یکی از دوستان قدیمی و متدیّن بنده در یکی از خیابانهای شهر تهران مغازه پارچهفروشی داشت. از میدان قیام تا میدان گمرک مغازهای شهره به مشتری زیاده، و به همین دلیل درآمد خیلی خوبی داشت. بیشتر متدیّنان و افراد مذهبی بازار تهران به دلیل منصف بودن و کیفیّت خوب اجناس، از مغازۀ ایشان خرید میکردند.
ایشان در سن 85 سالگی فوت کرد. چند سال بعد نوۀ ایشان را در مسجد گوهرشاد مشهد دیدم. پس از احوالپرسی، راجع به آن مرحوم سوال کرده و گفتم: پدربزرگ شما برای ثروت و اموالش چه وصیّتی کرده است؟ او گفت: ایشان در زمان حیات خود به زندگی تمام فرزندانش رسیدگی کرد و به پدرم و عموهایم خانه و مغازه و سرمایه داد و اجازه نداد بعد از مُردنش کسی نیازمند به ارث باشد و اصلاً ارثی هم باقی نگذاشت. حتی خانهای که مادربزرگم در آن ساکن است و مغازهای که در اختیار یکی از عموهایم هست، جزء ورثۀ آن مرحوم نیست. زیرا بعد از مرگ پدربزرگم، شبی همه فرزندان و ورثۀ ایشان جمع شدند و درب صندوق مدارک و اسناد ایشان را بازکردند و برگۀ وصیتنامهای با این مضمون یافتند:
«بسم الله الرحمن الرحیم؛ من سپردهای نزد هیچ بانکی نداشته و هیچ پولی در خانه یا به دست شخصی ندادهام. از سی سال پیش تاکنون که وصیتنامهام را مینویسم، نزدیک حرم حضرت رضا(ع) نوَد یا صد باب [تردید از نقلکننده] خانه صدمتری ساختهام و وسایل آن را نیز مهیاکردهام و هرجا مطلع میشدم جوان متدینی میخواهد ازدواج کند، بدون اینکه خودش متوجّه شود، کار سامان دادن به زندگیش را به دوستی امین میسپردم، تا پس از ازدواج، خانه را در اختیار او قرار دهد و به دوست خود گفته بودم هرکسی از تو پرسید این خانه را چه کسی داده است؟ بگو خداوند مهربان! من ثروت پنجاه سالهام را به حسنه تبدیل کردهام و با خودم به سرای باقی میبرم.»
این عمل، احسان به نزدیکان و تفضّل و بخششِ بیمنّت به مردم است. چنانکه خداوند متعال میفرماید:
الَّذِينَ يُنْفِقُونَ أَمْوَالَهُمْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ ثُمَّ لَا يُتْبِعُونَ مَا أَنْفَقُوا مَنًّا وَلَا أَذًى لَهُمْ أَجْرُهُمْ عِنْدَ رَبِّهِمْ وَلَا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلَا هُمْ يَحْزَنُونَ[1]؛ «آنانکه اموالشان را در راه خدا انفاق میکنند آنگاه به دنبال انفاقشان نه منّتی [بر نیازمند] میگذارند، و نه کاری که سبب آزار و رنج اوست انجام میدهند، برای آنان نزد پروردگارشان پاداشی شایسته است، نه بیمی بر آنان است، و نه اندوهگین میشوند.»
---------------------------------------------------------------
[1]. بقره(2): 262.
برگرفته از کتاب اسلام دین آسان استاد انصاریان
منبع : پایگاه عرفان