مردم مَدْيَن مردمى فاسد و طاغى و ياغى و متجاوز به حقوق حقّ و خلق بودند . خداوند بزرگ حضرت شعيب را در ميان آنان مبعوث به رسالت فرمود ، تا آنان را از گمراهى و ضلالت نجات دهد . تعاليم ملكوتى و آسمانى شعيب را حضرت حق بدين صورت بيان مى فرمايد :
( وَإِلَى مَدْيَنَ أَخَاهُمْ شُعَيْباً قَالَ يَا قَوْمِ اعْبُدُوا اللهَ مَا لَكُم مِنْ إِله غَيْرُهُ وَلاَ تَنْقُصُوا الْمِكْيَالَ وَالْمِيزَانَ إِنِّي أَرَاكُم بِخَيْر وَإِنِّي أَخَافُ عَلَيْكُمْ عَذَابَ يَوْم مُحِيط * وَيَا قَوْمِ أَوْفُوا الْمِكْيَالَ وَالْمِيزَانَ بِالْقِسْطِ وَلاَ تَبْخَسُوا النَّاسَ أَشْيَاءَهُمْ وَلاَ تَعْثَوْا فِي الاَْرْضِ مُفْسِدِينَ * بَقِيَّتُ اللهَ خَيْرٌ لَكُمْ إِن كُنتُم مُؤْمِنِينَ وَمَا أَنَا عَلَيْكُمْ بِحَفِيظ ) .براى هدايت و راهنمايى مردم مدين برادرشان شعيب را فرستاديم . او به مردم مدين از جانب حضرت حق چنين گفت : اى جامعه ! خداى جهان آفرين را بپرستيد ، زيرا جز او خدايى نيست ، و آنچه را به وسيله پيمانه و ترازو به مردم مى فروشيد از آن كم مگذاريد . من خير شما را به شما نشان مى دهم . چرا مى خواهيد از راه تقلّب و خيانت به ثروت خود بيفزاييد ؟ من شما را از عذاب روز فراگير مى ترسانم . هان اى ملّت ! پيمانه را پر بدهيد ، جنس ترازويى را بدون كم گذاشتن به مشترى ارائه كنيد ، و از گناه و تجاوز به حقّ مردم دست برداريد .مردم مدين ! بى ترديد آنچه خداوند در سايه مقرّراتش بر شما حلال دانسته به نفع شماست اگر اهل ايمان هستيد . من قدرت بازداشتن شما را از تجاوز ندارم ، وظيفه من تبليغ برنامه هاى خداست و بس .تعاليم شعيب ضامن خير دنيا و آخرت مردم بود ، ولى جامعه مدين در برابر شعيب و دلسوزيهاى او موضع سختى گرفتند و نخواستند هدايت حق را بپذيرند و دست از هوا و هوس و شهوت و دنياپرستى بردارند . و عجيب اينجاست كه تمام برنامه ها و تعاليم آن برزگمرد الهى را نتيجه نماز شعيب مى دانستند و به اين معنا علم دانشمند كه نماز ، بازدارنده نمازگزار از هر فحشا و منكرى است . آنان به شعيب گفتند :( يَا شُعَيْبُ أَصَلاتُكَ تَأْمُرُكَ أَن نَتْرُكَ مَا يَعْبُدُ آبَاؤُنَا أَو أَن نَفْعَلَ فِي أَمْوَالِنَا مَا نَشَاءُ إِنَّكَ لأنتَ الْحَلِيمُ الرَّشِيدُ ).( اى شعيب ! ما در پرستش معبودهاى پدران خود ثابت قدميم و در برنامه هاى مالى خود آزاد ، و از هر راهى كه بخواهيم ثروت به چنگ مى آوريم و به هر صورت كه اراده كنيم مى فروشيم ) .اى شعيب ! به نظر ما آنچه تو را تحريك كرده كه ما را از آيين نياكانمان برگردانى و مسير خريد و فروش ما را عوض كنى نمازد توست . به راستى تعجّب آور است كه با ما سر ستيز دارى در حالى كه ما تو را مرد بردبار و درستى مى دانيم .آرى ، نماز رشد دهنده و هدايتگر و بازدارنده از فحشا و منكرات و فساد بود ، امّا مردم شهوت پرست مدين نمى خواستند در چنين حصن حصينى داخل شوند و دايره حيات رابا اين دژ محكم و حصار مستحكم از شرّ شياطين و خطرات مصون و محفوظ بدارند .
برگرفته از کتاب داستانهای عبرت آموز