لطفا منتظر باشید

شب چهارم

(تهران حسینیه همدانی‌ها)
محرم1437 ه.ق - مهر1394 ه.ش

عناوین این سخنرانی

با کلیک روی هر عنوان به محتوای مربوط به آن هدایت می شوید

 

بسم الله الرحمن الرحیم

الحمدلله رب العالمین الصلاة و السلام علی سید الانبیاء و المرسلین حبیب الهنا و طبیب نفوسنا ابی القاسم محمد صلی الله علیه و علی اهل بیته الطیبین الطاهرین المعصومین المکرمین.

روش زندگی سالم و پاک که از دل آن زندگی آخرت آباد طلوع می‌کند و ظهور می‌کند، در قرآن مجید بیان شده سه آیه در اوائل سوره مبارکه آل عمران است، که مانند آیاتی که در جلسات قبل قرائت شد هدایت‌کننده به سوی زندگی درست، سالم، و آخرت‌ساز از این سه آیه یک آیه‌اش بیان بخشی از نعمت‌های خداست، که دل همه مردم به این نعمت‌ها وابسته است. علاقه‌مند است. دوست دارد.

منعی هم نشده، یعنی در همه قرآن مجید ما آیه‌ای را نداریم که  انسان را از دوست داشتن این نعمت‌هایی که بیان شده منع کرده باشد، معنی هم ندارد که آدم نعمت خدا را  دوست نداشته باشد، نعمت است،  ارزش است، خوب است. متن تمام آیه این است، زُيِّنَ لِلنّٰاسِ حُبُّ اَلشَّهَوٰاتِ مِنَ اَلنِّسٰاءِ وَ اَلْبَنِينَ، کلمه شهوت در لغت عرب یعنی رغبت، میل، خواستن، اشتها دارد یعنی طعام دلش می‌خواهد غذا دلش می‌خواهد، کلمه اشتها از همان لغت شهوت است، اشتها افتعال یعنی خواستن، حالا مردم فارسی‌زبان در همه جا کلمه شهوت را به غریزه جنسی معنی می‌کنند. اما در اصطلاح عربی به معنی همین میل است، آیه می‌فرماید دوست داشتن این امیال، دوست داشتن خواسته‌ها، یک چیزهایی را می‌خواهم که دوستش دارم در برابر وجود مردم آرایش داده شده است، یعنی یک زمینه‌ای به مردم داده شده که این امیال و خواسته‌ها و رغبت‌ها را دوست داشته باشد، بخواهند.

خب این حب الشهوات چیست؟ یک سلسله نعمت‌های حق است که میل انسان به آنها گره می‌خورد، آدم نفرتی ندارد ازش، دوستش دارد، طبق رده‌بندی خود آیه من النساء، زنان، خب هر مردی دوست دارد با زن ازدواج بکند هر مردی مادرش را دوست دارد، خواهرش را دوست دارد دخترش را دوست دارد، از این دوستی که منع نشده، بلکه قرآن مجید می‌گوید همین دوستی و میل زینت است، آرایش زندگی است، و البنین، اولادها، خب طبیعی است که هر مردی و زنی اولادش را دوست دارد و باید هم دوست داشته باشد چون آدم اگر دوست نداشته باشد هیچ کاری برای اولاد نمی‌کند، اگر زن را دوست نداشته باشد هیچ کاری برایش نمی‌کند این میل است، علاقه است و محبت است و دوستی است که آدم را وادار می‌کند برای آنی که دوستش دارد قدم بردارد و کار بکند.

وَ اَلْقَنٰاطِيرِ اَلْمُقَنْطَرَةِ مِنَ اَلذَّهَبِ وَ اَلْفِضَّةِ به  عبارت فارسی می‌شود پول، آن زمان‌ها درهم و دینار بوده طلا و نقره بوده الان پول است، محبت به پول میل به پول در دل مردم آرایش داده شده، خب همه پول را دوست دارند که دنبالش می‌دوند و لازم هم دارند می‌خواهند با آن زندگی کنند و عروسی کنند و خانه و مرکب بخرند، وَ اَلْخَيْلِ اَلْمُسَوَّمَة، مرکب، مرکب هم جزء مشتهیات انسان‌هاست، دوست دارند مردم دوچرخه و موتور داشته باشند ماشین داشته باشند، اسب و قاطر داشته باشند شتر داشته باشند دوست دارند این دوستی طبیعی است.

و الانعام، چهارپایان را هم دوست دارند خب گوسفند است، بز است، گاو است اینها  در زندگی مردم نقش عمده‌ای را بر عهده دارند، یک زمانی که این نخ‌های صنعتی نبود لباس کل مردم دنیا را همین گوسفندها می‌دادند چادر چادرنشینان دنیا را بزها می‌دادند، عبا و قبای مردم را همین شترها می‌دادند گوشت و شیر مردم را، پنیر مردم را دیگر محصولات لبنیاتی مردم را همین چهارپایان می‌دادند، خب مردمی که دامدار هستند دوست  دارند دامشان را.

و الحرث، و زمین‌های کشاورزی خب منبع رزق و روزی است، باغ است، باغ خرما است باغ انگور است، باغ  محصولات دیگر است، اینها چیزهایی است که علاقه به اینها که همه نعمت‌های مادی و دنیایی است بر دل مردم نقش بسته، آرایش شده، این نعمت‌ها. پایان آیه شریفه یک مطلب بسیار نابی را می‌گوید قرآن که من قبل از خواندن آن قسمت پایانی حقیقت مطلب را برایتان بگویم که خدا با آن جمله آخر آیه می‌خواهد بگوید همه زندگی اینها نیست که برایتان شمردم، همه دنیای شما و حیات شما و سرمایه شما اینها نیست که برایتان شمردم، اینها را که به دست آوردید متوقف نشوید، نایستید، به همین مجموعه نعمت‌ها قناعت نکنید خسارت است، یکی از جاهایی که قناعت خسارت است همینجاست که زن و بچه و پول و مرکب و چهارپایان و زمین کشاورزی بس است، والسلام نامه تمام حرکتی دیگر هم نمی‌خواهم بکنم خدا می‌گوید این کار را نکن.

چون من برای شما غیر از این زندگی دنیا با این نعمت‌هایش یک زندگی دیگر قرار دادم اینجا اگر به این زندگی قناعت کنی و متوقف شوی و به خودت فرمان ایست بدهی زیر پایت جهنم است، بگویی من با همینها زندگی می‌کنم و کار دیگری هم نمی‌کنم دام را می‌برم می‌چرانم و می‌فروشم و پول خوبی می‌گیرم، محصول کشاورزی را درمی‌آورم می‌فروشم پول خوبی می‌گیرم  اسب و شتر پرورش می‌دهم می‌فروشم پول خوبی می‌گیرم، طلا و نقره جمع می‌کنم ذخیره خوبی برای خودم انجام می‌دهم به بچه‌هایم قناعت می‌کنم همینها را دوست دارم و دیگری چیزی را دوست ندارم، همسرم را دوست دارم و دیگری چیزی را دوست ندارم، کاری دیگر هم ندارم کاری دیگر هم نمی‌خواهم و کاری دیگر نمی‌کنم و چیز دیگری هم نمی‌خواهم.

قرآن می‌گوید این ایستادن تو را کنار جهنم نگه می‌دارد. تو باید از این زندگی در حال عبور باشی، یعنی زن را داشته باش با عبادت الله، بچه‌هایت را داشته باش با عبادت الله، پولت را داشته باش با عبادت الله، دامت را داشته باش با عبادت الله، مرکبت را داشته باش با عبادت الله، زمین کشاورزی‌ات هم داشته باش با عبادت الله و خدمت به خلق الله عبور کن، نایست، شب می‌روی خانه فقط به زن و بچه قناعت نکن، نمازت هم بخوان، یک ده تا آیه قرآن هم بخوان، یک نقشه خوبی هم برای فردایت بکش که فردا چه  کار آخرتی انجام بدهم، چقدر پول برای یتیم بدهم، چقدر پول برای مستحق بدهم، چه مشکلی را حل بکنم، یک خرده هم فکر خوب بکن خود تفکر ساعة خیر من عبادة السنه، فکر خوب بهتر از یک سال عبادت است.

عبور کن، والله این پایان آیه است وَ اَللّٰهُ عِنْدَهُ حُسْنُ اَلْمَآبِ  ﴿آل‏عمران‏، 14﴾، عاقبت نیک پیش این نعمت‌ها نیست اگر خودت را محدود به اینها بکنی، چهل و پنجاه سال با همسرت هستی بعد او می‌میرد و تو هم می‌میری چه بسا که قیامت هم به هم نرسید، سی چهل سال با بچه‌ها هستی بچه‌ها می‌میرند و تو هم می‌میری و چه بسا که قیامت به هم نرسید،  طلا و نقره هم که می‌ماند و ارد قبر نمی‌شود اسب و گاو و شتر هم که در آغل می‌ماند زمین‌های زراعتی هم که میلیون‌ها سال است هی رویش آمدند کار کردند مردند زمین مانده صاحب‌هایش خاک شدند.

کنار اینها نایست، با آنها باش دوستشان هم داشته باش، ولی بدان که عاقبت خوش از دل اینها درنمی‌آید، خوشی زندگی‌ات با همسرت تا همان وقتی که با هم هستید مردید دیگر خوشی پرونده‌اش بسته می‌شود خوشی پول پرونده‌اش بسته می‌شود، خوشی مرکب پرونده‌اش بسته می‌شود، خوشی زمین زراعت پرونده‌اش بسته می‌شود، یک پرونده باز برایت گذاشتند همیشه باز است و الله عنده حسن المآب آنی که پیش پروردگار است ماندگار است، آن عاقبت به خیری است، آن عاقبت به خیری چی هست؟ آیه بعد توضیح می‌دهد.

خب اینها همه را باید داشته باشیم باید دوست هم داشته باشیم، با آنها هم باید مدارا کنیم خوب هم با آنها زندگی بکنیم با همشان با پولمان، با مرکب با منزل، با همسرمان با بچه‌هایمان، اما همش تمام می‌شود می‌گوید بیا دنبال یک چیز تمام نشدنی که خودم برایت تدارک دیدم از بس دوستت دارم، به بنده‌اش می‌گوید، قُلْ أَ أُنَبِّئُكُمْ بِخَيْرٍ مِنْ ذٰلِكُمْ به مردم بگو دلتان می‌خواهد شما را به بهتر از زن و بچه‌ات، به بهتر از طلا و نقره‌تان، به بهتر از مرکب و دامهایتان، به بهتر از زمین زراعتی‌تان خبر بدهم؟ یعنی اندازه عقل ما دارد با ما حرف می‌زند، وگرنه اینجوری با انبیا حرف نمی‌زند، به انبیا  نمی‌گوید بهتر از این را خبر بهتان بدهم انبیا بهتر از همه اینها را داشتند و ان ایمان بود، عبادت و خدمت بود، اخلاق بود،  رفتار درست بود، با ما به اندازه خودمان حرف می‌زند. بهتر از این نعمت‌هایی که در آیه قبل برایتان شمردم که ماندنی نیست تمام شدنی است خبر بدهم؟ بله خبر بده.

خبر این است، للذین اتقوا کسانی که خوب عنایت کنید قرآن است، کسانی که زن و بچه و پول و مرکب و زمین زراعت و دام را وسیله گناه قرار نمی‌دهند، کنار این نعمت‌ها تقوا دارند، اجتناب از معاصی دارند، هیچ کدام از این نعمت‌های شمرده شده در آن آیه قبل را وسیله گناه قرار نمی‌دهند. چون این آیات به هم بسته است، للذین اتقوا آنهایی که این نعمت‌ها را وسیله گناه در دنیا قرار نمی‌دهند عند ربهم در پیشگاه پروردگارشان لِلَّذِينَ اِتَّقَوْا عِنْدَ رَبِّهِمْ جَنّٰاتٌ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا اَلْأَنْهٰارُ خٰالِدِينَ فِيهٰا وَ أَزْوٰاجٌ مُطَهَّرَةٌ وَ رِضْوٰانٌ مِنَ اَللّٰهِ وَ اَللّٰهُ بَصِيرٌ بِالْعِبٰادِ  ﴿آل‏عمران‏، 15﴾.

برای کسانی که از این نعمت‌ها در راه گناه سوء استفاده نمی‌کنند، من خدا بهشت‌هایی قرار دادم که از زیر  درختانش نهرها جاری است، و در این بهشت زنانی که ظاهر و باطنشان زبانشان، چشمشان، وجودشان، ذاتشان، پاکی محض است هم بهشت‌هایی که نهرها از زیر درختانش جاری است برایشان قرار دادم هم زنانی که تمام موجودیتشان طهارت محض  است و رضایت خودم و رضوان من الله و الله بصیر بالعباد، من به همه چیز بندگانم آگاه هستم. پرونده هیچ کس پیش من اشتباه نمی‌شود. بصیر بالعباد.

میلیاردها مرد و زن وارد قیامت می‌شوند برای من پروردگار روشن است که کی در چه روزگاری در چه زمانی، در چه خانه‌ای، در چه محلی، در چه ساعتی نعمت‌های  من را وسیله گناه قرار داده و کی و کجا و در چه زمانی نعمت‌های من را وسیله عبادت و خدمت قرار داده، این برای من خدا کاملا روشن است. پرونده کسی هم با کسی قاطی نمی‌شود، پرونده هیچ کس هم گم نمی‌شود از پرونده هیچ کس هم کم نمی‌شود، لاٰ يَلِتْكُمْ مِنْ أَعْمٰالِكُمْ شَيْئاً ﴿الحجرات‏، 14﴾، پرونده هیچ کس هیچ چیز کم نمی‌کنم.

خب این عبادی که می‌گوید من بهشان آگاه هستم چه کسانی هستند؟ و الله بصیر بالعباد، اینجا دیگر من خوشحال هستم که آیه سوم از این آیاتی که دارد بیان می‌شود مصداق شماها هست، این عبادی که می‌گوید بصیر به آن عباد هستم شما هستید، چرا شما هستید؟ چون اوصاف‌تان را بیان می‌کند، الذین که ما این کار را معلوم نیست چند با ر کردیم، از بچگی‌مان تا حالا، الذین یقولون ربنا امنا خدایا قبولت داریم، خدایا می‌خواهیمت، خدایا دوستت داریم، خدایا باورت داریم، از بچگی تا حالا چقدر این را اقرار کردیم؟  که اسم این اقرار اقرار ایمانی است خود همین الفاظ فارسی هم که به پروردگار گفتیم عبادت کردیم، همین فارسی که با او حرف زدیم عبادت کردیم، حالا در خلوت گفتیم، ربنا امنا خدایا به تو دل بستیم، خدایا تکیه بر لطف تو کردم به جز لطفت ندارم تکیه‌گاهی، خدایا دلم را به تو دادم، دلم را به تو سپردم، خواستم تو را، می‌خواهم تو را، مومن به تو هستم این را که همه  ما گفتیم.

دو و اغفر لنا ذنوبنا، چقدر ما در ماه رمضان، شبهای جمعه، حرم حضرت رضا، حرم ابی عبدالله، حرم پیغمبر، حرم خدا گوشه خلوت نیمه شب، با بیدار شدن ناگهانی چقدر به پروردگار گفتیم خدایا ما را بیامرز، چقدر گفتیم؟ فکر نمی‌کنید که من  عدد بالاتر نروم خلاف روایات است فکر نمی‌کنید از سه بار گفتن بالاخره یک بارش را گوش داده باشد، فکر نمی‌کنید؟ وقتی دست گدایی دراز می‌کنیم طبق آیه شریفه و اغفر لنا ذنوبنا روایت خیلی عجیبی در این زمینه هست همین دیروز این روایت را دیدم که خدا می‌فرماید دستی که برای گدایی به جانب من دراز می‌شود حیا می‌کنم خالی برگردانم. باید یک چیزی به این گدا بدهم. حالا یا خودم باید یک چیزی به این گدا بدهم یا ببینم خود این گدا چی می‌خواهد. این هم یک خصوصیت عباد من.

اَلَّذِينَ يَقُولُونَ رَبَّنٰا إِنَّنٰا آمَنّٰا فَاغْفِرْ لَنٰا ذُنُوبَنٰا وَ قِنٰا عَذٰابَ اَلنّٰارِ  ﴿آل‏عمران‏، 16﴾، چقدر به من التماس می‌کنند که خدایا ما را از آتش جهنم در پناه خودت بگیر ما طاقت دوزخ را نداریم، در حمام نشسته بود هیچ کس نیامده بود حمام داشت زار زار گریه می‌کرد حمامی صدایش را شنید بدو بدو آمد در حمام گفت آقا چیست گریه می‌کنی؟ گفت والله گریه می‌کنم بگذار گریه کنم تا سیر بشوم، حمام خیلی گرم است من هم خودم را هنوز نشستم گریه دارم می‌کنم به خودم می‌گویم اینجا که آتشی نیست پشت این حمام آتش هست که آن آتش هم کف حمام را گرم کرده هم فضای حمام را گرم کرده دارم به خودم می‌گویم بیچاره، تو که طاقت گرمای این حمام را نداری چطوری می‌خواهی بروی جهنم خجالت بکش یک خرده مواظب خودت باش، یک خرده به خودت برس، یک خرده بیدار باش.

بعد پنج تا دیگر مسئله را مطرح می‌کند، الصادقین بندگان من این هستند، اَلصّٰابِرِينَ وَ اَلصّٰادِقِينَ وَ اَلْقٰانِتِينَ وَ اَلْمُنْفِقِينَ وَ اَلْمُسْتَغْفِرِينَ بِالْأَسْحٰارِ  ﴿آل‏عمران‏، 17﴾، من حالا این چهار تای قبلی را کار ندارم آنها را باید دانه دانه توضیح مفصل برایتان بدهم اما این پنجمی که بندگان من یک کارشان طلب مغفرت در هنگام سحر است، نمی‌گویم بلند شوید نماز شب بخوانید نه همه  حال نماز شب را ندارند، خیلی‌ها هم اهل مستحبات نیستند اما پنج دقیقه مانده به اذان صبح، اگر اذان ده دقیقه به پنج است شما یک ربع به پنج بلند شو در رختخواب بشین زن و بچه هم که خوابند، یک ذره گردنت را کج کن بگو خدایا من گذشته خوبی نداشتم، من پرونده قابل قبولی ندارم، سحر است هنوز فجر ندمیده، عالی‌ترین ساعت است، بهترین لحظه است، خدایا  من را بیامرز، گوش نمی‌دهد؟ یعنی شما از رختخواب گرم بلند شدید نشستی گردن کج کردی، یک کامیون پول نمی‌خواهی که دویست میلیون متر زمین نمی‌خواهی که، نشستی گردنت را کج کردی داری بهش می‌گویی من بنده خوبی نبودم، داری بهش می‌گویی من نمی‌توانستم نمک تو را نخورم، نمی‌شد که یک عمری گشنه که می‌مردم نمی‌توانستم نمکت را نخورم خوردم اما نمکدان شکستم، بنده باوفایی نبودم. فکر می‌کنید قبول نمی‌کند؟ نمی‌بخشد؟

 

 

 

 

برچسب ها :