قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه

حکایت خدا و گنه‏ كاران پشيمان‏

 

راستى چه قدر عجيب است و چه لطف و كرامتى است، كسى كه همه عمر را به كفر و روگردانى از حق گذرانده و لحظه اى ياد خدا نبوده و عملى برابر با خواسته الهى از او سر نزده، به محض برخورد با هدايت و قبول ايمان، تمام گذشته او به احترام اين ارتباط آمرزيده شده و مورد عنايت حق قرار مى گيرد. به طورى كه اگر در حال ايمان آوردن بميرد اهل بهشت است؟! آه راستى چگونه به چنين خدايى نبايد اميد بست؟

در آثار اسلامى آمده است:

حضرت ابراهيم عليه السلام آتش پرستى را به مهمانى دعوت كرد. هنگام خوردن غذا به او فرمود: اگر مسلمان شوى در غذا مهمان من خواهى بود. آن مردِ گبر از جا برخاست و از خانه ابراهيم بيرون رفت. خطاب رسيد: ابراهيم! غذايش ندادى مگر به شرط تغيير مذهبش امّا من هفتاد سال است او را با كفرش روزى مى دهم. ابراهيم به دنبال او رفت و وى را به خانه آورد و برايش سفره طعام حاضر كرد، گبر به ابراهيم گفت: چرا از شرط خود پيشمان شدى؟ ابراهيم داستان حضرت حق را براى او گفت. آتش پرست فرياد برآورد: اين گونه خداوند مهربان با من معامله مى كند؟ ابراهيم! اسلام را به من تعليم كن، سپس قبل از خوردن غذا به خاطر آن لطف و عنايت حق مسلمان شد.

 

 


منبع : پایگاه عرفان
اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی:

آخرین مطالب


بیشترین بازدید این مجموعه