قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه

حكايتى در اخلاص‏

 

در اين زمينه حكايتى بس عالى نقل مى كنند كه در آن حكايت مسائلى است كه بدون شك به كار بستن آن، آدمى را به مرحله با ارزش اخلاص مى رساند:

شخصى اراده سفر داشت به محضر حاتم اصم كه از عرفاى بزرگ بود رسيد و گفت: مرا وصيّتى كن، حاتم در پاسخ وى گفت:

اگر يار و رفيق و مصاحب و دوست خواهى خدا تو را بس است.

اگر همراه خواهى تو را كرام الكاتبين بس.

اگر عبرت و پند خواهى تو را دنيا بس.

اگر مونس خواهى تو را قرآن بس.

اگر كار و كوشش خواهى تو را عبادت بس.

اگر وعظ و واعظ خواهى تو را مرگ بس.

و اگر اين ها كه گفتم تو را بس نيست پس دوزخ تو را بس!

هم از او پرسيدند: نماز چگونه گزارى؟ گفت:

چون وقت آيد وضوى ظاهر و باطن انجام دهم، وضوى ظاهر با آب و باطن با توبه.

آن گاه به مسجد آيم و از درون مسجد با كمال بصيرت مسجدالحرام را مشاهده كنم آن گاه مقام ابراهيم آن مقام معنوى و ملكوتى در ميان دو ابرو نهم.

بهشت را بر راست و دوزخ را بر چپ و صراط زير قدم و ملك الموت پشت سر بينم آن وقت دل به خداى سپارم و تكبير گويم!

 

 


منبع : پایگاه عرفان
اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی:

آخرین مطالب


بیشترین بازدید این مجموعه