قسمت هشتم
(کاشان خانه بروجردیها)عناوین این سخنرانی
با کلیک روی هر عنوان به محتوای مربوط به آن هدایت می شویدبسم الله الرحمن الرحیم
«الحمدلله رب العالمین صلاة و السلام علی سید الانبیاء و المرسلین حبیب الهنا و طبیب نفوسنا ابی القاسم محمد صلی الله علیه و علی اهل بیته الطیبین الطاهرین و المعصومین المکرمین».
مقدمۀ بحث
«تاریخ دمشق» یکی از کتابهای مهم اهلسنت است که در کشورهای عربی و ممالک اهلسنت چاپهای متعددی خورده و به بازار آمده است. از آن چاپی که من این روایت را نقل میکنم، در جلد اول، صفحهٔ 121 است. صاحب این کتاب، روایت را از جابربنعبدالله انصاری نقل میکند. جابر شخصیت بزرگی بوده که توفیق زیارت هفت معصوم، از رسول خدا(ص) تا امام باقر(ع) را داشته است. جابر سلام پیغمبر(ص) را به امام باقر(ع) رسانده و اولین کسی است که به زیارت اربعینِ ابیعبداللهالحسین(ع) آمده است. به هر صورت، شخصیت بسیار مهم و قابلتوجهی است. ما پیروان مکتب اهلبیت(علیهمالسلام) هم روایات زیادی از ایشان نقل کردهایم؛ ولی این روایتی که میخوانم، اهلسنت از جابر با سندهای خودشان نقل کردهاند.
روایت بینظیر شجرۀ طیبه از جابربنعبدالله انصاری
جابر میگوید: «إنّ النّبی(ص) کانَ بِعَرَفات و عَلیّ(ع) تَجٰاهَه» روز عرفهای بود که پیغمبر اکرم(ص) در آن روز بسیار باعظمت نشسته بودند و علیبنابیطالب(ع) روبهروی ایشان بود. «فَقَالَ: یٰا عَلیّ، أدْنُ مِنّی» پیغمبر اکرم(ص) به امیرالمؤمنین(ع) فرمودند که نزدیک من بیا. حضرت مثل اینکه در فاصلهٔ دوسه متری رسول خدا(ص) نشسته بودند و پیغمبر عظیمالشأن اسلام او را دعوت کردند که کاملاً نزدیک من بیا. از متن روایت استفاده میشود، طوری کنار پیغمبر(ص) آمد که تقریباً شانهبهشانهٔ پیغمبر شده بود.
-آفرینش امیرالمؤمنین(ع) و رسول خدا(ص) از درختی واحد
سپس رسول خدا(ص) به امیرالمؤمنین(ع) دستور دادند: «وَ ضِّعْ خَمْسَک فِی خَمْسی» پنج انگشتت را بین پنج انگشت من بگذار. امیرالمؤمنین(ع) هم طبق دستور پیغمبر(ص) این کار را کردند و پنج انگشت حضرت در پنج انگشت پیغمبر(ص) قرار گرفت. بعد فرمودند: «یٰا عَلی، خُلِقْت أنا و أنتَ مِن شَجَرَةٍ وٰاحِدَه» من و تو از یک درخت آفریده شدهایم. البته معنی درخت در اینجا این است که من و تو از یک حقیقت آفریده شدهایم و در خلقت من و تو دوئیتی وجود ندارد. من تو هستم و تو من هستی، «اِلّا اَنَّهُ لانَبيَّ» فقط بعد از من پیغمبری به رسالت مبعوث نمیشود. «اِلّا اَنَّهُ لانَبيَّ» یعنی من و تو یک نور هستیم که این تعبیر در روایت دیگری هم آمده است: «خُلِقْتُ أَنَا وَ عَلِیٌّ مِنْ نُورٍ وَاحِدٍ».
-ظرف وجودیِ واحد شجرۀ معنوی
علی جان، من و تو آفریدهشدهٔ از یک حقیقت هستیم؛ یک گِل، یک عنصر و یک واقعیت. هیچ فرقی بین وجود من و وجود تو نیست و این همان «أنْفُسَنا وَ أنْفُسَکُم» آیهٔ مباهله است. در حقیقت، خدا هر ارزشی در ظرف وجود من قرار داده، در ظرف وجود تو هم قرار داده است؛ فقط ارادهاش تعلق نگرفته که پیغمبر دیگری هم بعد از من بیاید. من و تو از یک حقیقت هستیم: «خُلِقْت أنا و أنتَ مِن شَجَرَةٍ وٰاحِدَه». ما در سورهٔ ابراهیم(ع) دربارهٔ شجرهای معنوی میخوانیم: «أَصْلُهٰا ثٰابِتٌ»(سورهٔ إبراهیم، آیهٔ 24) ریشه پایدار و برقرار است، کهنه و قطع نمیشود و یک ریشهٔ ثابت، دائم و همیشگی دارد؛ اما «وَ فَرْعُهٰا فِی اَلسَّمٰاءِ» تنهٔ این ریشه همهٔ عوالم بالا را فرا گرفته است. اینجاست که پیغمبر(ص) فرمودند: من و تو از یک حقیقت و یک درخت آفریده شدهایم.
-ریشه و تنۀ شجرۀ طیبه
«أنَا أصْلُها وَ أنْتَ فَرْعُها» علی جان، من ریشه هستم و تو تنهٔ این درخت هستی؛ چنانکه در قرآن نیز میخوانیم: «کشَجَرَةٍ طَیبَةٍ أَصْلُهٰا ثٰابِتٌ وَ فَرْعُهٰا فِی اَلسَّمٰاءِ»(سورهٔ إبراهیم، آیهٔ 24). شخصیت، معنویت و ارزش امیرالمؤمنین(ع) همهٔ عوالم را فرا گرفته است.
-حسن و حسین(ع)، شاخههای درخت
«وَالْحَسَن وَالْحُسَینُ أغْصٰانُها» علی جان، حسن و حسین شاخههای این شجرهٔ طیبه هستند. همانطوری که تنهٔ درخت همهٔ انرژیهای لازم را از ریشه میگیرد، شاخههای درخت هم همان انرژیها را از ریشهٔ درخت میگیرند. بدینمعنا که حسن و حسین(علیهماالسلام) هم با امیرالمؤمنین(ع) از نظر مجموعهٔ ارزشهای شخصیتی یک حقیقت هستند.
-شرط ورود به جنت پروردگار
بعد پیغمبر(ص) فرمودند: «مَنْ تَعَلّق بِغُصْنِ مِنْها» اگر کسی -مرد و زن، عالم و عامی، پیر و جوان- به یکی از این شاخهها آویخت؛ این «آویختن به شاخه» در روایت، بهمعنی توسل قلبی، عملی و اخلاقی است. بهبیان دیگر، اگر کسی قلباً به حضرت مجتبی(ع) یا ابیعبدالله(ع) معتقد شد، عملاً به حضرت حسن(ع) و حضرت حسین(ع) اقتدا کرد و اخلاقاً در حد خودش، اخلاق امام مجتبی(ع) و ابیعبدالله(ع) را پیدا کرد؛ در حقیقت، عمل، اخلاق و روش امیرالمؤمنین(ع) میشود و در نهایت، اخلاق و روش و ایمان پیغمبر(ص) میشود؛ چون همهٔ اینها یک حقیقت و یک درخت هستند. شما به هر کدام اینها اقتدا کنید و عاشق هر کدام بشوید، در اصل به همهشان اقتدا کردهاید و عاشق همهشان شدهاید. اگر به یک نفر اینها پیوند بخورید، «أدْخَلَهُ اللّهُ الْجَنَّة» بیتردید و بدون شک، خدا آن پیوندخورده را در قیامت وارد بهشت میکند؛ چون آنکه به شاخهٔ این درخت متصل میشود، در حقیقت، به تنه و ریشه متصل شده است.
قم-کاشان/ برنامهٔ حکیمانه/ ربیعالاول/ پاییز 1399ه.ش./ جلسهٔ هشتم