قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه

براي كدامين گرفتاريم به درگاهت بنالم و اشك بريزم؟ (فرازی از دعای کمیل)

اي خداي من و پروردگار و سرور و مولايم، براي كداميك از دردهايم به حضرتت شكوه كنم؟

اي خداي من و پروردگار و سرور و مولايم، براي كداميك از دردهايم به حضرتت شكوه كنم؟ و براي كدامين گرفتاريم به درگاهت بنالم و اشك بريزم؟ آيا براي دردناكي عذاب و سختي‌اش؟ يا براي طولاني شدن بلا و زمانش؟ پس اگر مرا در عقوبت و مجازات با دشمنانت قرار دهي، و بين من و اهل عذابت جمع كني، و ميان من و عاشقان و دوستانت جدايي اندازي، اي خدا و آقا و مولا و پروردگارم، بر فرض كه بر عذابت شكيبائي ورزم، ولي بر فراقت چگونه صبر كنم؟ ! و گيرم اي خداي من بر سوزندگي آتشت صبر كنم، اما چگونه چشم پوشي از كرمت را تاب آورم؟ ! يا چگونه در آتش، سكونت گزينم و حال آنكه اميد من گذشت و عفو تواست؟!

 

يَا إِلَهِي وَ رَبِّي وَ سَيِّدِي وَ مَوْلاَيَ، لِأَيِّ الْأُمُورِ إِلَيْكَ أَشْكُو، وَ لِمَا مِنْهَا أَضِجُّ وَ أَبْكِي، لِأَلِيمِ الْعَذَابِ وَ شِدَّتِهِ، أَمْ لِطُولِ الْبَلاَءِ وَ مُدَّتِهِ، فَلَئِنْ صَيَّرْتَنِي لِلْعُقُوبَاتِ مَعَ أَعْدَائِكَ، وَ جَمَعْتَ بَيْنِي وَ بَيْنَ أَهْلِ بَلاَئِكَ، وَ فَرَّقْتَ بَيْنِي وَ بَيْنَ أَحِبَّائِكَ وَ أَوْلِيَائِكَ، فَهَبْنِي يَا إِلَهِي وَ سَيِّدِي وَ مَوْلاَيَ وَ رَبِّي صَبَرْتُ عَلَى عَذَابِكَ فَكَيْفَ أَصْبِرُ عَلَى فِرَاقِكَ، وَ هَبْنِي (يَا إِلَهِي) صَبَرْتُ عَلَى حَرِّ نَارِكَ فَكَيْفَ أَصْبِرُ عَنِ النَّظَرِ إِلَى كَرَامَتِكَ، أَمْ كَيْفَ أَسْكُنُ فِي النَّارِ وَ رَجَائِي عَفْوُكَ

 

برای خواندن متن کامل دعا - اینجا - کلیک کنید.

 

شرح:

يَا إِلَهِى وَرَبِّى وَسَيِّدِى وَمَوْلَاىَ لِأَىِّ الْأُمُورِ إِلَيْكَ أَشْكُو

اى معبود و پروردگار و سرور و مولايم، براى كدام يك‌ از مصائب و دردهايم به پيشگاهت شكايت آرم؟

 

شكايت به دوست‌

مولاى عاشقان، در اين بخش از دعا، از بلاها و گرفتارى‌ها ناله و زارى كرده و شكايت به درگاه دوست مى‌برد و با اين شكايت مى‌خواهد بگويد: احدى جز تو نمى‌شناسم كه دردم را دوا كند و رنج و بلايم را برطرف نمايد.

همه فقير و نيازمند تواند و همه بى‌قدرت و ناتوان و ضعيف‌اند، از بى‌قدرت و ناتوان كارى ساخته نيست و از ضعيف، انتظار حلّ مشكل نمى‌رود.

تويى كه كليد حلّ همه مشكلات در اختيار توست.

تويى كه قدرت بى‌نهايتى و با يك اشاره‌ات، همه دردها به درمان مى‌رسد.

تويى كه مشكلات مشكل‌داران را حل مى‌كنى و سختى و رنج گرفتاران را برطرف مى‌نمايى.

 

تويى كه حضرت فاطمه زهرا عليها السلام به پيشگاهت مى‌ناليد و چون چشمه فصل بهاران به درگاهت اشك مى‌ريخت و مى‌گفت:

خدايا، (از تو خواسته‌هايى دارم كه فقط تو مى‌توانى عنايت كنى) از تو هدايت و تقوا و عفاف و بى‌نيازى و عمل به آنچه كه دوست دارى و به آن خشنود مى‌شوى مى‌خواهم.

خدايا، از تو براى ناتوانى‌مان قدرت، و براى تهى‌دستى‌مان ثروت، و براى نادانى‌مان از حلم و علم تو درخواست داريم.

خدايا، بر محمد و آل محمد درود فرست و ما را بر سپاس گزارى و ياد و طاعت و عبادتت يارى ده، به مهربانى‌ات اى مهربان‌ترين مهربانان‌ (1) .

 

تويى كه حضرت ابراهيم عليه السلام آن قهرمان توحيد، با فرزندش اسماعيل عليه السلام پس از ساختن بناى كعبه دست نياز به سويت برداشتند و با كمال خضوع و خشوع حقايقى را از تو درخواست كردند كه هيچ كس جز تو قدرت عطا كردنش را به آنان نداشت:

پروردگارا، كار ساختن كعبه را از ما بپذير، زيرا تو شنوا (ى دعاى ما) و آگاه (به اخلاص ما) هستى.

پروردگارا، ما دو بنده تسليميم و از ذريه ما امتى را تسليم خود قرار ده و مناسك ما را به ما بنمايان و توبه ما را بپذير، زيرا تو بسيار توبه‌پذير و مهربانى.

پروردگارا، در ميان مردم اين منطقه پيامبرى را از خودشان برانگيز، كه آياتت را بر آنان بخواند و كتاب و حكمت به آنان بياموزد و از آلودگى فكرى و روحى پاكشان كند، زيرا تو تواناى شكست ناپذير و حكيمى‌ (2) .

 

تويى كه نوح عليه السلام پس از نهصد و پنجاه سال- كه انواع آزارها را از قومش به خاطر تو تحمل كرد- شكايت به حضرتت آورد و تو با قدرت و سطوتت از آسمان، آب نازل كردى و از زمين، آب جوشاندى و همه دشمنان را- با غرق كردنشان- هلاك كردى و نوح عليه السلام و مؤمنان همراهش را نجات بخشيدى.

تويى كه در جنگ بدر- كه عدد و ساز و برگ مؤمنان يك سوم دشمنان بود و ظاهر كار نشان مى‌داد كه پيروزى قطعى، با دشمن و شكست حتمى، با ارتش اسلام است- مؤمنان را به دعاى پيامبر صلى الله عليه و آله بر دشمنان پيروز كردى.

اكنون از بلاها و مصائب و گرفتارى‌ها و رنج‌ها به تو شكايت مى‌كنم.

تويى كه با يك نظر، همه بلاها و مصائب را از من برطرف مى‌كنى و زمينه آسانى و آسايش و راحت و استراحت را برايم فراهم مى‌آورى.

اگر راه يابم به بوم و برت‌

سراپا قدم گردم آيم برت‌

به كويت بيابم اگر رخصتى‌

به بويت كنم عيش در كشورت‌

ندارم شكيب از تو اى جان من‌

تو آيى برم يا من آيم برت‌

قدم رنجه فرما بيا بر سرم‌

به قربان پايت به گرد سرت‌

وگرنه بده رخصتى بنده را

كه سر پاى سازم بيايم برت‌

تو آيى دل و جان نثارت كنم‌

من آيم شوم خاك ره بر درت‌

نِيَم گرچه شايسته صحبتت‌

ولى هستم از جان و دل چاكرت‌

جز اين آرزو نيست در دل مرا

كه پيوسته باشد سرم بر درت‌

چو فيض از غم عشق گردم غبار

مگر بادم آرد به بوم و برت‌ (3)

تويى كه هر پيامبرى، هر امامى، هر مؤمنى، هر تائبى و هر بلا كشيده‌اى، از آنچه به آن گرفتار بود و شكايت و ناله و زارى و گريه به درگاهت آورد، او را پناه دادى و نوازشش نمودى و از گرفتارى نجاتش دادى و زمينه راحت و استراحت را برايش فراهم ساختى.

كدام دردمند به دربارت آمد كه دردش را دوا نكردى؟، كدام نيازمند به پيش گاهت آمد، كه نيازش را برطرف نساختى؟!

كدام حاجت‌مند به نزدت آمد، كه حاجتش را برآورده ننمودى؟!

كدام تهى‌دست به حضرتت مراجعه كرد، كه از فضل و احسانت به او نبخشيدى؟

كدام دعاكننده به محضرت آمد، كه دعايش را مستجاب نكردى؟

كدام گرفتار و مشكل‌دار به تو رجوع كرد، كه گرفتارى و مشكلش را برطرف نساختى؟

كدام تائب به سوى تو بازگشت، كه توبه‌اش را نپذيرفتى؟، كدام....

 

وَلِمَا مِنْهَا أَضِجُّ وَأَبْكِى‌

و براى كدامين گرفتارى‌ام به درگاهت بنالم و گريه كنم؟

 

گريه و زارى‌

گريه و اشك، از بزرگ‌ترين نعمت‌هاى حضرت حق به عبد است. گريه دلالت بر فروتنى قلب نسبت به خدا و نشانه سوز دل و صفاى باطن است.

قرآن، گريه و اشك ريختن را از نشانه‌هاى مردم مؤمن و عارفان به حقيقت و عاشقان حضرت حق دانسته است‌ (4) .

 

رسول خدا صلى الله عليه و آله به على عليه السلام فرمود:

اوصِيكَ يَا عَلىُّ فى نَفْسِكَ بِخِصالٍ فَاحْفَظْها، اللّهُمَّ أَعِنْهُ... وَالرّابِعَةُ البُكاءُ للَّهِ، يُبنى‌ لَكَ بِكُلِّ دَمْعَةٍ بَيتٌ فِى الجَنَّةِ (5) .

يا على، تو را نسبت به خودت به خصلت‌هايى سفارش مى‌كنم، آن‌ها را حفظ كن؛ خدايا، او را يارى ده... و چهارمين آن خصال، گريه براى خداست كه به هر قطره اشكى، خانه‌اى براى تو در بهشت بنا مى‌شود.

 

و نيز آن حضرت فرمود:

طُوبَى لِصُورَةٍ نَظَرَ اللَّهُ إِلَيهَا تَبكِى عَلى ذَنْبٍ مِنْ خَشيَةِ اللَّهِ عَزَّ وَجَلَّ، لَمْ يَطَّلِعْ عَلى ذلكَ الذَّنبِ غَيرُهُ‌ (6) .

خوشا به حال چهره‌اى كه خدا به او نظر اندازد، در حالى كه از ترس خدا بر گناهى مى‌گريد، كه بر آن گناه، جز خدا كسى آگاه نيست.

 

و نيز فرمود:

وَمَنْ ذَرَفَتْ عَينَاهُ مِنْ خَشْيَةِ اللَّهِ كانَ لَهُ بِكُلّ قَطْرَةٍ مِن دُمُوعِهِ مِثْلُ جَبَلِ أُحُدٍ يَكُونُ فِى ميزانِهِ مِنَ الأجرِ (7) .

كسى كه دو ديده‌اش به خاطر ترس از خدا اشك بريزد، پاداش هر قطره اشكش در ترازوى عملش، مانند كوه احد سنگين است.

 

و فرمود:

مَن خَرَجَ مِن عَينَيهِ مِثلُ الذُّبابِ مِنَ الدَّمعِ مِن خَشْيَةِ اللَّهِ آمَنَهُ اللَّهُ بِهِ يَوْمَ الفَزَعِ الأكبَرِ (8) .

كسى كه از ترس خدا از دو ديده‌اش هم‌چون اندازه پشه اشك درآيد، خدا به واسطه همان اشك، او را در روزِ وحشتِ بزرگ (روز قيامت) ايمنى مى‌دهد.

 

حضرت على عليه السلام نيز فرمود:

بُكاءُ العُيُونِ وَخَشيَةُ القُلوبِ مِن رَحمَةِ اللَّهِ تَعالى ذِكْرُهُ، فَإِذا وَجَدتُمُوهَا فَاغْتَنِمُوا الدُّعاءَ (9) .

گريه ديده‌ها و ترس دل‌ها، از رحمت خداست، چون آن را يافتيد دعا را غنيمت بشماريد، (زيرا دعاى همراه با گريه و ترس مستجاب است).

 

حضرت امام صادق عليه السلام فرمود:

مَا مِن شَىْ‌ءٍ إلّاوَلَهُ كَيلٌ أَو وَزنٌ إلّاالدُّموعَ، فَإِنَّ الْقَطرَةَ مِنهَا تُطْفِئُ بِحاراً مِن نارٍ، وَإِذا اغْرَوْرَقَتِ الْعَينُ بِمائِها لَم يَرْهَق وَجْهَه قَتَرٌ وَلَا ذِلَّةٌ، فَإِذا فاضَت حَرَّمَهُ اللَّهُ عَلَى النّارِ، وَلَوْ أنّ باكياً بَكى‌ فى أُمَّةٍ لَرُحِمُوا (10) .

چيزى نيست مگر آن كه براى آن كيل و وزنى است، مگر اشك‌ها، كه قطره‌اى از آن، دريايى از آتش را خاموش مى‌كند؛ هنگامى كه ديده اشكش را جارى كند، چهره صاحبش را سختى و ذلّت نرسد، و چون بجوشد، خدا آن چهره را بر آتش حرام مى‌كند، و اگر گريه‌كننده‌اى در امّتى بگريد، هر آينه به تمام آن امت رحم خواهد شد.

با تضرع باش تا شادان شوى‌

گريه كن تا بى‌دهان خندان شوى‌

كه برابر مى‌نهد شاه مجيد

اشك را در فضل با خون شهيد

هر تضرع كان بود با سوز و درد

آن تضرع را اثر باشد به مرد

چون خدا خواهد كه غفارى كند

ميل بنده جانب زارى كند

***

اى خنك چشمى كه آن گريان اوست‌

وى همايون دل كه آن بريان اوست‌

آخر هر گريه آخر خنده‌ايست‌

مردِ آخر بين، مبارك بنده‌ايست‌

هر كجا آب روان، سبزه بود

هر كجا اشك روان، رحمت شود

باش چون دولاب نالان چشم تر

تا ز صحن جانت بر رويد خضر

اشك خواهى رحم كن بر اشك بار

رحم خواهى بر ضعيفان رحم آر (11)

<<يحيى بن معاذ>> مى‌گفت: هر كه در خواب بيند گريه مى‌كند، در بيدارى شاد و مسرور مى‌شود، زندگى دنيا هم‌چون خواب است و آخرت هم‌چون بيدارى، پس در دنيا گريه كنيد تا در آخرت شاد و مسرور شويد.

 

لِأَلِيمِ الْعَذَابِ وَشِدَّتِهِ أَمْ لِطُولِ الْبَلَاءِ وَمُدَّتِهِ‌

براى عذاب و سختى‌اش؟ يا براى طولانى شدن بلا و زمانش؟

 

عذاب طولانى و دردناك دوزخ‌

شدت عذاب دوزخ در قيامت در برخى از آيات قرآن كريم به تصوير كشيده است از آن جمله:

يُبَصَّرُونَهُمْ يَوَدُّ الُمجْرِمُ لَوْ يَفْتَدِي مِنْ عَذَابِ يَوْمِئذٍ بِبَنِيهِ* وَصَاحِبَتِهِ وَأَخِيهِ* وَفَصِيلَتِهِ الَّتِي تُؤْويه* وَمَن فِي الْأَرْضِ جَمِيعاً ثُمَّ يُنجِيهِ (12) .

آنان را نشانشان مى‌دهند [ولى به خاطر دل‌مشغولى خود هرگز به آنان توجّه نكنند!] گنه‌كار آرزو مى‌كند كه اى كاش مى‌توانست فرزندانش را در برابر عذاب آن روز فديه و عوض دهد، و نيز همسر و برادرش راو قبيله و قومش را كه [در دنيا] به او پناه مى‌دادند، و نيز همه كسانى را كه در روى زمين‌اند تا [اين فديه و عوض‌] او را [از عذاب آن روز] نجات دهد!

 

عذاب الهى در آن روز به قدرى هولناك است كه مجرم حاضر مى‌شود تمام سرمايه‌هاى خود و همه عزيزانش را بلكه تمام مردم جهان را براى نجات خودش فدا كند اما هيچ پناهگاهى نخواهد يافت:

انطَلِقُوا إِلَى‌ ظِلٍّ ذِي ثَلَاثِ شُعَبٍ* لَا ظَلِيلٍ وَلَا يُغْنِي مِنَ اللَّهَبِ* إِنَّهَا تَرْمِي بِشَرَرٍ كَالْقَصْرِ* كَأَنَّهُ جِمَالَةٌ صُفْرٌ (13) .

و [نيز] به سوى سايه‌اى [از دود متراكم و آتش‌زا] كه داراى سه شاخه است، برويد. [سايه‌اى كه‌] نه مانع از حرارت است، و نه از شعله‌هاى آتش جلوگيرى مى‌كند. آن آتش، شراره‌هايى چون ساختمان بلند پرتاب مى‌كند. گويى آن شراره‌ها هم چون شتران زرد رنگ هستند.

انسان‌ها براى فرار از گرما به سايه پناه مى‌برند، در حالى كه در دوزخ سايه‌اى جز سايه دودهاى آتش‌زا نيست.

 

امام صادق عليه السلام در حديثى مى‌فرمايند:

إِنّ نارَكُم هَذِه جُزءٌ مِن سَبعينَ جُزءاً مِن نارِ جَهَنّم وَلَولا أنّها أطفَئت بِالمَاءِ مَرّتينِ مَاانتَفَعتُم بِها وَإنّها لَتَدعُوا اللَّهَ أن لايُعيدها فيهَا (14) .

اين آتش شما [در دنيا] يك جزء از هفتاد جزء از آتش جهنم است و اگر دو بار اين آتش به وسيله آب خاموش نشده بود [از شدت حرارت‌شان‌] از آن بهره‌مند نتوانستيد شد. همانا آتش دنيا از خدا مى‌خواهد كه او را به جهنم باز نگرداند.

 

غذا و نوشيدنى دوزخيان‌

همچنين در آيات قرآن كريم به غذاها و نوشيدنى‌هاى مرگبار دوزخيان اشاره شده است مانند:

 

1- زقّوم‌

همانا درخت زقّوم، خوراك گنه‌كار است، مانند مس گداخته شده در شكم‌ها مى‌جوشد، همچون جوشيدن آب جوشان‌ (15) .

آيا اين [بهشت جاودان پر نعمت‌] براى پذيرايى بهتر است يا درخت زقّوم؟ ما آن را براى ستمكاران مايه شكنجه و عذاب قرار داده‌ايم. آن درختى است كه در قعر دوزخ مى‌رويد، شكوفه‌هايش مانند سرهاى شياطين [بسيار بدنما و زشت‌] است. پس اين منكران لجوج حتماً از آن مى‌خورند و شكم‌ها را از آن پر مى‌كنند (16) .

 

2- حميم و غسّاق‌

بى‌ترديد دوزخ كمين‌گاه است. جايگاه بازگشت براى سركشان و طاغيان است.

روزگارى دراز در آن بمانند. در آنجا نه [آب‌] خنكى مى‌چشند و نه آشاميدنى [باب طبع‌] مگر آب جوشان و چركاب و خونابه‌اى [از بدن دوزخيان‌] (17) .

 

3- غِسْلين‌

پس امروز او را در اينجا دوست مهربان و حمايت گرى نيست؛ و نه غذايى مگر چركاب و كثافات [ى از بدن اهل دوزخ!]. كه آن را جز خطاكاران نمى‌خورند (18) .

 

4- ضَريع‌

در آتشى سوزان درآيند. آنان را از چشمه‌اى بسيار داغ مى‌نوشانند؛ براى آنان طعامى جز خار خشك و زهرآگين وجود ندارد كه نه فربه مى‌كند و نه از گرسنگى بى‌نياز مى‌نمايد (19) .

 

5- صديد

و پيامبران [از خدا] درخواست گشايش و پيروزى كردند، و هر سركش منحرفى [از رسيدن به هدفش‌] نوميد شد. [سرانجام‌] پيش روى او دوزخ است، و او را از آبى چركين و متعفّن مى‌نوشانند!، آن را [به سختى و مشقّت‌] جرعه‌جرعه مى‌نوشد، [و به خواست خود حاضر به نوشيدن نيست، بلكه به زور و جبر در گلويش مى‌ريزند،] و [او] نمى‌تواند آن را به [آسانى‌] فرو برد، و مرگ از هر طرف به او رو مى‌كند، ولى نخواهد مُرد، و عذابى سخت و انبوه به دنبال اوست‌ (20) . (21)

______________________________

(1). <<اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ الْهُدَى وَالتُّقَى وَالْعَفَافَ وَالْغِنَى وَالْعَمَلَ بِمَا تُحِبُّ وَتَرْضَى اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ مِنْ قُوَّتِكَ لِضَعْفِنَا وَمِنْ غِنَاكَ لِفَقْرِنَا وَفَاقَتِنَا وَمِنْ حِلْمِكَ وَعِلْمِكَ لِجَهْلِنَا اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَأَعِنَّا عَلَى شُكْرِكَ وَذِكْرِكَ وَطَاعَتِكَ وَعِبَادَتِكَ بِرَحْمَتِكَ يَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِين>> . بحار الأنوار: 87/ 339، باب 9، حديث 53 <<يوم الخميس>> .

(2). <<وَإِذْ يَرْفَعُ إِبْرَاهِيمُ الْقَوَاعِدَ مِنَ الْبَيْتِ وَإِسْمَاعِيلُ رَبَّنَا تَقَبَّلْ مِنَّا إِنَّكَ أَنْتَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ* رَبَّنَا وَاجْعَلْنَا مُسْلِمَيْنِ لَكَ وَمِن ذُرِّيَّتِنَا أُمَّةً مُسْلِمَةً لَكَ وَأَرِنَا مَنَاسِكَنَا وَتُبْ عَلَيْنَا إِنَّكَ أَنْتَ التَّوَّابُ الرَّحِيمُ* رَبَّنَا وَابْعَثْ فِيهِمْ رَسُولًا مِنْهُمْ يَتْلُوا عَلَيْهِمْ آيَاتِكَ وَيُعَلِّمُهُمُ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَيُزَكِّيهِمْ إِنَّكَ أَنْتَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ>> . بقره (2): 127/ 129.

(3). ديوان اشعار <<فيض كاشانى>> : 1/ 599، غزل: 161.

(4). <<وَلَا عَلَى الَّذِينَ إِذَا مَا أَتَوْكَ لِتَحْمِلَهُمْ قُلْتَ لَاأَجِدُ مَاأَحْمِلُكُمْ عَلَيْهِ تَوَلَّوا وَأَعْيُنُهُمْ تَفِيضُ مِنَ الدَّمْعِ حَزَناً أَلَّا يَجِدُوا مَا يُنفِقُونَ>> . توبه (9): 92.

(5). المحاسن: 1/ 17، باب 10، حديث 48؛ بحار الأنوار: 66/ 391، باب 38، حديث 68.

(6). جامع الأخبار: 97، فصل 54؛ ميزان الحكمة: 2/ 536، باب البكاء، حديث 1830.

(7). الأمالى <<صدوق>> : 431، مجلس 66؛ ميزان الحكمة: 2/ 536، باب البكاء، حديث 1831.

(8). بحار الأنوار: 90/ 336، باب 19، حديث 30؛ ميزان الحكمة: 2/ 536، باب البكاء، حديث 1834.

(9). مكارم الأخلاق: 317، فى البكاء؛ ميزان الحكمة: 2/ 536، باب البكاء، حديث 1835.

(10). الكافى: 2/ 481، باب البكاء، حديث 1؛ بحار الأنوار: 90/ 331، باب 19، حديث 14؛ ميزان الحكمة: 2/ 538، باب البكاء، حديث 1841.

(11). مثنوى معنوى: 39، دفتر اول، كژ ماندن دهان آن مرد.

(12). معارج (70): 11- 14.

(13). مرسلات (77): 30- 33.

(14). نهج الفصاحة: 342.

(15). <<إِنَّ شَجَرَةَ الزَّقُّومِ* طَعَامُ الْأَثِيمِ* كَالْمُهْلِ يَغْلِي فِي الْبُطُونِ* كَغَلْيِ الْحَمِيمِ>> . دخان (44): 43- 46.

(16). <<أَذلِكَ خَيْرٌ نُّزُلًا أَمْ شَجَرَةُ الزَّقُّومِ* إِنَّا جَعَلْنَاهَا فِتْنَةً لِّلظَّالِمِينَ* إِنَّهَا شَجَرَةٌ تَخْرُجُ فِي أَصْلِ الْجَحِيمِ* طَلْعُهَا كَأَنَّهُ رُؤُوسُ الشَّيَاطِينِ* فَإِنَّهُمْ لَآكِلُونَ مِنْهَا فَمَالِؤُونَ مِنْهَا الْبُطُونَ>> . صافات (37): 62- 66.

(17). <<إِنَّ جَهَنَّمَ كَانَتْ مِرْصَاداً* لِلطَّاغِينَ مَآبَاً* لَابِثِينَ فِيهَا أَحْقَاباً* لَايَذُوقُونَ فِيهَا بَرْداً وَلَا شَرَاباً* إِلَّا حَمِيماً وَغَسَّاقاً>> . نبأ (78): 21- 25.

(18). <<فَلَيْسَ لَهُ الْيَوْمَ هَاهُنَا حَمِيمٌ* وَلَا طَعَامٌ إِلَّا مِنْ غِسْلِينٍ* لَايَأْكُلُهُ إِلَّا الْخَاطِئُونَ>> . حاقه (69): 35- 37.

(19). <<تَصْلَى‌ نَاراً حَامِيَةً* تُسْقَى‌ مِنْ عَيْنٍ آنِيَةٍ* لَيْسَ لَهُمْ طَعَامٌ إِلَّا مِن ضَرِيعٍ* لَا يُسْمِنُ وَلَا يُغْنِي مِن جُوعٍ>> . غاشيه (88): 4- 7.

(20). <<وَاسْتَفْتَحُوا وَخَابَ كُلُّ جَبَّارٍ عَنِيدٍ* مِن وَرآئِهِ جَهَنَّمُ وَيُسْقَى‌ مِن مَّاءٍ صَدِيدٍ* يَتَجَرَّعُهُ وَلَا يَكَادُ يُسِيغُهُ وَيَأْتِيهِ الْمَوْتُ مِن كُلِّ مَكَانٍ وَمَا هُوَ بِمَيِّتٍ وَمِن وَرآئِهِ عَذَابٌ غَلِيظٌ>> . ابراهيم (14): 15- 17.

(21)- برگرفته از پيام قرآن: 6/ 423.


منبع : پایگاه عرفان
  • ترجمه حضرت استاد حسین انصاریان
  • فرازی از دعای کمیل - ترجمه حضرت استاد حسین انصاریان
  • فرازی از دعای کمیل
  • اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی:

    آخرین مطالب


    بیشترین بازدید این مجموعه