شرایط، می‌خواهی دعا بکنی «عیسی! هب لی من قلبک الخشوع و من عینیک الدموع و من بدنک الخضوع» یک کتی مثل لات‌ها ننشین دعا کن، عیسی! فروتنانه بشین یا برو رکوع یا برو سجده و دعا کن. عیسی! بدنت باید غرق فروتنی باشد، دلت غرق خشوع باشد، وقت دعا کردن خشک نباش مثل زمین بی‌آب که کویر است، گریه را بینداز پای زمین قلبت این آب که آب چشم است در استجابت دعا اثر دارد.

من یک بار دیگر متن روایت را بخوانم خیلی باحال است. در دعا «هب لی من قلبک الخشوع و من بدنک الخضوع و من عینیک الدموع» البته این بخشی از شرایط استجابت دعاست، باز خداوند به عیسی می‌گوید به بنی‌اسرائیل بگو چطور دعایتان را مستجاب کنم در حالی که در دامن‌تان پر از حرام است؟ با ربا، غصب، رشوه، اختلاس، دزدی، ظلم و خیانت جا ندارد من دعایتان را مستجاب بکنم.

 

بهترین زمان برای دعاکردن

غیر از آیه یک روایت از حضرت باقر(ع) وجود دارد که در «اصول کافی» است، این هم از روایات نخبه ماست. روایت با «ان» شروع شده یعنی همانا، یعنی قطعاً، یعنی مسلماً «انَّ اَللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يُحِبُّ مِنْ عِبَادِهِ اَلْمُؤْمِنِينَ كُلَّ عَبْدٍ دَعَّاءٍ» خداوند متعال در بین بندگان مؤمنش عاشق آن مرد و زنی است که زیاد دعا می‌کنند، یعنی زیاد دست گدایی‌شان دراز است، زیاد در خانۀ من می‌آیند.

بعد امام باقر(ع) می‌فرماید: «علیکم بالدعاء وقت السحر (فی السحر) الی طلوع الشمس» من به شما سفارش می‌کنم شیعیانم می‌خواهید دعا بکنید بهترین زمان دعا و ظرف دعا سحر تا طلوع خورشید است. در این بیست و چهار ساعت، ساعتی با ارزش‌تر از این برهه از زمان نیست.

امام باقر(ع) سه تا ویژگی برای این وقت بیان می‌کند؛ «فان فی هذه الساعة تفتح ابواب السماء» دعا در این ساعت اینقدر با ارزش است که هر چه حجاب بین عبد و رب است کنار زده می‌شود، یعنی خدا به این دعا توجه می‌کند. «فان فی هذه الساعه تفتح ابواب السماء و تقسم الارزاق» خدا روزی بندگانش را در این ساعت رقم می‌زند. خوابت نبرد که از دستت برود. «و یستجاب حوائج العظام» در این برهه از وقت نیازمندی‌های بزرگ را خدا برآورده می‌کند.

 

مناجات با خدا

(یا رب به سرّ السرّ ذات بی‌مثالت/ روشن دلم گردان به اشراق جمالت/ عمریست دل دارد تمنای وصالت/ با یک نظر درد مرا بنمای درمان/ نالم به کویت حالی از درد جدایی/ گریم که شاید پرده از رخ برگشایی/ تو افکنی به من نگاه دلربایی/ من بنگرم آن حسن کل با دیده جانی/ یا رب به جز تو یاور و یاری نداریم/ جز حضرتت حاجت به دیاری نداریم/ با رحمتت با هیچ‌کس کاری نداریم/ باز است بر بیچارگان درگاه سلطان)

 

سوگواره

در منزل در کمال آرامش بدن مطهر امام باقر(ع) را غسل دادند، در منزل در کمال آرامش بدن را کفن کردند، جنازه را از خانه آوردند بیرون، مردم مدینه ریختند ولی با گریه و ناله، هیچ‌کس دستش تیر و نیزه نبود، خنجر و شمشیر نبود، با آرامش بدن را آوردند کنار زین‌العابدین(ع) دفن کردند.

وقتی بدن از دیده‌ها قایم شد دیگر راحت دل بریدند و رفتند، اما هیچ‌کس در دل بریدن برایش سخت‌تر از زینب کبری نبود. (آن دم بریدم من از حسین دل/ کآمد به مقتل شمر سیه‌دل/ او می‌دوید و من می‌دویدم/ او سوی مقتل من سوی قاتل/ او می‌نشست و من می‌نشستم/ او روی سینه من در مقابل/ او می‌کشید و من می‌کشیدم/ او خنجر از کین من ناله از دل/ او می‌برید و من می‌بریدم/ او از حسین سر من از حسین دل).

 

 

قم/ ذی‌الحجه/ تابستان 1398ه.ش/ مسجد اعظم/ سخنرانی اول

 

برچسب ها :