قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه

حکایت سزاى توهين به بلال‏

مردى به بلال توهين كرد، بعد مارى او را گزيد. اميرالمؤمنين عليه السلام به ديدنش آمد، حالش خيلى بد بود. اميرالمؤمنين عليه السلام اشك در چشمش جمع شد، فرمود: تو شيعه منى، انسانى مؤمن و خوب هستى، اما مى دانى چرا اين مار تو را گزيد؟ فقط به دليل توهينى كه به بلال كردى، خدا نمى پسندد كه تو با زبانت به يك عاشق خدا توهين كنى. ولى زود آگاه و بيدارت كرد.


منبع : پایگاه عرفان
اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی:

آخرین مطالب


بیشترین بازدید این مجموعه