سخنرانی استاد( شنبه ) 7-2-1398
(قم موسسه امام خمینی (ره))عناوین این سخنرانی
با کلیک روی هر عنوان به محتوای مربوط به آن هدایت می شویدبسم الله الرحمن الرحیم
«الحمدلله رب العالمین الصلاة و السلام علی سید الانبیاء و المرسلین حبیب الهنا و طبیب نفوسنا ابی القاسم محمد صلی الله علیه و علی اهل بیته الطیبین الطاهرین و المعصومین المکرمین».
برتری انسان و ارزشمندی او
هیچ کتاب و فرهنگی مانند قرآن کریم و روایات اهل بیت(علیهمالسلام) جایگاه انسان را بیان نکرده است. آنهایی که به حقیقت اهل قرآن بودند و ارتباط با روایات اهل بیت(علیهمالسلام) داشتند وجودشان ثمرات بسیاری برای مردم زمان خود و بعضیهایشان برای مردم تاریخ داشت. این بزرگواران با توجه به آیات قرآن و روایات اهل بیت(علیهمالسلام) خودشناس شدند. تمام مشکلاتی که الان در پنج قاره هست؛ تمام معصیتها، گناهان، ظلمها و خیانتها، منشأشان جهل به خویش است.
از قدیمیترین ایام تا امروز هزاران مکتب در رشتههای گوناگون از انسان سخن گفته، یا سخنشان اشتباه بوده، یا ناقص بوده ویا عیب داشته. اما قرآن مجید و روایات، انسان را آنگونه که هست به خودش معرفی کردند که البته آیاتش فراوان است و بحثش هم در یک جلسه امکان ندارد، روایات هم در این زمینه دریاوار است. خلاصهی همهی مسائل قرآن و روایات دربارهی انسان این است که او موجود برتر است و از صریح آیات استفاده میشود کرد که انسان در استعداد مادون خدا و مافوق همهی موجودات است، که البته این استعداد را با سِیر زیبای نورانی میتواند فعلیت بدهد. اینکه در قرآن مجید میفرماید: «خَلَقَ لَكُمْ مٰا فِي اَلْأَرْضِ جَمِيعاً» ﴿البقرة، 29﴾ معلوم میشود انسان برترین موجود زمین است. اینکه در سورهی اسراء میفرماید: «فَضَّلْنٰاهُمْ عَلىٰ كَثِيرٍ مِمَّنْ خَلَقْنٰا» ﴿الإسراء، 70﴾ که بعضیها این کلمهی «كَثِيرٍ» را به معنای کل گرفتند و من هم با همینها هم عقیده هستم. انسان موجودی است که استعداداً از همهی موجودات عالم برتر است. وقتی در دایرهی ایمان و عمل صالح قرار میگیرد، «أُولٰئِكَ هُمْ خَيْرُ اَلْبَرِيَّةِ» ﴿البينة، 7﴾ میشود. در روایات هم امام هشتم(ع) از پدران بزرگوارشان نقل میکنند -از رسول خدا(ص) که در حقیقت سند روایت همه ائمهی طاهرین(علیهمالسلام) هستند- که پیغمبر(ص) فرمودند: «فان المومن افضل من ملک مقرب».
در روایتی هم دارد که رسول خدا(ص) میفرماید: «الملائکه خدامنا و خدام شیعتنا» یعنی مقام فرشته، در برابر آن مقامِ معنوی انسان، مقام خادم بودن است! این خیلی مسأله بزرگی است. انسان مادون خدا و مافوق موجودات است «وَ فَضَّلْنٰاهُمْ عَلىٰ كَثِيرٍ مِمَّنْ خَلَقْنٰا» ﴿الإسراء، 70﴾.
عقل بالاترین نعمت
نزدیک به هزار آیه در قرآن کریم است که انسان را به عنوان موجود عاقل معرفی میکند. اگر ما تمام عالم خلقت را مانند درختی فرض کنیم، بالاترین شاخهی این درخت (طبق دو آیهای که خوانده شد) انسان است و بالاترین میوهی هستی که عقل است در این شاخه قرار داده شده است، پس انسان؛ یعنی موجودِ برترِعاقل.
مسئولیت انسان
در بابِ عقلِ اصول کافی است که وقتی عقل آفریده شد، خداوند به عقل خطاب کرد: در این عالم چیزی را محبوبتر از تو نیافریدم، و این محبوبترین گوهر را رایگان به ما عطا کرده است. اما آیاتی مثل این آیه؛ «وَ قِفُوهُمْ إِنَّهُمْ مَسْؤُلُونَ» ﴿الصافات، 24﴾ «فَوَ رَبِّكَ لَنَسْئَلَنَّهُمْ أَجْمَعِينَ» ﴿الحجر، 92﴾ «عَمّٰا كٰانُوا يَعْمَلُونَ» ﴿الحجر، 93﴾ «إِنَّ اَلسَّمْعَ وَ اَلْبَصَرَ وَ اَلْفُؤٰادَ كُلُّ أُولٰئِكَ كٰانَ عَنْهُ مَسْؤُلاً» ﴿الإسراء، 36﴾ انسان به خاطر برتر بودنش، به خاطر اینکه ظرف محبوبترین مخلوق خدا عقل است، در برابر خدا، خودش، پدر و مادرش و جامعه مسئول است؛ یعنی موجودی است که از تمام حرکات او در قیامت بازپرسی خواهد شد.
الف)مسئولیت عام
خب مسئولیتی داریم که عام است و برای همهی مردم در حد استعداد و ظرفیت خودشان است «لاٰ يُكَلِّفُ اَللّٰهُ نَفْساً إِلاّٰ وُسْعَهٰا» ﴿البقرة، 286﴾.
ب) مسئولیت خاص
مسئولیت خاصی هم داریم و آن وقتی است که انسان با اختیار، با شوق و علاقهی خودش وارد عرصهای مثبتِ نورانی میشود، مانند همین عرصهای که الان همهی ما به توفیق پروردگار در آن قرار گرفتیم؛ حوزهی قرآن و حوزهی اهل بیت. در اینجا دیگر مسئولیت ما ورای مسئولیت عموم مردم است، میشود مسئولیت خاص، که این مسئولیت یقیناً ارزشی بالاتر از مسئولیت عموم است، این عطایالهی آنقدر پرقیمت است که با هیچ زبان و قلمی امکان ارزیابیش وجود ندارد.
چهار مسئولیت انسانها
حالا که ما در این حوزه قرار گرفتیم و آفرینش، پدر و مادر، -به طور نامرئی- جامعهی الهیِ اهل بیتی و حوزهی پاک و نورانی قم دارد برای ما هزینه میکند، که ما این مسئولیت خاص و پر ارزش را پاسخ بدهیم، پاسخمان هم اجرایی است؛ یعنی باید این مسئولیتی که الان بر عهدهی ماست و به اختیار خودمان هم به عهده گرفتیم و دنیایی دارد برای ما هزینه میکند، باید پاسخی عملی بدهیم، که در این زمینه ما چهار مسئولیت ارزشی، عرشی، الهی و نوری داریم:
-علم
1) قوی، جامع، کامل، با همت و عاشقانه علم را تحصیل کنیم. علم نه برای علم، نه برای دنیای خود، نه برای مدرک، علم لله یعنی خدا از ما میخواهد، مسئول، عاقل و موجود برتریم، زمان را نباید در تحصیل علم از دست بدهیم، هنرمندانه و عاشقانه علم را بخوانیم و فرا بگیریم که از دیدگاه قرآن و اهل بیت(علیهمالسلام) عالم مقبول و ارزشی بشویم، آن هم این علوم گستردهی قرآن و اهل بیت(علیهمالسلام) -که حالا خدا به ما لطف کرده- وجود ما ظرف امواج نورانی قرآن و روایات اهل بیت(علیهمالسلام) بشود. حالا قدم برداشتن در این راه اینقدر مهم است که رسول خدا(ص) میفرماید: «علی و من مات فی طلب العلم مات شهیدا» دانشجویی که دارد دنبال این علم میرود، اگر در مسیر دانش از دنیا برود پیش پروردگار شهید حساب میشود، نه کالشهید ، «مات شهیدا علی و ان الله یحب بغاة العلم» خداوند عاشق انسانهایی است که دنبال دانش میدوند، حوصله میکنند و همت و عشق به خرج میدهند، از علم پر میشوند. ما این ظرفیت را داریم، ما در علمای بزرگ شیعه میبینیم که این ظرفیت را چقدر زیبا از علم پر کردند، رشتههای مختلف علمی و بعد هم علم خود را برای آیندگان به یادگار گذاشتند، همان چیزی را که خوانده بودند تبدیل به حقیقت ثابتی به نام کتاب کردند، کامپیوتر، سایت و دسترسی به این مسائل الکترونیکی هم نداشتند.
ولی علامهی حلّی در شهر حلّه، بدون کمک و به تنهایی، بعد از تحصیل علم برای خدا و قوی تحصیلکردن، در گرمای بالای پنجاه درجه، در خانههای کاهگلی، پانصدوبیستوسه جلد کتاب مینویسد و همه هم ماندگار است.
جابربنحیان در کنار حضرت صادق(ع) حدود چهارصد جلد کتاب مینویسد، یکی از آنها رسائل الصادقش است، که من در کتابخانهی بیریتیش لندن نسخۀ خطیش را دیدم، دو هزار صفحه است.
گوشهی شهر کاشان نزدیک به قم در محلهی پایین شهر، وجود مبارک فیض کاشانی اینقدر کتاب نوشته که خودش یک کتاب به عنوان فهرست نوشتههایش نوشته است.
علم وقتی لله باشد خیلی ظهورهای مثبتی خواهد داشت، اینها هیچ کدام حاضر نبودند عمرشان را ضایع کنند.
من مرحوم آیت الله العظمی بروجردی را دیده بودم، وقت دفنشان هم حاضر بودم، ده سال است سالگردشان را در مسجد اعظم به منبر میروم. خیلی از مسائل زندگی ایشان را میدانم، یکی این است که ایشان اواخر عمرشان در جلسهای در منزلشان به آنهایی که نشسته بودند فرمودند: این لطف را خدا به من کرد که من لحظهای عمرم را ضایع نکردم! این حرف کمی نیست. خیلی قدردان عمر بود، چون عاقل بود، چون خودش را مسئول میدانست و موجود برتر بود. حالا آثاری هم که دارند خیلی آثار فوق العادهای است. الان مجموع آثار ایشان را دارند چاپ میکنند که ایشان سی سال در بروجرد طرحش را داده بودند، بالای دویست جلد میشود.
این یک حقیقت است که خدا به ما توفیق داده تا در حوزهی قرآن و اهل بیت(علیهمالسلام) وارد شویم و توفیق ویژهای است، باید ملای کامل شویم و علم ما تئوری نباشد، عمقی و نوری باشد، انتقال الفاظ از کتاب به هوش و حافظه نباشد؛ یعنی علم نوری تحصیل کنیم «العلم نور یقضفه الله فی قلب من یشاء» خیلیها این کتابهای ما را میخوانند و بعد از بیست، سیسال و هیچ چیز نمیشوند، چرا؟ چون علم را باید نوری، با خلوص و برای خدا خواند، این یکی از وظایف ما ست.
-عبادت
2) اما وظیفهی دوممان که خیلی مهم است در کنار علم، باید دل، روح، نفس، اعضا و جوارح را پاکسازی کنیم، به چه وسیلهای؟ عبادت خالصانه؛ یعنی واقعاً به خودم بقبولانم که من مملوکم، من عبدم، من که فردا میخواهم وارد جامعهی ایران یا کشور خودم شوم باید از طهارت همه جانبه برخوردار باشم «لاٰ يَمَسُّهُ إِلاَّ اَلْمُطَهَّرُونَ» ﴿الواقعة، 79﴾ «مَرْفُوعَةٍ مُطَهَّرَةٍ» ﴿عبس، 14﴾ «يُرِيدُ اَللّٰهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ اَلرِّجْسَ أَهْلَ اَلْبَيْتِ وَ يُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيراً» ﴿الأحزاب، 33﴾ عبادت مطهر است، در قرآن مطهریت عبادت را میخوانیم «تَنْهىٰ عَنِ اَلْفَحْشٰاءِ وَ اَلْمُنْكَرِ» ﴿العنكبوت، 45﴾ یعنی یک نماز درست و حسابی و واقعی من پشت سر آقای بروجردی نماز خوانده بودم، ایشان در سن هشتاد و هشت سالگی ذکر رکوع و ذکر سجودشان هفت مرتبه بود، یعنی اصلاً دلشان نمیآمد از رکوع و سجده بلند شوند.
از نماز شب بعضیها من خبر دارم، بعضیهایشان هم استاد خودم بودند، دو ساعت طول میکشید. مرحوم الهه قمشهای که من خیلی با او در ارتباط بودم نماز شبش حدود دو ساعت میکشید، نماز وترش چهل دقیقه میکشید. با یک دستش قرآن را بلند میکرد و با دست دیگرش هم با خدا حرف میزد و گدایی میکرد.
خداوند زمانی که میخواهد پیغمبران را تعریف کند میفرماید: «كٰانُوا لَنٰا عٰابِدِينَ» ﴿الأنبياء، 73﴾ اینها اهل فرمان بردن و بندگی و عبادت بودند.
عیسی(ع) در گهواره میگوید: «قٰالَ إِنِّي عَبْدُ اَللّٰهِ» ﴿مريم، 30﴾ من اهل عبادت حق هستم. امیرالمومنین(ع) نامههایی را که نوشتند، ننوشتند از طرف رئیس جمهور، نامههایی که به استاندارها و فرماندارها دارند نوشتند؛ «من عبدالله علی بن ابیطالب» اینقدر عاشق عبادت بود «لا تَقُمْ فيهِ أَبَداً لَمَسْجِدٌ أُسِّسَ عَلَى التَّقْوى مِنْ أَوَّلِ يَوْمٍ أَحَقُّ أَنْ تَقُومَ فيهِ فيهِ رِجالٌ يُحِبُّونَ أَنْ يَتَطَهَّرُوا وَ اللَّهُ يُحِبُّ الْمُطَّهِّرين» با چه با عبادت خالصانه اینقدر عاشق عبادت بود این انسان بینظیری که - به اصطلاح چهاردهمین قرن سالگرد شهادتش است- که یک روایتی را دارند (من که واقعاً درک نکردم این روایت را یعنی نفهمیدم چون آدم تا جایگاه او نباشد مطلب را نمیفهمد) میفرماید: مسجد رفتن برای من محبوبتر است از بهشت رفتن، چون بهشت که میروم باید به بدنم و اشتها و مشتهیاتم مشغول باشم خودم را باید راضی کنم مسجد که میروم برای راضی کردن خدا میروم، عبادت به خصوص این جمله را من به یک واسطه نقل میکنم یک کسی یک روز به علامهی طباطبایی صاحب المیزان خیلی خودمانی گفت: چه شد تو علامهی طباطبایی شدی؟ ایشان به یکی از ریشههای کار اشاره کرد فرمود: نماز شب، توسل به ابی عبدالله الحسین، نماز شب و گریه برای ابی عبدالله. این دوتا من را تبدیل به علامهی طباطبایی کرد.
-موعظه
3) مسئولیت سوم ما موعظه است، یعنی علمی را که خواندم، پاکیای را که بدست آوردم، حالا بروم هزینهی مردم کنم، گمراهان را نجات بدهم، افراد تسخیرشدهی شیاطینِ غرب و شرق و مکتبهای مادی را نجات بدهم، که نجات اینان هر یک نفرشان -یعنی شما یک منبر که بروی و مسائل الهیِ قرآن و اهل بیت(علیهمالسلام) را که انتقال بدهی و مستمعت بپذیرد و قبول کند و هدایت شود- در تعبیر این آیه «وَ مَنْ أَحْيٰاهٰا فَكَأَنَّمٰا أَحْيَا اَلنّٰاسَ جَمِيعاً» ﴿المائدة، 32﴾ امام صادق(ع) میفرماید: اگر یک گمراهی را هدایت کنی، تمام انسانهای آفریده شده را هدایت کردی. عجب تجارتی است!
وقتی مردم یمن از پیغمبر(ص) مبلغ خواستند، پیغمبر(ص) حضرت امیرالمومنین(ع) را مأموریت و مسئولیت داد تا بیرون مدینه برود، پیغمبر(ص) پیاده او را بدرقه کرد، یعنی امت، مبلغ دین اینقدر ارزش دارد که من که قلب عالم امکان و برترین موجود خدا هستم پیاده به بدرقهاش میروم! پیغمبر(ص) وقت خداحافظی به او فرمود: علی جان «لعنوا یهدی الله بک رجل» خدا به تو توفیق دهد فقط یک نفر هدایت کنی «خیر لک مما طلعت علیه الشمس او قلبت» خیلی حرف است.
یک جملهی جالبی سورهی توبه دارد که «لِيَتَفَقَّهُوا فِي اَلدِّينِ» ﴿التوبة، 122﴾ دینشناس شوند «وَ لِيُنْذِرُوا قَوْمَهُمْ» ﴿التوبة، 122﴾ بروند پیش ملتها و مردمشان «وَ لِيُنْذِرُوا قَوْمَهُمْ إِذٰا رَجَعُوا إِلَيْهِمْ لَعَلَّهُمْ يَحْذَرُونَ» ﴿التوبة، 122﴾ لعل در جملات مثبت به معنی قطعیت است، یعنی برگردند این دینی را که فهمیدند انتقال بدهند، به گونهای که مستمع از درون خودش بجوشد و بر عمرش و بر عاقبتش و بر قیامتش بترسد «لَعَلَّهُمْ يَحْذَرُونَ» ﴿التوبة، 122﴾
آن وقت که من در تهران کلاس چهارم یا پنجم دبستان بودم، صبحهای جمعه علاقه داشتم و به جلسات مذهبی میرفتم. منبریهایی داشتیم که الان نمیدانم در ایران نمونهشان هست یا نه، یکربع که برای مردم قرآن را میگفتند، بیشتر هم جزء بیست و هفتم به بعد، مخصوصاً آیات مربوط به قیامت را و کنار آیات، روایات را که میگفتند، اشکشان از محاسنشان روی پیراهنشان میریخت! تبلیغ خیلی مهم است.
مرحوم آیت الله العظمی بروجردی سی سال با آن عظمت علمیشان تمام ماه رمضان و دههی عاشورا منبر میرفتند، که یک بار هم یکی از ایشان پرسید: روضه هم میخواندید که مردم گریه کنند؟ فرموده بود: کیف روضه یعنی کامل ذکر مصیبت میکردم و خودشان هم در گریهی بر ابیعبدالله(ع) حرف اول را میزدند. استادی در اصفهان به نام مرحوم آیتالله العظمی آقا سیدعلی آقای نجفآبادی داشتند، که مرحوم آقای بروجردی پیش ایشان درس خوانده بود. ایشان تا دو سه روز به مرگش مانده بود منبر را ترک نکرد، حتی در اصفهان در خانهها دعوتش میکردند و چهارنفر مستمع بیشتر نبود، با آن علمش میرفت و میگفت تبلیغ دین را تا حالا نگه داشته است.
-خدمت
4) وقتی ما این سه مایه را با اخلاص کسب کردیم، خدا آبروی عجیبی به ما میدهد، حالا این آبرو، این علم و این دانش را غیر از تبلیغ و خدمت به عباد خدا کجا باید خرج کنیم؟ اگر پول ندارم مشکلشان را حل کنم با آبرویم حل کنم، پول دارم با پولم مشکلشان را حل کنم؛ یعنی شخص آبرودار در خدمت غوغا میکند.
من آبروداری را میشناختم پول هم داشت، با من هم رفیق بود، یکی از خدمتهایش این بود که در دورترین مناطق کشور و در فقیرترین مناطق، نودتا درمانگاه ساخت! کسانی را در تهران میشناختم با آبرو، مال و توانشان چقدر به مردم خدمت کردند. این مدارس مذهبی، این مساجد و حسینیهها، اینها همه خدمتی بوده که عالمان دین همراه مومنین ثروتمند انجام دادند و خدا میداند در این زمان بعد از غیبت صغری تا به حالا این خدمات، چه آثار عظیمی را تحویل جوامع اسلامی داد.
موجود برتریم، عاقلیم، مسئولیم بر اینکه معرفتمان را کامل کنیم و عبادت مطهرانه انجام دهیم، تبلیغ به گونهای که مستمع را علیه بدیهای خودش بشوراند و بعد هم به بندگان خدا خدمت کنیم «خیر الناس انفعهم للناس».
دعای پایانی
چندتا دعا کنم خدایا به این حقایق قرآنی و حقایقی که از اهل بیت(علیهمالسلام) به ما رسیده و در تحصیل علم کامل، عبادت مطهرانه، موعظهی حسنه و خدمت به بندگانت توفیق بیشتری به ما مرحمت فرما.
خدایا در این ماه با عظمت شعبان امام زمان(عج) را دعاگوی همهی ما قرار بده.
خدایا مراجع حوزهها، محراب، منبر، رهبری انقلاب را از حوادث حفظ فرما به رحمتک یا ارحم الراحمین.