عدى از با وفاترين ياران اميرالمؤمنين عليه السلام و از عاشقان دلباخته آن حضرت بود . عدى به دست پيامبر صلى الله عليه و آله ايمان آورد و در جمل و صفين و نهروان در ركاب امام على عليه السلام براى اعتلاى كلمه حق جنگيد و در جمل يك چشمش را در راه خدا از دست داد .
زمانى بين او و معاويه ملاقات دست داد ، معاويه به او گفت : فرزندانت چه شدند ؟ گفت : همه آن ها در ركاب على شهيد شدند . معاويه گفت : على در حق تو انصاف روا نداشت كه فرزندانش زنده ماندند ، ولى فرزندان تو در ركابش كشته شدند . عدى گفت : آه كه من انصاف را در حق على رعايت نكردم كه او در محراب عبادت شهيد شد و من هنوز زنده ام ! !
معاويه گفت : بدان كه هنوز قطره اى از خون عثمان باقى است و آن قطره خونخواهى نشود مگر به خون شريفى از اشراف يمن .عدى گفت : سوگند به خداى ، آن دل ها كه از خشم و غضب نسبت به تو آكنده بود هنوز در سينه هاى ماست و آن شمشيرها كه با آن ها با تو مى جنگيديم اكنون بر دوش هاى ماست ، اگر قدمى از طريق خديعت به ما نزديك شوى قدمى براى ريشه كن كردن شرّت به تو نزديك شويم ، دانسته باش كه قطع حلقوم و سكرات مرگ بر ما آسان تر است از اين كه سخن ناهموار در حق محبوبمان على بشنويم .
منبع : برگرفته از کتاب حکایتهای عبرت آموز استاد حسین انصاریان