لطفا منتظر باشید

جلسه نهم سه شنبه (16-6-1400)

(قم جلسه مجازی)
محرم1443 ه.ق - شهریور1400 ه.ش
13.57 مگا بایت
دانلود

عناوین این سخنرانی

با کلیک روی هر عنوان به محتوای مربوط به آن هدایت می شوید

بسم الله الرحمن الرحیم

«الحمدلله رب العالمین صلاة و السلام علی سید الانبیاء و المرسلین حبیب الهنا و طبیب نفوسنا ابی القاسم محمد صلی الله علیه و علی اهل بیته الطیبین الطاهرین المعصومین المکرمین».

 

رحمت الهی و بهشت، پاداش عمل به هشت خصلت

کلام در روایت بسیار مهم باارزش و فوق‌العاده مفیدی است که از وجود مبارک پیامبر عظیم‌الشأن اسلام در کتاب‌های مهم روایتی نقل شده است. بخشی از آن را هم بزرگان دین، امثال شیخ بهایی و بعد از او هم، علامهٔ مجلسی شرح کرده و توضیح داده‌اند. رسول خدا(ص) در مقدمهٔ این روایت می‌فرمایند: «إذا أحَبَّ اللهُ تَعالى عَبداً، ألهَمَهُ العَمَلَ بثَمانِ خِصالٍ»[1] وقتی خداوند انسانی را دوست داشته باشد، درهای هشت خصلت را به روی او باز می‌کند. این هشت خصلت از خصایل اصولیِ اخلاقی است و عمل به این خصایل، رحمت، مغفرت، احسان و بهشت الهی را در قیامت برای انسان جلب می‌کند. بعد از توضیح مقدمهٔ روایت، در جلسات آینده به شرح و توضیح خصلت‌های هشت‌گانه خواهم پرداخت. شما می‌توانید برای دیدن این هشت خصلت به کتاب «خصال» صدوق، «اثنی‌عشریه» و «بحارالأنوار، باب ایمان و کفر» مراجعه کنید. من در هر جلسه‌ای لازم نمی‌بینم که به این هشت خصلت اشاره کنم. البته هر کدام از خصلت‌ها را به‌تدریج با لطف خدا شرح خواهم داد. 

 

محبوبیت بنده، مقیّد به شروط و علل

مسئلهٔ بسیار قابل‌توجه این است که پیغمبر(ص) می‌فرمایند: هرگاه انسانی محبوب خدا بشود، این هشت خصلت به او عطا می‌شود و این فیوضات ربانی، الهی، ملکوتی و عرشی به او خواهد رسید. آیا انسان بدون علت محبوب خدا می‌شود؟ نه! در عوالم معنوی، هر مطلب، حقیقت و واقعیتی، مقیّد به سبب و شرطی است؛ محبوب‌شدن هم مقیّد به شروط و عللی است که اگر آن علت‌ها و شروط در وجود انسان طلوع کند، انسان محبوب پروردگار می‌شود. محب هرگز محبوبش را و معشوق هرگز عاشقش را تنها نمی‌گذارد و دست او را از سرمایه‌های معنوی پر می‌کند. معشوق عاشق غنی‌کردن عاشق است و نمی‌تواند نسبت به عاشق حقیقی‌اش بی‌تفاوت باشد. وقتی خدا معشوق و انسان عاشق بشود، انسان محبوب و خدا محب بشود؛ این رابطهٔ طرفینی سبب ظهور کرامات، عنایات و الطاف برای محبوب می‌شود. عاشق روی دلباختگی‌اش به معشوق (عاشق در اینجا خداست و معشوق نیز انسان)، هر فیضی را به محبوب و معشوق می‌رساند. 

 

حیف است که انسان عمرش را هزینهٔ عشق‌های پوک، پوچ و گاهی دست‌نیافتنی کند و آخر کار هم، بعد از خاموش‌شدن چراغ عشق مجازی و پوچ، ببیند چیزی گیر او نیامده و مایه‌ای برایش حاصل نشده است. آخر کار نیز شرمسار و در برِ دوست واقعی، بی‌وقار بشود. وقتی بیدار شود و ببیند همه‌چیز را در مسیر عشق مجازی که عشق هم نیست و هوا و هوس است، باخته است؛ چون عشق اگر حقیقی باشد، کار دل است. عشق مجازی کار دل نیست، بلکه شعله‌ای خاموش‌شدنی است که از هیزم هوا و هوس و امیال شیطانی برمی‌خیزد و دوام ندارد. تاریخ هم ثابت کرده که این عشق‌های مجازی دوام نداشته است؛ چون حالت بسیار ضعیف و ناتوانی، ازدست‌رفتنی و جابه‌جاشدنی است. 

 

علت این که بعضی‌ افراد کارهای زشت می‌کنند و در زشت‌کاری مغرور و متکبر هستند، چون وقتی یک شخص خیرخواه، دلسوز و ناصح به او می‌گوید چرا اینکارها را می‌کنی، می‌گوید دلم می‌خواهد! این حرف «دلم می‌خواهد» واقعاً دروغ است؛ چراکه دل به‌دنبال کار منفی، شیطانی و ابلیسی نیست. در روایات ما آمده که دل حرم خداست و حرم خدا در پی امور بی‌فایده، ضرردار و خسارت‌بار نیست. در حقیقت، دل به‌دنبال امور بالا، باارزش، الهی، ملکوتی و عرشی است؛ چراکه دل سایهٔ ملکوت و عرش است و به قول عرفای واقعی، آینهٔ منعکس‌کنندهٔ صفات‌الله است. پس گنهکار و مجرمی که وقتی در مورد جرم و گناهش موعظه می‌شود و او می‌گوید دلم می‌خواهد؛ او به دلش تهمت می‌زند و دروغ می‌گوید. دل نمی‌خواهد، بلکه هوا و هوس، امیال و آرزوهای باطل هستند که گناه را می‌خواهند. 

 

لذا دلی که محل طلوع محبت خداست و صاحب آن دل نیز محبوب خدا می‌شود، محب هرگز محبوب را معطل نمی‌گذارد و درهای فیوضات، کرامات، الطاف و عنایات را به روی او باز می‌کند. روایت مورد بحث هم، همین معنا را می‌‌گوید. رسول خدا(ص) در این روایت می‌فرمایند: «إذا أحَبَّ اللهُ تَعالى عَبداً، ألهَمَهُ العَمَلَ بثَمانِ خِصالٍ» وقتی پروردگار انسانی را دوست داشته باشد، راه هشت خصلت عالیِ ریشه‌دارِ اصولی را به روی او باز می‌کند. در واقع، محب (پروردگار) محبوب (انسان) را سرمایه‌دار عظیمی می‌کند که انسان می‌تواند با این سرمایهٔ عظیم، تجارت دنیایی و آخرتی بکند. در دنیا به فرمودهٔ امیرالمؤمنین(ع)، «اكتَسَبوا فيها الرّحمَةَ»[2] با این سرمایه‌های معنوی، کاسب رحمت الهی می‌شود و تجارت آخرتی‌اش هم این است که «و رَبِحوا فيها الجَنَّةَ» با این سرمایهٔ عظیم معنوی، بهشت خدا را سود می‌کند. 

 

قاعدۀ کلی در جلب محبت پروردگار

حالا باید دید که چگونه و به چه علت، انسان محبوب خدا می‌شود و پروردگار عالم را محبّ خودش می‌کند؟ قاعدهٔ کلی مسئله این است که انسان احسان‌گر و نیکوکار بشود و به خودش، خانواده‌اش، اقوامش، مردم، مظلومان، تهی‌دستان، ازکارافتادگان، بدهکاران، مشکل‌داران و بیمارانی که توان پرداخت هزینه‌های بیماری را ندارند، نیکی و احسان کند که این احسان‌کردن امر پروردگار است. وقتی انسان وارد حوزهٔ احسان‌کردن می‌شود، محبوب خدا خواهد شد و این سند قرآنی مسئله است: «وَأَحْسِنُوا إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُحْسِنِينَ»[3] نیکی کنید؛ زیرا خداوند که مستجمعِ جمیعِ صفاتِ کمالات است، نیکوکاران را دوست دارد. «اللَّهَ» یعنی ذات جامعِ همهٔ صفات کمال بی‌نهایت که برای موجودات و بخصوص برای انسان، هزینه‌شدنی است. این ذات «يُحِبُّ الْمُحْسِنِينَ» نیکوکاران را دوست دارد.

 

توبۀ خالصانه در شمار نیکی‌ها

خداوند در قرآن مجید به نیکی‌ها اشاره می‌کند که اگر این نیکی‌ها در وجود هر کسی تجلی کند، محبوب خدا می‌شود. یکی از نیکی‌ها، توبه است. توبه عمل بسیار نیکی است که هر کسی، هر گناهکار و مجرمی با هر مقدار گناهی وارد مدار توبه بشود؛ وقتی توبه کرد، محبوب خدا می‌شود؛ یعنی رابطه‌اش را در مرحله‌ای از همهٔ گناهان و دعوت‌کنندگان به گناه قطع کرد و رابطه‌اش را به پروردگار عالم که منبع کل‌الکمالات است وصل کرد، محبوب خدا می‌شود. توبه به‌معنای بازگشت است. در بازگشت به پروردگار، تمام روابط درونی و برونی انسان با گناه، شیاطین، ابلیس و دعوت‌کنندگان به گناه قطع می‌شود؛ یعنی تاریکی‌ها با طلوع خورشیدِ توبه، روشنایی می‌شود. این بازگشت، رابطه را با همهٔ برنامه‌های منفی و دوزخی می‌بُرّد و رابطه دل و عمل را با پروردگار عالم پیوند می‌دهد. این قطع و پیوند که واقعیت توبه است، انسان را یقیناً محبوب خدا می‌کند.

 

«إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ التَّوَّابِينَ»[4] این متن قرآن در سورهٔ مبارکهٔ بقره است که می‌گوید خدا عاشق توبه‌کنندگان است. توبه‌کننده کیست؟ آن‌‌که رابطه‌اش را با همهٔ گناهانی که به آن عادت داشته، مرتکب می‌شده و ارتباط داشته، قطع کند و به پروردگار عالم متصل شود. اتصالش به پروردگار هم این است که عمل صالح انجام بدهد، گذشته را ترک بکند و حقوقی که از مردم نزد اوست، به مردم برگرداند. این اتصال که از انسان به پروردگار است، سبب فرودآوردن رحمت و جلب فیوضات الهی و ملکوتی است. انسانی که می‌خواهد توبه بکند، باید بداند و یقین کند که خداوند مهربان توبه را می‌پذیرد، گناهان را می‌بخشد، از گنهکار گذشت می‌کند و گنهکار را که توبه کرده است، مورد محبت قرار می‌دهد. 

 

البته شخصی که تصمیم قطعی برای توبه دارد، اگر خودش می‌تواند و آگاه است و مقداری درس خوانده است، به آیات قرآن کریم در باب توبه و روایات در کتاب‌های روایی مراجعه کند تا قدر خودش را بشناسد، امید پیدا کند و دلگرم بشود که اولاً پروردگار توبه را قبول می‌کند، ثانیاً توبه گناهان را از پرونده پاک می‌کند و ثالثاً خدا آثار گناه را با قدرتش از وجود انسان ازبین می‌برد. توبه حقیقتی است که تمام درهای بهشت را به روی تائب و توبه‌کننده باز می‌کند و تمام درهای دوزخ را به روی گنهکار می‌بندد. 

 

روایتی بی‌نظیر از حضرت رضا(ع) در خصوص توبه

در مجلسی در محضر مبارک امام هشتم(ع) از کسانی سخن به‌میان آمد که بیرون بصره، در جنگی معروف به جمل، با امیرالمؤمنین(ع) و ولیّ‌الله‌الاعظم جنگیدند. افرادی از آنها که با حضرت می‌جنگیدند، کشته شدند و افرادی هم از یاران امیرالمؤمنین(ع) شهید شدند. در حین صحبت دربارهٔ جنگ جمل، یک نفر فریاد زد و گفت: جملی‌ها! خدا شما را نیامرزد. از این که با امیرالمؤمنین(ع)، ولیّ خدا، وصیّ پیغمبر(ص) و دریای معارف جنگیدند، ناراحت شد و برای همین هم گفت خدا همه‌‌تان را لعنت کند که با حضرت به جنگ برخاستید! امام هشتم(ع) فرمودند: این‌گونه نگو! بگو همه لعنت بشوند، مگر کسانی که توبه کردند، از این جنگیدن پشیمان شدند و فهمیدند که شست‌وشوی مغزی داده شده‌اند. آمادگی جنگ با ولی‌الله‌الاعظم را به آنها دادند؛ ولی حالا بیدار و پشیمان شده‌اند. در روایات داریم: «النَّدَمُ تَوبَةٌ»[5] خود پشیمانی از گناه، توبه و بازگشت و سبب جلب آمرزش پروردگار است. اگر انسان گنهکار واقعاً و به حقیقت پشیمان بشود، در مقام جبران گذشته خود برخواهد آمد؛ اما آن‌که پشیمان نمی‌شود، وارد راه جبران نمی‌شود. آن‌کسی که پشیمان می‌شود، درصدد این معنا برمی‌آید که حالا چه‌کار کنم گذشته‌ام را پاک و اصلاح کنم؟ گذشته‌ام را جبران و خلأهایی که اتفاق افتاده است، پر کنم. 

 

این حال بسیار باارزشی است و بعضی از آنهایی که در جمل با حضرت جنگیدند، این حال برایشان پیش آمد و توبه کردند. این شخص به حضرت رضا(ع) گفت: مگر جنگ با علی(ع) و ولیّ‌الله‌الاعظم هم توبه دارد؟ حضرت فرمودند: بله کسی که نسبت به گناه پشیمان، بیدار و بینا بشود که فرمان چه کسی را نبرده است، ناراحت بشود و به پروردگار برگردد و درخواست آمرزش و طلب مغفرت کند، البته که قبول و بخشیده می‌شود. 

 

آغوش باز پروردگار بر توبه‌کنندگان حقیقی

با توجه به آیات قرآن و روایت بسیار باارزش امام هشتم(ع)، دیگر جا ندارد که گنهکاری دلسرد و ناامید باشد. با چنین خدایی و وعده‌هایی که پروردگار به گنهکاران داده و فرموده من توبهٔ آنها را می‌پذیرم و از گذشتهٔ آنها گذشت می‌کنم؛ هیچ معنی‌ ندارد که انسان رابطه‌اش را با گناه قطع نکند و رابطه‌اش را به پروردگار وصل نکند. ما در سورهٔ مبارکه شوری می‌خوانیم: «وَ هُوَ الَّذِي يَقْبَلُ التَّوْبَةَ عَنْ عِبادِهِ وَ يَعْفُوا عَنِ السَّيِّئاتِ وَ يَعْلَمُ ما تَفْعَلُونَ»[6] چه آیهٔ عاشقانه‌، زیبا و نورانی‌ای است! خداوند خودش را به گنهکاران این‌گونه معرفی می‌کند: او کسی است که همواره، در هر زمان و روزگار، هر مدت، هر روز و شب، هر هفته و ماه سال، توبهٔ بندگانش را می‌پذیرد. تمام لطایفی که عرض کردم، در جملهٔ «يَقْبَلُ» هست که فعل مضارع است؛ یعنی الآن و فردا ندارد، امروز و امشب ندارد، این هفته و آن هفته ندارد که من پذیرفتن توبه را قطع کنم. من مدتی برای توبه قرار نداده‌ام. در «اصول کافی» است: تا وقتی که نفس به شماره بیفتد و انسان توبهٔ واقعی کند، خداوند توبهٔ او را با مهر، لطف و احسانش قبول می‌کند. این خداست که این‌گونه خود را به گنهکاران معرفی می‌کند و می‌گوید: «وَ هُوَ الَّذِي يَقْبَلُ التَّوْبَةَ عَنْ عِبادِهِ» توبه را از بندگانش همواره و همیشه و در هر روزگاری قبول می‌کند. «وَ يَعْفُوا عَنِ السَّيِّئاتِ» عفو یعنی پوشاندن و چشم‌پوشی؛ از بدی‌های بندگانش که لغزیده‌اند، تحت تأثیر عوامل و قدرت شهوات قرار گرفته‌اند و به گناه آلوده‌ شده‌اند، گذشت می‌کند. «وَ يَعْلَمُ ما تَفْعَلُونَ» داناست به آنچه که شما انجام می‌دهید. به گناهتان، توبه‌تان و پشیمانی قلبتان هم داناست. همچنین به این که در مقام جبران گذشته برمی‌آیید، داناست. در واقع، سروکار گنهکار با خدای قبول‌کنندهٔ توبه، گذشت‌کنندهٔ از بدی‌ها و دانای به ظاهر و پنهان و اعمال انسان است.

 

دعای پایانی

«اَلسَّلَامُ عَلَیکَ مِصباحُ الهُدی، اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يَا سَفِينَةَ النَّجَاةِ، اَلسَّلَامُ عَلَیکَ بابَ النجاةُ الامّة، اَلسَّلَامُ عَلَیکَ یَا رَحْمَةِ اللهِ الْوَاسِعَة، اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللَّهِ».

الهی! به حقیقت ابی‌عبدالله(ع)، به همهٔ ما توفیق توبهٔ واقعی عنایت کن. 

الهی! به حقیقت ابی‌عبدالله(ع)، از گذشتهٔ ما گذشت کن. 

الهی! به حقیقت ابی‌عبدالله(ع)، بلاها را از این ملت و کشور دور کن. 

الهی! بیماران، بخصوص بیماران کرونایی را شفای عاجل عنایت کن. 

الهی! شهدا و درگذشتگان، مخصوصاً درگذشتگان از این بیماری را مشمول رحمت، لطف و عنایتت قرار بده. 

 


 
[1]. المواعظ‌العددیه، ص336.
[2]. نهج‌البلاغه، حکمت 131.
[3]. سورهٔ بقره، آیهٔ 195.
[4]. سورهٔ بقره، آیهٔ 222.
[5]. کنزل‌العمال، ح10301؛ تحف‌العقول، ص55.
[6]. سورهٔ شوری، آیهٔ 25.

برچسب ها :