من این مطلب را به یک واسطه و از یکی از شاگردان مرحوم آیتاللهالعظمی حائری نقل میکنم که بیست سال در درسش بود. او هم از دنیا رفته است، میگفت: من و همدرسیام حاجمیرزا حسین نائینی(هرچه از پای درس وی درآمد، مرجع تقلید شد. خیلی قوی بوده و خیلی نفس داشته است. یک افتخار مراجع دورهٔ قبل این بود که ما شاگرد نائینی بودهایم) از شاگردان زبده و نخبهٔ آیتاللهالعظمی سید محمد فشارکی بودیم. بهنظر ما دو تا که مجتهد بودیم و بهنظر مجتهدین نجف، ایشان اعلم علمای شیعه بود. امروز حاجمیرزا حسن شیرازی، صاحب فتوای تحریم تنباکو از دنیا رفته، جنازه به نجف آمده و دفن شده است؛ حالا باید یکی پرچم مرجعیت را بلند کند.
من و نائینی، دوتایی به در خانهٔ استاد رفتیم و در را زدیم، دم در آمد. ما در کوچه و ایشان هم در چهارچوب در بود، گفتیم: آقا ما را قبول دارید؟ گفت: بله. گفتیم: ما مجتهد هستیم؟ گفت: بله. گفت: ما دو تا آمدیم، قبل از اینکه چیزی بشود، به شما حکم شرعی بکنیم به اینکه شما اعلم علما هستید، از فردا کرسی ریاست بر ملت شیعه در جهان برای شماست. خوب است دیگر! صندلی خیلی شیرین است؛ خدا لعنتش کند که خیلیها را در طول تاریخ ملعون کرد، خیلیها را از رحمت خدا محروم کرد، خیلی از دیندارها را بیدین و خیلی از خدا پرستها را بتپرست کرد.
استاد نگاهی به ما دوتا کرد، ما حکم داده بودیم و شنیدن حکم واجب است؛ چشمش پر از اشک شد و گفت: من علمم را قبول دارم، نظر شما را هم مبنیبر اعلم علما بودن قبول دارم؛ اما من هنر مدیریت ندارم و قبول کردن این کرسی بر من حرام است. بعد این آیه را خواند و اشک ریخت، در را بست و داخل رفت: «تِلكَ الدّارُ الآخِرَةُ نَجعَلُها لِلَّذينَ لا يُريدونَ عُلُوًّا فِي الأَرضِ وَلا فَسادًا ۚ وَالعاقِبَةُ لِلمُتَّقينَ»(سورهٔ قصص، آیهٔ 83). این کرسی مرا دچار علو فرعونی و فساد میکند و من طاقت جهنم را ندارم، پی کارتان بروید!
این اولیای خدا هستند که خودشان، خدا و عوارض دنیایی را خیلی خوب میفهمند.
منبع : پایگاه عرفان