قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه

داستان نماز انبیاء

حضرت اسماعيل عليه السلام و نماز

قرآن مجيد در سوره مريم مى فرمايد:

[وَ اذْكُرْ فِي الْكِتابِ إِسْماعِيلَ إِنَّهُ كانَ صادِقَ الْوَعْدِ وَ كانَ رَسُولًا نَبِيًّا* وَ كانَ يَأْمُرُ أَهْلَهُ بِالصَّلاةِ وَ الزَّكاةِ وَ كانَ عِنْدَ رَبِّهِ مَرْضِيًّا]:

و در اين كتاب، [سرگذشتِ ] اسماعيل را ياد كن، كه او وفا كننده به وعده و فرستاده اى پيامبر بود.

* و همواره خانواده اش را به نماز و زكات فرمان مى داد، و نزد پروردگارش پسنديده بود .

حضرت اسحاق و يعقوب عليهما السلام و نماز

قرآن كريم در سوره انبيا مى فرمايد:

[وَ وَهَبْنا لَهُ إِسْحاقَ وَ يَعْقُوبَ نافِلَةً وَ كُلًّا جَعَلْنا صالِحِينَ* وَ جَعَلْناهُمْ أَئِمَّةً يَهْدُونَ بِأَمْرِنا وَ أَوْحَيْنا إِلَيْهِمْ فِعْلَ الْخَيْراتِ وَ إِقامَ الصَّلاةِ وَ إِيتاءَ الزَّكاةِ وَ كانُوا لَنا عابِدِينَ ]:

و اسحاق و يعقوب را به عنوان عطايى افزون، به او بخشيديم و همه را افرادى شايسته قرارداديم.

* و آنان را پيشوايانى قرار داديم كه به فرمان ما [مردم را] هدايت مى كردند، و انجام دادن كارهاى نيك و برپا داشتن نماز و پرداخت زكات را به آنان وحى كرديم، و آنان فقط پرستش كنندگان ما بودند .

تذكر اين نكته لازم است كه حضرت يعقوب بنابر آيات قرآن، فرزندانش را به هنگام مرگ سفارش به آيين اسلام- كه آيين ابراهيم بود- نمود و در جملات گذشته ديديد كه آيين ابراهيم همراه با نماز بود، بنابراين آيين يوسف و تمام پيامبران از نسل او داراى نماز بود و هيچ كدام از انبيا و امت انبيا از اجراى اين حكم با عظمت الهى استثنا نشده بودند.

نماز، حقيقت جامعى است كه دين الهى بدون آن ناقص و بندگى بندگان، منهاى اين اصل عالى ناتمام است.

قسمت عمده اى از رشد و كمال انسان در پرتو نماز تأمين مى شود و انسان بى نماز، در حقيقت از اصل عالم دور واز رحمت حضرت دوست مهجور است.

نماز، راه مستقيم انسان به سوى او و علامت عشق عبد به مولا و مركب تندرو روح به سوى عالم ملكوت و حقيقتى است كه تمام موجودات هستى به وسيله آن به جانب حضرت حق در حركت اند.

حضرت شعيب عليه السلام و نماز

در سوره مباركه هود چنين مى خوانيم:

[وَ إِلى مَدْيَنَ أَخاهُمْ شُعَيْباً قالَ يا قَوْمِ اعْبُدُوا اللَّهَ ما لَكُمْ مِنْ إِلهٍ غَيْرُهُ وَ لا تَنْقُصُوا الْمِكْيالَ وَ الْمِيزانَ إِنِّي أَراكُمْ بِخَيْرٍ وَ إِنِّي أَخافُ عَلَيْكُمْ عَذابَ يَوْمٍ مُحِيطٍ* وَ يا قَوْمِ أَوْفُوا الْمِكْيالَ وَ الْمِيزانَ بِالْقِسْطِ وَ لا تَبْخَسُوا النَّاسَ أَشْياءَهُمْ وَ لا تَعْثَوْا فِي الْأَرْضِ مُفْسِدِينَ* بَقِيَّتُ اللَّهِ خَيْرٌ لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ وَ ما أَنَا عَلَيْكُمْ بِحَفِيظٍ* قالُوا يا شُعَيْبُ أَ صَلاتُكَ تَأْمُرُكَ أَنْ نَتْرُكَ ما يَعْبُدُ آباؤُنا أَوْ أَنْ نَفْعَلَ فِي أَمْوالِنا ما نَشؤُا إِنَّكَ لَأَنْتَ الْحَلِيمُ الرَّشِيدُ]:

و به سوى [مردم ] مَدين، برادرشان شعيب را [فرستاديم.] گفت: اى قوم من! خدا را بپرستيد، شما را جز او هيچ معبودى نيست و از پيمانه و ترازو مكاهيد، همانا من شما را در توانگرى و نعمت [ى كه بى نياز كننده از كم فروشى است ] مى بينم و بر شما از عذاب روزى فراگير بيمناكم.* و اى قوم من، پيمانه و ترازو را عادلانه [و منصفانه ] كامل و تمام بدهيد، و اجناس مردم را [هنگام خريدن ] كم شمارتر و كم ارزش تر [از آنچه كه هست ] به حساب نياوريد و در زمين تبهكارانه فتنه و آشوب برپا نكنيد.* آنچه خدا [در كسب و كارتان از سود و بهره پس از پرداخت حق مردم ] باقى مى گذارد، براى شما بهتر است اگر مؤمن باشيد، و من بر شما نگهبان نيستم.* گفتند: اى شعيب! آيا نمازت به تو فرمان مى دهد كه آنچه را پدرانمان مى پرستيدند رها كنيم؟ يا از اين كه در اموالمان به هر كيفيتى كه مى خواهيم تصرف كنيم دست برداريم؟ به راستى كه تو [انسانى ] بردبار و راه يافته اى [پس چرا مى خواهى در برابر آزادى ما نسبت به بت پرستى و هزينه كردن اموالمان به هر كيفيتى كه بخواهيم بايستى؟!]!

آرى، نماز شعيب، نماز بازدارنده از فحشا و منكرات بود و نمازگزارى چون شعيب نمى توانست در برابر كفر و شؤون آن بى تفاوت باشد؛ به همين خاطر نمازگزار واقعى برى از انواع منكرات و جهادگرى استوار در برابر آلودگى هاست و بر مبناى همين حساب، مردم مدين امر به معروف و نهى از منكر شعيب را به نماز او نسبت مى دادند «1».

حضرت موسى عليه السلام و نماز

در كتاب الهى، سوره طه مى خوانيم:

[فَلَمَّا أَتاها نُودِيَ يا مُوسى * إِنِّي أَنَا رَبُّكَ فَاخْلَعْ نَعْلَيْكَ إِنَّكَ بِالْوادِ الْمُقَدَّسِ طُوىً* وَ أَنَا اخْتَرْتُكَ فَاسْتَمِعْ لِما يُوحى * إِنَّنِي أَنَا اللَّهُ لا إِلهَ إِلَّا أَنَا فَاعْبُدْنِي وَ أَقِمِ الصَّلاةَ لِذِكْرِي ].

پس چون به آن آتش رسيد، ندا داده شد: اى موسى!* به يقين اين منم پروردگار تو، پس كفش خود را از پايت بيفكن؛ زيرا تو در وادى مقدس طوى هستى.* و من تو را [به پيامبرى ] برگزيدم، پس به آنچه وحى مى شود، گوش فرا دار.* همانا! من خدايم كه جز من معبودى نيست، پس مرا بپرست و نماز را براى ياد من برپا دار.

امام باقر عليه السلام مى فرمايد:

خداوند به موسى فرمود: مى دانى چرا از ميان بندگانم تو را براى شنيدن كلامم به نحو مستقيم انتخاب كردم؟ عرضه داشت: نه. خطاب رسيد: به خاطر اين كه در عبادت و بندگى همانندت را نيافتم كه نسبت به من در نفس خود به اين اندازه با تواضع باشد. اى موسى! تو بنده اى هستى كه در پيشگاه من به وقت نماز صورت بر خاك مى گذاشتى.

به قول فروغى:

گر زغلاميش نشانت دهند

 

سلطنت كون و مكانت دهند

بنده او شو كه به يك التفات

 

خواجگى هر دو جهانت دهند

سر به خط ساقى گلچهره نه

 

تا زقضا خط امانت دهند

باده مستانه بنوش آشكار

 

تا خبر از راه نهانت دهند

تا نرسد جان تو بر لب كجا

 

نوشى از آن كنج دهانت دهند

     

 

 

 

 


منبع : پایگاه عرفان
اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی:

آخرین مطالب


بیشترین بازدید این مجموعه