در كتاب الهى، سوره طه مىخوانيم:
[فَلَمَّا أَتاها نُودِيَ يا مُوسى* إِنِّي أَنَا رَبُّكَ فَاخْلَعْ نَعْلَيْكَ إِنَّكَ بِالْوادِ الْمُقَدَّسِ طُوىً* وَ أَنَا اخْتَرْتُكَ فَاسْتَمِعْ لِما يُوحى* إِنَّنِي أَنَا اللَّهُ لا إِلهَ إِلَّا أَنَا فَاعْبُدْنِي وَ أَقِمِ الصَّلاةَ لِذِكْرِي].
پس چون به آن آتش رسيد، ندا داده شد: اى موسى!* به يقين اين منم پروردگار تو، پس كفش خود را از پايت بيفكن؛ زيرا تو در وادى مقدس طوى هستى.* و من تو را [به پيامبرى] برگزيدم، پس به آنچه وحى مىشود، گوش فرا دار.* همانا! من خدايم كه جز من معبودى نيست، پس مرا بپرست و نماز را براى ياد من برپا دار.
امام باقر عليه السلام مىفرمايد:
خداوند به موسى فرمود: مىدانى چرا از ميان بندگانم تو را براى شنيدن كلامم به نحو مستقيم انتخاب كردم؟ عرضه داشت: نه. خطاب رسيد: به خاطر اينكه در عبادت و بندگى همانندت را نيافتم كه نسبت به من در نفس خود به اين اندازه با تواضع باشد. اى موسى! تو بندهاى هستى كه در پيشگاه من به وقت نماز صورت بر خاك مىگذاشتى.
به قول فروغى:
گر زغلاميش نشانت دهند |
سلطنت كون و مكانت دهند |
|
بنده او شو كه به يك التفات |
خواجگى هر دو جهانت دهند |
|
سر به خط ساقى گلچهره نه |
تا زقضا خط امانت دهند |
|
باده مستانه بنوش آشكار |
تا خبر از راه نهانت دهند |
|
تا نرسد جان تو بر لب كجا |
نوشى از آن كنج دهانت دهند |
|
منبع : پایگاه عرفان