لطفا منتظر باشید

كربلا در بقیع (شهادت امام سجاد علیه‏السلام)

  • تاریخ انتشار:   29 آذر 1390
  • تعداد بازدید:   186

با نگاهی به زندگی ائمه اطهار علیهم‏السلام می‏توان دریافت که هر یک از آن بزرگواران، با چالش‏های گوناگونی در طول زندگی و دوران امامت خویش روبه‏رو بوده‏اند که زاییده فرهنگ و شرایط زمانی و مکانی خاص آنها بوده است. چنان که از زمان امیرالمؤمنین علی علیه‏السلام تا زمان غیبت امام زمان(عج)، هر یک از امامان مصیبت‏ها و مشکلاتی را لمس کرده و صفحات خشک تاریخ و دل‏های مرده مردمان بی‏وفا را با چند قطره اشک، جانی بخشیده‏اند. یکی از امامانی که با تأمل در زندگی ایشان، سیلاب اشک از دیدگان سرازیر می‏شود، امام سجاد علیه‏السلام است.
معرفی امام سجاد علیه‏السلام
نامش علی است. پدرش امام حسین علیه‏السلام و مادرش شهربانو. کنیه‏اش ابوالحسن و ابومحمد و القاب مشهورش «زین العابدین»، «سید الساجدین» «زکیّ»، «امین» و «سجّاد» است. آن حضرت، بنا بر قول مشهور، روز جمعه چهارم ماه شعبان سال ۳۸ ه . ق، در مدینه دیده به جهان گشود. زمانی که امام حسین علیه‏السلام شهربانو را به همسری خویش برگزید، امیرالمؤمنین علیه‏السلام به آن حضرت فرمود: «از این کنیز با سعادت، خوب محافظت کن؛ زیرا از او فرزندی به تو می‏رسد که بهترین اهل زمین بعد از تو خواهد بود. او مادر اوصیاء و ذرّیه طیّبه من است».
دوران کودکی و نوجوانی
شهربانو، مادرِ امام سجاد علیه‏السلام پس از تولد آن حضرت از دنیا رفت و کنیزی، تربیت ایشان را به عهده گرفت. امام تا دو سالگی در کوفه بود. سپس به مدینه هجرت کرد و تا سال شصت هجری که امام حسین علیه‏السلام به سمت مکّه حرکت کرد، در آن شهر سکونت داشت. در این دوران که حدود بیست سال طول کشید، رویداد خاصی برای امام سجاد علیه‏السلام نقل نشده است، امّا طبیعی و بدیهی است که ایشان در این دوران، به همراه پدر در فعالیت‏های اجتماعی، فرهنگی و سیاسی شرکت داشته است.
ازدواج امام سجاد علیه‏السلام
طبق سنّت پیامبر اسلام صلی‏الله‏علیه‏و‏آله‏وسلم ائمه علیهم‏السلام زمانی که شرایط مناسب فراهم می‏شد، همسری را برای خویش انتخاب می‏کردند. امام سجاد علیه‏السلام نیز در سنّ هجده سالگی با فاطمه، دختر امام حسن مجتبی علیه‏السلام ازدواج کرد. فاطمه که او را «امّ عبداللّه‏» می‏گفتند، زنی با کرامت بود. از امام باقر علیه‏السلام روایت شده است: «روزی مادرم زیر دیواری نشسته بود که ناگاه صدایی از دیوار بلند شد و نزدیک بود بر سر مادرم خراب شود، ولی او با دست به دیوار اشاره کرد و فرمود که نباید بر سرم بریزی. با اشاره مادرم، دیوار میان زمین و هوا معلق ماند تا او از زیر آن بلند شد و کنار رفت. پس از رفتن مادرم دیوار بر زمین افتاد. به همین دلیل، پدرم صد اشرفی صدقه داد». امام سجاد علیه‏السلام با این ازدواج، نسل امام حسین علیه‏السلام را با نسل امام حسن علیه‏السلام پیوند داد.
زندگانی پر درد
امام سجاد علیه‏السلام پیش از واقعه کربلا با گریه‏های عمه‏اش زینب کبری علیهاالسلام آشنا بود. او در دو سالگی گریه‏های ایشان را بالای فرق شکافته جدش دیده بود. در دوازده سالگی نیز به همراه عمّه، برای جگر پاره پاره عمویش امام حسن علیه‏السلام اشک ریخته بود و در کربلا غمبارترین داستان عالم را لمس کرده بود. او که از کودکی با مصیبت و درد آشنا بود، در حالی امامت را از پدرش تحویل گرفت که مظلومیت و شهادت پدر و آشنایانش را نظاره می‏کرد.
سرّ امامت طولانی
امام سجاد علیه‏السلام حدود ۳۵ سال امامت کرد. طولانی بودن مدّت امامت حضرت که از عمر بعضی از امامان علیهم‏السلام نیز طولانی‏تر است، به چند دلیل است که مهم‏ترین آنها شهادت مظلومانه امام حسین علیه‏السلام و ترس حکومت از تکرار چنین مسئله‏ای بود که پیامدهای سختی نیز به دنبال داشت. دلیل دیگر، سیاست هوشمندانه امام سجاد علیه‏السلام در برخورد با آنان بود. از آنجا که زمان‏سنجی و شناخت شرایط زمانی و مکانی، لازمه امر خطیر رهبری جامعه است، امام سجاد علیه‏السلام نیز با تیزبینی و هوشیاری خاصّی، شرایط را آماده مبارزه و جهاد نیافتند و با شیوه‏های دیگری به مبارزه با خلفای جور برخاستند.
دفن شهدای کربلا
بنا بر روایات، کار کفن و دفن امام را، امام پس از او انجام می‏دهد. از امام رضا علیه‏السلام نقل شده است که فرمودند: «حسین بن علی علیه‏السلام در کربلا شهید شد و امام پس از او علی بن الحسین علیه‏السلام با اینکه اسیر عبیداللّه‏ بود، با قدرت امامت خویش، برای تجهیز پدرش رفت و آنها ندانستند». آن حضرت به کمک قبیله بنی‏اسد، بدن‏های پاره پاره و غرقه به خون را با اشک دیده شست و به خاک سپرد.
در زنجیر، ولی آزاده
آزادگی و حرّیت را نمی‏توان در بند کرد؛ هر چند صاحبان آن به ظاهر در غل و زنجیر باشند. امام سجاد علیه‏السلام ، عمه‏اش زینب علیهاالسلام و برخی دیگر از خاندان پیامبر صلی‏الله‏علیه‏و‏آله‏وسلم چنان خطبه‏های بلیغ و رسوا کننده‏ای ایراد می‏کردند که ستون‏های کاخ ظلم را به لرزه درمی‏آورد و دل‏های به خواب رفته مردم را بیدار می‏کرد. معرفی خاندان حسین بن علی علیه‏السلام و پرده‏برداشتن از ظلم‏ها و فسق و فجور یزید و یزیدیان، عرضه اسلام واقعی و بالاتر از همه بیان مسئله حکومت و ولایت، غرور و هیبت آنان را درهم می‏شکست. آن حضرت مقابل همه مردم، اُمَرای تباهی و فساد مانند یزید و ابن زیاد را به اسم کوچک و با تحقیر و پستی، مخاطب قرار می‏داد که نشان می‏دهد عزّت، از آنِ اهل بیت علیهم‏السلام و ذلّت برای دشمنان آنان است.
رسوایی یزید در نماز جمعه
روزی در دمشق خطیب جمعه‏ای بر فراز منبر، یزید، معاویه و آل ابی‏سفیان را ستود و به امیرالمؤمنین علی علیه‏السلام و فرزندان ایشان دشنام داد. امام سجاد علیه‏السلام سکوت مجلس را شکست و فریاد زد: «وای بر تو ای خطیب! خدا را به خشم آوردی و جایگاهت آتش است». ناگهان زبان خطیب بند آمد. امام سجاد علیه‏السلام نیز از یزید اجازه خواست تا بالای منبر رود. یزید اجازه نداد، ولی اطرافیان اصرار کردند. یزید در پاسخ آنان گفت: «اگر او بالای منبر برود، مرا و آل ابی‏سفیان را رسوا خواهد کرد». حاضران گفتند: «نمی‏تواند کاری کند، اجازه بده». یزید گفت: «اینان خانواده‏ای هستند که دانش را به همراه شیر فراگرفته‏اند». سرانجام با اصرار حاضران یزید اجازه داد و امام علیه‏السلام بالای منبر رفته، چنان سخن گفت که دل‏ها از جا کنده شد و اشک‏ها جاری گردید. بدین ترتیب، مجلس متشنّج شد و پس از سخنرانی آن حضرت، تعدادی از جا برخاسته و رفتند.
مشکلات موجود در زمان امام سجاد علیه‏السلام
۱. جوّ رُعب و وحشت
حادثه کربلا ضربه شدیدی به ارکان شیعه و دنیای اسلام وارد کرد. پیش از آن نیز قتل و تعقیب و شکنجه و ظلم صورت می‏گرفت، ولی کشتن پسران پیغمبر صلی‏الله‏علیه‏و‏آله‏وسلم ، اسارت خانواده او، شهر به شهر بردن آنان و بر نیزه کردن سر عزیز زهرا علیهاالسلام ـ در حالی که هنوز بودند کسانی که بوسه پیغمبر را بر آن لب و دهان دیده بودند ـ اعمالی بود که دنیای اسلام را مبهوت کرد. از این رو، رعب شدیدی تمام دنیای اسلام را فرا گرفت.
۲. انحطاط فکری
از آنجا که تعلیم دین و ایمان و تفسیر آیات و بیان حقایق دین به قول پیامبر صلی‏الله‏علیه‏و‏آله‏وسلم محدود شده بود، مردم از نظر اعتقادی و دینی به شدت پوچ و توخالی شده بودند. کار به جایی رسیده بود که حتّی نبوّت را به چالش می‏کشیدند و مقام خلفا را از پیامبر صلی‏الله‏علیه‏و‏آله‏وسلم بالاتر می‏دانستند. افکار مردم، بازیچه دست حاکمان و پیرو هوا و هوس آنان شده بود.
۳. فساد اخلاقی
در کتاب اغانیِ ابوالفرج آمده است: در سال‏های حدود ۸۰ و ۹۰ هجری تا ۵۰ ـ ۶۰ سال پس از آن، بزرگ‏ترین خواننده‏ها، نوازنده‏ها، عیّاش‏ها و عشرت طلب‏های دنیا یا اهل مدینه بوده‏اند یا مکه! بدترین و هرزه‏سراترین شعرا نیز در مکه و مدینه بودند و مهبط وحی الهی و زادگاه اسلام، مرکز فحشا و فساد شده بود. حتّی چهره‏های معروفی از قریش و بنی‏هاشم در این فحشا غرق بودند و مرکز این فسق و فجور، دربار و وابستگان به آن بود.
۴. فساد سیاسی
اغلب شخصیت‏های بزرگ در زمان امام سجاد علیه‏السلام ، سر در آخور آرزوها و خواهش‏های مادّی خویش داشتند که به وسیله رجال حکومت برآورده می‏شد. امام سجاد علیه‏السلام در آن زمان فرمودند: «ما نمی‏دانیم با مردم چگونه رفتار کنیم. اگر آنچه از رسول خدا صلی‏الله‏علیه‏و‏آله‏وسلم شنیده‏ایم بازگو کنیم، می‏خندند و اگر ساکت باشیم، به وظیفه خویش عمل نکرده‏ایم. در مدینه بیست نفر نیست که ما را دوست داشته باشد».
مسئولیت امام سجاد علیه‏السلام
با توجه به اوضاع دشوار و وضع فرهنگی زمان امام سجاد علیه‏السلام ، آن حضرت بار سه مسئولیت را به دوش می‏کشید: نخست باید معارف دین را به مردم می‏آموخت؛ زیرا بدون آشنایی مردم با دین نمی‏شود به آنان امیدوار بود. دوم آنکه باید مسئله امامت را که از ذهن‏ها دور شده بود برای مردم تشریح و بازسازی می‏کرد. مردم باید می‏دانستند که چه کسی لیاقت امامت را دارد و امثال عبدالملک نمی‏توانند جانشین پیامبر صلی‏الله‏علیه‏و‏آله‏وسلم باشند. سوم آنکه باید خود را به عنوان امام معرفی می‏کرد و این امر در چنین خفقانی میسر نبود. از این رو، امام سجاد علیه‏السلام بیش‏ترین تلاش خویش را صرف آشنا کردن مردم با آموزه‏ها و احکام دینی کرد که ثمره تلاش سی و پنج ساله آن حضرت، تأسیس دانشگاه عظیم امام باقر و امام صادق علیهماالسلام بود.
ابعاد مبارزات امام سجاد علیه‏السلام
۱. افشاگری و رسوا ساختن دستگاه خلافت
از همان آغاز امامت و دوران اسارت، امام سجاد علیه‏السلام با سخنرانی‏های بلیغ و محکم خویش، یزید و یزیدیان را رسوا می‏کرد. شهادت امام حسین علیه‏السلام افکار عمومی را متوجه وحشی‏گری یزید کرده بود، و امام سجاد علیه‏السلام با توجه به این مسئله، با یادآوری مکرّر فاجعه کربلا اجازه نمی‏داد ظلم و جنایت آنان به فراموشی سپرده شود. با دیدن آب، گریه می‏کرد و زمانی که از او پرسیده می‏شد: «آیا غم و اندوه شما پایانی ندارد، می‏فرمود: «یعقوب، دوازده پسر داشت. وقتی یکی از آنان ناپدید شد، در مصیبت فراق او مویش سپید، کمرش خم و چشمانش نابینا شد؛ در حالی که فرزندش زنده بود. ولی من شهادت پدر، برادر و هفده تن از خاندانم را به چشم دیدم. چگونه حزن و اندوهم تمام شود و گریه‏ام کاهش یابد؟»
۲. تبیین معارف دین با موعظه و نصیحت
امام سجاد علیه‏السلام در جامعه با «بحران مدنیّت» روبه‏رو بود و ضدارزش‏ها جای ارزش‏های دینی را گرفته بودند و از اسلام در جامعه اسلامی و حتی شهرهایی مانند مکه و مدینه تنها نامی باقی مانده بود. از این رو، آن حضرت در تبلیغ پیامبر گونه خویش به فکر احیای احکام دین در جامعه بود، ولی خفقان شدید و قرار داشتن ایشان در زیر ذره بین حکومت، مانع از آن بود که امام علیه‏السلام به طور مستقیم تبلیغ کند. از این رو، بهترین روش برای سوق دادن مردم به سمت دین، روش نصیحت و موعظه و استفاده از بیانات اخلاقی بود. حضرت با این شیوه نه تنها اسلام را معرفی می‏کرد، بلکه گاهی نیز در قالب بیان مسائل اخلاقی و مواعظ خویش، به مسئله امامت و ولایت می‏پرداخت.
۳. تبیین حقایق دین در قالب دعا
کارسازترین سلاحی که امام سجاد علیه‏السلام برای مبارزه با دستگاه ظلم و احیای فرهنگ دینی در دست گرفت، بیان معارف و حقایق دین در قالب دعا بود. در دعاهایی که از زبان امام سجاد علیه‏السلام می‏شنویم، دریایی از معارف ناب شیعی موج می‏زند و غواصان این دریای نورانی، هر یک به وُسع و توان خویش از این انوار الهی بهره‏مند می‏شوند. امام سجاد علیه‏السلام بسیاری از اهداف و مقاصد خویش را در قالب دعا و مناجات بیان می‏کردند. افزون بر اینها، پرورش روح حرّیت و آزادمنشی و مبارزه با ذلّت و خواری از مسائلی است که در دعاهای امام سجاد علیه‏السلام دیده می‏شود.
صحیفه سجادیّه، اُخت القرآن
صحیفه سجادیه کتابی مشتمل بر ۵۴ دعا است که در موضوعات مختلف از امام سجاد علیه‏السلام نقل شده و فرزندان آن حضرت، یعنی امام باقر علیه‏السلام و زید آن را می‏نوشتند. پس از آن نیز، امام باقر، امام صادق علیهماالسلام ، زید و یحیی وظیفه خود دیدند آن را حفظ کنند تا به دست عمّال حکومت نیفتد. این کتاب که به «خواهر قرآن»، «زبور آل محمد صلی‏الله‏علیه‏و‏آله‏وسلم » و «انجیل اهل بیت علیهم‏السلام » معروف است از مهم‏ترین منابع گرانبهای معارف الهی است که تاکنون حدود هشتاد شرح بر آن نوشته شده است.
نکته‏ای مهم درباره صحیفه سجادیّه
صحیفه سجادیّه، تنها شامل راز و نیاز و مناجات با خداوند نیست، بلکه از قالب دعا برای بیان مسائل سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و عقیدتی استفاده شده است. در بعضی از این دعاها، از نقش و موقعیّت ویژه رهبران الهی و اهل بیت علیهم‏السلام و ویژگی‏های آنان سخن به میان آمده است که به منزله مبارزه‏ای با حکومت اموی و به چالش کشیدن و نفی مشروعیت آن است. به همین دلیل، فرزندان امام سجاد علیه‏السلام آن کتاب و دعاها را به عنوان ستون و زیربنای مبارزاتی ائمه علیهم‏السلام علیه خلفای ظلم، مخفی نگه می‏داشتند. اگر صحیفه سجادیّه تنها شامل دعا و مناجات بود، دلیلی برای مخفی نگه داشتن آن وجود نداشت. بنابراین، صحیفه افزون بر اینکه شامل دعا و مناجات است، شمشیری در برابر حکومت اموی به شمار می‏آید.
شخصیت علمی امام سجاد علیه‏السلام
تاریخ گواهی می‏دهد که دانشگاه امام باقر و امام صادق علیهماالسلام ، در نتیجه حرکت علمی امام سجاد علیه‏السلام به وجود آمده است و چه بسا ترتیب یافتگان مکتب پربار امام چهارم علیه‏السلام ، از اصحاب دین و دانش آن دو امام همام بوده‏اند. در شمار اصحاب و شاگردان امام سجاد علیه‏السلام با چهره‏هایی روبه‏رو می‏شویم که محققان و نویسندگان کتب رجال، از ایشان به عنوان «فقیه» یاد کرده‏اند؛ یعنی آنان در مسائل دین و احکام شریعت، صاحب نظر بوده‏اند.
نقش امام سجاد علیه‏السلام در حیات علمی
با نگاهی به زندگی اصحاب امام سجاد علیه‏السلام در می‏یابیم که آن حضرت در حیات علمی خویش، دو نقش اساسی را ایفا کرده‏اند:
نخست استمرار بخشیدن به حیات علمی نیروهایی که محضر پیامبر، امیرالمؤمنین، امام حسن و امام حسین علیهم‏السلام را درک کرده بودند، ولی برای تحکیم مبانی فکری، عقیدتی و عبادی خویش به مرجعی نیاز داشتند؛ شخصیت‏هایی مانند سُلیم بن قیس هلالی، ابوالاَسْوَد دُئِلی، حبیب بن ثابت، جابربن عبداللّه‏ انصاری و بسیاری دیگر.
دوم تجدید بنای پایه‏های معرفت میان نسل‏هایی که در دوره استبداد امویان به محیط دینی و فرهنگی جامعه گام نهادند؛ جوانان و نوجوانانی که دین خویش را از عمّال خودفروخته و علمای درباری فرا گرفته بودند. امام سجاد علیه‏السلام می‏بایست این نیروها را به سوی دانش حقیقی و اسلام واقعی جذب می‏کرد و آنان را برای شرکت در کلاس‏های دانشگاه امام باقر و امام صادق علیهماالسلام آماده می‏ساخت؛ چهره‏هایی مانند اَبان بن تَغْلِب، اسماعیل بن عبدالرحمن، اَبان بن ابی عیّاش، ابوحمزه ثمالی و....
و امّا شهادت
بیشتر علما مانند کلینی رحمه‏الله ، سنّ امام سجاد علیه‏السلام را هنگام شهادت، پنجاه و هفت سال نوشته‏اند. از اخبار چنین برمی‏آید که ولید بن عبدالملک یا هشام بن عبدالملک آن حضرت را با زهر مسموم کرده، به شهادت رسانده است. آن شب امام سجاد علیه‏السلام وضو گرفتند، نماز خواندند و در پایان شب، شربت شهادت نوشیدند. شهر مدینه در عزای امام سجاد علیه‏السلام سیه‏پوش شد و از زمین و آسمان، آثار اندوه نمایان بود. پیکر شریف آن حضرت را در قبرستان بقیع، کنار قبر مطهر عمویش امام حسن علیه‏السلام به خاک سپردند.
نمونه‏ای از مکارم اخلاق امام سجاد علیه‏السلام
زمانی که تاریکی، خیمه سیاه خود را بر شهر مدینه می‏گسترانْد، و حاکمان و زراندوزان تا صبح به عیاشی و خوشگذرانی مشغول می‏شدند، صدای گام‏های مردی به گوش می‏رسد که کیسه غذایی بر دوش گرفته و به سمت خانه‏های فقرا پیش می‏رود و در حالی‏که صورت خود را پوشانیده است، غذاها را میان آنان تقسیم می‏کند. فقرا هر شب منتظر او هستند و با آمدنش به یکدیگر بشارت می‏دهند که صاحب اَنبان آمد. پس از شهادت امام سجاد علیه‏السلام آشکار شد که صاحب اَنبان کسی جز زین‏العابدین و سیّدالساجدین علیه‏السلام نبوده است و صد خانواده از فقرا و بیچارگان مدینه به کمک آن حضرت روزگار خویش را سپری می‏کرد. پس از شهادت امام علیه‏السلام ، آثار کیسه‏ها بر دوش مبارک حضرت پیدا بود.
عبادت امام سجّاد علیه‏السلام
یکی از القاب امام چهارم علیه‏السلام ، زین العابدین یعنی زینت عبادت‏کنندگان است. آن حضرت عابدترین شخص روزگار خویش بود. زمانی که برای نماز وضو می‏گرفت، لرزه بر اندام شریفش می‏افتاد و رنگ چهره‏اش متغیّر می‏شد. چنان نماز می‏خواند که گویا نماز وداع می‏خواند و وقتی به سجده می‏رفت، سر برنمی‏داشت تا زمانی که عرق آن حضرت سرازیر می‏شد. در نماز به طور کلی از دنیا فارغ می‏شد و می‏فرمود: «مگر نمی‏دانید در پیشگاه چه خداوند عظیمی می‏ایستم و با چه کسی مناجات می‏کنم؟»
نمونه‏ای از اعجاز امام سجاد علیه‏السلام
روزی امام سجاد علیه‏السلام با عدّه‏ای از خاندان و یارانش به باغی رفتند. سفره‏ای گسترده شد و همه بر سر سفره حاضر شدند. در این هنگام، آهویی از سوی صحرا آمد و ناله‏کنان نزد امام علیه‏السلام رفت. اطرافیان شگفت‏زده پرسیدند: «یابن رسول اللّه‏! آهو چه می‏گوید؟» حضرت فرمود: «او می‏گوید که سه روز است چیزی نخورده‏ام. دست به او نزنید تا بگویم با ما غذا بخورد». آنان پذیرفتند و حضرت آهو را صدا زد. آهو مشغول خوردن بود که یکی از یاران حضرت، بر پشت آهو دست مالید و سبب فرار آهو شد. امام فرمود: «مگر نگفتم به او دست نزنید؟» آن مرد سوگند خورد که نیّت بدی نداشته است. بدین ترتیب، آهو با دعوت امام علیه‏السلام بازگشت و وقتی سیر شد، صدایی کرد و رفت. از حضرت پرسیدند: «آهو چه گفت؟» فرمود: «برای شما دعا کرد».
نصیحت امام سجاد علیه‏السلام
امام در اندرزی به مردم فرمودند: «ای مردم! از خداوند بترسید و آگاه باشید که به سوی او باز می‏گردید و هر کس کردار نیک و بدش را در برابر خویش خواهد یافت؛ اگر چه دوست دارد بین او و کار ناپسندش فاصله زیادی باشد... به درستی که مرگ به سوی تو شتاب گرفته و تو را می‏جوید... بدان که اوّلین پرسش از تو درباره پروردگار توست که او را می‏پرستیدی، و از پیامبری که به سویت فرستاده شده بود، و دینی که بدان گرویده بودی، و کتابی که می‏خواندی و امامی که رهرو او بودی، و عمرت که در چه کار به پایان رسانیدی، و دارایی تو که از چه راهی به دست آوردی و در چه راهی خرج کردی...».
سه مصیبت
امام زین‏العابدین علیه‏السلام فرموده‏اند: «بیچاره فرزند آدم که در هر روزی به او سه مصیبت وارد می‏شود و از هیچ یک عبرت نمی‏گیرد که اگر عبرت بگیرد، امر دنیا بر او آسان می‏شود: مصیبت اوّل آنکه هر روز از عمر او یک روز کم می‏شود، ولی به اندازه از دست دادن دِرهمی ناراحت نمی‏شود. مصیبت دوّم آنکه هر روز به حساب خویش می‏افزاید که اگر از حلال باشد حساب دارد و اگر حرام باشد عقاب. مصیبت سوّم که از این دو بزرگ‏تر است آنکه هر روز یک منزل به آخرت نزدیک‏تر می‏شود، ولی نمی‏داند که وارد بهشت می‏شود یا به دوزخ می‏رود».
سلامی به ائمه بقیع علیهم‏السلام
سلام بر شما ای پیشوایان هدایت خلق! سلام بر شما ای اهل تقوای کامل! سلام بر شما ای حجت‏های خدا بر اهل دنیا! سلام بر شما ای قائمین به قسط! سلام بر شما ای اهل صفا و اخلاص! سلام بر شما ای خاندان پیامبر! سلام بر شما ای اهل مناجات و رازداران خداوند! شما تبلیغ دین و نصیحت خلق و صبر در راه خدا کردید و امّت، مقام و شأن شما را تکذیب کردند و به شما آزار رساندند. شما همه را بخشیدید و گواهی می‏دهم که شما امامان هادی و راهنمای خلق هستید و اطاعت شما واجب و سخن شما صدق و حقیقت است... من بنده‏ای گناهکار و خطاکارم که به گناهانم اعتراف می‏کنم و امیدم فقط شفاعت شماست، و خداوند به واسطه شما مرا از سقوط در مهلکه‏ها نجات دهد...

آرزوی بقیع
در آن وادی که باشد قبله اهل یقین آنجا    ***   خوشم گر قسمتم گردد که تا سایم جبین آنجا
در این ایّام، دیدار بقیعم آرزو باشد    ***   که ریزم اشک غم از داغ زین‏العابدین آنجا
ندانم حال ذرّات جهان چون بود آن روزی    ***   که شد آن آفتاب عِلم پنهان در زمین آنجا
خموش از باد کین شد شمع محراب عبودیت    ***   در آن وادی که شد پرپر شبی گلهای دین آنجا
علی بن الحسین از ماجرای کربلا با خود    ***   به زیر خاک برده خاطری اندوهگین آنجا
«مؤید» را به دل شوق بقیع و کربلا باشد    ***   که هم ساید جبین آنجا که هم بوسد زمین آنجا

نظرات کاربران (0)
ارسال دیدگاه