جلسه دوم _ شب 3 رمضان
(تهران حسینیه همدانیها)عناوین این سخنرانی
با کلیک روی هر عنوان به محتوای مربوط به آن هدایت می شوید
بسم الله الرحمن الرحیم
الحمدلله رب العالمین صلاة و السلام علی سید الانبیاء و المرسلین حبیب الهنا و طبیب نفوسنا ابی القاسم محمد صلی الله علیه و علی اهل بیته الطیبین الطاهرین المعصومین المکرمین.
وجود مبارک رسول خدا دعای مهمی دارند برای کسی که دو مسئله را در طول زندگی رعایت کند، یقینا اگر رعایت کند به مشکل برنمیخورد، به زحمت نمیافتد، به فکرش، به دینش، به اخلاقش، به زن و بچهاش، ضرر وارد نمیشود. با زبان حال، و آن حال الهی، و ملکوتیشان دعا میکنند از پروردگار عالم یک انسان والا و مستجاب الدعوه طلب رحمت میکنند، رحم الله امرأ عرف قدره، و لم یتعد طوره، با طاء دستهدار، طور به ط دسته دار نوشته میشود. به پیشگاه مبارک پروردگار عرض میکند خدایا رحمت کن، آن انسانی که قدر خودش را، اندازه خودش را، موقعیت خودش را، جایگاه خودش را، بشناسد و در هیچ امری از امور زندگی از حدود خودش تجاوز نکند. بنا به ضرب المثل ایرانی پا از گلیم خودش دراز نکند، فراتر نرود.
کسانی که به این روایت از این هزار و پانصد سال عمل کردند به مقامات خیلی بالای معنوی رسیدند، خود انسان تا حدی میتواند بفهمد که جایگاهش چیست، و حدود و اندازه زندگیاش چیست، حضرت جواد علیه السلام یک روایتی دارند در سه بخش است میفرمایند الکمال کل الکمال، همه کمال برای یک انسان در سه چیز است، التفقه فی الدین، دین را بشناسد، دین سه بخش است بخش عقاید، بخش اخلاق، بخش عمل، بیش از این نیست دین خدا، شناختن دین هم زمان خیلی طولانی نمیخواهد، اگر یک استاد هنرمندی باشد در چهار جلسه پنج جلسه میتواند دین را به ما بفهماند، این یک مسئله.
مسئله دوم اندازهگیری در خرج و دخل است، امام جواد میفرماید این همه کمال است، یک کسی خبر از این روایت نداشت، ولی وقتی برای من زندگیاش را تعریف کرد دیدم بیخبر از این روایت است مطابق این روایت دارد زندگی میکند چون پنجاه سال بود به مشکل اقتصادی برنخورده بود، گفتم چی شده شما به مشکل اقتصادی برنخوردی؟ گفت هیچ وقت من در عمرم خودم را دلگرم به بانک و وام بانک نکردم چون دیدم سفره روزی من را باید او بیندازد نه بانک بانک خوب است اما برای اینکه من بخواهم د ینی دارم در یک شهر دیگر از طریق بانک برایش حواله کنم، سهم امام میخواهم بدهم از طریق بانک بفرستم، برادر و خواهر فقیری در یک شهر دیگری دارم با کارت بانکی برایش بفرستم اما ابدا دلم را گرم به بانک نکردم بروم صحبت بکنم بگویم یک میلیارد به من وام بدهید، چون زندگیام را به گونهای نظام دادم که نیاز به وام بانکی ندارد. حالا شاید خودش علتش را نمیدانست ولی من که با روایات و آیات آشنا بودم معلوم بود این آدم در پول آدم طمعکاری نیست.
میگفت در حد لازم زندگیام دارد میگردد چه نیازی دارد پول قرض بکنم گسترده کنم، خبر هم از زیر و بالا شدن زندگی در این دنیای امروز ندارم بعد گرفتاری شوم که نتوانم نجات پیدا کنم یک، خب این روش خیلی عالی است، این فهمیده که اندازه زندگی من دارد جواب من را میدهد چه نیازی دارد من بروم زیر بار وام کمرشکن، گفت وام نگرفتم، دو اگر یک میلیون تومان پول داشتم در طول دوران کسبم هفتصد هزار تومان خرید کردم سیصد هزار تومان را نگه داشتم که اگر جنسی را که از تاجر خریدم و پولش را دادم چون معاملات نقد میکرد اهل نسیه نبود، اگر یک وقت جنس را دیرتر خریدند لنگ نمانم سیصد هزار تومان مال خودم پشتوانهام باشد که جنس را ارزانتر نفروشم ضرر بکنم از آن سیصد هزار تومان خرده خرده خرج میکنم تا خداوند متعال گشایش بدهد جنسم را بفروشم خب این اندازهگیری در معیشت کی آدم را گیر میاندازد؟ کی آدم را دچار مشکل و سختی میکند؟ وقتی برای خواستگاری دختر من میآیند میگویم من صد میلیون ندارم جهازیه بدهم دخترم مومن است، باسواد است، این مقدار من میتوانم جهازیه بدهم اضافه از این را باید بروم زیر بار قرض، نمیتوانم برای نامزدی دخترم دویست میلیون بدهم هتل بگیرم، یک سی تا از شما سی تا از من بیایید در خانه دور هم جمع میشویم نمازمان را میخوانیم، میوهمان را میخوریم، شاممان را میخوریم و میرویم، اینجور آدم کی گیر میافتد؟ به من بگویید شما، چه زمانی گرفتار میشود؟ هیچ زمانی این حرفهای ائمه ما عرشی است، این حرفهای ائمه ما هدایت است این حرفهای ائمه ما به قول حضرت صادق نور است، چراغ راه است.
امام نهم میفرماید خصلت سوم که کمال و همه کمال است این است که اگر حادثهای پیش آمد خشکسالی، کم آبی، کسادی کسب، داغ فرزند، انسان صبر داشته باشد، در گردانه ایمان به خدا و رفاقت با خدا و عبادت خدا بماند، خارج نشود، پیشامد او را بیحوصله نکند، دلسرد نکند بماند در دین خدا. این کلام رسول خدا و کلام حضرت جواد الائمه.
خب آنهایی که به قول پیغمبر قدر خود را شناختند، یعنی اندازه و جایگاه خود را فهمیدند که بالاترین و بهترین جایگاهی که اینها فهمیدند این بود که یقین کردند حس کردند، و با این یقین و حس هم تا آخر عمر زندگی کردند که ما مملوک هستیم، کلیددار ما مالک ماست، و ما هم قدرت تصرف در تکوینیات عالم را نداریم، به این معنا که میدانیم هیچ چرخی در این عالم به خواست ما نمیچرخد، به خواست یک نفر میچرخد، خب ما چرا ادعای استقلال بکنیم؟ یا به قول قرآن کوس استغنا بزنیم؟ من مملوک خودم را واگذار به مالکم میکنم مالک من تمام مصلحت دنیا و آخرت من را میداند، و وقتی من خودم را در اختیار او گذاردم و در دست اراده او گذاردم و خودم را واگذار به او کردم از همه عالم بلدتر است که من را در زندگی چگونه راهنمایی کند، خب وقتی که توجه به این جایگاه خود کردن که ما مملوک هستیم، آمدند یک کار زیبایی کردند، کار زیبایشان هم این بود.
البته این کار اولشان است، من در کتابها که دقت میکردم اینها دوازده تا ویژگی دارند یا دوازده تا کار دارند یا دوازده تا عمل، یکیش این است، وقتی جایگاه خود را شناختند مملوک هستند و یک دانه مالک هم بیشتر ندارند آن هم پروردگار است و به خاطر این معرفتشان به مملوک بودن خود و مالک بودن او اهل توحید بودند، یعنی هیچ معبودی را در کنار خدا علم نکردند که بگویند ما در اطاعت شریک برای خدا قرار میدهیم هم از خدا اطاعت میکنیم هم از شیطان، هم خدا هم خرما، هم پلوی معاویه هم اقتدا در نماز به علی ابن ابیطالب، نه. میگفتند امروز در زندگی خودشان شاه انجمن دلبران یکیست، دلبر اگر هزار ولی دل بر آن یکیست همین تمام وجودشان فریاد میزد لا اله الا الله.
با شناخت جایگاه خود اینها دوازده ویژگی پیدا کردند یا دوازده کار پیششان است، یکیش این است. که توجه داشتند چقدر این توجهشان زیبا بوده توجه داشتند که وجودشان معدن خدا در این عالم است، و خدا در این معدن دوازده گوهر قرار داده، تا روز آمدن ملک الموت با چنگ و دندان این دوازده گوهر را با کمک خدا با گریه و با ناله و با دعا نگه داشتند که دزد نبرد و با خودشان هم برداشتند و بردند آن طرف، هیچی را دزد نبرد.
یکی از این دوازده ویژگی این بود که قلبشان قلب هدایتشده بود، با توفیق خدا، با بعثت انبیا، با ولایت ائمه طاهرین، با نظر اولیاء پروردگار، خب قلب هدایتشده برای اینها چه کار کرد؟ سه تا کار کرد، یکی یک زندگی خیلی پاکی بهشان داد زندگی بیدردسر، زندگی که گناه کبیره نداشت ظلم به دیگران نداشت، بداخلاقی نداشت، بدرفتاری نداشت، تجاوز نداشت، مال حرام نداشت، پاک بود زندگی. قلبی که هدایت شده است میفهمد چگونه زندگی کند میفهمد بدن را، فکر را، چشم را، گوش را، دست و پا و شکم و شهوت را کجا ببرد و کجا هزینه کند میفهمد. درک میکند. این یک ویژگی.
و برای این ویژگی و بقیهاش دائم در حال دعا بودند امام صادق میفرماید زیاد این دعا را داشته باشید خدا مستجاب میکند قلب هدایت شده هم زندگی پاکی را برای صاحبش میآورد و هم رضای خدا را در قیامت و هم بهشت خدا را، قلب منحرف یک زندگی آلوده ناپاک پریشان پر از گناه، پر از ظلم و عاقبت هم این قلب صاحبش را هل میدهد میاندازد در دوزخ، حرف خدا هم در قرآن این است إِلاّٰ مَنْ أَتَى اَللّٰهَ بِقَلْبٍ سَلِيمٍ ﴿الشعراء، 89﴾ با خودتان قلب سلیم بیاورید اگر قلب سلیم آوردید قیامت همه عاشق هستند از شما شفاعت کنند همه شما را دوست دارند، سوره رعد میگوید فرشتگان به استقبالتان میآیند، سوره مومن میگوید فرشتگان عرش و اطراف عرش تا در دنیا زنده هستید، دعایتان میکنند، از خدا میخواستند که این هدایت قلب را برایشان نگه دارد معلوم میشود هدایت قلب ضربهپذیر است، باید حفظش کرد، راه حفظش هم این است که امام صادق میگوید که این دعایی که در قرآن در سوره آل عمران است زیاد بخوانید این دعای اولیاء خداست، رَبَّنٰا لاٰ تُزِغْ قُلُوبَنٰا بَعْدَ إِذْ هَدَيْتَنٰا، خدایا ما که خودمان قلب خودمان را هدایت نکردیم، خدایا تو قلب ما را هدایت کردی، تو خواستی قلب ما هدایت شود، تو با بعثت صد و بیست و چهار هزار پیغمبر قلب ما را هدایت کردی، خدایا تو با جانشینان پیغمبرت قلب ما را هدایت کردی چقدر برای هدایت قلب ما هزینه کردی، اینی که خودت هزینه کردی برای ما حفظ کن، خودت کمک بده که این قلب منحرف نشود، یعنی روی دل از وجود مقدس تو برنگردد به طرف ابلیس و شیطان و گناه کبیره و حرامها و ظلمها و معصیتها.
وَ هَبْ لَنٰا مِنْ لَدُنْكَ رَحْمَةً خدایا از پیشگاه خودت رحمت به ما عطا کن، إِنَّكَ أَنْتَ اَلْوَهّٰابُ ﴿آلعمران، 8﴾ تو بسیار عطاکننده هستی پول پاک، زن خوب، بچه خوب، کسب مشروع، عبادت، سلامت دین تو وهاب هستی هر چی خوبی از تو بخواهم عطا میکنی، دریغ نمیکنی. وَ هَبْ لَنٰا مِنْ لَدُنْكَ رَحْمَةً این رحمت چیست که آیه میگوید؟
چند تا کتاب را من امروز مطالعه کردم برای فهم این کلمه رحمت در این آیه شریفه، نهایتا معنی آن را گیر آوردم، جلد اول تفسیر بسیار پرقیمت نور الثقلین، که از ب بسم الله سوره حمد تا من الجنة و الناس را ائمه تفسیر کردند حرف هیچ کس دیگر نیست پنج جلد است، در ذیل این آیه این روایت بسیار پرقیمت را از وجود مبارک حضرت صادق نقل میکند، که امام صادق روز عید غدیر نمازشان را که خواندند به وجود مقدس حضرت حق توجه کردند، ربنا انک امرتنا بطاعت ولاة امرک و ان نکون من الصادقین قلت يٰا أَيُّهَا اَلَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اَللّٰهَ وَ أَطِيعُوا اَلرَّسُولَ وَ أُولِي اَلْأَمْرِ مِنْكُمْ ﴿النساء، 59﴾ و قلت يٰا أَيُّهَا اَلَّذِينَ آمَنُوا اِتَّقُوا اَللّٰهَ وَ كُونُوا مَعَ اَلصّٰادِقِينَ ﴿التوبة، 119﴾ سمعنا و اطعنا ربنا توفنا مسلمین و مصدقین باولیائک. دیگر جواهرتر از این روایت هم میخواهیم. این رحمت خداست. که امام صادق به پروردگار میگوید خدایا اطاعت از اهل بیت را، اطاعت از ائمه طاهرین را، اطاعت از جانشینان پیغمبر را به ما واجب کردی، مگر اطاعت از امامان بر حضرت صادق هم واجب بود ایشان که خودش امام بود ایشان زمانی که حضرت باقر زنده بودند که ماموم امام باقر بود واجب بود ا ز ایشان اطاعت کند، واجب بود از برنامههای حضرت سجاد و ابی عبدالله و امام مجتبی و امیر المومنین اطاعت کند، پروردگارا به ما یعنی به ما امامان هم امر کردی که از امامان قبل از خود اطاعت کنیم، و به شیعیانمان هم امر کردی امرتنا یعنی به ما و شیعیانمان به همه ما، امر کردی. از اولی الامر یعنی ائمه طاهرین اطاعت کنید، غیر از شیعه میگویند اولی الامر یعنی فرماندهان لشگر، یعنی الان اطاعت از فرماندهی که دائما فرمان میدهد بروید مردم یمن را بمباران کنید بچهها را بکشید، زنها را بکشید عروسیها را بمباران کنید خدا گفته واجب است اطاعت کنید از اینها؟ اینها به جان انسانها که رحم نکردند در این پانزده قرن به قرآن هم رحم نکردند، یعنی معانی آیات قرآن را هر جوری دلشان خواست نظام دادند، میگویند اولی الامر فرماندهان ارتش است، اولی الامر شاهان ما هستند، یعنی قرآن گفته اطاعت از سلمان یهودیزاده که شاه عربستان است واجب است؟ خدا گفته؟
خدایا به ما امر کردی از ولایت امر اطاعت کنیم، به ما امر کردی در این دنیا فقط با طایفه صادقین باشیم، بعد امام صادق دو تا آیهاش را میخواند قلت فرمودی اطیعوا الله و اطیعوا الرسول و اولی الامر منکم، قلت فرمودی و اتقوالله و کونوا مع الصادقین، خدایا این امر تو را به اطاعت از اولی الامر و بودن با صادقین ما شنیدیم و بعد از شنیدن اطاعت کردیم، ربنا ثبت اقدامنا، خدایا این اطاعت کردن از ولایت امر و بودن با صادقین را به ما سوغات قدم بده رها نکنیم ائمه را برویم در دامن شیاطین بیفتیم، صادقین را رها نکنیم برویم جزو گروه دروغگویان پست کاذب سمعنا و اطعنا ربنا ثبت اقدامنا و اجعلنا مسلمین، خدایا به ما توفیق بده که ما فقط تسلیم تو یک نفر باشیم.
دل و جان و فکر و بدن و پول و زن و بچه را دنبال خودمان جای دیگر نبریم، تسلیم ماهوارهها نشویم همه چیزمان را در اتاق زندگیمان به یهود و نصاری غرب و به دشمنان تو به صورت حراج بپردازیم، چون آنی که بیست و چهار ساعته پای ماهواره دشمن است دشمن که پولی بهش نمیدهد این باید دین و اخلاق و زن و بچه را برای آنها حراج کند حراج مجانی.
میگوید خدایا روز مرگ ما را تسلیم خودت بمیران یعنی در عمرمان تسلیم تو یک نفر باشیم با حالت تسلیم به تو بمیریم، و خدایا باورکنندگان اهل بیت بمیریم، شک نداشته باشیم، منکر نباشیم. این رحمت در این آیه. رَبَّنٰا لاٰ تُزِغْ قُلُوبَنٰا بَعْدَ إِذْ هَدَيْتَنٰا وَ هَبْ لَنٰا مِنْ لَدُنْكَ رَحْمَةً إِنَّكَ أَنْتَ اَلْوَهّٰابُ ﴿آلعمران، 8﴾ یک بخش دیگر بسیار مهم در توضیح همین آیه شریفه هست که با خواست خدا با توفیق پروردگار در جلسه بعد برایتان عرض میکنم.
خدایا از وضع دلمان راضی نیستیم، خدایا ما با کلنگ گناه خیلی به قلب حمله کردیم قلب جای تو بود، جای انبیا تو بود، جای ائمه طاهرین بود، یعنی ما تیشه به این قلب زدیم به آنها هم ضربه زدیم، دل آنها را هم درد آوردیم، آنها را هم زخم زدیم، نمیدانم باطن قلب ما در چه حال است چی کار کرده تا حالا ما چی کار کردیم اگر قیامت بگویی در رحم مادر این قلب را به عنوان خانه خودم به تو دادم خانه را چرا مجانی فروختی؟ جای جلوه من را چرا دادی رفت؟ چرا خودت را بیسر و سامان کردی بیخانمان کردی در قلبت؟ میگویم همه حرفهایت راست است درست است، هر بلائی که میگویی من سر قلبم آوردم، هر تیشهای که میگویی به این خانه زدم، اما محبوب من هنوز کامل خراب نشدم، جا دارم یک جاهایی آباد است بیخانمان شدم ولی اصل از دستم نرفته.