قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه

تواضع صاحب كتاب رياض المسائل‏

 

صاحب كتاب فقهى رياض، هنگام نوشتن اين كتاب، به بحث قبله كه رسيد، ديد در اين رشته تخصصى ندارد. كسى كه مى خواهد اين بحث فقهى را بنويسد، واقعاً به تخصص علم نجوم نيازمند مى شود كه ماه و ستاره و گردش زمين و درجات جغرافيايى را بداند. ايشان اين رشته را نخوانده بود. به يكى از شاگردان خود كه متخصص اين فن بود، گفت: دو سه ماه به خانه ما تشريف بياوريد و به من درس نجوم بدهيد. آخوند واقعى شيعه، اين اندازه متواضع است. علما اين تواضع را از انبيا دارند، عاشق خدا كبر و غرور ندارد.

شاگرد با جسارت و بى ادبانه به استاد گفت: تو مى دانى كه من متخصص علم نجومم؟ بايد بيايى و شاگردى مرا بكنى. ايشان فرمود: من حاضرم بيايم، اما به علت موقعيتى كه دارم، اين قدر مردم به من مراجعه مى كنند كه اگر بخواهم به خانه تو بيايم، وقت بسيارى از من گرفته مى شود. گفت: فقط در اين صورت ممكن است.

استاد گفت: باشد. كتاب نجوم را زير بغل گذاشت و از خانه بيرون آمد و به حرم حضرت ابى عبداللَّه الحسين عليه السلام رفت و كتاب را نشان ابى عبداللَّه داد و گفت: من دارم فقه مى نويسم و مجبورم اين كتاب را هفت- هشت ماه بخوانم. شاگرد من حاضر نشد خانه من بيايد. من حاضرم به خانه او بروم؛ اما وقتم تلف مى شود. به جاى او شما اين علم را به من درس بده و زار زار گريه كرد. بعد از آن امام حسين عليه السلام را زيارت كرد و دو ركعت نماز زيارت خواند. ابى عبد اللَّه هم نظرى به او فرمود و همه كتاب را در سينه او گنجانيد. او آمد و كتاب فقه را به زيباترين و دقيق ترين شكل نوشت:

گر بمانديم زنده بردوزيم

 

جامه اى كز فراق چاك شده

ور بمرديم عذر ما بپذير

 

اى بسا آرزو كه خاك شده

     

عاشق پرورگار به علت وجود اين عشق. چشم به مال و منال مردم ندارد و كمبودى هم در او نيست كه حرص و حسد، او را پر كند. زيبايى صورت ها بر او جلوه نمى كند. لحظه مرگ عاشق، چه لحظه شيرينى است. در قيامت نيز چهره اى نورانى دارند:

«وُجُوهٌ يَوْمَئِذٍ مُسْفِرَةٌ»

«ضاحِكَةٌ مُسْتَبْشِرَةٌ»

وقتى وارد بهشت مى شود، آرام مى گيرد و اين صدا را مى شنود:

«سَلامٌ قَوْلًا مِنْ رَبٍّ رَحِيمٍ»

 


منبع : پایگاه عرفان
اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی:

آخرین مطالب


بیشترین بازدید این مجموعه