روز هفتم سه شنبه (31-1-1400)
(تهران حسینیه هدایت)عناوین این سخنرانی
با کلیک روی هر عنوان به محتوای مربوط به آن هدایت می شوید- طرح مقامات الهی در قرآن
- الف) مقام «مُنْعَمٌ عَلَیه»
- ب) مقام تقوا
- یاری خدا و رسول در سایۀ شناخت مقامات الهی
- مقام توبه، از زیباترین و عالیترین مقامات
- -خداوند، آفرینندۀ زیباییها
- -توبهکنندگان، محبوب و معشوق پروردگار
- بازسازی ساختمان انسانیت با توبه
- -انسان، ساختمان ویژۀ پروردگار
- -لعنت خداوند بر تخریبکنندگان ساختمان
- -معصیت، کلنگ تخریب ساختمان انسانیت
- -سرانجام تخریب ساختمان انسانیت
- -توبه، راهی برای بازگشت به احسن تقویم
- کلام آخر؛ گر این حسین من، سر او از چه بر سنان
- -دعای پایانی
بسم الله الرحمن الرحیم
«الحمدلله ربّ العالمین صلاة و السلام علی سید الانبیاء و المرسلین حبیب الهنا و طبیب نفوسنا ابی القاسم محمد صلی الله علیه و علی اهل بیته الطیبین الطاهرین المعصومین المکرمین».
طرح مقامات الهی در قرآن
یقیناً شناخت مقاماتی که خداوند از باب لطف، مهر و رحمتش برای انسان قرار داده، راه رسیدن به آن مقامات را هم نشان داده و انسان را هدایت کرده، لازم و ضروری است؛ چون جاهلماندن به این مقامات، آدم را هفتادهشتاد سال دست خالی نگه میدارد و زندگیاش را هم یک زندگی بیارزشِ معمولی قرار میدهد که در این زندگی، خبری از خیر دنیا و آخرت نخواهد بود.
الف) مقام «مُنْعَمٌ عَلَیه»
همهٔ مقاماتی که قرار داده شده، در قرآن مطرح است؛ مثلاً یک مقام در سورهٔ مبارکهٔ حمد، اولین سورهٔ قرآن بیان شده که مقام «مُنْعَمٌ عَلَیه» و بهعبارت ساده، «اَنْعَمْتَ عَلَیْهِم» است. این «اَنْعَمْتَ عَلَیْهِم» چه کسانی هستند که در همین سورهٔ حمد میفرماید: «غَيرِ المَغضوبِ عَلَيهِم وَلَا الضّالّينَ» نه به آنها خشم گرفته شده است و نه گمراه هستند؟
-تقسیم نادرست از نظر ادبی در آیه
ترجمهها آیهٔ شریفه را سه تقسیم کردهاند که این تقسیمشدن از نظر ادبی، اشتباه و نادرست است. «اَنْعَمْتَ عَلَیْهِم» بندگان ویژهات، «غَيرِ المَغضوبِ عَلَيهِم» نه یهودیان، «وَلَا الضّالّينَ» و نه مسیحیان ترجمه شده که نادرست است. اصلاً در این آیه، کمترین اشارهای به یهود و نصاری نیست و این دو صفت سَلبی هستند که برای «اَنْعَمْتَ عَلَیْهِم» بیان شدهاند. «اَنْعَمْتَ عَلَیْهِم» که بر آنها خشم گرفته نشده است و دائم از آنها راضی بودم تا از دنیا رفتند، آنها هم از من راضی بودند. «رَضِيَ اللَّهُ عَنهُم» من از آنها راضی بودم، «وَرَضوا عَنهُ» آنها هم از من راضی بودند. من از وجود، عمل، اخلاق و کار آنها خوشم میآمد و آنها هم از همهچیز من خوششان میآمد. عشقبازی طرفینی بین ما دوتا بود. «چه خوش بی مهربونی هر دو سر بی» و اینجا اینگونه بودند. اینها همچنین تلخی گمراهی و خشم خدا را هم نچشیدهاند. این «اَنْعَمْتَ عَلَیْهِم» است.
-مقام «مُنْعَمٌ عَلَیه»، ویژۀ مطیعان خدا و رسول
خداوند این مقام «مُنْعَمٌ عَلَیه» و «اَنْعَمْتَ عَلَیْهِم» را در آیه 69 سورهٔ نساء توضیح داده است و میفرماید: «وَ مَنْ يُطِعِ اللَّهَ وَ الرَّسُولَ» شما اگر مطیع خدا و رسول نبودید، اهل عبادت هم نبودید. عبادت نتیجهٔ اطاعت از خدا و رسول اوست. شما نه مطیع غرب، نه مطیع شرق، نه مطیع ماهوارهها و نه مطیع فرهنگهای ابلیسی هستید. «وَ مَنْ يُطِعِ اللَّهَ وَ الرَّسُولَ» شما هستید.
-سود اطاعت از خدا و رسول
نتیجهٔ این اطاعت از خدا و رسول و عاقبتش چیست؟ خدا در ادامهٔ آیه میفرماید: «فَأُولَئِكَ مَعَ الَّذِينَ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ»؛ این «مُنْعَمٌ عَلَیْهِم» چه کسانی هستند؟ «مِنَ النَّبِيِّينَ وَالصِّدِّيقِينَ وَالشُّهَدَاءِ وَالصَّالِحِينَ ۚ وَحَسُنَ أُولَٰئِكَ رَفِيقًا» شما در قیامت همنشین انبیا، صدیقین، شهدا و صالحین هستید و این سود اطاعت از خدا و پیغمبر است. این یک مقام که در اولین سوره بیان شده است.
ب) مقام تقوا
یک مقام دیگر هم در صفحهٔ اول دومین سوره، همان خط اول بیان شده است. اگر خدا لطف کرد و به توضیح این مقام رسیدیم، با همدیگر صحبت میکنیم. خدا میفرماید: «ذلِكَ الْكِتابُ لا رَيْبَ فِيهِ هُدىً لِلْمُتَّقِينَ»(سورهٔ بقره، آیهٔ 2) مقام تقوا که مقام عالیای است.
یاری خدا و رسول در سایۀ شناخت مقامات الهی
من باید این مقامات را بشناسم. اصلاً قرآن برای این آمده که بفهمم و بشناسم. در قرآن میخوانیم: «الَّذِينَ آتَيْنَاهُمُ الْكِتَابَ يَتْلُونَهُ حَقَّ تِلَاوَتِهِ»(سورهٔ بقره، آیهٔ 121). نه فقط «يَتْلُونَهُ»، بلکه بخوانند و حق خواندن آن را هم بهجا بیاورند. حق خواندن قرآن، معرفت به قرآن، شناخت و فهم قرآن و عمل به قرآن است. اگر من این مقامات را بشناسم، راهی را هم که ترسیم کرده و گفته از این جاده برو تا به این مقام برسی، بشناسم؛ یقیناً سلمان، مقداد، عمار، ابوذر، حبیببنمظاهر و سعیدبنعبدالله میشوم. در حقیقت، نه در قرآن و نه در روایات آمده است که یاران واقعی ما همانهایی هستند که در زمان خودمان بودهاند. هر کسی راه آنها را ادامه بدهد، یار پیغمبر(ص) و امیرالمؤمنین(ع) است. ما در زیارت شهدای کربلا هم میخوانیم: «اَلسَّلامُ عَلَيْكُمْ يا اَنْصارَ دينِ اللَّهِ، اَلسَّلامُ عَلَيْكُمْ يا اَنْصارَ رَسُولِ اللَّهِ، اَلسَّلامُ عَلَيْكُمْ يا اَنْصارَ اَميرِالْمُؤْمِنينَ، اَلسَّلامُ عَلَيْكُمْ يا اَنْصارَ فاطِمَةَ سَيِّدَةِ نِسآءِ الْعالَمينَ، اَلسَّلامُ عَلَيْكُمْ يا اَنْصارَ اَبي مُحَمَّدٍ الْحَسَنِ بْنِ عَلِىٍّ، الْوَلِىِّ النَّاصِحِ، اَلسَّلامُ عَلَيْكُمْ يا اَنْصارَ اَبى عَبْدِاللَّهِ».
یاری اینها چه بوده است؟ یاریشان اطاعت از خدا و پیغمبر بوده است؛ چنانکه در زیارت حضرت ابیعبدالله(ع) میخوانیم: «وَ أَطَعْتَ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ». این آبِ شیرین تا برپاشدن قیامت جریان دارد؛ یعنی درِ اطاعت از خدا و پیغمبر باز است. هر کسی در آن روزگار از خدا و پیغمبرش اطاعت کند، یار رسولالله و اهلبیت است. این مقامات باید شناخت شود، جاده هر کدام هم باید شناخته شود و بعد از شناخت مقامات و جادههایش، در آن حرکت کرد که آدم یقیناً به این مقامات میرسد.
مقام توبه، از زیباترین و عالیترین مقامات
یکی از مقاماتی که دو سه جلسه مورد بحث است، مقام تائبین و از عالیترین مقامات است. طبق صریح قرآن، هر کسی به این مقام برسد، محبوب خدا میشود، نه محبّ خدا!
-خداوند، آفرینندۀ زیباییها
یکوقت صحبت این است که من نگاه کردهام، گوش دادهام، فهمیدهام و عاشق خدا شدهام. آفرینش او را نگاه کرده و دیدهام این خلقت عجب صنعتی است! چه صانعی که همهچیز را زیبا آفریده است! معلوم میشود خودش از زیباییِ بینهایت بهره دارد که این زیبا کارش زیباست. وجود زشت کار زیبا نمیکند، اما زیبا کارِ زیبا میکند. عالم کارِ عالمانه و حکیم کارِ حکیمانه میکند. خداوند زیبای بینهایت است که هرچه آفریده، زیباست. حالا ممکن است به چشم من زیبا نیاید، ولی به چشم خودش هرچه خلق کرده، زیباست.
ابلهی دید اشتری به چرا ×××××××× گفت نقشت همه کژ است چرا
شخص نادانی شتری را در چراگاه دید و گفت: این چه گردنی، چه پوزهای، چه شکمی و چه پایی است؟ عجب بیریخت هستی!
گفت اشتر کهاندر این پیکار ×××××××× عیب نقاش میکنی، هُشدار
تو مرا زشت معرفی میکنی یا کار نقاش را زشت معرفی میکنی؟ من زشت هستم؟ همین الآن در تمام پنج قاره، طبق نوشتهٔ دانشمندان حیوانشناس، هنوز جرثقیلی به دقت خلقت شتر ساخته نشده است. همهٔ حیوانها را باید ایستاده بار کنند، اما شتر را باید بخوابانند و از همه هم سنگینتر بار او میکنند. همچنین برای بلندشدنش، تمام دانش جرثقیل را بهکار میگیرد، بار را بلند میکند و نمیافتد. یکی از جرثقیلهای ساخت امروز بشر، وقتی در مسجدالحرام بار بلند میکرد، کج شد و افتاد، تعدادی را هم کشت. دقیقتر از شتر نیست؛ لذا در قرآن میگوید: «أَفَلَا يَنْظُرُونَ إِلَى الْإِبِلِ كَيْفَ خُلِقَتْ»(سورهٔ غاشیه، آیهٔ 17) اگر میخواهی مرا بشناسی، چرا به خلقت شتر دقت نمیکنی؟ در واقع، خداوند شتر را مایهٔ شناخت خودش معرفی کرده است. این زیبا همهچیزش زیباست؛ انبیا، ائمه، قرآن، کتب آسمانی دیگر، آسمانها، زمین، روییدنیها، گلها، درختان و دریاهایش.
-توبهکنندگان، محبوب و معشوق پروردگار
مقاماتی که پروردگار قرار داده، زیباترین مقامات است، جادهاش هم باطراوتترین و باصفاترین جاده است. وقتی آدم فکر میکند، عاشق این زیبای مطلق میشود. البته آیه نمیگوید که توبهکننده عاشق من است یا عاشق من شده است، بلکه میگوید کسی که به مقام توبه میرسد، معشوق و محبوب من است. ما آیات قرآن را بالا و پایین نمیکنیم، بازارگرمی هم نمیکنیم؛ این صریح آیه است که میفرماید: «إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ التَّوّابينَ»(سورهٔ بقره، آیهٔ 222) من عاشق توبهکنندگان هستم؛ یعنی توبهکنندگان محبوب و معشوق من هستند.
بازسازی ساختمان انسانیت با توبه
من مقدمهٔ بسیار مهمی در بحث توبه آماده کردهام که سه بخش دارد و اگر این سه بخش روشن نشود، عظمت مقام تائبین معلوم نمیشود. سه بخش این است: یکی جایگاه انسان در این عالم است که ارزش، بزرگی و عظمت انسان خیلی مهم است. یک بحث هم، معصیت است که با انسان چه میکند. یک بحث هم، چگونگی توبه است. امشب هر سه را بهصورت مختصر میگویم و مفصّل آن را فردا به خواست خدا خواهم گفت.
-انسان، ساختمان ویژۀ پروردگار
«الإنْسانُ بُنْيانُ اللّهِ» در این معارف خیلی باید دقت کرد! کلمهٔ بنیان به «اللّه» وصل است. انسان ساختمان اللّه است؛ یک ساختمان خاص و ویژه است. این اصل مسئله که ما ساختمان خدا هستیم.
-لعنت خداوند بر تخریبکنندگان ساختمان
«مَلْعُونٌ مَنْ هَدَمَ بُنْيانَهُ» کسی که این ساختمان را خراب کند، مورد لعنت است. این ساختمان، ساختمان خیلی گران و سنگینی است! اگر میخواهید بدانید این ساختمان از نظر کیفیت و کمیت، چه ساختمانی است، به این آیهٔ شریفه دقت کنید: «لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسانَ فِي أَحْسَنِ تَقْوِيمٍ»(سورهٔ تین، آیهٔ 4). در تمام قرآن مجید بگردید و ببینید که «اَحْسَن» در کجا آمده است؛ ای انسان، چه هستی و چه کسی هستی؟ شما فکر نکنید که این حرفها تعریف ویژهای برای انبیا یا ائمه است. خدا میفرماید «خَلَقْنَا الْإِنْسانَ»، نه «خَلَقْنَا الْأنبیا» و نه «خَلَقْنَا الأئمه»؛ آنها هم از مصادیق این آیه شریفهٔ هستند.
-معصیت، کلنگ تخریب ساختمان انسانیت
حال اگر آدم این ساختمان را خراب کند که در «احسن تقویم» است، کلنگی که این ساختمان را خراب میکند، چیست؟ باز طبق آیات قرآن، «معصیت» این ساختمان را خراب میکند. وقتی معصیت ادامه پیدا کند، تخریب ادامه پیدا میکند؛ تا جایی که دیگر انسانبودنی از انسان نمیماند، دیگر «احسن تقویم» و «لَقَدْ كَرَّمْنا بَنِي آدَمَ»(سورهٔ إسراء، آیهٔ 70) نیست. پس چیست؟
-سرانجام تخریب ساختمان انسانیت
وقتی این ساختمان تخریب شد، در آیهٔ 179 سورهٔ اعراف میگوید: «لَهُمْ قُلُوبٌ لَا يَفْقَهُونَ بِهَا» دیگر قدرت درکی برایش نمانده که بفهمد و خراب شده است. «وَلَهُمْ آذَانٌ لَا يَسْمَعُونَ بِهَا» همچنین گوشی نمانده که بشنود و تخریب شده است. شما واعظانی عالمتر، بامعرفتتر، پاکتر الهیتر، ربانیتر و خالصتر از این 72 نفرِ کربلا خبر دارید که در رأس آنها هم ابیعبدالله(ع) است! هشت روز، صبح، بعدازظهر و غروب، این سیهزار نفر را موعظه کردند، فقط یک نفر موعظه را قبول کرد که آنهم حربنیزید بود. برای بقیه قدرت درکی نمانده و خراب شده بود؛ از بس مال حرام در کوفه خورده بودند و ارتباطات نامشروع با زنان داشتند. این حرف ابیعبدالله(ع) در روز عاشوراست که شما چرا اینگونه شدید؛ یکی مال حرام، یکی روابط نامشروع و یکی هم بندگی طاغوت است. شما یزید را به جای خدا در زندگیتان گذاشتهاید. معبود اوست! آیا قدرت فهم و گوش و چشم میماند؟ حالا این «احسن تقویم» تخریب شده است؟ خدا میفرماید: «أُولئِكَ كَالْأَنْعامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ أُولئِكَ هُمُ الْغافِلُونَ» غفلت خطر خیلی سنگینی است که من از خدا، خودم، حلال و حرام، مردم و قیامت غافل بشوم. غفلت کلنگی است که این ساختمان را خراب میکند.
-توبه، راهی برای بازگشت به احسن تقویم
حالا ساختمانِ خرابشده، آیا قابلساختن دوباره هست؟ قرآن میفرماید: مصالح ساختن دوبارهاش تا به احسن تقویمی برسد، توبه است. من آیاتش را بعداً برایتان میخوانم که کل توبه ترکیبی از دو برنامه است: حذف همهٔ گناهان گذشته و انتخاب همهٔ نیکیها و خوبیها. این دو کار، ساختمان را دوباره بازسازی میکند. «هزار نکته باریکتر ز مو اینجاست»؛ یعنی در مقام تائبین.
هر سرِ موی مرا با تو هزاران کار است ×××××××× ما کجاییم و ملامتگر بیکار کجاست
ساقی و مطرب و می جمله مهیاست، ولی ××××××××××× عیش بییار مهیّا نشود، یار کجاست
همهچیز حاضر و موجود است؛ اما اگر کنار خدا نباشیم، چه زندگیِ خوشی؟! اگر توبه نباشد، چه زندگی پاکی؟! اگر توبه نباشد، چه بازسازیِ این ساختمان تخریبشده؟!
کلام آخر؛ گر این حسین من، سر او از چه بر سنان
من وقتی هر روز شما را نگاه میکنم، خودم منبر خودم را گوش میدهم و هر روز به ارتباط با ابیعبدالله(ع) دقت میکنم، میبینم که شکر یک روز این ماه رمضان در قدرت ما نیست؛ از روزهاش، شرکت در جلسهٔ علم و توسل به محبوب محبان، حضرت ابیعبداللهالحسین(ع). یک حرفی برایتان بگویم، یادتان میماند؛ در هر روضهای که روضه شنیدهاید، یاد این حرف بیفتید؛ حالا در ماه رمضان که بیشتر. چگونه شکر این نعمت گزارم که درخت روزهٔ مرا هر روز با اشک بر ابیعبدالله(ع) آبیاری میکنی. این روزه چه روزهای میشود!
«اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللَّهِ اَلسَّلامُ، عَلَیْکَ وَ رَحْمَةُ اللهِ وَ بَرَکاتُهُ، السَّلامُ عَلَيْكَ يَا سَفِينَةَ النَّجَاةِ، السَّلامُ عَلَيْكَ مِصباحُ الْهُدی اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا رَحْمَهَ اللهِ الْواسِعَة یَا بَابَ الْنِجٰاةِ الْأمة».
گفت این به خون تپیده نباشد حسین من ××××××××× این نیست آنکه در برِ من بوده تاکنون
گر این حسین من، سر او از چه بر سنان ××××××××× ور این حسین من، تن او از چه غرق خون
يا خواب بودهام من و گم كشته است راه ×××××××××× یا خواب بوده آنکه مرا بوده رهنمون
میگفت و میگریست که جانسوز نالهای ×××××××× آمد ز حنجر شهِ لبتشنگان برون
کهای عندلیب گلشن جان آمدی، بیا ×××××××××× ره گم نگشته خوش به نشان آمدی، بيا
طاقتش را ندارم که بگویم؛ زینب(س) این صدا را از زیر آنهمه شمشیر و خنجر و نیزهشکسته شنید. اول که خود بدن را ندید! دختر امیرالمؤمنین، من از قول مردم میپرسم: برادر را چگونه شناختی؟ پیراهن که نداشت، سر که نداشت، جای سالمی که نداشت!
-دعای پایانی
خدایا! از ماه رمضان اول، از زمان هر پیغمبری که روزه واجب شد تا این لحظه، دعای همهٔ روزهداران تاریخ را در حق ما، مردم ما، زن و بچه و نسل ما مستجاب بگردان؛ بهویژه همهٔ دعاهای این شبها و روزهای امام زمان(عج) را در حق همهٔ ما مستجاب کن. چیزهایی هم هست که نمیشود گفت؛ مثلاً یابن رسولالله! ما هر روز سهچهار سلام به تو میدهیم، نمیشود گفت جواب ما را بده؛ چون سیدالشهدا(ع) امام است و میداند سلام مستحب است، جوابش واجب. حسین جان، جواب ما این باشد: از خدا بخواه که این بیماری را از روی کرهٔ زمین بردارد؛ مخصوصاً از شیعیان دنیا بردارد. حسین جان، از پروردگار بخواه که تا عید فطر نیامده است، دل این ملت را خوش، مشکلاتشان را حل و دشمن را ذلیل و نابود کند.
خدایا! همهٔ گذشتگان ما (من نمیتوانم هر روز بگویم)، پدران، مادران، عمهها، عموها، داییها، خالهها، دامادها، عروسها، بچهها، نوهها و نتیجههایشان، علما و فقهای شیعه، منبریها و مداحهای شیعه را از زمان پیغمبر(ص) تا حالا، از قبل از پیغمبر(ص) تا زمان آدم(ع)، تمام گذشتگان ما را که بهنحوی با ما در ارتباط بودند، اگر در برزخ گرفتار هستند، گرفتاریشان را به آبروی صدیقهٔ کبری(س) برطرف و همهٔ آنها را غریق رحمت کن.
خدایا! به آبروی زینب کبری(س)، ما هم تا از جا بلند نشده، همهٔ گناهان گذشتهٔ بین خودمان و خودت را بیامرز.
تهران/ حسینیهٔ هدایت/ ماه مبارک رمضان/ بهار 1400ه.ش./ سخنرانی هفتم