قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه

حکایتی از بازگوی‏ عجايب

 

استاد اخلاق، مرحوم حاج شيخ محمود ياسرى رحمه الله مى فرمود:

پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله به جبرئيل فرمود: از عجايبى كه ديده اى برايم بازگو.

امين وحى گفت: در زمان هاى گذشته، در حالى كه بنا بود به يكى از انبياى خدا نازل شوم، عابدى را در جزيره اى ديدم كه با كمال شوق به عبادت حق مشغول بوده و از خدا مى خواست مرگش در حال سجده بر حق فرا رسد!

عبادتش را نيكو يافتم، زمان بندگيش را چهارصد سال ديدم، دعايش را مستجاب مشاهده كردم، علاقه مند شدم وضع قيامتش را ببينم، برايم اعجاب آور بود!

روز قيامتش نشان مى داد كه اعمالش مورد قبول حق واقع شده است، به او خطاب مى رسد:

«أُدْخُلْ جَنَّتى بِرَحْمَتى» .

عرضه مى دارد:

«أَدْخُلُ جَنَّتَكَ بِعَمَلى» .

من به بهشت مى روم ولى با دلگرمى به عمل و عبادتم!

خطاب مى رسد: اى قاضيان دادگاه! اكنون كه پاى معامله به ميان آمده است، تمام نعمت هاى مادّى و معنويم را كه به اين عابد عنايت كردم با عبادتش بسنجيد، چنانچه عبادت او گران تر آمد به بهشت رود و اگر نعمت هاى من گران تر شد به جهنم رود!!

از نعمت بينايى شروع كردند، اين نعمت از نظر ارزش خدايى بر تمام عبادتش سنگين تر آمد، چون او را به سوى دوزخ بردند، عرضه داشت: خدايا! برنامه هاى ديگرى نيز داشتم كه محاسبه نشد، خطاب مى رسد چيست؟ مى گويد: اميد بر كرم تو، حسن ظنّ بر عنايت تو و از همه بالاتر نياز و فقر و ناچيزى خودم. خطاب مى رسد او را از مسير عذاب برگردانده و به خاطر اميد و حسن ظنّش به بهشت ببريد، چون در مسير بهشت قرار مى گيرد عرضه مى دارد:

«أَدْخُلُ جَنَّتَكَ بِرَحْمَتِكَ» به خاطر رحمت تو داخل بهشت مى شوم.

آرى، بندگى هاى ما هر چند زياد باشد، باز معلول لطف، توفيق و عنايت اوست و بندگى ما كجا و عظمت و بزرگى و جلال او كجا؟

 

 


منبع : پایگاه عرفان
اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی:

آخرین مطالب


بیشترین بازدید این مجموعه