فارسی
سه شنبه 15 آبان 1403 - الثلاثاء 2 جمادى الاول 1446
قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه



فراز 13 از دعای 13 ( حلّ مشکلات فقط بدست خداست )

فَمَنْ حَاوَلَ سَدَّ خَلَّتِهِ مِنْ عِنْدِكَ ، وَ رَامَ صَرْفَ الْفَقْرِ عَنْ نَفْسِهِ بِكَ فَقَدْ طَلَبَ حَاجَتَهُ فِي مَظَانِّهَا ، وَ أَتَى طَلِبَتَهُ مِنْ وَجْهِهَا .
پس کسی که‌ ترمیم کمبود و شکاف زندگی‌اش را از تو بخواهد و تغییر تهیدستی و فقرش را از تو درخواست کند، محقّقاً حاجتش را از جایگاه اصلی‌اش خواسته؛ و به دنبال درخواست و خواهشش، از راه صحیح و درستش آمده.

رجوع به خلق در وقت حاجت‌

اگر كسى بگويد خداوند متعال بناى زندگى را به صورتى پايه گذارى كرده كه تمام موجودات به خصوص انسان‌ها در تمام امور حيات و شؤون زندگى به يكديگر نياز و احتياج دارند و چاره‌اى جز رجوع به همديگر ندارند، علاوه بر اين در آيات قرآن و روايات بسيار مهم اسلامى تعاون به برّ و تقوا و رفع نياز نيازمندان و اداى حاجات مستمندان، دردمندان، فقيران، سؤال كنندگان امرى بسيار با ارزش و عملى فوق العاده پسنديده شمرده شده و بر اين كار اجر عظيم و مزد جزيل، از جانب حق مقرّر گشته، چگونه است كه امام معصوم و پيشواى محبوب، حضرت سجّاد (عليه السلام) رجوع به خلق را به وقت نياز و حاجت سبب حرمان و علّت فوت احسان از جانب حضرت حق دانسته است؟

پاسخ به اين پرسش اين است كه منظور حضرت در اين جملات نورانى روى‌گردانى از توحيد و توكّل و غفلت از خدا و بى توجهى به واقعيت‌هاى الهى و روى آوردن به بت‌هاى بى جان و جاندار و خلاصه شرك و كفر و طاغوت زدگى و فروش شخصيت به ستمكاران و ظالمان و عمله جنايات ارباب زر و زور و شهوت و فجور است.

وگرنه حاجت و گرفتارى خود را اگر انسان مؤمنى به اذن حضرت محبوب به بندگان مؤمن و مسلمانان باصفا و چهره‌هاى خوشرو و با كرامت و اهل عطا و بخشش بگويد هيچ منافاتى با توحيد و توكّل ندارد.

عرض حاجت به عباد صالح دوست به اذن دوست امرى است لازم و برآوردن‌ حاجت حاجتمند در صورت امكان امرى واجب است.

اگر در جامعه‌اى طاغوتى سبز شود و مركز قدرت و ثروت گردد و اعلام نمايد كه هر كس امور مرا اداره كند خواسته هايش را برآورده مى‌كنم و نيازش را برطرف مى‌نمايم، روى آوردن افراد به او عملى زشت و كارى ناروا و كمك به هدم اسلام و مسلمين و تعاون بر اثم و عدوان است.

امام صادق (عليه السلام) مى‌فرمايد:

اگر مردم به بنى اميه نمى‌پيوستند و اداره امور آنان را به دست نمى‌گرفتند و نياز و حاجت خود را با اتصال به آنان تأمين نمى‌كردند، اين همه بلا به سر اوليا و امامان نمى‌آمد و اسلام از اين همه ضربات سنگين آنان صدمه نمى‌خورد!!«1»

آرى، عرض حاجت و نياز در اين صورت به غير خدا عملى زشت وموجب حرمان و فوت احسان است، ولى جايى كه رجوع به خلق به اذن شرع مطهر انجام بگيرد، بدون اين كه رجوع كننده استقلالى براى رجوع شونده قائل باشد و بلكه رجوع شونده را واسطه فيض بين خود و خدا بداند و از آن بالاتر روا شدن حاجتش را از خدا و عنايت و لطف او ببيند و از واسطه غفلت داشته باشد عين توحيد و محض اخلاص است.


حاجت و قضاى آن در قرآن‌

آياتى از قرآن كه در باب حاجت است:

﴿وَأَنْفِقُوا مِنْ مَا رَزَقْنَاكُمْ مِنْ قَبْلِ أَنْ يَأْتِيَ أَحَدَكُمُ الْمَوْتُ فَيَقُولَ رَبِّ لَوْلَا أَخَّرْتَنِي إِلَىٰ أَجَلٍ قَرِيبٍ فَأَصَّدَّقَ وَأَكُنْ مِنَ الصَّالِحِينَ﴾«2»

و از آنچه روزى شما كرده‌ايم انفاق كنيد، پيش از آن كه يكى از شما را مرگ در رسد و بگويد: چرا مرا تا مدتى نزديك مهلت ندادى تا صدقه دهم و از شايستگان باشم؟!

﴿فَاتَّقُوا اللَّهَ مَا اسْتَطَعْتُمْ وَاسْمَعُوا وَأَطِيعُوا وَأَنْفِقُوا خَيْرًا لِأَنْفُسِكُمْ ۗ وَمَنْ يُوقَ شُحَّ نَفْسِهِ فَأُولَٰئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ﴾«3»

بنابراين به اندازه استطاعتى كه داريد از خدا پروا كنيد و [دعوت حق را] بشنويد و اطاعت نماييد و انفاق كنيد كه براى شما بهتر است؛ و كسانى كه خود را از بخل و حرص بازدارند آنان رستگارند.

﴿الَّذِينَ هُمْ عَلَىٰ صَلَاتِهِمْ دَائِمُونَ * وَالَّذِينَ فِي أَمْوَالِهِمْ حَقٌّ مَعْلُومٌ * لِلسَّائِلِ وَالْمَحْرُومِ﴾«4»

آنان كه همواره بر نمازشان مداوم و پايدارند* و آنان كه در اموالشان حقّى معلوم است* براى درخواست كننده [تهيدست‌] و محروم [از معيشت و ثروت]

﴿وَأَقِيمُوا الصَّلَاةَ وَآتُوا الزَّكَاةَ وَأَقْرِضُوا اللَّهَ قَرْضًا حَسَنًا ۚ وَمَا تُقَدِّمُوا لِأَنْفُسِكُمْ مِنْ خَيْرٍ تَجِدُوهُ عِنْدَ اللَّهِ هُوَ خَيْرًا وَأَعْظَمَ أَجْرًا﴾«5»

و نماز را برپا داريد و زكات بپردازيد و وام نيكو به خدا بدهيد؛ و آنچه را از عمل خير براى خود پيش مى‌فرستيد، آن را نزد خدا به بهترين صورت و بزرگترين پاداش خواهيد يافت.

﴿وَ يُطْعِمُونَ الطَّعامَ على‌ حُبِّهِ مِسْكيناً وَ يَتيماً وَ اسيراً* انَّما نُطْعِمُكُمْ لِوَجْهِ اللّهِ لانُريدُ مِنْكُمْ جَزاءً وَ لا شُكُوراً* إنّا نَخافُ مِنْ رَبِّنا يَوْماً عَبُوساً قَمْطَريراً* فَوَقاهُمُ اللّهُ شَرَّ ذلِكَ الْيَوْمِ وَ لَقّاهُمْ نَضْرَةً وَ سُرُوراً﴾«6»

و غذا را در عين دوست داشتنش، به مسكين و يتيم و اسير انفاق مى‌كنند.* [و مى‌گويند:] ما شما را فقط براى خشنودى خدا اطعام مى‌كنيم و انتظار هيچ پاداش و سپاسى را از شما نداريم.* ما از پروردگارمان در روزى كه روز عبوس و بسيار هولناكى است مى‌ترسيم.* پس خدا نگه‌دار آنان از آسيب و گزند آن روز است و شادابى و شادمانى به آنان عطا مى‌كند.

﴿كَلّا بَلْ لاتُكْرِمُونَ الْيَتيمَ* وَلَاتَحاضُّونَ عَلى‌ طَعامِ الْمِسْكينِ* وَ تَأْكُلُونَ التُراثَ اكْلًا لَمّاً* وَ تُحِبُّونَ الْمالَ حُبّاً جَمّاً﴾«7»

اين چنين نيست كه مى‌پنداريد، بلكه [زبونى، خوارى و دور شدن شما از رحمت خدا براى اين است كه‌] يتيم را گرامى نمى‌داريد* و يكديگر را بر طعام دادن به مستمند تشويق نمى‌كنيد* و ميراث خود را [با ميراث ديگران بى‌توجه به حلال وحرام بودنش‌] يك‌جا و كامل مى‌خوريد* وثروت را بسيار دوست داريد.

﴿فَأَمَّا مَنْ أَعْطَىٰ وَاتَّقَىٰ * وَصَدَّقَ بِالْحُسْنَىٰ * فَسَنُيَسِّرُهُ لِلْيُسْرَىٰ * وَأَمَّا مَنْ بَخِلَ وَاسْتَغْنَىٰ * وَكَذَّبَ بِالْحُسْنَىٰ * فَسَنُيَسِّرُهُ لِلْعُسْرَىٰ * وَمَا يُغْنِي عَنْهُ مَالُهُ إِذَا تَرَدَّىٰ‌﴾«8»

اما كسى كه [ثروتش را در راه خدا] انفاق كرد و پرهيزكارى پيشه ساخت* و وعده نيكوتر را [كه وعده خدا نسبت به پاداش انفاق و پرهيزكارى است‌] باور كرد؛* پس به زودى او را براى راه آسانى [كه انجام همه اعمال نيك به توفيق خداست‌] آماده مى‌كنيم* و اما كسى كه [از انفاق ثروت‌] بخل ورزيد و خود را بى‌نياز نشان داد* و وعده نيكوتر را تكذيب كرد،* پس او را براى راه سخت و دشوارى [كه سلب هرگونه توفيق از اوست‌] آماده مى‌كنيم،* و هنگامى كه [به چاه هلاكت و گودال گور] سقوط كند ثروتش [چيزى از عذاب خدا] را از او دفع نمى‌كند.

﴿فَامَّا اليَتيمَ فَلَا تَقْهَرْ* وَ امَّا السّائِلَ فَلا تَنْهَرْ﴾«9»

و اما [به شكرانه اين همه نعمت‌] يتيم را خوار و رانده مكن* و تهيدست حاجت خواه را [به بانگ زدن‌] از خود مران.

در هر صورت از آيات خدا استفاده مى‌شود كه رفع نياز نيازمندان و حاجت حاجتمندان و مسكنت مسكينان و فقر فقيران و سؤال سائلان و درد دردمندان، به وقت رجوعشان به انسان كه اين رجوع هيچ مانع شرعى و فقهى ندارد، امرى واجب و از اعظم عبادات و وسيله قرب عبد به حضرت مولا و باعث سعادت دنيا و آخرت و نجات از عذاب الهى است و بخل ورزيدن در اين زمينه‌ها بسيار زشت و عملى نكوهيده و برابر صريح آيات قرآن مورّث عذاب و آتش غضب الهى است.

﴿وَالَّذِينَ يَكْنِزُونَ الذَّهَبَ وَالْفِضَّةَ وَلَا يُنْفِقُونَهَا فِي سَبِيلِ اللَّهِ فَبَشِّرْهُمْ بِعَذَابٍ أَلِيمٍ * يَوْمَ يُحْمَىٰ عَلَيْهَا فِي نَارِ جَهَنَّمَ فَتُكْوَىٰ بِهَا جِبَاهُهُمْ وَجُنُوبُهُمْ وَظُهُورُهُمْ ۖ هَٰذَا مَا كَنَزْتُمْ لِأَنْفُسِكُمْ فَذُوقُوا مَا كُنْتُمْ تَكْنِزُونَ﴾«10»

و كسانى را كه طلا و نقره مى‌اندوزند و آن را در راه خدا هزينه نمى‌كنند، به عذاب دردناكى مژده ده.* روزى كه آن اندوخته‌ها را در آتش دوزخ به‌ شدّت گرما دهند و پيشانى و پهلو و پشتشان را به آن داغ كنند [و به آنان نهيب زنند] اين است ثروتى كه براى خود اندوختيد، پس كيفر زراندوزى خود را بچشيد.

﴿وَلَا يَحْسَبَنَّ الَّذِينَ يَبْخَلُونَ بِمَا آتَاهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ هُوَ خَيْرًا لَهُمْ ۖ بَلْ هُوَ شَرٌّ لَهُمْ ۖ سَيُطَوَّقُونَ مَا بَخِلُوا بِهِ يَوْمَ الْقِيَامَةِ ۗ وَلِلَّهِ مِيرَاثُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ ۗ وَاللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِيرٌ﴾«11»

و كسانى كه خدا به آنچه از فضلش به آنان داده بخل مى‌ورزند، گمان نكنند كه آن بخل به سود آنان است، بلكه آن بخل به زيانشان خواهد بود. به زودى آنچه به آن بخل ورزيدند در روز قيامت طوق گردنشان مى‌شود. و ميراث آسمان‌ها و زمين فقط در سيطره مالكيّت خداست، و خدا به آنچه انجام مى‌دهيد، آگاه است.

جود و سخاوت و مروّت و جوانمردى و دلسوزى به حال مردم و رسيدگى به وضع ناتوانان و كرم و كرامت از اخلاق انبيا و پاكان و عباد صالح و اولياى الهى است.


جود و گشاده‌رويى در روايات‌

امام على (عليه السلام) در اين باره مى‌فرمايد:

سادَةُ النّاسِ فِى الدُّنْيا الْاسْخِياءُ وَ فِى الْآخِرَةِ الْاتْقِياءُ.«12»

آقا و بزرگ مردم در دنيا سخاوتمندان و در آخرت پرهيزكارانند.

امام صادق (عليه السلام) فرمود:

انَّ اللّهَ تَبارَكَ وَ تَعالى‌ رَضِىَ لَكُمُ الْاسْلامَ ديناً، فَاحْسِنُوا صُحْبَتَهُ بِالسَّخاءِ وَ حُسْنِ الْخُلْقِ.«13»

به حقيقت كه خداوند متعال اسلام را براى شما به عنوان دين رضايت داده، شما بيائيد دين خود را با سخاوت و حسن خلق نيكو بداريد.

امام صادق (عليه السلام) فرمود:

خِيارُكُمْ سُمَحاؤُكُمْ، وَ شِرارُكُمْ بُخَلاؤُكُمْ وَ مِنْ صالِحِ الْاعْمالِ الْبِرُّ بِالْاخْوانِ وَ السَّعْىُ فى حَوائِجِهِمْ وَ فى ذلِكَ مَرْغَمَةٌ لِلْشِّيْطانِ، وَ تَزَحْزُحٌ عَنِ النِّيرانِ، وَ دُخُولُ الْجِنان.«14»

بهترين شما سخاوتمندان و بدترينتان بخيلانند، از اعمال صالحه، نيكى به برادران و كوشش در رفع نياز آنان است كه اين كوشش دماغ شيطان را به خاك مى‌مالد و شما را از آتش جهنّم دور و سبب ورود به بهشت است.

امام صادق (عليه السلام) بعد از اين جملات به جميل فرمودند:

اى جميل! اين حديث را به ياران شريف خود برسان، جميل به حضرت عرضه داشت: فدايت شوم ياران شريفم كيانند؟ فرمود: آنان كه نسبت به برادران دينى خود نيكوكارند چه در سختى و چه در راحت، سپس فرمود: اى جميل! براى آن كس كه از ثروت و مال بهره دارد، رسيدگى به محتاجان كار ساده و آسانى است.

خداوند متعال از آنان كه به وقت ندارى خود، به ديگران رسيدگى مى‌كنند تعريف فرمود:

﴿وَ يُؤْثِرُونَ عَلى‌ انْفُسِهِمْ وَ لَوْ كانَ بِهِمْ خَصاصَةٌ وَ مَنْ يُوقَ شُحَّ نَفْسِهِ فَاولئكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ﴾«15»

و آنان را برخود ترجيح مى‌دهند گرچه خودشان را نياز شديدى [به مال و متاع‌] باشد. و كسانى را كه از بخل و حرصشان بازداشته‌اند، اينان همان رستگارانند.

حضرت باقر (عليه السلام) از پدران بزرگوارش از رسول خدا (صلى الله عليه و آله) روايت مى‌فرمايد كه حضرت حق فرمود:

الْمَعْرُوفُ هَدِيَّةٌ مِنّى‌ الى عَبْدِىَ الْمُؤْمِنِ، فَانْ قَبِلَها مِنّى فَبِرَحْمَةٍ مِنّى، فَانْ رَدَّها فَبِذَنْبِهِ حُرِمَها وَ مِنْهُ لا مِنّى. وَ ايُّما عَبدٍ خَلَقْتُهُ فَهَدَيْتُهُ الَى الْايمانِ وَ حَسَّنْتُ خُلْقَهُ وَ لَمْ ابْتَلْهُ بِالْبُخْلِ فَانّى اريدُ بِهِ خَيْراً.«16»

نيكى، هديه‌اى از جانب من به سوى بنده مؤمن است اگر بپذيرد به سبب رحمت من پذيرفته اگر قبول ننمايد به خاطر گناهش آن را نپذيرفته و اين محروميت از جانب خود اوست نه من و من هر بنده‌اى را خلق كنم و او را به سوى ايمان هدايت نمايم و اخلاقش را نيكو گردانم و وى را از بخل حفظ كنم، به حقيقت كه براى او خير خواسته‌ام.

رسول خدا (صلى الله عليه و آله) فرمود:

السَّخاءُ شَجَرَةٌ اصْلُها فِى الْجَنَّةِ وَ هِىَ مُطِلَّةٌ عَلَى الدُّنْيا، مَنْ تَعَلَّقَ بِغُصْنٍ مِنْهَا اجْتَرَّهُ الَى الجَنَّةِ.«17»

سخا درختى است كه ريشه آن در بهشت است و اين درخت تا دنيا كشيده شده، هر كس به شاخه‌اى از آن چنگ بزند، او را به بهشت خواهد كشيد.

امير المؤمنين (عليه السلام) به فرزندش حضرت حسن (عليه السلام) فرمود:

يا بُنَىَّ مَا السَّماحَةُ؟ قالَ: الْبَذْلُ فِى الْعُسْرِ وَ الْيُسْرِ.«18»

پسرم گذشت و بلند نظرى چيست؟ عرضه داشت: بخشش مال به تهيدستان در تنگ دستى و دارايى.

در هر صورت حرص ورزى براى جمع مال و اندوختن ثروت و بخل داشتن همه و همه بر اساس آيات قرآن و روايات مورّث عذاب دردناك و باعث شقاوت و تيره بختى و علّت خشم و غضب الهى است و جود و سخا و كرم و كرامت و گشاده‌رويى و توجه به فقيران و محتاجان و رفع نياز دردمندان و پاسخگويى به سؤال سائلان، باعث خشنودى و رضاى حق و عامل نجات انسان در دنيا و آخرت و مورّث ورود به بهشت عنبر سرشت است.

دورى گزيدن از محتاجان و در به روى آنان بستن و خود را از دسترس آنان ممنوع كردن و نسبت به آنان روى ترش نمودن و خلاصه طرد و ردّ و منع آنان عملى بسيار زشت و كارى فوق العاده قبيح و ايجاد حرمان در وجود خويش از رحمت و احسان الهى است.


داستانى عجيب از ثروتمند و فقير

امام صادق (عليه السلام) مى‌فرمايد:

مردى ثروتمند، پاكيزه لباس، كنار پيامبر (صلى الله عليه و آله) قرار گرفت، در آن حال انسانى تهيدست و چرك لباس به محضر آن حضرت آمد، ثروتمند لباس خود را جمع كرد و از خود مواظبت نمود!

پيامبر (صلى الله عليه و آله) فرمود: ترسيدى از فقر او چيزى به تو برسد؟ عرضه داشت: نه، فرمود: ترسيدى از ثروتت به او منتقل شود؟ گفت: نه، فرمود: ترسيدى لباست آلوده گردد؟ عرضه داشت: نه، فرمود: پس اين چه كارى بود از تو سر زد؟ عرض كرد: يا رسول اللَّه! نفس امّاره‌اى كه هنوز حاكم بر من است بدى را نزدم خوبى و خوبى را بدى جلوه مى‌دهد، من نصف ثروتم را به اين فقير بخشيدم.

حضرت به آن تهيدست فرمود: مى‌پذيرى؟ عرضه داشت: نه، فرمود: چرا؟

گفت: مى‌ترسم من هم به آنچه او مبتلاست مبتلا شوم.«19»

اى دل ارخواهى كه جا در بزم آن سلطان كنى‌

بايد اول كاخ حرص و آز را ويران كنى‌

پشت پا زن بر جهان و كار او مردانه وار

مشكلات عشق اگر خواهى به خود آسان كنى‌

زير زين آور براق عشق كثرت سوز را

در فضاى لامكان خواهى اگر جولان كنى‌

نفس شيطانست از شيطان نفس ايمن مباش‌

قرب حق جوئى چو خود را دور از اين شيطان كنى‌

بى من و ما در مناى عشق چون محرم شوى‌

بايد اول نفس كافر كيش را قربان كنى‌

بايد اول كام و لب شوئى ز آب سلسبيل‌

گر هما خواهى كه مدح شاه جم دربان كنى‌

آفتاب آسمان دين امير المؤمنين‌

آن كه عالم را به مدح او بهارستان كنى‌

مهر او جو تا منور آسمان جان شود

مدح او گو تا معطر گلشن ايمان كنى‌

شعله نيران گلستان بر تو گردد چون خليل‌

باولايش جا اگر در شعله نيران كنى‌


توجه به فقرا در روايات‌

حضرت موسى بن جعفر از پدرانش (عليهم السلام) از رسول خدا (صلى الله عليه و آله) روايت فرموده است:

لاتَسْتَخِفُّوا بِفُقَراءِ شَيْعَةِ عَلِىٍّ وَ عِتْرَتِهِ مِنْ بَعْدِهِ، فَانَّ الرَّجُلَ مِنْهُمْ لَيَشْفَعُ فى مِثْلِ رَبيعَةَ وَ مُضَرَ.«20»

فقراى شيعه على و امامان بعد از او را سبك مشماريد كه يكى از آنها به اندازه جمعيت دو قبيله ربيعه و مضر را در قيامت شفاعت مى‌نمايد.

در آنچه كه رسول خدا (صلى الله عليه و آله) از آن نهى فرموده، آمده است:

الا وَ مَنِ اسْتَخَفَّ بِفَقيرٍ مُسْلِمٍ فَقَدِ اسْتَخَفَّ بِحَقِّ اللّهِ، وَ اللّهُ يَسْتَخِفُّ بِهِ يَوْمَ الْقِيامَةِ الّا انْ يَتُوبَ.

وَ قالَ (صلى الله عليه و آله): مَنْ اكْرَمَ فَقيراً مُسْلِماً لَقِىَ اللّهَ يَوْمَ الْقِيامَةِ وَ هُوَ عَنْهُ راضٍ.«21»

بدانيد هر كس فقير مسلمانى را سبك شمارد، به حقيقت كه حق خدا را سبك شمرده است و خداوند او را در قيامت سبك انگارد، مگر توبه كند.

و نيز حضرت فرمود: هر كس تهيدست مسلمانى را گرامى بدارد، خدا را در قيامت ملاقات مى‌كند در حالى كه از او خشنود است.

حضرت رضا (عليه السلام) فرمود:

مَنْ لَقِىَ فَقيراً مُسْلِماً فَسَلَّمَ عَلَيْهِ خِلافَ سَلامِهِ عَلَى الْغَنِىِّ لَقِىَ اللّهَ عَزَّوَجَلَّ يَوْمَ الْقِيامَةِ وَ هُوَ عَلَيْهِ غَضْبانٌ.«22»

هر كس فقير مسلمانى را ببيند و به او سلام كند ولى سلامش به فقير مانند سلام به غير فقير نباشد خدا را در قيامت در حال غضب برخود ملاقات مى‌كند.

امير المؤمنين (عليه السلام) به وقت وفات به حضرت مجتبى (عليه السلام) فرمود:

اوصيكَ بِحُبِّ الْمَساكينِ وَ مُجالَسَتِهِمْ.«23»

حسن جان! تو را وصيت مى‌كنم به عشق ورزيدن به از كار افتادگان و محتاجان و معاشرت و نشستن با آنان.

و آن حضرت فرمود:

لاتُحَقِّرُوا ضُعَفاءَ اخْوانِكُمْ، فَانَّهُ مَنِ احْتَقَرَمُؤْمِناً لَمْ يَجْمَعِ اللّهُ عَزَّوَجَلَّ بَيْنَهُما فِى الجَنَّةِ الّا انْ يَتُوبَ.«24»

برادران دينى خود را كه از نظر مالى ضعيف هستند كوچك مشماريد، به حقيقت كه هر كس مؤمنى را كوچك بشمارد، خداوند در بهشت بين او و مؤمن كوچك شمرده فاصله اندازد مگر اين كه توبه كند.

حضرت رضا از پدرانش (عليهم السلام) از رسول خدا (صلى الله عليه و آله) روايت مى‌كند:

مَنِ اسْتَذَلَّ مُؤْمِناً اوْ مُؤْمِنَةً اوْ حَقَّرَهُ لِفَقْرِهِ اوْ قِلَّةِ ذاتِ يَدِهِ شَهَرَهُ اللّهُ تَعالى‌ يَوْمَ الْقِيامَةِ ثُمَّ يَفْضَحُهُ.«25»

هر كس مرد مؤمن يا زن با ايمانى را خوار كند، يا به خاطر فقر و نداريش او را كوچك بشمارد، خداوند متعال وى را در قيامت شهره مردم نموده و او را رسوا كند.

پيامبر خدا (صلى الله عليه و آله) فرمود:

ابْوابُ الْجَنَّةِ مُفَتَّحَةٌ عَلَى الْفُقَراءِ، وَ الرَّحْمَةُ نازِلَةٌ عَلَى الرُّحَماءِ، وَ اللّهُ راضٍ عِنَ الْاسْخِياءِ.«26»

درهاى بهشت به روى محتاجان باز است و رحمت خدا متوجه اهل مهر و محبت است و خداوند از مردم باسخاوت راضى و خشنود است.

لقمان به فرزندش گفت:

يا بُنَىَّ لاتَحْقِرَنَّ احَداً بِخُلْقانِ ثِيابِهِ، فَانَّ رَبَّكَ وَرَبَّهُ واحِدٌ.«27»

اى پسرم! كسى را به كهنه بودن لباسش كوچك و حقير مشمار، به حقيقت كه خداى تو و او يكى است.

ابراهيم (عليه السلام) از حضرت حق پرسيد:

يا رَبِّ مَنْ اطْعَمَ جائِعاً فَما جَزاؤُهُ؟ قال: جَزاؤُهُ الْغُفْرانُ وَ انْ كانَ ذُنُوبُهُ يَمْلَأُ ما بَيْنَ السَّماءِ وَ الْارْضِ.«28»

اى پروردگار من! جزاى كسى كه گرسنه‌اى را سير كند چيست؟ فرمود:آمرزش گناه گرچه گناهش بين آسمان و زمين را پر كند.

رسول خدا (صلى الله عليه و آله) فرمود:

سائِلُوا الْعُلَماءَ، وَ خاطِبُوا الْحُكَماءَ، وَ جالِسُوا الْفُقَراءَ.«29»

دانشمندان را مورد پرسش قرار دهيد، با حكيمان گفتگو كنيد و با تهيدستان مجالست نماييد.

خداوند به حضرت داود (عليه السلام) خطاب كرد:

بنده‌اى از بندگانم در قيامت با يك حسنه بر من وارد مى‌شود و من به خاطر آن حسنه، حكم مى‌كنم او را وارد بهشت كنند. داود عرضه داشت: خدايا! آن حسنه چيست؟ خطاب رسيد: به قدر يك خرما يا نصف خرما شادى بر مؤمنى وارد كند، داوود عرضه داشت: الهى آن كس كه تو را شناخت، حق است كه از حضرتت قطع اميد نكند!«30»

گرچه رويت نديده‌ايم اى دوست‌

وصف حسنت شنيده‌ايم اى دوست‌

گفته بودى كه ما از آن توايم‌

اثرى زان نديده‌ايم اى دوست‌

سال‌ها بر اميد صافى وصل‌

درد هجران چشيده‌ايم اى دوست‌

آخرى كرده‌ايم كار جهان‌

كاول از سر بريده‌ايم اى دوست‌

ما چون مرغان به بال همّت و جهد

در هوايت پريده‌ايم اى دوست‌

در جهان برگزيده همه‌ايم‌

تا تو را برگزيده‌ايم اى دوست‌

هر كسى دربلا گرفتار است‌

ما به نعمت رسيده‌ايم اى دوست‌

به زرت چون عماد نفروشيم‌

كه به جانت خريده‌ايم اى دوست‌

(عماد فقيه كرمانى)
رجوع نيازمند به مؤمن كريم هيچ گونه مانع شرعى ندارد و قضاى حاجت او به وسيله مؤمن امرى است واجب و لازم و مورّث ثواب و جزاى الهى و طرد كردن و حقير شمردنش، گناهى بزرگ و موجب عذاب الهى است.

رجوعى كه باعث حرمان از رحمت و احسان حضرت حق است، رجوع به طاغوت و رجوع به مشرك و كافر است، آن رجوعى كه باعث ذلّت اسلام و مسلمين و موجب رشد و تقويت مخالفان خدا است.

______________________________

(1)- الكافى: 5/ 106، حديث 4؛ تهذيب الاحكام: 6/ 331، باب 93، حديث 41.

(2)- منافقون (63): 10.

(3)- تغابن (64): 16.

(4)- معارج (70): 23- 25.

(5)- مزّمّل (73): 20.

(6)- انسان (76): 8- 11.

(7)- فجر (89): 17- 20.

(8)- ليل (92): 5- 11.

(9)- ضحى (93): 9- 10.

(10)- توبه (9): 34- 35.

(11)- آل عمران (3): 180.

(12)- بحار الأنوار: 68/ 350، باب 87، حديث 1؛ غرر الحكم: 379، حديث 8557.

(13)- الكافى: 2/ 56، حديث 4؛ وسائل الشيعة: 12/ 154، باب 104، حديث 15932.

(14)- وسائل الشيعة: 9/ 429، باب 28، حديث 12408؛ الأمالى، شيخ طوسى: 68، حديث 98.

(15)- حشر (59): 9.

(16)- بحار الأنوار: 68/ 351، باب 87، حديث 4؛ الأمالى، شيخ طوسى: 24، حديث 29.

(17)- بحار الأنوار: 68/ 353، باب 87، حديث 13؛ وسائل الشيعة: 9/ 19، باب 2، حديث 11414، با كمى اختلاف.

(18)- بحار الأنوار: 68/ 353، باب 87، حديث 14؛ الكافى: 4/ 41، حديث 11.

(19)- الكافى: 2/ 262، حديث 11؛ بحار الأنوار: 69/ 13، باب 94، حديث 13.

(20)- بحار الأنوار: 8/ 59، باب 21، حديث 80؛ الأمالى، شيخ صدوق: 307.

(21)- بحار الأنوار: 73/ 332، باب 67، ذيل حديث 1؛ الأمالى، شيخ صدوق: 429.

(22)- بحار الأنوار: 69/ 38، باب 94، حديث 31؛ وسائل الشيعة: 12/ 64، باب 36، حديث 15653.

(23)- بحار الأنوار: 69/ 41، باب 94، حديث 43.

(24)- بحار الأنوار: 69/ 42، باب 94، حديث 45؛ تحف العقول: 104.

(25)- بحار الأنوار: 69/ 44، باب 94، حديث 52؛ وسائل الشيعة: 12/ 267، باب 146، حديث 16271.

(26)- بحار الأنوار: 69/ 46، باب 94، ذيل حديث 57؛ روضة الواعظين: 2/ 454.

(27)- بحار الأنوار: 69/ 47، باب 94، ذيل حديث 57؛ روضة الواعظين: 2/ 455.

(28)- بحار الأنوار: 69/ 47، باب 94، ذيل حديث 58؛ جامع الاخبار: 109.

(29)- بحار الأنوار: 74/ 146، باب 7، حديث 40؛ تحف العقول: 41.

(30)- الكافى: 2/ 189، حديث 5؛ وسائل الشيعة: 16/ 351، باب 24، حديث 21739.


انتخاب شرح:
- حسین انصاریان - محمد رضا آشتیاني - محمد جعفر امامی - حسن ممدوحی کرمانشاهی - محمد بن سلیمان تنکابنی - محمد علي مدرسی چهاردهی - بدیع الزمان قهپائی - سید عليخان حسينی حسنی مدنی شيرازی - سید علیخان حسينی حسنی مدنی شيرازی - سید محمد باقر حسينی (داماد) - سید محمد باقر موسوی حسينی شيرازی - سید محمد حسین فضل الله - سید محمد شيرازی - سید نعمة الله جزائری - عباس علی موسوی - محمد جواد مغنیه - محمد دارابی - نبیل شعبان
پر بازدید ترین مطالب سال
پر بازدید ترین مطالب ماه
پر بازدید ترین مطالب روز



گزارش خطا  

^