الهی ، فراری بدبختم ، سیه روی و تیره بختم ، بی دانش و بی معرفتم ، بی نور و بی حکمتم ، بی کرامت و بی فضیلتم ، بی هوش و مستم ، شرمنده و پستم ، در ظلمت و ننگم ، خالی از خدمتم ، دور از عبادتم ، جدا از کرامتم ،مطرود از محبتم ، گرفتار خودی و منیتم ، بی صفا و بی صدقم ، بی سوز و دردم ، فقیر و مستمندم ، نظری بر قلبم ، نجاتم ده که در بندم ، دوا کن دردم .
خانه خرابم ، در گهوارۀ نفس اماره خوابم ، به افسون شیطان در کمندم ، از دایرۀ بصیرت بیرونم ،از لطف خاص بی نصیبم ، تویی طبیبم ، رهایم کن از شرک خفی و جلیم ، عنایت کن از رحمت بی کرانم ، آزادم کن از وسوسه شیطانم ، به من بنمای عجایب ملک و ملکوتم ، بی بصیرت و بی نورم ، از حضرتت دورم ، از صراط مستقیم بیرونم ، بنده ای بدم ، در طمع و حسرم ، از گذشته در حسرتم .
برگرفته از کتاب مونس جان استاد حسین انصاریان