قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه

اطلاع آیت‌الله بروجردی از بدهکاری طلبه

یک طلبه در کوچه به خواهرزادۀ آیت‌الله العظمی بروجردی می‌گوید: به دایی‌ات بگو من حدود هزار تومان بدهکار هستم، مشکل دارم. گفت: می‌گویم و آمد خدمت آیت‌الله العظمی بروجردی رنج طلبه را انتقال داد. ایشان فرمودند: خودش را بردار پیش من بیاور، یعنی همیشه با ما زندگی کنید نه با من، اگر زندگیت با من است بدبخت هستی، با ما زندگی کنید.


گفت: او را پیش من بیاور چون آن هم ماست، من هم او هستم. طلبه را آورد خیلی با عاطفه و با محبت یک پولی را گذاشتند در پاکت و دادند به آن طلبه رفت. یکی دو روز بعد واسطه را دید و به گفت: دایی تو عرشی است، دایی تو ملکوتی است، دایی تو غرق در معنویت است. گفت: برای چه؟ گفت: من هشتصد و پنجاه و شش تومان بدهکار بودم نه هزار تومان، گفتم حدود هزار تومان اما ایشان هشتصد و پنجاه و شش تومان گذاشت در پاکت و به من داد، این معلوم می‌شود به یک جای دیگر وصل است

 

سخنرانی استاد در مسجد اعظم قم،سالگرد آیت الله بروجردی


منبع : پایگاه عرفان
اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی:

آخرین مطالب


بیشترین بازدید این مجموعه