قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه

هرجا كه رفتم حق تعالى مى‏ديد

 

جنيد بغدادى، مريدى داشت كه او را از همه عزيزتر مى‌داشت. ديگران را غيرت آمد.

شيخ به فراست بدانست، گفت: ادب و فهم او از همه زيادت است، ما را نظر بر آن است، امتحان كنيم تا شما را معلوم شود.

فرمود: تا بيست مرغ آوريد و گفت: هر مريدى يكى را برداريد و جايى كه كس شما را نبيند بكشيد و بياوريد، همه برفتند و بكشتند و باز آمدند، الّا آن مريد كه مرغ زنده بياورد.

شيخ پرسيد: چرا نكشتى؟ گفت: از آن كه شيخ فرموده بود كه جايى بايد كه كس نبيند و من هرجا كه مى‌رفتم حق تعالى مى‌ديد. جنيد گفت: ديديد كه فهم او چگونه است و از آن ديگران چگونه؟! همه استغفار كردند .

 

 


منبع : پایگاه عرفان
اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی:

آخرین مطالب


بیشترین بازدید این مجموعه