«وَ كَانَ مِنْ دُعَائِهِ عَلَيْهِ السَّلَامُ فِي يَوْمِ عَرَفَةَ»
مقدمه
«اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَ الِهِ، وَ كُنْ لِدُعائى مُجيباً، وَ مِنْ نِدائى قَريباً، وَ لِتَضَرُّعى راحِماً، وَ لِصَوْتى سامِعاً» (بخشى از دعاى سيزدهم صحيفه سجّاديه.).
تعريف دعا و فضيلت آن
دعا عبارت است از: «درخواست از كسى كه قدرتش بىپايان و هر امرى براى او آسان است، جهت فراهم شدن اسباب و عواملى كه از دايره قدرت انسان خارج مىباشد». اين درخواست تنها نبايد از زبان صادر شده، بلكه تمامى ذرّات وجود انسان و اعضا و جوارح او بر اين خواسته اذعان داشته، زبان نماينده و ترجمان آنها، در بيان مطلب است.
نياز انسان به دعا و مناجات با پروردگار و ابتهال و نيايش با او، امرى بديهى است. چرا كه به حكم فطرت، ميل به دعا همانند گرايش به پرستش، در نهاد انسان به وديعه گذارده شده و با سرشت او عجين است. چون انسان خواستارِ كسى است كه در هنگام فقر و نياز، درماندگى و بيچارگى، و اضطرار و سختى به او تكيه زده، او را صدا كند و به او استغاثه نمايد.
خداوند متعال در قرآن كريم مىفرمايد: (اُدْعُوني اَسْتَجِبْ لَكُم): «بخوانيد مرا تا استجابت كنم شما را». (غافر/ 60.) و نيز در آيه 182 سوره بقره فرموده است: (وَ إِذَا سَأَلَكَ عِبادِي عَنِّي فَإِنِّي قَرِيبٌ أُجِيبُ دَعْوَةَ الدَّاعِ إِذا دَعانِ): «و آن زمان كه بندگانم، از تو درباره من بپرسند، پس (بگو) در حقيقت من نزديكم، دعاى دعاكننده را به هنگامى كه (مرا) مىخواند، پاسخ مىگويم».
با چنين نويد و بشارتى از سوى خداى سبحان به اجابت دعا و نيز با توجّه به فطرى بودن اين گرايش، بنده با دعا و تضرّع به درگاه ربّوبى، آرامش خاطر و آسايش روح يافته، رفته رفته يأس و نااميدى به اميد تبديل مىشود و ضميرِ خسته او، با اميد به اجابت، جانى تازه مىگيرد. با دعا، ارتباط و اتّصال بنده با پروردگارش محكم شده، خود را در پيشگاه او مىبيند، پس با او نجوا و درددل مىكند، از او كمك مىخواهد و به درگاهش مىگريد، در حالى كه خدايش را بخشاينده و عطاكننده مىداند.
شرايط كمالِ دعا
راز و نياز با خداوند تعالى، شرايطى دارد كه در قرآن كريم و نيز در احاديث و روايات ائمه معصومين (عليهم السلام) به آن اشاره شده است:
يكى از شرايط اساسى كه براى مناجات با پروردگار لازم است، «خلوص در دعا و حضور قلب» است. حضور قلب در دعا، قلب و روحِ نيايش است. لذا دعايى كه با تمركز، طمأنينه و حضور قلب همراه باشد، ديده را گريان ساخته و حالِ مناجات حاصل مىكند. اين چنين دعايست كه قابليت بالا رفتن و ورود به درگاه الهى را دارا مىباشد.
بعضى «زمانها و اوقاتِ شريف»، در تأثير دعا و سرعت بخشيدن به اجابت آن، مفيد و مؤثّراند. در قرآن كريم به اين مطلب آنگاه كه فرزندان حضرت يعقوب (عليه السلام) از او خواستند تا براى آنان طلبِ آمرزش كند، و وى دعا در حقّ آنها را به وقتى مناسب موكول كرد، اشاره شده است. (يوسف/ 98.) در روايات نيز برخى زمانها (از جمله سحرگاه، زمان بارش باران، هنگام قرائت قرآن و...) موجب اجابت دعاىِ بندهْ معرّفى شده است. از روزهايى كه بسيار سفارش به دعا راز و نياز شده روز عرفه و حتى اگر انجام مستحبات ديگر (مانند روزه گرفتن) مانع خواندن دعا مىشود بايد آن مستحبات ترك شده به راز و نياز پرداخته شود.
از ديگر شرايط كمال دعا، «توجه به مكان» است. بعضى از اماكن مقدّس، در جلب عنايت و توجه حضرت ربّوبى به هنگام مناجات و درخواست از او بسيار تأثير گذارند. از جمله مكانهايى كه جهت استجابت دعا، شرافت و قداست خاصى دارند، مىتوان به حرم مكّه و خانه كعبه، سرزمين عرفات، جوارِ مرقد مطهّرِ حضرت سيّدالشهدا (عليه السلام) و نيز مساجد، اشاره كرد.
ذكر «صلوات و درود و تحيّت بر رسول مكرّم اسلام صلى الله عليه وآله و خاندان پاك و تابناك آن حضرت (عليهم السلام)»، در هنگام گفتگو و نيايش با خداوند سبحان، موجب قبولى درخواست و دعاى بندگان است. همچنانكه پيامبر اكرم صلى الله عليه وآله فرمودهاند: «صَلاتكُم عليَّ اجابةً لِدعاكُم و زكاة لأَعمالِكُم»: «سلام و درود شما بر من، موجب قبولى و اجابت دعاهاى شما و سبب پاكى و رشدِ اعمالتان مىشود». (بحارالانوار 54 /94.) حضرت زين العابدين امام سجّاد (عليه السلام) نيز در صحيفه مباركه سجّاديه، غالباً قبل از هر دعا و نيز پس از آن را، به زيور صلوات بر پيامبر صلى الله عليه وآله و خاندان پاك و مكرّم ايشان (عليهم السلام)، آراستهاند.
موانع استجابت دعا
مىدانيم كه در روايات و احاديث بسيارى به صله رحم و ديدار با خويشانْ توصيه و ترك اين عملِ پسنديده، نكوهش شده. از جمله عواملى كه باعث عدم استجابت دعا مىشود، «ترك صله رحم» است. زمانى كه انسان از رفت و آمد و ديدارِ پدر و مادر و نيز مراوده با اقوام و خويشان خوددارى نموده، از آنان گوشه عزلت گزيند، انتظار اجابت خواسته خود از خداوند، توقع بىجا و بىمورديست.
از ديگر مواردى كه باعث مىشود به درخواستِ فرد، ترتيب اثر داده نشود، «انباشتن شكم با لقمه حرام» است. آنچه از روايات و احاديث استفاده مىشود، آن است كه رِزق حرام كه از منفعت، مال و كارِ حرام حاصل مىشود، زندگى دنيوى و اخروى انسان را تباه كرده، دعاهاى او به درجه اجابت نائل نمىشود. كسانى كه از غذاهاى حلال و طيّب، تناول نمىكنند و مالِ حرام مىاندوزند، يا مال يتيم و فقير را به ناحق مىخورند، نه تنها دعايشان مستجاب نمىشود، بلكه در شكم خود آتش فروبردهاند.
اقسام دعا
يك قسم از دعا، آن است كه براى «رفع حوائج مادّى و دنيوى» باشد. كه انسان براى رهايى از گرفتارىهايى كه در دنيا در بندِ آنها اسير شده، دعا مىكند و رفع بلا و استجابت خواستههايش را از خداوند يكتا مىطلبد. شايد ذكر اين مطلب خالى از فايده نباشد كه بيشترِ دعاهاى عامه مردم، از اين قِسم و با در نظر داشتن حوائج مادّى، جسمى و دنيايى است.
قِسم ديگر دعا، براى «برآورده شدنِ درخواستها و نيازهاى معنوى و امور متعالى و معرفتى» است. اين دعا با آنچنان لذّتى همراه است كه شخص احساس مىكند درخواستش، همراه با دعا اجابت شده. به عبارت بهتر اجابت دعايش، با دعا همزمان است. در اين نوع از دعا، انسان تلاش مىكند، چيزى نگويد و نخواهد، جز آنچه او را به پروردگارش نزديك كرده و ارتباطِ بين او با خالقش را مستحكمتر مىسازد.
مناجات با پروردگار، قِسم ديگرى نيز دارد كه متضمنِ «اقرار و اعتراف به گناهان و معاصى و طلب غفران و بخشايش از ايزد متعال» است. اينجاست كه با اخلاص در دعا و با حالِ تضرّع و التماس از خدا درخواست مىكنيم كه خطايا و گناهانمان را ببخشايد، توبهامان را بپذيرد و ما را به خودمان وانگذارد تا دوباره مرتكب نواهىاش شويم.
عوامل مؤثّر در استجابت دعا
همانطور كه مىدانيم، در احاديث و روايات متعددّى، به برخى عواملِ اثرگذار بر دعاى بنده اشاره شده كه از آن جمله مىتوان به موارد ذيل اشاره كرد:
1 - در دست داشتنِ انگشتر عقيق. در حديثى از امام صادق (عليه السلام) آمده است كه فرمودند: «ما رُقِعَتْ كفٌّ اِلى اللّهِ عزَّ و جلَّ اَحَبُّ مِنْ كفٍّ فيها خاتَمُ عقيقٍ»: «محبوبترين دستى كه به سوى خداوند برافراشته مىشود، دستى است كه در آن انگشتر عقيق باشد». (سفينة البحار 447 /1.).
2 - دعاى پدر در حقّ فرزند. نيازى به توضيح نيست كه مسلّماً دعاى والدين در حقّ فرزندان، بيشتر به درجه اجابت نائل مىشود، تا دعايى كه بندهْ خود، براى رفع حوائج يا آمرزش گناهانش از خدا بخواهد. همچنانكه استجابت دعا در حقّ غير، بيشتر است، رسول اكرم صلى الله عليه وآله فرمودند: «دُعاءُ الوالِدِ لِوَلَدِهِ كدُعاءِ النّبيّ كاُمَّته»: «دعاى پدر براى فرزند، مانند دعاى پيغمبر براى امّتش است». (نهج الفصاحة/ 327.).
3 - دعا در بين اذان و اقامه. در حديثى از رسول مكرّم اسلام حضرت محمد صلى الله عليه وآله نقل شده كه ايشان فرمودند: «الدُّعاءُ بَيْنَ الأذانِ و الاِقامة لا يُرَدُّ»: «دعاى بين اذان و اقامه، ردّ نمىشود.» (نهج الفصاحة/ 331.).
4 - دعا در سحرگاه. همانگونه كه از روايات و احاديث استنباط مىشود، بهترين وقتْ براى خواندن پرودگار، هنگام سحر است. انسان در سحرگاهان از تعلّقات مادّى و دنيوى دورتر و به كمال، معنويّت و عنايت به خالق خويش نزديكتر است. قطعاً مناجات در چنين زمانى با خلوص نيّت، حضور قلب، تضرّع و زارى به درگاه خداوند، موجباتِ استجابت دعا را فراهم نموده، بالا رفتن دعا را آسان مىكند.
البته عوامل مؤثّر ديگرى نيز هست كه موجب اجابت دعا و مناجاتِ بنده شده و امكان استجابت را افزايش مىدهد. كه ذكر همه آن موارد، در اين مقال نمىگنجد.
صحيفه سجّاديّه
صحيفه مباركه سجّاديّه نيايش نامه سيّد السّاجدين حضرت زين العابدين (عليه السلام) است كه دنيايى از معارف دينى را به همراه داشته، مبانى خداشناسى و اعتقاد به اصول مذهب را در قالب راز و نياز با ايزد منان به انسان نيازمند مىآموزد. اين كتابِ نيايشى، اوّلين اثر مكتوب امام معصوم (عليه السلام) است كه به ما رسيده. چرا كه آثار مكتوب ديگرى كه از معصومين (عليهم السلام) برجاى مانده، نزد ولى عصر (عج) به وديعه گذارده شده (كافى 238 /1.) و شايد با ظهور دولت حقه حضرت مهدى (عجل اللّه)، بعضى از آن مكتوبات بازگو گردد و يا با گسترش علم در زمان حضرتش، مردم را ياراى فهم آن باشد. پر واضح است كه از ائمه معصومين (عليهم السلام)، آثار گفتارى و كردارىِ فراوانى به ما رسيده كه به آنها حديث، روايت و... گفته مىشود، ولى تنها اثر مكتوبى كه در جلسهاى توسط امام معصوم (عليه السلام) تلاوت شده و پيشوايى ديگر آن را كتابت فرموده، صحيفه سجّاديّه است.
روايتهاى صحيفه سجّاديّه
اين نيايش نامه از زبان دُرربار حضرت زين العابدين (عليه السلام) براى دو فرزندشان حضرت امام باقر و زيد بن على (عليه السلام) املا گرديده و آن دو با دقّت فراوان كتابت فرمودهاند، در حالى كه حضرت امام صادق (عليه السلام)، خود اقرار دارند كه در آن مجلس نورانى حضور داشتهاند.
اين كتابت مقدّس را زيد بن على به فرزندش يحيى داد و دستور به حفظ و حراست آن را صادر كرد. بعدها يحيى كه به شهادت خود اطمينان يافته بود، براى جلوگيرى از غارت كتاب، در ملاقاتى كتاب را به متوكل بن هارون وديعه مىدهد، تا او به نوادگان امام حسن (عليه السلام) امانت دهد. متوكل بن هارون خدمت امام صادق (عليه السلام) رسيد، با نسخهايى كه نزد امام و به خط حضرت امام باقر (عليه السلام) بود مطابقت مىكند و هر دو را همانند يكديگر مىيابد لذا با اجازه امام صادق (عليه السلام)، نسخهاى براى خود كتابت كرده و با حضورِ معظّمِ امام، وديعه را به امانت داران مىدهد.
پس از چندى وى كه بيم آن داشت با فوتش صحيفه سجّاديه مهجور مانَد، نسخه خود را به فرزندش عمير مىدهد و او براى عدّهاى صحيفه را بيان مىكند (كه ما هم اكنون شش نفر از آنان را مىشناسيم و صحيفه را از روايت آنان بيان مىكنيم) و آنان هر يك راوى صحيفه مباركه سجّاديه گشته، براى افرادى از موثقين، دعاهاى آن را بيان مىكنند و صحيفه سجّاديه اين چنين منتشر مىگردد.
از اين شش نفر راوى، هزاران نفر روايت كردهاند و هر يك بر صحت روايت خود و غلط زدائى در روايت خود تلاشى فراوان نمودهاند.
به غير از متوكل بن هارون، محمّد بن زيد از پدرش زيد بن على (عليه السلام) و حضرت امام موسى بن جعفر (عليه السلام) از پدر معصومشان، حضرت امام صادق (عليه السلام) راويان ديگر صحيفه مباركه سجّاديه مىباشند.
شرحها و ترجمههاى صحيفه سجّاديه
اهتمام عاشقان و دلباختگان امام سجاد (عليه السلام)، در نقل و تلاوت صحيفه سجّاديه خلاصه نشد. بلكه عالمان بسيارى به تدريس اين كتاب پرداخته و شرحهاى بسيارى بر آن نگاشتند. در جلد سيزدهم كتاب الذريعة به بيش از شصت شرح اشاره شده و هم اكنون صحيفه سجّاديه بيش از دهها ترجمه دارد و به شش زبان زنده دنيا نيز ترجمه شده است.
تعداد دعاهاى صحيفه سجّاديه
به گفته متوكّل بن هارون، صحيفه مباركه سجّاديه، داراى هفتاد و پنج دعا بوده ولى با مفقود شدن چند دعا، روايت مشهوره آن هم اكنون داراى پنجاه و چهار دعا مىباشد كه بلندترين دعاى صحيفه سجّاديه دعاى چهل و هفتم با عنوان «دعاى عرفه» مىباشد.
سرزمين عرفات و روز عرفه
عرفات محلى در چند كيلومترى شهر مكّه است كه سرزمين عرفه نيز ناميده مىشود. بنابراين اضافه كردن كلمه «روز» به «عرفه»، مانند اضافه كردن «روز» به «غدير» است. چرا كه غدير نيز نام محلى مابين مكّه و مدينه است. بعضى نيز عرفه را اسم روز و عرفات را نام محل دانستهاند.
طبرسى در مجمع البيان مىنويسد: عرفات اسم بقعهاى است كه وقوف حجّاج در آن واجب است و روز عرفه، روز نهم ذى الحجّه و روزى است كه حجّاج، عمل وقوف را انجام مىدهند. (مجمع البيان 294 /1 و 295.).
در علّت نام گذارى آن سرزمين، به عرفه و عرفات نظرات مختلفى ذكر شده. از آن جمله:
برخى گفتهاند: خداوند حضرت آدم (عليه السلام) را بر كوه صفا و حوا را بر كوه مروه در روز هشتم ذى الحجّه نازل كرد. آدم به حوا نظر كرد و او را نشناخت. پس به تفكّر پرداخت كه اين مخلوق كيست؟ و در روز نهم وى را شناخت. بنابراين روز هشتم را يوم الترويه (روز تفكّر) و روز نهم را يوم العرفه (روز شناخت) ناميدهاند.
بعضى ديگر گفتهاند: حضرت ابراهيم (عليه السلام) در روز هشتم ذى الحجّه خواب ديد كه بايد فرزندش اسماعيل (عليه السلام) را ذبح كند. به تفكّرِ عميقى پراخت كه آيا اين خوابْ شيطانى بوده، يا الهام و وحى بوده است. در روز نهم خواب ديد و معرفت پيدا كرد كه خوابْ وحى الهى بوده است. لذا با فرزندش صحبت كرد و روز دهم عازم ذبح اسماعيل (عليه السلام) شد. پس روز هشتم را ترويه، روز نهم را عرفه و روز دهم را اضحى (قربان) نام نهادند.
بعضى از روايات نيز مىفرمايد: چون در روز عرفه به گناهان در پيشگاه الهى اعتراف مىشود، آن روز را عرفه مىنامند.
عظمت روز عرفه
روز عرفه يكى از اعياد معروفه مسلمانان است كه باعث آمرزش گناهان مىشود. پيامبر اكرم صلى الله عليه وآله فرمودند: «شيطان در هيچ روزى كوچكتر و بدبختتر و حقيرتر و خشمگينتر از روز عرفه ديده نشده است». (مستدرك الوسائل 168 /2.).
در اين روز، زيارت قبر حضرت سيدالشهداء (عليه السلام) بسيار سفارش شده و چنانچه اين زيارت، با معرفت همراه باشد، ثواب هزار حجّ و عمره مقبول و هزار جهاد براى زائر، نوشته خواهد شد. (مفاتيح الجنان.).
اعمال، مناجات و دعاهايى از ائمه معصومين (عليهم السلام) براى اين روز، وارد شده است. زيباترين مناجاتها و دعاها، دعاى عرفه امام حسين (عليه السلام) و دعاى چهل و هفتم صحيفه سجّاديه امام سجاد (عليه السلام) است.
دعاى عرفه امام سجاد، در يك نگاه
در اين دعا، امام سجاد (عليه السلام) پس از بر زبان جارى نمودن كمال حمد (فراز اول)، به نسبت موجودات با خالق يگانه پرداخته (فراز 2)، به توصيف خداوند متعال مىپردازد (فرازهاى 21 - 3) و تسبيح گوى (فرازهاى 31 - 22) به بيان ويژگىهاى حمد (فرازهاى 49 - 32) اشاره دارد و خالصانهترين درودها را به پيامبر اكرم صلى الله عليه وآله نثار نموده (فرازهاى 55 - 50)، و سپس برخى خصلتهاى اهلبيت (عليهم السلام) را متذكر گشته (فراز 56) و درودهايى زيبا به آنان (فرازهاى 59 - 57) و پيشوايان دينى فرستاده (فراز 60)، براى ولى خدا دعا مىكند (فراز 63 - 61) و به ذكر خصوصيات و بايستههاى پيروان ولى خدا مىپردازد (فرازهاى 64 و 65). سپس به برترى روز عرفه اشاره نموده (فراز 66) فيوضات الهى به بندگان را متذكر مىگردد (فراز 67) و به درگاه الهى اعتراف كرده (فراز 68) و به تضرّع مىپردازد (فرازهاى 85 - 69) و در پايان، خداوند را به مقرّبانش قسم داده (فراز 68)، درخواستهاى خود را بيان مىنمايد (فراز 87 تا آخِر).
صفحه 0
كمال حمد
الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ.
سپاس خداى را كه پروردگار جهانيان است.
«حمد» ستايش نمودن در برابر صفات نيك اختيارى است بر خلاف «مدح» كه ستودن در برابر صفات نيك اختيارى و غير اختيارى است و «شكر» كه سپاس گويى در برابر نعمتهائى كه از منعم به ما رسيده است، مىباشد.
با توجه به الف و لامى كه به حمد متصل گرديده، درمىيابيم كه تمامى ستايشها مخصوص ذات مقدّس خداوندى است كه با اراده و اختيار، خالق تمام موجودات و زيبايىها مىباشد. در حقيقت به وسيله «الْحَمْدُلِلَّه» كه بر زبان جارى مىشود، خداوند را بر ذات، صفات و افعالش ستايش مىكنيم.
«الْحَمْدُلِلَّه»، عبارتى است پر نور كه هم بر زبان عارفان الهى در دنيا جارى است و خداوند را بدان جمله ستايشِ تام مىكنند و هم بر زبان اهل بهشت، جهت ستايش حقْ جارى خواهد بود. (وَ ءَاخِرُ دَعْوهُمْ أَنِّ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمينْ): «و آخرين سخنشان اين است كه: حمد مخصوص خدا پروردگار عالميان است». (يونس/ 10.).
امام سجّاد (عليه السلام) در حديثى به پيروان خود فرمودند: «من قال: الحمدللّه فقد ادّى شكرَ كلَّ نعمة للّه عزّوجلّ عليه»: «هر كس بگويد الحمدللّه، به حقيقتْ شكر تمام نعمتهاى خداوند را ادا كرده است». (بحارالانوار 193 /90.).
رسول خدا صلى الله عليه وآله مىفرمود: «لا اله الا اللّه نصف الميزان و الحمدللّه تملأملاه»: «گفتن لا اله الا اللّه نيمى از ميزان عمل را كفايت مىكند و گفتن الحمدللّه آن را پر مىنمايد». (بحارالانوار 194 /90.).
صفحه 0