حضرت باقر عليه السلام مى فرمايند : مردى به پيامبر صلى الله عليه و آله عرضه داشت : چيزى به من ياد بده ، حضرت فرمود : برو و عصبانى مشو . آن مرد مى گويد : به همان موعظه اكتفا كرده به سوى اهلم روانه شدم ، مدتى گذشت براى قبيله آن مرد جنگى پيش آمد ، آماده كارزار شدند ، آن مرد هم سلاح برداشته به ميان قوم آمد ، ناگهان سخن رسول خدا صلى الله عليه و آله به يادش آمد كه فرمود :
از خشم و غضب بپرهيز . سلاح را گذاشت و به ميان دشمن آمد و فرياد زد ، از زخم و قتل و زدن اثر و سودى براى طرفين نيست ، من بر ذمه مى گيرم كه از مال و منالم به شما بدهم ، تا دست از درگيرى برداريد ، دشمن گفت : آنچه تو مى گويى ما به آن سزاوارتريم ، آن گاه هر دو قوم با هم آشتى كرده و آتش غضب بين آنان خاموش شد.
منبع : برگرفته از کتاب حکایتهای عبرت آموز استاد حسین انصاریان