جلسه شانزدهم چهار شنبه (15-5-1399)
(قم مسجد اعظم)عناوین این سخنرانی
با کلیک روی هر عنوان به محتوای مربوط به آن هدایت می شوید- کمالات و ارزشهای اخلاقی امیرالمؤمنین(ع)
- -وابستگی عجیب اهلسنت به مکاتب باطل
- -اشعار اقیانوسوار در فضایل امیرالمؤمنین(ع)
- -سنگینی ایمان امیرالمؤمنین(ع) بر کل آسمانها و زمین
- درخواست امیرالمؤمنین(ع) از رسول خدا(ص)
- -نزول قرآن بر قلب رسول خدا(ص)
- -نظر علامهٔ مجلسی در خصوص عظمت قرآن
- -دعای رسول خدا(ص) برای امیرالمؤمنین(ع)
- رسول خدا(ص)، بالاترین مَطْلَع فجر الهی در میان انسانها
- -نعمت معنوی اختصاصی شیعه
- -اطاعت از رسول خدا(ص)، عین اطاعت از خدا
- -امیرالمؤمنین(ع)، محبوبترین بنده نزد خداوند
- شعری لطیف و زیبا در وصف امیرالمؤمنین(ع)
- فضایل امیرالمؤمنین(ع) در روایات
- -سنجش اعمال امت با میزان امیرالمؤمنین(ع)
- -ذکر امیرالمؤمنین(ع) عبادت است
- -ولایت امیرالمؤمنین(ع)، فریضهای الهی
- کلام آخر؛ جامهٔ زیبا نمیآید به کار
- -دعای پایانی
قم/ صحن مسجد اعظم/ دههٔ دوم ذیالحجه/ تابستان1399ه.ش./ سخنرانی شانزدهم
بسم الله الرحمن الرحیم
«الحمدلله رب العالمین صلاة و السلام علی سید الانبیاء و المرسلین حبیب الهنا و طبیب نفوسنا ابی القاسم محمد صلی الله علیه و علی اهل بیته الطیبین الطاهرین و المعصومین المکرمین».
کمالات و ارزشهای اخلاقی امیرالمؤمنین(ع)
-وابستگی عجیب اهلسنت به مکاتب باطل
روایات غیر از سیصد آیه که مصداق اتم آن، امیرالمؤمنین(ع) است، ارزشها و کمالات وجود مقدس امیرالمؤمنین(ع) را دریاوار بیان کردهاند. بخش مهمی از این روایات، با سند در کتابهای اهلسنت است؛ مثل «ینابیعالمودة» و کتابهای دیگر. اهلسنت برای آیات نازلشدهٔ دربارهٔ حضرت هم کتاب مستقل نوشتهاند؛ ولی خیلی تعجبآور و شگفتانگیز است که با اینهمه آیات و روایاتی که نقل کردهاند، چرا علوی نشدهاند؟ غیر از آنهایی که شیعه شدهاند و کم هم هستند، تقریباً بقیهشان شدیداً به مکتب سقیفه، بنیامیه و بنیعباس وابسته هستند. اینهم از عجایب و شگفتیهاست.
-اشعار اقیانوسوار در فضایل امیرالمؤمنین(ع)
شعرای عرب و غیرعرب هم در فضایل امیرمؤمنان(ع) اقیانوسوار قصیده، مُسَمّط، مُسَدّس، غزل و مثنوی سرودهاند. اگر اینها را از کتابهای شعرای این هزار و تقریباً چندصد ساله جمع کنند، مجموعهٔ عظیمی میشود. بخشی از اشعار بابنیانِ استوارِ ادیبان عرب در یازده جلد کتاب کمنظیر «الغدیر» هست که ترجمه هم شده و خوب است خانوادههای شیعه حداقل دو سه جلد از ترجمهٔ این کتاب باعظمت را بخوانند.
تقریباً 99 درصد شعرای فارسیزبان هم کمالات حضرت مولیالموحدین(ع) را در دیوانهایشان بهصورت شعر ارائه کردهاند. تکبیتیهای فوقالعادهای برای حضرت سروده شده که یکی این بیت است. این یک خط شعر بر روایت مهمی تکیه دارد که این روایت را تقریباً کتابهای دو طرف نقل کردهاند. شعر این است:
کتاب فضل تو را آب بحر کافی نیست ××××××××× که تر کنم سرِ انگشت و صفحه بشمارم
فضل یعنی ارزشها؛ پیغمبر(ص) میفرمایند: اگر دریاها مرکّب بشود؛ حالا من نمیدانم این دریاهایی که حضرت میفرمایند، دریاهای زمین است یا در عوالم دیگر هم دریا هست! حضرت به دریاهای زمین اشاره نمیکنند و میفرمایند: اگر دریاها مرکّب بشود، تمام درختان از زمانی که خدا درخت نشانده تا بعد که انسانها آمدند و تکثیر کردند، همهٔ درختان قلم بشود و جن و انس هم نویسنده شوند، ارزشهای امیرالمؤمنین(ع) با نوشتن آنها تمام نمیشود، ولی این مرکّبها، قلمها و عمر جن و انس تمام میشوند.
-سنگینی ایمان امیرالمؤمنین(ع) بر کل آسمانها و زمین
یک روایت از مجموع این روایتها، این است که خیلی روایت عجیبی برای ماست! برای من که قابلدرک نیست و نمیفهمم؛ چون آگاهی گستردهای به همهٔ آسمانها و زمین لازم است تا بشود این روایت را فهمید. اهلسنت هم این روایت را نقل کردهاند؛ پیغمبر(ص) میفرمایند: اگر ایمان علی(ایمان یک امر قلبی است)، یعنی باور و وابستگی قلب علی به خدا و قیامت وزن بشود، فرض کنید که به این ایمان یک صورت جِرمی بدهند تا بتوان در ترازو بگذارند؛ اگر ایمان علی را وزن کنند و در یک طرف ترازو،کل آسمانها و زمین را هم در کفهٔ دیگر بگذارند، کفهٔ ایمان علی بر کل آسمانها و زمینْ سنگینتر میشود.
حالا اگر بخواهند همین را ارزیابی کنند، واقعاً دریاها مرکب، درختان قلم و جن و انس هم نویسنده بشوند و بخواهند فقط ایمانش را ارزیابی کنند، آیا میشود؟ حالا اگر بخواهند عبادات، روزهها، جهادها، خدمات و محبتهای عمرش را ارزیابی کنند، مگر ممکن است؟! ایمان او بهتنهایی قابلارزیابی نیست، چه برسد به بقیهٔ کمالات و ارزشهای او.
درخواست امیرالمؤمنین(ع) از رسول خدا(ص)
روایت زیبایی هم از اهلسنت نقل کنم که از روایات بسیار مهم اهلسنت است. این روایت واقعاً قلب آدم را روشن و نورانی میکند و آدم را پرواز میدهد؛ یا به قول و تعبیر علامهٔ طباطبایی، صاحب بیست جلد تفسیر «المیزان»، آدم به رقص میآید! حالا قول ایشان است و ایشان هم نگاه خاصی به این حرف داشته و منظورشان این است که آدم به هیجان میآید. راوی روایت، خود امیرالمؤمنین(ع) است و حضرت میفرمایند: من وارد مسجد شدم، دیدم که پیغمبر اکرم(ص) تنها نشستهاند و هیچکس نیست. نزد پیغمبر عظیمالشأن اسلام(ص) آمدم و گفتم(حالا آنوقت امیرالمؤمنین چندساله بودند؟ وقتی پیغمبر از دنیا رفتند، امیرالمؤمنین 32-33 ساله بودند و آن زمانی که میگویند من به مسجد رفتم و ایشان تنها نشسته بود، چند سالش بوده؟ بالاخره جوان بوده و عمری از او نگذشته بود): یا رسولالله! من میتوانم درخواستی بکنم؟ پیغمبر(ص) فرمودند: علی جان، درخواستت را بگو! گفتم: دعا کنید که خداوند مرا مورد مغفرت و غفران قرار بدهد، نه رحمت؛ میدانم چه میگویم! امیرالمؤمنین(ع) میفرمایند: پیغمبر(ص) بلند شدند و دو رکعت نماز خواندند، در سجدهٔ آخر(سجده عالیترین حال فروتنی عبد به پروردگار است) شنیدم که بعد از ذکر سجده، به پیشگاه مقدس پروردگار برای من دعا کردند.
-نزول قرآن بر قلب رسول خدا(ص)
حالا دعا چه بود و چه کسی دعا میکند؟ خاتم همهٔ پیامبران، بندهٔ ویژهٔ حق و وجود مقدسی که خدا دربارهاش در قرآن میگوید: قرآن را بهوسیلهٔ جبرئیل بر قلبت نازل کردم. این قلب چقدر گسترده بوده که توانسته قرآن را با همهٔ مفاهیم و مصادیقش در خودش جا بدهد. برای اینکه بدانید قرآن یعنی چه، این مطلب را عرض میکنم. من خیلی وقت پیش در مجلهای دیدم و صاحب مجله را هم میشناختم؛ زمان گذشته مجلهاش را بهخاطر اثرگذاری تعطیل کردند. آدم خیلی بزرگواری بود! ایشان این مطلب را نقل کرده بود، من اتفاقاً پیش او میرفتم، اما بیتوجهی کردم و نپرسیدم که این مطلب را از کجا نقل میکنی؟ البته آدمی نبود که مطلب بیهودهای نقل کند و با علما در ارتباط بود، خودش هم آدم با فضلی بود.
-نظر علامهٔ مجلسی در خصوص عظمت قرآن
ایشان از قول علامهٔ مجلسی(اعلیاللهمقامهالشریف) در مجلهاش نقل کرده بود: شاگردانم به من پول دادند تا جایی که امکان داشت، به کتابخانههای ممالک اسلامی فرستادم که عدد تفاسیر قرآن را برای من شمارهبندی کنند و بگویند تا زمان من، یعنی پانصد سال پیش، علمای اسلام چند نوع تفسیر برای قرآن نوشتهاند. مرحوم مجلسی میگوید: نهایتاً من در زمان خودم به این نتیجه رسیدم که بیستهزار نوع تفسیر برای قرآن نوشته شده بود. حالا ما این پانصدساله هم از تعداد تفاسیری که نوشته شده، خبر نداریم؛ هنوز هم تفسیر نوشته میشود و هنوز هم تفسیرها حرف نو و جدید دارند، لطایف مهمی دارند و این همچنان ادامه هم دارد.
من خودم این را بهیاد دارم که آقایی در همین قم از علامهٔ طباطبایی پرسید: شما با نوشتن «المیزان» تا کجای قرآن راه پیدا کردهاید؟ ایشان فرمود: اگر از اولین مفسّر غیرمعصوم، یعنی ابنعباس تا زمان من، کل ما مفسرین 1400 ساله، تفاسیرمان را زیر بغل بگذاریم، مانند جمعی هستیم که تا کنار دریا آمدهایم، ولی داخل آب نرفتهایم و نمیدانیم چه خبر است! من روایتی را هم اولینبار در «فتوحات» ابنعربی، باب قرآن آن دیدم که ایشان نقل کرده است: «یأتِی القُرآنُ یوْمَ القِیامَهِ بِکراً» وقتی قرآن در روز قیامت وارد محشر میشود، تمام عاقلان و عالمان میبینند که دستنخورده است. این قرآن چه خبر است! خدا میفرماید: قرآن عظیم، قرآن حکیم.
-دعای رسول خدا(ص) برای امیرالمؤمنین(ع)
آن وقت قرآن میگوید: روحالأمین این قرآن را بر قلب حبیب من نازل کرده است. این دریای بینهایت، یعنی قرآن را ببینید که ظرف قلب پیغمبر چقدر گنجایش داشته و قرآن در این ظرف جا گرفته است! این شخص در سجده است؛ این شخص، یعنی همهٔ عظمت، توحید، علم، حکمت و هستی در او خلاصه شده است. مرحوم حاجی سبزواری آدم کمی نبوده و هنوز هم کتابهایش در حوزههای علمیه تدریس میشود، من در کتاب «شرحالأسماء» او دیدم که علم وجود مبارک رسول خدا(ص) بهطور کامل، مُلکی و ملکوتی است. چنین وجود مبارکِ مقدسِ نور محض و محبوب خدا در سجده است، امیرالمؤمنین(ع) هم که جوان است، گوش میدهند و پیغمبر(ص) میخواهند در حق امیرالمؤمنین(ع) دعا کنند. این دعای حضرت است: «اللّٰهُمَّ بِحَقِّ عَلِیٍّ عِنْدَکَ اغْفِرْ لِعَلِیٍّ» این دعای پیغمبر(ص) است.
رسول خدا(ص)، بالاترین مَطْلَع فجر الهی در میان انسانها
-نعمت معنوی اختصاصی شیعه
حالا شما قلب، عقل، ایمان و ارزشهای پیغمبر(ص) را حساب کنید و ببینید که این دعا از چه افقی طلوع کرد؟ برادران و خواهران! «مَطْلَعُ الْفَجر» فقط محل طلوع خورشید نیست، عرفای شیعه میگویند و من این را در کتابهایشان دیدم، از کسی نقل نمیکنم؛ آنها میگویند: انسان بالاترین «مَطْلَعُ الْفَجر» الهی است و در این انسانها هم انبیا و ائمه بالاترین هستند، در میان همهٔ انبیا و ائمه نیز وجود مبارک محمدبنعبدالله(ص) با دلیل، بالاترین آنهاست. بیچاره مسیحیهای گولخوردهٔ از پول سه یهودی که دینی بهعنوان مسیحی برای آنها ساختهاند، ولی یک دین یهودی مشرکانه است. بیچاره یهودیها، زرتشتیها، بوداییها، کمونیستها و لاییکها! هیچکدام از شما مانند ما شیعیان دارای نعمت معنوی نیستید؛ یک نعمت ما همین «مَطْلَعُ الْفَجْر» است که فوق «مَطْلَعُ الْفَجْر»های هستی است.
-اطاعت از رسول خدا(ص)، عین اطاعت از خدا
من ترجمه نمیکنم، توضیح میخواهد؛ پیغمبر(ص) میفرمایند: «مَنْ رآنی فَقَد رَأَی الحَقَّ»؛ همچنین میفرمایند: «إنّی اَبِیْتُ عِنْدَ رَبِّیْ یُطْعِمُنِیْ وَ یَسْقِیْنِیْ»؛ اینقدر هست که قرآن میفرماید: «مَنْ یطِعِ اَلرَّسُولَ فَقَدْ أَطٰاعَ اَللّٰهَ»(سورهٔ نساء، آیهٔ 80) هر کس از پیغمبر اطاعت کند، نه مثل این است که از خدا اطاعت کرده، بلکه عین اطاعت از خداست. شخصیت را میبینید؟! و نیز میفرماید: «وَ اَللّٰهُ وَ رَسُولُهُ أَحَقُّ أَنْ یرْضُوهُ»(سورهٔ توبه، آیهٔ 62)؛ «إِنَّ اَلَّذِینَ یبٰایعُونَک إِنَّمٰا یبٰایعُونَ اَللّٰهَ»(سورهٔ فتح، آیهٔ 10)؛ «وَأَطِيعُوا اللَّهَ وَالرَّسُولَ»(سورهٔ آلعمران، آیهٔ 132)، این اطاعت از رسول برای چیست؟ «لَعَلَّکمْ تُرْحَمُونَ» اصلاً رحمت من بدون پیغمبرم بهسراغ شما نمیآید. همهٔ اینها در قرآن هست.
-امیرالمؤمنین(ع)، محبوبترین بنده نزد خداوند
این پیغمبر، حالا بنا به درخواست امیرالمؤمنین(ع) در سجده دعا میکنند: «اللّٰهُمَّ بِحَقِّ عَلِیٍّ عِنْدَکَ اغْفِرْ لِعَلِیٍّ». امیرالمؤمنین(ع) میفرمایند: پیغمبر(ص) از سجده بلند شدند و تشهد خواندند، من به محضر مبارکشان عرض کردم: یا رسولالله! چرا خدا را در سجده به حق من قسم دادید؟ فرمودند: علی جان، در تمام عالم هستی، محبوبتر از تو پیش خدا ندیدهم که خدا را به او قسم بدهم. این امیرالمؤمنین(ع) است.
شعری لطیف و زیبا در وصف امیرالمؤمنین(ع)
یکبار(سال پنجاه بود) کسی مرا دعوت کرد و گفت: عصر به خانهٔ ما بیا، من یک دایی پیر دارم که سبزیفروش است و دیگر نمیتواند به مغازه برود. خانم او مرده و چون داییام بچه ندارد، او را پیش خودم آوردهام و نگهداریاش میکنم. دایی من با اینکه الآن 83-84 ساله است، شصتهزار شعر حفظ است. تو بیا و از شعرهای معروفی که در دیوانهاست، خط اولش را بخوان، دایی من بدون لکنت زبان تا آخرش را میخواند. من رفتم و سلام کردم، داخل حیاط بود، با ادب روبهروی او نشستم. پیرمرد نورانیای بود، محاسن سفید و آثار سجده به پیشانی داشت، به او گفتم: یک شعر برای من میخوانی؟ او هم دید که من طلبهام، پیش خودش گفت خوب است یک شعر بهدردخور برایش بخوانم و همینطور که این دو چشمش برق میزد و غوطهور در اشک بود، این چهار خط شعر را برایم خواند؛ این شعر خیلی لطیف است!
مسیح بر فلک و شاه اولیا به تُراب ×××××××× دلم ز آتش این غصّه گشته بود کباب
«مسیح بر فلک بود» چون در قرآن مجید میگوید: وقتی یهودیها میخواستند او را بکشند، «بَلْ رَفَعَهُ اَللّٰهُ إِلَیهِ»(سورهٔ نساء، آیهٔ 158) خدا او را بالا برد. البته این «بالا» هم معانی دارد، میگویند که خدا مسیح را در مقام چهارم عالم قرار داده است. این بیت به یک حدیث اشاره دارد. روزی پیغمبر(ص) میرفتند، دیدند که امیرالمؤمنین(ع) از شدت خستگی در کوچه روی خاک خوابیده است؛ یعنی با لباسهایش روی خاک کوچه خوابیده و خواب است.
کدام شخصیت حکومتی را میتوانید در کرهٔ زمین پیدا کنید که اگر خسته بشوند، در کاخ خودشان نباشند و بیرون باشند، ماشین هم کنارشان نباشد، کنار پیادهرو بخوابند؟! اگر به آنها بگویی که این کار را بکن، از تکبرشان دق و سکته میکنند! پیغمبر اکرم(ص) آرام به امیرالمؤمنین(ع) خطاب کردند: یا اباتراب!
چه تعبیری! چقدر خوب بود که وقت داشتید و راجعبه خاک مطالعه میکردید. کتاب دربارهٔ خاک خیلی نوشته شده است! یک کتاب خیلی مهم، کتاب «علم و زندگی» است که چهار پنجتا از دانشمندان بسیار مهم جهان این کتاب را نوشتهاند. شما بخش خاک این کتاب را ببینید؛ میبینید که خاک چه نعمت بینظیری در عالم است و همین خاک تمام موجودات زنده، همین هشتمیلیارد جمعیت و تمام پرندگان هوا را تغذیه میکند و چه معدن عجیبی است! آنوقت پیغمبر(ص) میگویند: پدر خاک؛ یعنی علی جان، خاک کجا و تو کجا! یعنی اگر تو نبودی، خاکی در این عالم وجود نداشت و از برکت وجود توست که این عالم خاک دارد.
مسیح بر فلک و شاه اولیا به تُراب ×××××××× دلم ز آتش این غصّه گشته بود کباب
چرا مسیح(ع) در مقام چهارم عالم و امیرالمؤمنین(ع) روی خاک باشد و دلم از آتش این غصه کباب بود!
سؤال کردم از این ماجرا ز پیر خرد ××××××××××× چو غنچه لب به تبسم گشود و داد جواب
به حکم عقل، به میزان عدل سنجیدند ××××××××× مقام و مرتبهٔ این دو گوهر نایاب
نشست کفهٔ میزان مرتضی به زمین ×××××××××× به آسمان چهارم مسیح شد پرتاب
چقدر لطیف!
جلالالدین چند شعر زیبا راجعبه امیرالمؤمنین دارد که یکی از آنها، این رباعی است:
رومی نشد از سر علی کس آگاه ××××××××××× زيرا كه نشد كس آگه از سرّ الله
يک ممكن و اينهمه صفات واجب ××××××××× لا حول ولا قوة الّا با للّه
«ممکن در اینجا یعنی مخلوق».
این امیرالمؤمنین(ع) است؛ این «قائدُ الغُرِّ المُحَجَّلین» و «یَعْسُوب الدّین» است.
فضایل امیرالمؤمنین(ع) در روایات
-سنجش اعمال امت با میزان امیرالمؤمنین(ع)
یک جمله هم از زیارت حضرت بگویم که بیشتر شما در حرم امیرالمؤمنین(ع) خواندهاید: «السّلامُ علَی میزانِ الأعمالِ» سلام بر تو ای کسی که خدا اعمال همهٔ این امت را در قیامت با تو میسنجد. اگر سبک درآمد، باید سرشان را پایین بیندازند و به جهنم بروند؛ اما اگر وزن اعمال سنگین درآمد، خیلی راحت به بهشت میروند.
-ذکر امیرالمؤمنین(ع) عبادت است
یک روایت دیگر که به کار امشب میخورد، این روایت است؛ پیغمبر(ص) میفرمایند: «ذكرُ عليٍ عبادَةٌ»؛ اگر به کتاب لغت مراجعه کنید، یک معنی ذکر هم، گفتوگو و گفتار است. سخن گفتن دربارهٔ امیرالمؤمنین(ع) عبادت است.
-ولایت امیرالمؤمنین(ع)، فریضهای الهی
یک جملهٔ دیگر هم بگویم که از نظر وزنی خیلی سنگین است: حضرت عبدالعظیم به سامره، محضر حضرت هادی(ع) آمد و گفت: درخواستی دارم، امام فرمودند: جلو بیا! عبدالعظیم به حضرت خیلی نزدیک شد و گفت: میخواهم دینم را به شما ارائه کنم؛ چه کار عالی و باارزشی است که امام من به اعتقادات و برنامههای من گوش بدهد تا ببینم اعمال مرا قبول میکند یا نه؟! این خیلی مهم است، مخصوصاً شما برادران روحانی! فریضه با واجب فرق میکند؛ من حدود ده روایت پیدا کردهام که فریضه مربوط به پروردگار است، نه پیغمبر و ائمه؛ واجب مربوط به پیغمبر و ائمه است. حضرت عبدالعظیم گفت: یابن رسولالله! میخواهم ببینم دین من بعد از قبول داشتن فریضهٔ ولایت چگونه است.
این خیلی حرف است! عبدالعظیم عالم، محدث و قرآنفهم بود، اما گفت: بعد از فریضهٔ ولایت؛ یعنی ولایت امیرالمؤمنین(ع)، الهی است و پیغمبر(ص) مأمور ابلاغ این فریضه بود، نه پایهگذارش.
کلام آخر؛ جامهٔ زیبا نمیآید به کار
«ذكرُ عليٍ عبادَةٌ»؛ امشب بعد از نماز واجب، چه عبادت زیبایی کردیم! دربارهٔ امیرالمؤمنین(ع) گفتیم و شنیدیم.
با علی گفتا یکی در رهگذار ××××××× از چه باشد جامهٔ تو وصلهدار
حضرت میگفتند: اینقدر لباسم را وصله زدهام که حیا میکنم آن را دربیاورم و به اهل خانه بگویم باز هم وصلهاش بزنید. هیچ حاکمی را در کرهٔ زمین اینطور نیست! شما خبر دارید؟!
تو امیری و شهی و سروری ××××××××× از همه در رادمردی، برتری
کس ندیده است ای جهانی را پناه ×××××××× جامهٔ صد وصله بر اندام شاه
ای امیر تیزرأیِ تیزهوش ××××××××××× جامهای چون جامهٔ شاهان بپوش
گفت: صاحبِ جامه را بین، جامه چیست ×××××××××× دید میباید میان جامه کیست
جامهٔ زیبا نمیآید به کار ××××××× حرفی از معنا اگر داری، بیار
کار ما در راه حق کوشیدن است ×××××××× جامهٔ زهد و وَرَع پوشیدن است
-دعای پایانی
خدایا! پیغمبرت برای مستجاب شدن دعایش در سجده، تو را به حق علی(ع) قسم داد؛ به حق امیرالمؤمنین(ع)، مشکل این بیماری را از شیعیان امیرالمؤمنین(ع) و مردم دنیا برطرف فرما.
خدایا! اگر این ویروس جریمهٔ گناهان بوده، گناهان همهٔ مؤمنین و مؤمنات، مسلمین و مسلمات را به حق امیرالمؤمنین(ع) ببخش.
خدایا! گذشتگان ما، همهٔ گذشتگان مؤمنین و مؤمنات از زمان آدم(ع) تا الآن، علما، خطبا، شیعیان، خدمتگزاران به دینت و مراجع بزرگ، آیتاللهالعظمی بروجردی را سر سفرهٔ امیرالمؤمنین(ع) قرار بده.
خدایا! دین ما، کشور ما، این مردم پرقیمت، با حوصله و با استقامت ما، محراب، مسجد و منبر ما، محرّم و صفر ما، مرجعیت و رهبری ما را از حوادث حفظ کن.
الهی! به حق امیرالمؤمنین(ع)، همین لحظه امام زمان(عج) را دعاگوی ما، زن و بچهها و نسل ما قرار بده.