يكى از علما از شهيد ثالث- مدفون در قزوين كه به دست ناپاك حزب ننگين بهائيّت در محراب عبادت به وقت سحر به شرف شهادت رسيد- حكايت مى كنند كه:
وقتى شيخ جعفر كبير- معروف به كاشف الغطا- وارد قزوين شد، به منزل برادرم حاج ملّا محمد صالح منزل كرد و آن مكان بستان بزرگى بود.
مهمانان هر يك در جايى خوابيدند، من هم در گوشه باغ به استراحت پرداختم. چون پاسى از شب گذشت، حس كردم شيخ مرا آواز مى دهد كه برخيز و نماز شب بجاى آر، عرضه داشتم كه برمى خيزم، پس شيخ از من گذشت و من ديگر بار چشمم گرم شد، ناگاه حس كردم احوالم متغيّر شد و گويى درد دلى عارض من گشت، از شدّت درد برخاستم، معلومم شد اين تغيير حال به جهت آوازى است كه مى شنوم، از پى آن صدا و آواز روانه شدم، چون به نزديك منبع صدا رسيدم، ديدم شيخ جعفر كاشف الغطا با نهايت خضوع و خشوع و تضرع به مناجات با قاضى الحاجات مشغول است، ناله پاك او آن چنان در قلب من اثر كرد كه مدت بيست و پنج سال است از پى آن ناله، به نيمه شب برمى خيزم و با حضرت دوست به مناجات مى نشينم!!
منبع : پایگاه عرفان