جلسه اول؛ یکشنبه (14-1-1401)
(تهران حسینیه همدانیها)عناوین این سخنرانی
با کلیک روی هر عنوان به محتوای مربوط به آن هدایت می شوید- خیر دنیا و آخرت نصیب پذیرندگان موعظۀ انبیای الهی
- حقیقت معنایی شُکر، تحقق شکر در عمل
- انبیای الهی، خیرخواه و امین مردم
- هلاکت انسان با معطلی در کارها
- قرآن، کتابی سراسر موعظه و شفا
- رحمت پروردگار، شامل حال مؤمنین
- موعظههای معصومین(علیهمالسلام)، زندهکنندۀ گنهکاران
- سبک موعظۀ گنهکار در کلام سیدالشهدا(ع)
- الف) نخوردن از روزی پروردگار
- ب) بیرونرفتن از زیر چتر حکومت خدا
- ج) گناه در جایی که خدا نبیند
- د) دفع ملکالموت از خود
- ه) فرار از دست مالک دوزخ
- عقوبتهای دنیوی و اخرویِ گنهکاران
- فرازهایی از دعای ابوحمزۀ ثمالی
- دعای پایانی
بسم الله الرحمن الرحیم
«الحمد لله رب العالمین الصلاة و السلام علی سید الأنبیاء و المرسلین حبیب الهنا و طبیب نفوسنا ابو القاسم محمد صلی الله علیه و علی اهل بیته الطیبین الطاهرین المعصومین المکرمین».
خیر دنیا و آخرت نصیب پذیرندگان موعظۀ انبیای الهی
بخش عمدهای از عمر انبیای الهی به موعظه و نصیحت مردم گذشت؛ آنهم موعظههای حکیمانه، اثرگذار و نورانی که اگر تکتک امتها میپذیرفتند، دنیا و آخرتشان آباد میشد. متأسفانه عدهٔ کمی پذیرفتند! کسانی که در موعظههای انبیا اندیشه و فکر کردند و عقلشان را بهکار گرفتند، دیدند حق، درست، صدق و حقیقت است، همچنین با فطرت و جان هماهنگ است، بردند و برنده شدند.
حقیقت معنایی شُکر، تحقق شکر در عمل
اینها هم خیر دنیا و هم خیر آخرت را بردهاند؛ اما به قول قرآن کریم، «وَ قَلِیلٌ مِنْ عِبَادِی الشَّکُورُ».[1] البته نه شکر آب و نان! آیهای در قرآن هست که باید در آن دقیق شد. آیه میفرماید: «جَعَلَ لَکُمُ السَّمْعَ وَ الْأَبْصَارَ وَ الْأَفْئِدَةَ»[2] من برای شما گوش، چشم و نیروی درک قرار دادم. به چه هدفی؟ «لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ»[3] این شکر چشم، گوش و هوش چه شکری است؟ این را هم با باید یک آیهٔ دیگر فهمید: «اعْمَلُوا آلَ دَاوُدَ شُکْراً»[4] برادران اهل علم که شرف حضور دارند، میدانند ادبیات عرب پنج تا مفعول شمرده است: «مفعول به»، «مفعول فیه»، «مفعول لاجله»، «مفعول معه» و «مفعول مطلق». این «شُکْراً» در آیه که منصوب است (یعنی نصب و فتحه دارد)، در ادبیات عرب «مفعول لاجله» است. آیه میفرماید: ای آلداوود عمل کنید که شُکر با این عملتان تحقق پیدا کند.
ما در روایاتمان داریم که براساس همین آیه، امام هشتم میفرمایند: نماز شکر پروردگار است. روزه شکر پروردگار است. حالا شکر گوش چیست؟ خوب گوشدادن، یادگرفتن و عملکردن هم شکر گوش است. این آیه دربارهٔ گوش چقدر آیهٔ فوقالعادهای است! آیه میفرماید: «فَبَشِّرْ عِبَادِ الذین یسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَیتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ»[5] آن بندگان مرا بشارت بده که سخن را میشنوند و عمل میکنند به آن قولی که «احسن» است. خدا گوش را برای شنیدن به انسان عنایت کرده است؛ اما متأسفانه بعضی از مردان و زنان گوششان را از انواع گناهان قولی پر میکنند. پس قول احسن چیست؟ باز پروردگار در قرآن میفرماید: «وَ مَنْ أَحْسَنُ قَوْلاً مِمَّنْ دَعَا إِلَی اللَّهِ»[6] نیکوترین سخن چه سخنی است؟ سخن کسی است که به خدا دعوت میکند.
همهٔ انبیا به خدا دعوت میکردند، ولی عدهٔ کمی شکر گوش را بهجا آوردند. من در کتابهای مختلف دیدم. البته فکر کنم که قرآن مجید عمر نبوت حضرت نوح(ع) را 950 سال میگوید. اگر چهلسالگی مبعوث شده باشد، نزدیک هزار سالش بوده. خدا این عمر را برایش نگه داشت. در این هزار سال هم، نوح(ع) مردم را با محبت، نرمی و مدارا موعظه کرد. بعد از هزار سال عمرش، چند نفر گوش دادند و خوب شدند؟ فقط 83 نفر به او ایمان آوردند. در واقع، اگر شما این عدد را به هزار سال تقسیم کنید، ببینید هر صد سالی چند نفر حرف نوح(ع) را گوش دادهاند! مردم از زمان آدم(ع) تا پیغمبر(ص) گوش دادند، ولی گوشدهندگان و قبولکنندگان بسیار کم بودند. الآن شما دنیا را نگاه کنید که چقدر صدای حق 24ساعته دارد در دنیا پخش میشود. هشت میلیارد جمعیت هست و نزدیک بیست سال است که دیگر صدای قرآن و اهلبیت، عرفان اهلبیت و شیعه به همهٔ دنیا میرسد. در این بیست سال یا بیشتر، چقدر از این هشت میلیارد جمعیت، چه در داخل و چه در خارج قبول کردند و پذیرفتند؟ این نصحیتها، آیات، روایات و دلسوزیها چقدر رباخور، زناکار، متقلب، دروغگو، ظالم و ستمکار را کم کرده است؟! متأسفانه در خود این مملکت هم، گوشبده کم است! قدیم شعری میگفتند که مخاطبش آنهایی بودند که گوش نمیدادند:
گوش اگر گوش تو، ناله اگر نالهٔ ماست
آنچه البته به جایی نرسد، فریاد است[7]
انبیای الهی، خیرخواه و امین مردم
این یک بخش عمده از عمر انبیای الهی بود که به موعظه گذشت. انبیا چقدر هم با مردم زیبا حرف زدهاند! برای اینکه مردم به حرفشان گوش بدهند، به مردم میفرمودند: «وَ أَنَا لَكُمْ ناصِحٌ أَمِينٌ»[8] ای جامعه و ای مردم، ما خیرخواه شما هستیم. اگر شما را نصحیت و موعظه میکنیم و زنگ بیدارباش کنار گوشتان میزنیم، خیرخواه هستیم و علاوه بر خیرخواه بودن، امین هم هستیم، امین مال و جان، آب و خاک، ناموس، دین و آخرت شما هستیم. دیگر بالاتر از این صفت و ویژگی هم داریم! اما گوش نمیدادند!
هلاکت انسان با معطلی در کارها
خدا کند ما از آن گروه نباشیم که بشنویم و گوش ندهیم! ما باید از گروه خوبان عالم، چه خوبان زمان پیغمبران گذشته، چه خوبان زمان پیغمبر اکرم(ص) و چه خوبان زمان ائمهٔ طاهرین(علیهمالسلام) باشیم که بشنویم و قبول کنیم، درجا هم عمل کنیم و عملکردن به موعظهها را معطل نکنیم. ما روایات زیادی داریم که میفرمایند امروز و فردا نکنید. «حالا باشه، بعداً انجام میدهیم» حرفی بود که سر برادران یوسف(ع) را کلاه گذاشت. شما سورهٔ یوسف را ببینید؛ اینها گفتند: ما یوسف را میکشیم یا داخل چاه میاندازیم یا از چشم پدر میاندازیم. امید است که در آینده، آدمهای شایستهای بشویم. در واقع، دست در لانهٔ مار کردند و میدانستند که مار میگزد، اما گفتند باشد، بگزد. سر کوچه دواخانه هست، میرویم و پادزهر مار را میگیریم. حالا اگر دست در لانهٔ مار کردی و ماری هم بود که سمش پادزهر نداشت، این هلاکت است!
مبادا کار ساختن آخرتم، انسانیتم و کار ساختن اخلاقم را امروز و فردا کنم. کسی که الآن پانزده سالش است و تازه تکلیف شده، اگر امروز و فردا بکند، دیر است؛ چون پروردگار عالم مرگ ما را به ما خبر نداده که چه موقع است. یکی از مسائلی که قرآن مجید میگوید از تمام مردم پنهان کردهام، لحظهٔ مرگشان است. چه میدانی که شاید ده دقیقهٔ دیگر مرگت برسد. مغرور به سلامتیات نشو! خیلی از افراد سالم مردهاند و خیلی از مریضها هم ده سال دیگر زنده ماندهاند. این امروز و فردا کردن غلط و اشتباه است.
قرآن، کتابی سراسر موعظه و شفا
این یک بخش از عمر انبیا که موعظه بود. یک بخش از قرآن مجید هم که بخش مهمی است، موعظه است. آیهٔ خیلی جالبی است! آیه میگوید: «یا أَیهَا النَّاسُ قَدْ جَاءَتْکُمْ مَوْعِظَةٌ مِنْ رَبِّکُمْ وَ شِفَاءٌ لِمَا فِی الصُّدُورِ وَ هُدًی وَ رَحْمَةٌ لِلْمُؤْمِنِینَ»[9] همهٔ قرآن من موعظه و نصحیت است. کار این موعظه هم این است که «شِفَاءٌ لِمَا فِی الصُّدُورِ» تمام بیماریهای اخلاقی و اعتقادی شما را درمان میکند. وقتی شما شفا گرفتید، «وَ هُدًی» بهراحتی هدایت مرا قبول میکنید. بخیل تا بخیل است، هدایت را راحت قبول نمیکند. حالا شما به او بگو هشتاد سالت است و صد میلیارد هم ثروت داری. بخشی از این ثروت را برای مستحق و یتیم، برای جامعه و کار خیر بده، میگوید «انشاءالله» تا بمیرد. چنین شخصی با بخل، کینه، قلب ناپاک و غرور نمیتواند هدایت شود. خدا میگوید اول این قرآن علاج میکند که شما آماده شوید این هدایت را قبول بکنید. اگر معالجه نشوید، هدایت را قبول نمیکنید. سعدی یک شعر دارد که ضمن داستان جالبی که بیان میکند، میگوید:
پرتو نیکان نگیرد هر که بنیادش بد است
تربیت نااهل را چون گَردِکان[10] بر گنبد است
«نااهل» یعنی کسی که شایستگی خودش را بهخاطر این بیماریهای بد ابلیسی در باطنش ازدست داده است. اگر بخواهی تربیتش کنی، بدون علاج نااهلی او، زحمت تو در حق او مانند این میماند که گردو را نوک گنبد بگذاری و نظرت هم این باشد که گردو بایستد. گردو روی گنبد نمیایستد و پایین میآید.
اول باید بیماریهای ابلیسی درونم علاج شود، و الّا محال است که من موعظه را گوش بدهم. حتی ممکن است خیلی هم از موعظه خوشم بیاید و بگویم عجب حرف زیبا و حکیمانهای است؛ ولی اگر این بیمارهای خطرناک شیطانی در درونم جا خوش کرده باشد، عکسالعملم همین مقدار است.
رحمت پروردگار، شامل حال مؤمنین
اگر این موعظه را گوش بدهید، شما را درمان میکند و بعد هدایت را برای شما آماده میکند که قبول کنید. وقتی درمان شدید و هدایت را قبول کردید، «وَ رَحْمَةٌ لِلْمُؤْمِنِینَ» آنوقت مؤمن میشوید و رحمت خدا شامل حالتان میشود. این رحمت خداست.
من یک نکتهٔ خیلی مهمی، با مقایسهٔ بعضی از مسائل قرآنی، دربارهٔ رحمت خدا دارم که واقعاً شنیدنی است. البته در بحث فردا ظهر روز دوم ماه رمضان میآید و مربوط به آن بحث است. این موعظه که شما را درمان کرد و شما هدایت را با درمانشدن قبول کردید، به رحمت وصل خدا میشوید. پس بخشی از آیات قرآن هم موعظه است.
موعظههای معصومین(علیهمالسلام)، زندهکنندۀ گنهکاران
اما یک بخش از فرمایشات ائمهٔ طاهرین(علیهمالسلام) هم موعظه است؛ آنهم چه موعظههایی! ای کاش! گوش شنوا در این دنیا زیاد بود. این موعظهها مردهها را زنده کرد. آدم گنهکار، یعنی کسی که غرق در گناه است، براساس قرآن، «میّت» است. شما در قرآن میخوانید: «یٰا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا اسْتَجِیبُوا لِلَّهِ وَ لِلرَّسُولِ إِذَا دَعَاکُمْ لِمَا یحْییکُمْ»[11] شما قبل از دعوت خدا و پیغمبر میّت بودید. این دعوت خدا و پیغمبر است که اگر گوش بدهید، زنده میشوید. واقعاً زنده میشوید!
شاید این موعظه را شنیده باشید. بعضی از جوانان عزیز و نورچشم من که اوایل جوانیشان هست و در این مجالس میآیند، شاید نشنیده باشند. برای آنها میگویم. چند تا از کتابهای مهم ما این مطلب را نقل کردهاند. مردی پیش حضرت سیدالشهدا(ع) میآید. خدمت این طبیب عالم و آدم، این طبیب دنیا و آخرت، این طبیب باطن و ظاهر، این طبیب بینظیر که عاشق بیمار و دردمند و کسی بوده که از نظر معنویت تهیدست است، میآید.
اینکه میگویم عاشق بوده، یقین دارم؛ روایاتمان، احوالات و برخوردهای حضرت نشان میدهد. شخصی در مدینه با او مخالف بود، دوستش نداشت و او را نمیخواست. بعضی از دلهای مریض همین هستند. خدا را قبول دارند، اما خدا را نمیخواهند. قرآن را قبول دارند، اما قرآن را نمیخواهند. اینها نمیگویند ما کافر به خدا و قرآن هستیم؛ ولی وقتی دعوتش میکنی، قبول نمیکند. وقتی میگویی نماز بخوان، میگوید دوست ندارم و نمیخوانم؛ اما نمیگوید منکر نماز هستم. این شخص مخالف با ابیعبدالله(ع) مریض شد و امام به عیادتش آمدند. شما ببینید که آیا ما توانمند هستیم این کارها را انجام بدهیم؟! کسی که به ما بد کرده و مخالف ماست، خوب با ما رفتار نکرده و حق هم با ما بوده، حالا مریض شده است. آیا حاضریم بهراحتی به دیدنش برویم؟ اگر کبر و منیّت داشته باشیم و مغرور باشیم، نه، حاضر نیستیم؛ اما امام از همهٔ این صفات پاک بود. امام نور بود و به همهجا میتابید. امام خورشید الهی بود که به خانهٔ مخالف، خانهٔ مسیحی، خانهٔ یهودی و خانهٔ غیرشیعه هم میتابید. کاری به این نداشت که این کیست و اینجا خانهٔ چه کسی است. اصلاً کاری به این نداشت. ما این نرمیِ اخلاق را داریم؟ فکر نکنم! منم که دارم اینها را میگویم، با خجالت میگویم؛ چون من هم ندارم.
از در اتاق که وارد شدند، مریض در بستر بود. تا ابیعبدالله(ع) را دید، گریه کرد. امام فرمودند: من به عیادت تو آمدهام. چرا گریه میکنی؟ گفت: من میدانم که از این بیماری بلند نمیشوم و مردنی هستم. چشمم که به شما افتاد، یاد این مسئله افتادم که ششهزار درهم بدهکارم و ندارم بدهم. برای همین ناراحت (مثلاً میگفت) قیامت هستم که ششهزار درهم به مردم بدهکارم و روز قیامت میخواهند با من چه کنند! حضرت فرمودند: گریه نکن! من چند دقیقه کنارت مینشینم و بیرون میروم. طلبکارت کیست؟ مرد بیمار نام طلبکارش را گفت و حضرت فرمودند من همین امروز طلب تو را میدهم. نگران نباش!
وقتی امام از آنجا بیرون آمدند، ششهزار درهم بردند و به طلبکارش دادند. طلبکار هم به خانهٔ مریض آمد و گفت: راحت باش! پسر فاطمه(س) آمد و بدهی تو را داد.
نگویم آب و گِل است آن وجود روحانی
بدین کمال نباشد جمال انسانی
اگر تو آب و گلی همچنان که سایر خلق
گل بهشت مخمّر به آب حیوانی
به هرچه خوبتر اندر جهان نظر کردم
که گویمش به تو ماند، تو بهتر از آنی
وجود هر که نگه میکنم ز جان و جسد
مرکب است و تو از فرق تا قدم جانی[12]
این طبیب و دکتر، این محبت، لطف، عاطفه، این اخلاق، نورانیت، کرامت و بزرگواری را میبینید! آیا درست است که ما به موعظههای اینها گوش ندهیم یا اگر گوش بدهیم، امروز و فردا کنیم؟! به خودم میگویم: الآن که موعظه را گوش دادی، برو و خلأهای زندگیات را پر کن. اگر بدهکاری و نمیخواستی بدهیات را بدهی، بده. اگر گنهکاری و باز هم نیت داری که فردا و پسفردا هم گناه کنی، این نیت را از درونت بردار. حال اگر ده روز و بیست روز دیگر بهطور اتفاقی دچار گناه شدی، آن قابل آمرزیدن است.
سبک موعظۀ گنهکار در کلام سیدالشهدا(ع)
این شخص گنهکار هم حالا خدمت حضرت سیدالشهدا(ع) آمد و گفت: «أنا رجُلٌ عاصٍ و لا أصبِرُ عَنِ المَعصِيَةِ»[13] یابن رسولالله! من آدم گناهکاری هستم و از هیچ گناهی هم رویگردانی ندارم. هرچه گناه گیرم بیاید، مرتکب میشوم؛ مثلاً خسته شدهام و ناراحتم. دیگر خیلی سنگینبار و تاریک، بدبخت و شقی شدهام. «فَعِظْني بِمَوعِظَةٍ» حسین جان! مرا نصیحت و موعظه کن.
آیا شما میتوانید کمترین سرزنشی در برخورد ابیعبدالله(ع) با این مرد پیدا کنید؟ چرا گناه کردی؟! حالا گناه کرده است، دیگر «چرا» ندارد! چرا خودت را بدبخت کردی؟! حالا بدبخت کرده دیگر، «چرا» ندارد! آمده و میگوید دستم را بگیر، تو دیگر در سرش نزن! خودش ناراحت است که میگوید مرا موعظه کن. اگر ناراحت نبود که نمیآمد!
سبک موعظه را ببینید! امام با لحن بامحبتی فرمودند: «اِفعَلْ خَمسَةَ أشياءَ و أذنِبْ ما شِئتَ»[14] من اجازهٔ هر گناهی را به تو میدهم؛ ولی تو باید پنج تا کار بکنی و بعد، هر گناهی را که میخواهی، بکنی». آن شخص هم گفت: یابنرسولالله بگو! حضرت فرمودند:
الف) نخوردن از روزی پروردگار
«لا تَأكُلْ رِزقَ اللّهِ و أذنِبْ ما شِئتَ» سر سفرهٔ خدا نشین و نمک خدا را نخور! قدرتی که تو میخواهی برای بدنت بهدست بیاوری، از روزی خداست و باید آب، نان، سبزی، تخممرغ و گوشت بخوری، هوا استشمام کنی، نور آفتاب به تو بخورد و هوا بخوری. اصلاً روزی خدا را نخور و هر گناهی دلت میخواهد، مرتکب بشو؛ چون اگر خدا گفت چرا گناه کردی، به او بگویی من نیروی گناهم را از رزق تو بهدست نیاوردهام. اگر نیروی گناهم را از رزق تو بهدست آوردم، در سرم بزن. حالا میشود رزق خدا را نخورد؟! چه کسی غیر از پروردگار عالم، رزاق است؟ این هشت میلیارد جمعیت اگر فردا جمع بشوند و دستبهدست هم بدهند، نمیتوانند یک دانهٔ عدس، نخود یا گندم هم درست کنند.
هشت میلیارد جمعیت هر گناهی را مقابل او مرتکب میشود، اما خداوند سفره را جمع نمیکند و میگوید بگذار بخورند. بالاخره موجود زنده هستند و به موجود زندهٔ گرسنه، باید نان و آب داد. موسیبنعمران(ع) به پروردگار گفت: میشود رزق فرعون را قطع کنی؟ خداوند گفت: که چه بشود؟ فرمود: اینقدر گرسنه بماند که بمیرد. فرمود: نه نمیشود! او از بندگی من دستبرداشته است. من از خدایی خودم که دستبرنمیدارم. حالا بیدین است که بیدین است، یا دشمن است که دشمن است؛ ولی من از خدایی خودم دست برنمیدارم. در قرآن میخوانیم: «إِنَّ اللَّهَ هُوَ الرَّزَّاقُ ذُو الْقُوَّهِ الْمَتِینُ».[15]
ای کریمی که از خزانهٔ غیب
گبر و ترسا وظیفه خور داری
یعنی همه دارند 24ساعته از سر سفرهات برمیدارند و میخورند، اما یک بار هم یادت نمیکنند.
دوستان را کجا کنی محروم
تو که با دشمن این نظر داری[16]
هشت میلیارد جمعیت سر سفرهٔ مادی پروردگار هستند. از دیشب سحر، پیغمبر(ص) دربارهٔ شما فرمودهاند: «هُوَ شَهْرٌ دُعِیتُمْ فِیهِ إِلَی ضِیَافَةِ اللَّهِ»[17] خودش شما را به مهمانی خودش دعوت کرده است. مهمان من! چه مهمانیای که اگر خوابت ببرد، خوابت را تسبیح مینویسم؛ نفس بکشی، نفست را تسبیح مینویسم؛ اول افطار رحمتم را متوجه تو میکنم، و روزه و عبادتت را قبول میکنم. مهمان من! همان شب اولی که مهمانی شروع شده، سحر اول، تمام گناهان بین خودت و خودم را بخشیدم.
ب) بیرونرفتن از زیر چتر حکومت خدا
«اُخرُجْ مِن وَلايَةِ اللّهِ و أذنِبْ ما شِئتَ»[18] از زیر چتر حکومت خدا بیرون برو و هر گناهی دلت میخواهد، بیرون از چتر حکومت خدا انجام بده.
ج) گناه در جایی که خدا نبیند
«اُطلُبْ مَوضِعاً لا يَراكَ اللّهُ و أذْنِبْ ما شِئتَ» یک جا گناه کن که خدا تو را نبیند.
د) دفع ملکالموت از خود
«إذا جاءَ مَلَكُ المَوتِ لِيَقبِضَ رُوحَكَ فادْفَعْهُ عَن نَفسِكَ و أذنِبْ ما شِئتَ» اگر ملکالموت برای گرفتن جانت آمد، او را از اتاقت یا اتاق بیمارستان بیرون بینداز و جانت را به او نده. آنگاه هر گناهی دلت میخواهد، بکن.
ه) فرار از دست مالک دوزخ
«إذا أدخَلَكَ مالِكٌ في النّارٍ فَلَا تَدخُلْ في النّارِ و أذنِبْ ما شِئتَ» اگر مالک دوزخ مُچت را گرفت و خواست به جهنم ببرد، بگو مرا کجا میبری و نرو. سپس هر گناهی دلت میخواهد، بکن.
عقوبتهای دنیوی و اخرویِ گنهکاران
یک جمله هم از زینالعابدین(ع) برایتان بگویم و بخوانم. خداوند برای گنهکاران عقوبتهایی دارد و خیلی از گنهکاران را با آن کیفرها و عقوبتها در دنیا ادب میکند. سالم سالم است، اما وقتی صبح از خواب بیدار میشود، لمس است و قطع نخاع شده. این یک عقوبت خدا نسبت به گنهکار است. سکته میکند، یک عقوبت خداست. اینها عقوبت دنیاییاش است. عقوبتهای دنیایی خیلی است: عقوبت مالی، جانی، بدنی، خانوادگی، عمومی و اجتماعی. این یک عقوبت برای گنهکاران است که به قول قدیمیها، الآن همه ظرف «چه کنم چه کنم» در دستشان است و از هم میپرسند که چهکار باید بکنم؟ گرفتار شدهایم، مشکل پیدا کردهایم و به بنبست رسیدهایم! «كَذَلِكَ الْعَذَابُ وَلَعَذَابُ الآخِرَةِ أَكْبَرُ»[19] این عذاب برای دنیاست و عقوبت قیامتش هم عقوبت اکبر است.
فرازهایی از دعای ابوحمزۀ ثمالی
حالا زینالعابدین(ع) امشب و سی شب دیگر به خدا چه میگویند و چه در خواستی نسبت به گناهان دارند؟ آیا برای گناهان خودشان است؟ خودشان که نور کامل بودند، چه گناهی! ایشان به ما یاد داده است که وقتی میخواهی در شب و سحر ماه رمضان با خدا حرف بزنی، اینجور حرف بزن؛ چون خدا گفته دعایتان را در ماه رمضان مستجاب میکنم، حالا که ماه رمضان است، اینطور دعا کنید.
«إِلَهِي لا تُؤَدِّبْنِي بِعُقُوبَتِكَ»[20] خدایا! ما را با مشکلات، سختیها و بیماریها سنگین ادب نکن.
«وَ لا تَمْكُرْ بِي فِي حِيلَتِكَ» خدایا! جوری دستوپای مرا نبند که دیگر هیچ کاری از دستم برنیاید و درِ توبه هم به روی من بسته شود.
«لَا الَّذِی أحسَنَ استَغْنیٰ عَنْ عُونِکَ وَ رَحمَتِکْ» کسی که همهٔ عمرش خوبی کرده، از کمک و رحمت تو بینیاز نیست. اگر به او کمک نکنی، در چاله میافتد. اگر رحمتت را نصیبش نکنی، در چاه میافتد.
«وَ لَا الَّذِی أسآءَ وَاجتَرَأ عَلَیْکَ وَ لَمْ یُرضِکَ خَرَجَ عَنْ قُدرَتِکْ» آنکسی هم که عمری گناه کرده، علیه تو جرئت کرده و تو را راضی نکرده است، نمیتواند از دایرهٔ قدرت تو خارج شود و بالاخره گیر میافتد. چنانکه امیرالمؤمنین(ع) در فرازی از دعای کمیل فرمودهاند: «وَ لاَ يُمْكِنُ الْفِرَارُ مِنْ حُكُومَتِكَ». در این قسمت از دعا، حضرت تا نفس داشتند، ناله زدند:«یا رَبِّ یا رَبِّ یا رَبِّ یا رَبِّ یا رَبِّ... ». به خودم میگویم: خاک بر سرم که به من اجازه دادهای با اینهمه آلودگی، اسم تو را ببرم! «یا رَبِّ یا رَبِّ یا رَبِّ یا رَبِّ... ».
دعای پایانی
«اللّهُمَّ انّا نَسْئَلُكَ وَ نَدْعُوكَ بِاسْمِكَ الْعَظيمِ الْاعْظَمِ؛ اللَّهُمَّ أذِقْنٰا حَلَاوَةَ ذِکرِک؛ اللَّهُمَّ أذِقْنٰا حَلَاوَةَ عِبادَتِک؛ اللَّهُمَّ أذِقْنٰا حَلَاوَةَ إحْسٰانِک؛ اللَّهُمَّ أذِقْنٰا حَلَاوَةَ شُکْرِک؛ اللَّهُمَّ أذِقْنٰا حَلَاوَةَ قُربِک؛ اللَّهُمَّ أذِقْنٰا حَلَاوَةَ فَضْلِک؛ اللَّهُمَّ أذِقْنٰا حَلَاوَةَ لُطْفِک؛ اللَّهُمَّ أذِقْنٰا حَلَاوَةَ مَحَبّتِک».
مولا جان! برای حل مشکلات این ملت، فرج امام زمان(عج) را برسان. دیگر دست و قدرتی برای حل مشکلات، غیر از دست و قدرت تو نیست. خودت هم دعا کن که خدا فرجت را نزدیک کند.
خدایا! مرگ ما را در نماز قرار بده؛ مرگ ما را در عرفه قرار بده؛ مرگ ما را در دعای کمیل قرار بده؛ ای خدایی که فرمودهای حتماً ماه رمضان دعا را مستجاب میکنم، مرگ ما را در عاشورا قرار بده.
خدایا! لحظهٔ مرگ پروندهٔ ما را به امضای امیرالمؤمنین(ع) برسان؛ چون پیغمبرت فرموده و سنی و شیعه هم نقل کردهاند که اگر کسی روز قیامت از علی(ع) جواز عبور نداشته باشد، نمیتواند عبور کند.
خدایا! به حقیقت قرآن، به حقیقت انبیا و به حقیقت ائمه و اولیا، مرگ ما را در حال گریهٔ بر ابیعبدالله(ع) قرار بده.
خدایا! لحظهٔ مرگ صورتهای ما را روی قدمهای ابیعبدالله(ع) قرار بده. مگر میشود عمری برایت گریه کنیم، سینه بزنیم و جلسه برقرار کنیم؛ اما دم مرگ ما را تنها بگذاری؟ امکان ندارد!
[1]. سورهٔ سبأ، آیهٔ 13.
[2]. سورهٔ ملک، آیهٔ 23.
[3]. سورهٔ انفال، آیهٔ 26.
[4]. سورهٔ سبأ، آیهٔ 13.
[5]. سورهٔ زمر، آیات 17 و 18.
[6]. سورهٔ فصلت، آیهٔ 33.
[7]. شعر از یغمای جندقی.
[8]. سورهٔ اعراف، آیهٔ 68.
[9]. سورهٔ یونس، آیهٔ 57.
[10]. مانند گردو.
[11]. سورهٔ انفال، آیهٔ 24.
[12]. شعر از سعدی شیرازی.
[13]. بحارالأنوار، ج78، ص126.
[14]. همان.
[15]. سورهٔ ذاریات، آیهٔ 58.
[16]. شعر از سعدی.
[17]. وسائلالشیعه، ج10، ص313.
[18]. بحارالأنوار، ج78، ص126.
[19]. سورهٔ قلم، آیهٔ 33.
[20]. فرازهایی از دعای ابوحمزهٔ ثمالی.