قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه

حكايت عيسى عليه السلام و عجب مردى كوتاه قد

امام صادق عليه السلام مى فرمايد:

يكى از ياران حضرت عيسى عليه السلام كه قد كوتاهى داشت هميشه در كنار ايشان ديده مى شد. در يكى از مسافرت ها كه همراه عيسى عليه السلام بود، در راه به دريا رسيدند.

حضرت عيسى عليه السلام با يقين خالص زمزمه كرد:

«بِسْمِ اللَّه»

و بر روى آب حركت كرد.

آن مرد همراه، هنگامى كه عيسى عليه السلام را بر روى آب ديد با اطمينان گفت:

«بِسْمِ اللَّه»

و روى آب راه افتاد تا به حضرت عيسى عليه السلام رسيد ولى ناگهان دچار خودبينى و حسادت شد و با خود گفت:

عيسى روح اللّه عليه السلام روى آب راه مى رود من هم روى آب راه مى روم. بنابراين عيسى عليه السلام چه فضيلتى بر من دارد؟ هر دو روى آب راه مى رويم. هماندم ناگهان زير آب رفت و فريادش بلند شد: اى روح اللّه! مرا بگير و نجاتم ده!

حضرت عيسى عليه السلام دستش را گرفت و از آب بيرون آورد و فرمود: اى مرد كوچك، مگر چه گفتى كه در آب فرو رفتى؟ مرد كوتاه قد گفت: من گفتم: همانطور كه روح اللّه روى آب راه مى رود من نيز روى آب راه مى روم. پس با اين حساب چه فرقى بين ماست و خودبينى به من دست داد و به كيفرش گرفتار شدم.

حضرت عيسى عليه السلام فرمود:

تو خود را در جايگاهى قرار دادى كه شايسته نبودى، بدين جهت خداوند بر تو غضب نمود، از آنچه گفتى توبه كن. مرد توبه كرد و به رتبه و مقامى كه خدا برايش قرار داده بود بازگشت و موقعيّت خود را دريافت.

امام صادق عليه السلام پس از نقل حكايت فرمود:
فَاتَّقُوا اللَّهَ وَ لايَحْسُدَنَّ بَعْضُكُمْ بَعْضاً. 
پس از خدا بترسيد و پرهيزكار باشيد و به همديگر حسادت نورزيد.
 [وَ كَمْ مِنْ ظَنٍّ حَسَنٍ حَقَّقْتَ وَ عَدَمٍ جَبَرْتَ وَ صَرْعَةٍ أَنْعَشْتَ وَ مَسْكَنَةٍ حَوَّلْتَ «13» كُلُّ ذَلِكَ إِنْعَاماً وَ تَطَوُّلًا مِنْكَ وَ فِي جَمِيعِهِ انْهِمَاكاً مِنِّي عَلَى مَعَاصِيكَ لَمْ تَمْنَعْكَ إِسَاءَتِي عَنْ إِتْمَامِ إِحْسَانِكَ وَ لَا حَجَرَنِي ذَلِكَ عَنِ ارْتِكَابِ مَسَاخِطِكَ لَا تُسْأَلُ عَمَّا تَفْعَلُ «14» وَ لَقَدْ سُئِلْتَ فَأَعْطَيْتَ وَ لَمْ تُسْأَلْ فَابْتَدَأْتَ وَ اسْتُمِيحَ فَضْلُكَ فَمَا أَكْدَيْتَ ]
و چه بسيار گمان نيكى كه به تو داشتم، و تو آنها را محقق ساختى، و ندارى و فقرى كه جبران فرمودى، و افتادنى كه دستم را گرفتى و از آن بلند كردى، و مسكنت و فقرى كه به غنا و ثروت تغيير دادى. همه اينها از روى نعمت دهى و احسان تو بود، و من در عين غرق بودن در تمام آن مواهب و الطاف، نسبت به نافرمانيت در تلاش و كوشش بودم؛ ولى بدكاريم و زشتى كردارم، تو را از كامل كردن احسانت در حق من باز نداشت، و اين احسانت مرا از ارتكاب علل خشم تو منع نكرد.
تو از آن چه انجام مى دهى بازخواست نمى شوى. از تو خواسته شد، عطا كردى و خواسته نشد، به عطا كردن آغاز فرمودى، و احسانت درخواست شد، بخل نورزيدى.
 [أَبَيْتَ- يَا مَوْلَايَ- إِلَّا إِحْسَاناً وَ امْتِنَاناً وَ تَطَوُّلًا وَ إِنْعَاماً وَ أَبَيْتُ إِلَّا تَقَحُّماً لِحُرُمَاتِكَ وَ تَعَدِّياً لِحُدُودِكَ وَ غَفْلَةً عَنْ وَعِيدِكَ فَلَكَ الْحَمْدُ- إِلَهِي- مِنْ مُقْتَدِرٍ لَا يُغْلَبُ وَ ذِي أَنَاةٍ لَايَعْجَلُ «15» هَذَا مَقَامُ مَنِ اعْتَرَفَ بِسُبُوغِ النِّعَمِ وَ قَابَلَهَا بِالتَّقْصِيرِ وَ شَهِدَ عَلَى نَفْسِهِ بِالتَّضْيِيعِ ]
اى مولاى من! تو نخواستى مگر احسان و اكرام و نيكى كردن و نعمت دادن را، و من نخواستم مگر افتادن در محرّماتت و تجاوز از حدودت و غفلت از تهديدت را.
خداى من تو را سپاس؛ سپاس نسبت به نيرومندى كه مغلوب نمى شود و مهلت دهنده اى كه در عذاب كردن شتاب نمى ورزد. اين جايگاه كسى است كه به فراوانى نعمت ها اعتراف كرد، و با كوتاه آمدن از شكر نعمت ها، با نعمت ها به مقابله برخاست، و عليه خود به تباه كردن امورش گواهى داد.


منبع : پایگاه عرفان
اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی:

آخرین مطالب


بیشترین بازدید این مجموعه