قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه

مالك اشتر و مسأله عفو

 

او انسانى والا و موجودى الهى و وجودى ملكوتى و مجسّمه اعتقاد و اخلاق و عمل صالح بود و آنچه اميرالمؤمنين عليه السلام در كرامت و بزرگوارى آن جناب فرموده درباره كمتر كسى گفته شده است.

به هنگامى كه در اوج قدرت واقتدار و عظمت بود و فرماندهى لشگر عراق را به عهده داشت و نام مباركش لرزه به تن مخالفان مى انداخت وارد بازار كوفه شد، چون هميشه در لباس مساكين و فقرا بود و نشانى براى شناخته شدن نداشت در جمع كسانى كه او را نمى شناختند مورد توجه قرار نمى گرفت.

شخصى براى بازيگرى و خنداندن ديگران آن جناب را مورد اذيت و آزار و توهين قرار داد، آن مرد با كرامت و صاحب دل بدون اين كه به شوخى كننده توجه كند راهش را ادامه داد. مردى كه ناظر بى تربيتى آن شخص بود جلو آمد و وى را گفت: اين شخص را شناختى؟ گفت: نه، گفت: اين انسان بى نظير و گوهر گرانبهاى صدف دين مالك اشتر نخعى بود، آزاركننده از پى مالك روان شد و از هر كس كه امكان داشت خط سير مالك را پرسيد تا آن منبع فيض را در مسجد يافت كه مشغول نماز است، صبر كرد تا مالك به نمازش خاتمه داد، به محضرش عرضه داشت: اسائه ادب مرا ببخش و بر من كرم نموده از من گذشت كن، مالك در برابر اصرار او فرمود: من از تو نگرانى ندارم چون آن عمل تحقير كننده را انجام دادى و بر تو گناه بود، من به اين مسجد آمدم و اين دو ركعت نماز را محض جلب رضاى حق و غفران الهى به سوى تو بجا آوردم!!

 

 

 


منبع : پایگاه عرفان
اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی:

آخرین مطالب


بیشترین بازدید این مجموعه