امام صادق عليه السلام مىفرمايد:
خداوند دو ملك را مأمور زير و رو كردن شهرى فرمود، چون به آخر آن شهر رسيدند مردى را در حال دعا و زارى ديدند، يكى از آن دو ملك گفت: اين دعاكننده را تماشا كن، آن ديگرى گفت: من گوشم بدهكار به هيچ مسئلهاى نيست، براى من آنچه مهم است امر الهى است، آن ملك ديگر گفت: من دست به كارى نمىزنم تا از حضرت حق بپرسم، سپس عرضه داشت: خداوندا! فلان بندهات را در حال دعا و زارى ديدم، خطاب رسيد:
به آنچه شما را امر كردم عمل كنيد؛ زيرا او مردى است كه هيچ گاه در برابر معصيتكاران به خشم و غضب تغيير صورت نداد!
منبع : پایگاه عرفان