قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه

حكايتى شگفت در راه حج‏

 

سپهر در كتاب ناسخ و برخى ديگر از بزرگان در نوشتههاى خود از شخصى به نام ابوالقاسم قشيرى نقل ميكنند كه ميگويد در بيابان زنى را تنها ديدم به او گفتم: كيستى پاسخ داد:

وَ قُلْ سَلامٌ فَسَوْفَ يَعْلَمُونَ

ابتدا سلام كن سپس از من بپرس تا برايت معلوم شود؟

گفتم در اين بيابان كه دچار سرگردانى هستى چه ميكنى؟ گفت:

وَ مَنْ يَهْدِ اللَّهُ فَما لَهُ مِنْ مُضِلٍ

گفتم جنى يا انسى؟

گفت:

يا بَنِي آدَمَ خُذُوا زِينَتَكُمْ عِنْدَ كُلِّ مَسْجِدٍ

گفتم از كجا ميآئى؟

گفت:

يُنادَوْنَ مِنْ مَكانٍ بَعِيدٍ.

گفتم كجا ميروى؟

گفت:

وَ لِلَّهِ عَلَى النَّاسِ حِجُّ الْبَيْتِ مَنِ اسْتَطاعَ إِلَيْهِ سَبِيلًا

گفتم چند روز است حركت نموده اى؟

گفت:

وَ لَقَدْ خَلَقْنَا السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ وَ ما بَيْنَهُما فِي سِتَّةِ أَيَّامٍ

گفتم طعام ميخورى؟

گفت:

وَ ما جَعَلْناهُمْ جَسَداً لا يَأْكُلُونَ الطَّعامَ

گفتم بشتاب تا به قافله برسى

گفت:

لا يُكَلِّفُ اللَّهُ نَفْساً إِلَّا وُسْعَها

گفتم: دنبال من سوار شود

گفت:

لَوْ كانَ فِيهِما آلِهَةٌ إِلَّا اللَّهُ لَفَسَدَتا

از مركب فرود آمدم او سوار شد گفت:

سُبْحانَ الَّذِي سَخَّرَ لَنا هذا

چون به قافله رسيديم گفتم: در اين قافله كسى را دارى؟ گفت:

وَ ما مُحَمَّدٌ إِلَّا رَسُولٌ، يا يَحْيى خُذِ الْكِتابَ بِقُوَّةٍ، يا مُوسى إِنِّي أَنَا اللَّهُ، يا داوُدُ إِنَّا جَعَلْناكَ خَلِيفَةً فِي الْأَرْضِ

چون چهار نفر نزديك آمدند گفت:

الْمالُ وَ الْبَنُونَ زِينَةُ الْحَياةِ الدُّنْيا.

سپس خطاب به آنان گفت:

يا أَبَتِ اسْتَأْجِرْهُ إِنَّ خَيْرَ مَنِ اسْتَأْجَرْتَ الْقَوِيُّ الْأَمِينُ

چهار نفر به من كمك كردند گفت:

               وَ اللَّهُ يُضاعِفُ لِمَنْ يَشاءُ

گفتم: اين زن كيست؟ گفتند: فضه كنيز حضرت فاطمه است كه بيست سال ميباشد خارج از قرآن سخن نگفته است.

 


منبع : برگرفته از کتاب تفسیر حکیم استاد حسین انصاریان
اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی:

آخرین مطالب


بیشترین بازدید این مجموعه