لطفا منتظر باشید

جلسه دوم؛ شنبه (26-9-1401)

(تهران حسینیه آیت الله بروجردی)
جمادی الاول1444 ه.ق - آذر1401 ه.ش
13.67 مگا بایت
دانلود

عناوین این سخنرانی

با کلیک روی هر عنوان به محتوای مربوط به آن هدایت می شوید

«بسم الله الرحمن الرحیم؛ الحمد لله رب العالمین، الصلاة و السلام علی سید الأنبیاء و المرسلین حبیب إلهنا و طبیب نفوسنا أبی القاسم محمد صلی الله علیه و علی اهل بیته الطیبین الطاهرین المعصومین المکرمین».

 

علت جذب فیوضات الهی توسط مؤمن

در جلسهٔ قبل یک آیه از قرآن در سورهٔ مبارکهٔ «بیّنه» عرض شد. در میان همۀ جانداران عالم هستی بهتر از مؤمن کامل وجود ندارد؛ این نگاه پروردگار است: «إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ أُولَئِكَ هُمْ خَيْرُ الْبَرِيَّةِ»[1]. به آیات قرآن که دقت می‌کنیم، این معنا را می‌یابیم که مؤمن به‌خاطر آن ایمان، عمل صالح، پاکی باطن و ظاهر و سلامت درون و برونش، نسبت‌به حق و خلق جاذبۀ بسیار شدیدی دارد و از وجود مقدس او، فیوضات فراوانی را جذب می‌کند؛ این طبع مؤمن است.

آن ارتباط قلبی که مؤمن با حضرت حق دارد و آن اطاعتی که از وجود مقدس او دارد، سبب می‌شود فیوضات الهیه را تا زنده است، جذب کند؛ در حالت احتضار و برزخ همین‌طور و قیامت هم فیوضاتی که جذب می‌کند، ابدی، جاوید و خالد است. نسبت‌به خلق هم دل‌ها و ارواح پاک و محبت و ارادت انسان‌های مؤمن را جذب می‌کند. نسبت‌به پروردگار تنها نیست، چون جذب‌کنندۀ فیوضات حق است. نسبت‌به خلق (خوبان خلق) هم تنها نیست؛ وقتی محبت خوبان را جذب می‌کند، خوبان علاقه و محبت دارند که برایش کار انجام بدهند. 

 

ارزش عمل

آیه‌ای دربارهٔ جذب فیوضات الهیه از سورهٔ مبارکهٔ «نحل» برایتان بخوانم، خیلی آیۀ فوق‌العاده‌ای است! امیرالمؤمنین(ع) به این آیه توجه ویژه داشت. یک خط است: «مَنْ عَمِلَ صَالِحًا»[2] کسی که تمام حرکات و کوشش‌هایش درست و شایسته است. کوشش درست و شایسته کوششی است که برابر طرح خدا انجام می‌گیرد و نیت هم در آن کوشش صاف و پاک است. البته نیت‌ها نسبت‌به ظرفیت‌های معرفتی و باطنی تفاوت دارد؛ پاکیِ یک نیت پنجاه درجه است (بالأخره نیت پاک است)، پاکی یک نیت هفتاد درجه و یک نیت مانند نیت انبیا و ائمهٔ طاهرین هم کامل و صددرصد است. 

این نیت که پشتوانۀ عمل است، در پیشگاه خدا ارزشش از عمل بیشتر است. در جلد اول کتاب بسیار باارزش «وسائل الشیعه» تألیف‌ «شیخ حرّ عاملی»[3] (ایشان روبه‌روی پنجرۀ فولاد، کنار در مدرسهٔ «میرزا جعفر» در صحن قدیم دفن است. مشهد مشرّف شدید، حتماً این مرد الهی را زیارت کنید! دو‌سه پله می‌رود پایین، یک حرم و ضریح و جای عبادت است). 

ایشان از قول رسول خدا(ص) نقل می‌کند: «نیةُ المؤمن»[4] کلمهٔ مؤمن در قرآن و روایات آمده که به ما بگوید ارزش نیّت و عمل برای مؤمن است. کسی که به هر علتی خداباور نیست، ممکن است نیت خیری داشته باشد، ولی نیت خیرش محاسبه نمی‌شود. نیت خیرش یک برق است، می‌زند و خاموش می‌شود و به خدا و پاداش نمی‌رسد.

«نيةُ المُؤمنِ خيرٌ مِن عَمَلهِ» نیت مؤمن از عملش بهتر است؛ چون ریشه، مایه، روح و حیات عمل است. حالا یک نیت و اخلاص به‌اندازهٔ ظرفیت مؤمن که برای امیر‌المؤمنین(ع) است، آن ظرفیت واقعاً از هستی گسترده‌تر است، قلب ایشان هم قلب سلیم و خودش هم «خلیفة‌الله فی العالمین» است. در ۲۳سالگی خالصانه نیت می‌کند که «عمرو‌بن‌عبدود» را بزند؛ نه برای خوش‌آمدن پیغمبر، نه برای اظهار پهلوانی و نه برای نام و رسم است، خالصاً لوجه الله این شمشیر را می‌زند. یک دانه هم زد که پیغمبر(ص) بنا به نقل شیعه و غیر‌شیعه فرمود: «ضربةُ علیٍ یومَ الخَندقِ أفضَلُ مِن عبادةِ الثِقلَینِ»[5] همان یک دانه شمشیری که زد و دشمن افتاد، برتر از کلّ عبادات جنّ و انس است. این ضربت را مؤمنین گذشته هم داشتند؛ آنهایی که به رهبری حضرت داوود(ع) با جالوت جنگ کردند (داستانش در آخر سورۀ بقره است) یا آنهایی که در کنار دیگر انبیا با دشمن جنگیدند، «وَكَأَيِّنْ مِنْ نَبِيٍّ قَاتَلَ مَعَهُ رِبِّيُّونَ كَثِيرٌ»[6] آنها هم ضربت زده‌اند؛ اهل ایمان در بدر، احد، حنین و کربلا هم ضربت زدند؛ اما عیار نیت امیر‌المؤمنین(ع) عیار بی‌نظیری بوده که «أفضَلُ مِن عبادةِ الثِقلَینِ» شده است.

 

مطابقت ظرفیت هر انسان با عمل

«مَنْ عَمِلَ صَالِحًا»[7] یعنی عملی که برابر با خواست خدا انجام می‌گیرد و نیت انجام‌دهنده در حد خودش پاک است. ما نباید این‌طور وقت‌ها برای خودمان غصه بخوریم و رنج بکشیم؛ غصه و رنج ندارد، ظرفیت ما این مقدار است. در نهج‌البلاغه، بخش نامه‌ها، حضرت مولی‌الموحدین نامهٔ مفصلی به«عثمان‌بن‌حنیف انصاری» استاندارش در بصره دارد، یک جمله‌اش این است: «ألا إنّکم لَا تَقْدِرُونَ عَلَى ذَلِكَ».[8] «إنکم» یعنی کل شما شیعیان من، از حالا که این نامه را می‌نویسم تا روز قیامت، توان زندگی‌کردن مثل من را ندارید؛ وقتی توانایی ندارید، خدا هم از شما این توقع را ندارد.

«ألا إنّکم لَا تَقْدِرُونَ عَلَى ذَلِكَ» زندگی‌کردن مثل علی برایتان مقدور نیست! چون ظرفیتش را ندارید، نه باطن علی را پیدا می‌کنید و نه ظاهرش را؛ پس غصه نخورید؛ اما شما می‌توانید به من کمک بدهید و یار من باشید: «أَعِينُونِي بِوَرَعٍ واجْتِهَادٍ وعِفَّةٍ وسَدَادٍ»[9] شما می‌توانید با احتیاط در دین و اعمال، زحمت‌کشیدن مثبت، عفت شکم و شهوات و پایمردی و استقامت به علی کمک کنید که تنها نماند؛ این کارها را می‌توانید انجام بدهید. علی‌شدن شدنی نیست، ولی اقتدای به علی که شدنی است. ظرفیت شما ظرفیت علی‌شدن نیست، ولی ظرفیت ورع، کوشش، عفّت (پاکی) و سداد هست؛ اینها را از خودتان کم نگذارید. 

 

 یکسان‌بودن مرد و زن در کسب فیوضات الهی

«مَنْ عَمِلَ صَالِحًا مِنْ ذَكَرٍ أَوْ أُنْثَى وَهُوَ مُؤْمِنٌ»[10] در این آیه خدا بین زن و مرد کمترین تفاوتی نگذاشته، متن را عنایت کنید: کسی که عمل صالح دارد، بین مرد و زن در پیشگاه خدا تفاوت نیست. مرد و زن در بدن تفاوت دارند و این تفاوت هم الهی است، هیچ علت دیگری ندارد؛ چون اگر این تفاوت نبود، نسل به وجود نمی‌آمد. مرد در بدن خودش آن ظرفیت را ندارد که بچه را تغذیه کند و بچه در وجود او پدید بیاید، اینها برای خانم‌هاست؛ ولی در عمل صالح و ایمان و ارزش بین مرد و زن تفاوتی نیست. 

جالب است که قیامت هم در پاداششان تفاوت نیست. «شیخ صدوق» در کتاب خصال روایت جالبی دارد، (در بخش خصال چهارگانه‌اش) می‌گوید که پیغمبر فرموده: بهشت، مشتاق چهار زن است: آسیه همسر فرعون، مریم مادر مسیح، خدیجه(س) و فاطمه(س).

شما در روایت ببینید که دربارۀ خدیجه(س) چه می‌گوید: «خَدِيجَةَ زَوْجَتی فِي اَلدُّنْيَا وَ اَلْآخِرَةِ» خدیجه در دنیا و آخرت همسر من است؛[11] یعنی زن و شوهر در بهشت جدا نیستند (خانم در بهشت اول و مرد در فردوس اعلی)، بلکه با هم هستند. «و فاطمة، سَیدة النّساء الْعالمین مِن الأولین و الآخرین» زهرا هم در قیامت همسر امیر‌المؤمنین(ع) است. نترسم، آشکارتر بگویم: خدیجه و زهرا(علیهما‌السلام) در مقامات بهشتی هم‌مقام پیغمبر و امیر‌المؤمنین(علیهما‌السلام) هستند.

 

پاداش دنیایی مؤمنین

«مَنْ عَمِلَ صَالِحًا مِنْ ذَكَرٍ أَوْ أُنْثَى وَهُوَ مُؤْمِنٌ فَلَنُحْيِيَنَّهُ حَيَاةً طَيِّبَةً»[12] من به این مرد و زن «حیات طیّبه» عطا می‌کنم. «حیات طیبه» یعنی چه؟ امیر‌المؤمنین(ع) معنی می‌کند، خیلی جالب است! «حیات طیبه» یعنی قناعت به حلال خدا و پاک‌ماندن از محرمات تا آخر عمر.[13] این مقام کمی است که لباس شخصیت و عظمت انسانی‌ام را با چاقوی گناه پاره نکنم؟!

 

کرامت خداوند نسبت‌به بندگان در حسابرسی

این «حیات طیبه» برای دنیاست، اما قیامت: «وَلَنَجْزِيَنَّهُمْ أَجْرَهُمْ بِأَحْسَنِ مَا كَانُوا يَعْمَلُونَ»[14] خیلی آیۀ عجیبی است! این پاداش من به زن و مرد دارندۀ ایمان و عمل صالح است. مثالی بزنم که بخش آخر آیه را کاملاً دریافت بفرمایید: 

من ده فرش دست‌بافت دارم که قیمت عالی‌ترین فرش (ابریشم‌بافت و هنرمندانه هم بافته شده) صد میلیون تومان و قیمت فرش دهم دو میلیون تومان است. بین فرش اول که صد میلیون تومان است تا فرش آخر که ده میلیون تومان، قیمت‌های دیگر متفاوت است؛ شصت، پنجاه، چهل، سی و بیست میلیون تومان که می‌خواهم این ده تا فرش را بفروشم. یک آدم کریم، آقامنش و بزرگوار می‌گوید: آقا! می‌خواهم ده فرشت را بخرم. می‌گویم: من هم فروشنده‌ام، اما اولی صد میلیون و آخری دو میلیون تومان است. می‌گوید: من کاری ندارم که فرش دومت هفتاد میلیون، سومی شصت میلیون و چهارمی چهل میلیون است، هر ده تا را به قیمت همان اولی (صد میلیون تومان) می‌خرم.

خدا این را در آیه می‌فرماید؛ ببینید جاذبۀ مؤمن را که چه‌چیزی جذب می‌کند! من روز قیامت هفتاد سال عمل مؤمن را محاسبه می‌کنم، گران‌ترین نماز، روزه‌، صدقه‌ و کار خیرش را ملاک کلّ اعمالش قرار می‌دهم و می‌گویم به قیمت متفاوت نمازهایت کار ندارم؛ یک‌وقت نماز بی‌حال، با‌چُرت و خستگی خواندی، یک بار هم در مسجدالحرام، حرم ابی‌عبدالله و حضرت رضا(علیهما‌السلام) هیچ‌کس تو را ندید، نماز خواندی که هزار میلیارد می‌ارزید. من هرچه نماز در دورهٔ عمرت خواندی، همه را هزار میلیارد می‌خرم؛ این جذب فیض است. 

 

امید‌داشتن به فضل خدا در قیامت

این آیۀ را دوباره بخوانم، قرآن عجب کتابی است! «مَنْ عَمِلَ صَالِحًا مِنْ ذَكَرٍ أَوْ أُنْثَى وَهُوَ مُؤْمِنٌ فَلَنُحْيِيَنَّهُ حَيَاةً طَيِّبَةً وَلَنَجْزِيَنَّهُمْ أَجْرَهُمْ بِأَحْسَنِ مَا كَانُوا يَعْمَلُونَ». عجب آیه‌ای است! نمی‌شود اصلاً کرم خدا را در این خرید اعمال فهمید و درک و حس کرد. برابر احسن عملی که بندۀ مؤمنم دارد، پاداش می‌دهم. برای عبادات هشتاد‌ساله‌اش که می‌خواهم قیمت‌گذاری بکنم، آن عبادتی را  ملاک قرار می‌دهم که ارزشش از همه بیشتر است و همه‌اش را می‌خرم. این در پروندۀ عمل شماها الآن ثبت است و واجب است به پروردگار در پاداشش امید داشته باشید و تردید و شک نکنید. آیا یک چنین مزدی به ما می‌دهند یا نمی‌دهند؟ خدا مگر بخیل است؟! مگر از خزانۀ کرم او کم می‌آید؟! خدا هر روز و شب برای میلیاردها موجود هزینه می‌کند، ولی از خزائنش کم نمی‌آید. این هم از عجایب قدرت حق و کرم پروردگار مهربان عالم است.

 

لطف و رحم الهی بر بندگان خود

اینجا در بررسی اعمال ائمه، اولیای خدا و خودمان بهت‌زده می‌شویم. هیچ هم نگرانی ندارد، ظرفیت ما همین است که هستیم. بچه‌مدرسه‌ای که بودم، این شعر را شنیدم: 

من آن بنده حق‌پرستم 

که از جام لاتقنطوی تو مستم

گنه شیوه من،کرم عادت تو 

تو آنی که هستی، من اینم که هستم

همین بضاعت و ظرفیت را دارم، ولی این هم ظرفیت و ارزش‌های بالایی است. خودمان را کم نگیریم، دل‌سرد و ناامید نباشیم. 

یک روایت هم از همین کتاب «وسائل‌الشیعه» برایتان بخوانم؛ از آن روایاتی است که آدم را خیلی دل‌خوش می‌کند. امام صادق(ع) می‌فرماید: روز قیامت اگر یک بنده، بعد عمرش خدا دو رکعت نمازش را قبول بکند، بقیه‌اش ارزش نداشته باشد و باید دور بریزد، به‌خاطر ارزش آن دو رکعت قبول‌شده، کلّ نمازهای عمرش را قبول می‌کند. این کریمی‌ حق است. پروردگار ما را خلق کرده، خودش هم در قرآن می‌گوید: «خُلِقَ الْإِنْسَانُ ضَعِيفًا»[15] من می‌دانم شما توانمند نیستید، با همین ضعیف‌بودنتان با شما معامله می‌کنم. نمی‌دانم هفتاد، شصت، پنجاه، چهل، سی و یا بیست سال است که ما را در سایۀ رحمت خودش پرورش داده، مؤمن و اهل عبادت و خدمت به خلق شده‌ایم. واقعاً باورتان می‌شود که روز قیامت با کلنگ به جان ما بیفتند و همه چیزمان را خراب کنند؟! پس امیر‌المؤمنین(ع) در دعای کمیل چه می‌گوید؟! «أَنْتَ أَكْرَمُ مِنْ أَنْ تُضَيِّعَ مَنْ رَبَّيْتَهُ»[16] تو کریم‌تر از آنی که پرورش‌دهندۀ خودت را ضایع، تباه و نابود کنی. 

 

علت محبوبیت مردمان الهی

یک آیه هم بخوانم برای مؤمن که از خلق هم جذب انرژی دارد: «إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ سَيَجْعَلُ لَهُمُ الرَّحْمَنُ وُدًّا»[17] آن کسی که دارای ایمان و عمل صالح است، او را محبوب مردم قرار می‌دهم. این فرمایش درست است و حقیقت دارد. من وعده داده بودم از قول وجود مبارک امیرالمؤمنین(ع) خصلت‌های مؤمن را برایتان بگویم، امشب هم بنا داشتم بگویم؛ ولی الحمدلله آیهٔ شریفه وقت را پر کرد. 

 

 عاشق حسین(ع)

کمتر از ۴۸ ساعت است که خواهر برادر را ندیده و صدایش را نشنیده. در این کمتر از ۴۸ ساعت نمی‌دانیم چه گذشته بر این واله و عاشق ابی‌عبدالله(ع)! در واقع تحمل قبولش را ندارم، اما اتفاق افتاده که زینب کبری(س) را با آن عظمت در شهر پدرش به اسارت بکشند، سر بازار بیاورند و جمعیت برای تماشا بیایند. چقدر سخت است! یک مرتبه دید صدای ابی‌عبدالله(ع) می‌آید: «أَمْ حَسِبْتَ أَنَّ أَصْحَابَ الْكَهْفِ وَالرَّقِيمِ كَانُوا مِنْ آيَاتِنَا عَجَبًا».[18] مرحوم مفید این را نقل می‌کند:[19] آمد جلوی محمل، چشمش به سر بریده بالای نیزه افتاد. حسین جان! تمام حادثۀ کربلایت را جدم، پدرم، مادرم و برادرم برای من بازگو کرده بودند؛ اما هیچ‌کدام به من خبر ندادند که روزی سر بریده‌ات را بالای نیزه رو‌به‌روی من قرار می‌دهند. خیلی‌ها نقل کرده‌اند که به ابی‌عبدالله(ع) گفت: می‌شود پیشانی تو را تیر زده باشند، ولی پیشانی زینب سالم باشد؟! چنان سرش را به چوبۀ محمل کوبید که خونش قطره‌قطره از بغل محمل چکید.[20]

 

دعای پایانی

اللهم اغفر لنا و لوالدینا و لوالدی والدینا و لمن وجب له حق علینا!

خدایا، به‌حقیقت این خواهر و برادر، باران کامل و جامع و مفیدت را بر این مملکت نازل کن!

خدایا، گذشتگان ما را از باران رحمتت بهره‌مند فرما! 

 


[1]. سورهٔ بینه: آیهٔ ۷.
[2]. سورهٔ نحل: آیهٔ ۹۷: «مَنْ عَمِلَ صَالِحًا مِنْ ذَكَرٍ أَوْ أُنْثَى وَهُوَ مُؤْمِنٌ فَلَنُحْيِيَنَّهُ حَيَاةً طَيِّبَةً وَلَنَجْزِيَنَّهُمْ أَجْرَهُمْ بِأَحْسَنِ مَا كَانُوا يَعْمَلُونَ».
[3]. محمد بن حسن بن علی بن محمد بن حسین (۱۰۳۳ - ۱۱۰۴ق) معروف به شیخ حُرّ عاملی، محدث و فقیه امامیه در قرن یازدهم هجری قمری و مؤلف وسائل‌الشیعه در منطقه جبل عامل لبنان دیده به جهان گشود. نسب وی با ۳۶ واسطه به حربن‌یزید ریاحی می‌رسد و خاندانش به «آل حر» شهرت داشتند. شیخ حر از همان ابتدا تحصیلات خویش را در منطقه جبل عامل آغاز کرد، سپس به جباع رفت و از علمای بسیاری در این راه بهره برد که برخی از آنها عبارت‌اند از: پدرش حسن‌بن‌علی (متوفای ۱۰۶۲ق)، عمویش شیخ محمد‌بن‌علی حُر (متوفای ۱۰۸۱ق)، جد مادری‌اش شیخ عبدالسلام‌بن‌محمد حُر و شیخ زین‌الدین، صاحب معالم و فرزند شهید ثانی. شیخ حر در سال ۱۰۷۳ق برای زیارت عتبات عالیات به عراق رفت و از آنجا برای زیارت امام رضا(ع) عازم مشهد شد. او چون مشهد را محل مناسبی برای زندگی یافت، در آنجا ماندگار شد. ایشان ۲۱ رمضان ۱۱۰۴ق در ۷۱سالگی در مشهد درگذشت و در ایوان یکی از حجره‌های حرم امام رضا(ع) (این حجره اکنون در صحن انقلاب قرار دارد) به خاک سپرده شد.
[4]. وسائل‌الشیعه، ج۱، ص۵۰: «عَنْ عَلِيِّ بْنِ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنِ اَلنَّوْفَلِيِّ عَنِ اَلسَّكُونِيِّ عَنْ أَبِي عَبْدِ اَللَّهِ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ: قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ : نِيَّةُ اَلْمُؤْمِنِ خَيْرٌ مِنْ عَمَلِهِ وَ نِيَّةُ اَلْكَافِرِ شَرٌّ مِنْ عَمَلِهِ وَ كُلُّ عَامِلٍ يَعْمَلُ عَلَى نِيَّتِهِ».
[5]. احقاق‌الحق، ج۶، ص۵.
[6]. سورهٔ آل‌عمران: آیهٔ ۱۴۶.
[7]. سورهٔ نحل: آیهٔ ۹۷.
[8]. نهج‌البلاغه، نامۀ ۴۵.
[9]. همان.
[10]. سورهٔ نحل: آیهٔ ۹۷.
[11]. این روایت در «خصال، ص206» این‌گونه آمده است: «عَنْ عِكْرِمَةَ عَنِ ابْنِ عَبَّاسٍ قَالَ: «خَطَّ رَسُولُ اللَّهِ ص أَرْبَعَ خِطَطٍ ثُمَّ قَالَ خَيْرُ نِسَاءِ الْجَنَّةِ مَرْيَمُ بِنْتُ عِمْرَانَ وَ خَدِيجَةُ بِنْتُ خُوَيْلِدٍ وَ فَاطِمَةُ بِنْتُ مُحَمَّدٍ وَ آسِيَةُ بِنْتُ مُزَاحِمٍ امْرَأَةُ»؛ همچنین در «بحار‌الآنوار (ط ـ احیاء‌التراث)، ج۴۳، ص۵۳» به این صورت آمده: «اِشْتَاقَتِ اَلْجَنَّةُ إِلَى أَرْبَعٍ مِنَ اَلنِّسَاءِ مَرْيَمَ بِنْتِ عِمْرَانَ وَ آسِيَةَ بِنْتِ مُزَاحِمٍ زَوْجَةِ فِرْعَوْنَ وَ هِيَ زَوْجَةُ اَلنَّبِيِّ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ فِي اَلْجَنَّةِ وَ خَدِيجَةَ بِنْتِ خُوَيْلِدٍ زَوْجَةِ اَلنَّبِيِّ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ فِي اَلدُّنْيَا وَ اَلْآخِرَةِ وَ فَاطِمَةَ بِنْتِ مُحَمَّدٍ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ».
[12]. سورهٔ نحل: آیهٔ ۹۷.
[13]. نهج‌البلاغه، حکمت ۲۲۹.
[14]. سورهٔ نحل: آیهٔ ۹۷.
[15]. سورهٔ نساء: آیهٔ ۲۸.
[16]. مفاتیح‌الجنان، ص۶۴.
[17]. سورهٔ مریم: آیهٔ ۹۶.
[18]. سورهٔ کهف: آیهٔ ۹.
[19]. ارشاد، ج۲، ص۱۱۷.
[20]. بحارالأنوار (ط ـ احیاء‌ التراث)، ج۴۵، ص۱۱۵.

برچسب ها :