جلسه دوم
(تهران مسجد رسول اکرم (ص))عناوین این سخنرانی
با کلیک روی هر عنوان به محتوای مربوط به آن هدایت می شوید
بسم الله الرحمن الرحیم
الحمدلله رب العالمین الصلاة و السلام علی سید الانبیاء و المرسلین حبیب الهنا و طبیب نفوسنا ابی القاسم محمد صلی الله علیه و علی اهل بیته الطیبین الطاهرین المعصومین المکرمین.
نماز جامعترین عبادت است، تمام انبیاء الهی مامور به این عبادت جامع بودند، و وظیفه داشتند مسئولیت داشتند، که این عبادت جامع را به امتها انتقال بدهند. بنا به نظر بسیاری از علمای بزرگ شیعه کسی که میخواهد وارد این عبادت بشود لازم است تا حدی به این عبادت حقیقت این عبادت، آثار این عبادت و به خصوص به معنای این عبادت آگاه بشود.
که این عبادت عظیم را ساده نخواند، بیتوجه به حقایقی که در این عبادت است نخواند، بداند که حتی طبق فرمایشات امیر المومنین در نهج البلاغه در خطبه اول فرشتگان الهی هم چنین عبادت جامعی را ندارند. این عبادت فقط ویژه انسان نظام گرفته است.
لازم است من یک روایت مهمی را از وجود مبارک امیر مومنان برایتان بخوانم، که تا اندازهای روشن بشود این عبادت عبادت جامعی است، و خیلی از حقایق ایمانی را دربردارد، امیر المومنین در این روایت که کتابهای مهم روایتیمان نقل کردند میفرمایند ثلاث من حافظ علیها سئلت، خیلی مهم است میفرمایند سه چیز است هر کسی مرد و زن و پیر و جوان، در این سه چیز محافظت داشته باشد، مواظبت داشته باشد و انجام بدهد اهل خوشبختی است، اهل سعادت است.
اذا ظهرت علیک نعمة فحمدلله، در زمانی که از جانب پروردگار عالم نعمتی نصیب تو شد هر نعمتی، قرآن نعمتها را به دو دسته تقسیم کرده در سوره مبارکه لقمان، اسبغ این از آیات مهم کتاب خداست، وَ أَسْبَغَ عَلَيْكُمْ نِعَمَهُ ظٰاهِرَةً وَ بٰاطِنَةً ﴿لقمان، 20﴾ اسبق با سین و غین است، که در آیه شریفه به کار گرفته شده است معنیاش این است که برای شما من نعمت آشکارم را، نعمت مادیام را، و نعمت معنوی و ملکوتیام را کامل کردم، هیچی کم نگذاشتم. زندگی ظاهر شما هر نعمتی را لازم داشته بر سر سفره عالم طبیعت قرار دادم و درون شما روح شما، قلب شما، هر نعمتی را که لازم داشته مقرر کردم، شما هم در جنبه ظاهر تمام نعمتهای لازم را دارید که رشد کنید و هم در جنبه باطن همه نعمتها را دارید که رشد کنید، بخشی از این نعمتهای ظاهر همین محصولات زراعتی است، که در قران مجید با کلمه زرع اشاره شده است یعنی روئیدنیها، من در یک کتاب علمی سه چهار روز پیش میدیدم که اهل تحقیق و دانشمندان علوم مادی درباره گندم که یکی از صدها روئیدنیهای کره زمین است، تحقیقی کردند که همه تحقیقشان و مقالهشان را من خواندم در حدود پنج صفحه بود که واقعا انسان را در مقابل همین یک نعمت بهتزده میکند.
البته وارد یک جریانش نشده بود این مقاله که من قبلا خودم این جریان خاصش را در یک کتابی که قرن هفتم نوشته شده د رهمین منطقه ما، منطقه ری، آن وقتها معروف به تهران نبوده این عالمی که در قرن هفتم در همین منطقه زندگی میکرده یک کتابی دارد چهل جلد است، واقعا برای این ملت این امت، و برای ارائه مسائل الهی و انتقال حقایق چه زحمتهایی کشیدند، بالاخره اینها هم زن و بچه داشتند، استراحت میخواستند و سفر میخواستند، خوشگذرانی حلال میخواستند، از همش چشم پوشیدند و به خاطر این دین، به خاطر این مردم، به خاطر ماندگار شدن حقایق دین زحمت کشیدند به قول قدیمیها جان کندند واقعا هم همین است.
تا کسی دستش در کار نوشتن و تحقیق و تالیف و تصنیف نباشد لمس نمیکند که گذشتگان ما چقدر زحمت کشیدند، همین کتابی که معروف است شما اسمش را میشنوید از طریق منبرها، بعضی از گویندگان واقعا حق منبر را ادا میکنند، یعنی میآیند منبر را براساس قرآن و روایات اهل بیت نظام میدهند، از این جور منبریها از زمان کودکیتان کتاب شریف کافی را شنیدید، که مولفش هم برای همین منطقه بوده یک دهی نزدیک حسنآباد است بین باقرآباد و حسنآباد به نام کلین، که آنجا یک قبری هست الان حرمی دارد ضریحی دارد قبر پدر کلینی است، که این کتاب را نوشته است یعقوب کلینی. میارزد یک وقت از آن طرفها رد شدید زیارت بروید قبر او را مرد بزرگی بوده و یک عنایتی که خدا به این مرد کرده همین فرزندی است که بهش عطا کرد در عصر غیبت صغری، این کتاب ظاهرش ده جلد است شما فکر میکنید که ایشان نشسته گوشه خانه و مثلا هر هفت هشت ماهی یک جلد از این کتاب را نوشته اینطور نبوده، ایشان برای نوشتن این کتاب لازم دید تمام راویان حدیث زمان خودش را عالمان دین را، ملاقات بکند و مجبور شد سفرهای زیادی برود ملاقات بکند دارندگان حدیث را و یادداشت برداری بکند و بعد هم بیاید تنظیم بکند، کتاب بیست سال تمام طول کشیده به وجود آوردنش، آن هم آن زمان یعنی هزار و دویست سال پیش، یک جاده نبوده، جادهها مالرو بوده و خاکی بوده خطرناک بوده، خب شما پیرمردها یادتان است هشتاد هفتاد سال پیش جادههای همین مملکت هم خطرناک بود، سر گردنه جلوی مردم را میگرفتند، مالشان را میبردند، میکشتند، لختشان میکردند خب آدم از جانش باید بگذرد بیست سال برود و بیاید که حالا خدا لطفی بکند گیر دزدها نیفتد گیر گردنهزنها نیفتد و نوشتهها از بین نرود و بعد بیاید اینها را تنظیم بکند. این منطقه عالمان بسیار بزرگی داشته شما حضرت عبدالعظیم که میروید خود حضرت عبدالعظیم از علما و محدثین بزرگ شیعه و مورد اعتماد حضرت هادی و امام عسکری بوده و به زیارتش سفارش کردند که نقل میکنند میگویند کسی مثل اینکه خدمت حضرت هادی امام دهم عرض میکند که من این منطقه ری خانهام است خیلی هم دلم میخواهد کربلا بروم نمیشود و نمیتوانم، خب آنوقتها هم سخت بود اینهایی که از این منطقه میخواستند بروند کربلا خب باید شتری، اسبی، قاطری آماده میکردند بار میگذاشتند رویش از این منطقه باید میرفتند همدان، اسدآباد، کنگاور کرمانشاه، سر پر ذهاب قصر شیرین وارد عراق بشوند بیایند کاظمین، بروند کربلا، حداقل در جادههای آن روز با خطرات آن روز سه ماه میکشیده که یک زیارت بروند، خیلیها این زیارت را ندیدند، اینقدر شیعه در گذشته از دنیا رفته که موفق به زیارت ابی عبدالله نشده، آرزو داشته یا پولش را نداشته یا جاده ناامن بوده، یا بدن سرپایی نداشته، الان خیلی خدا به شماها لطف کرده میآیید فرودگاه امام یک ساعت میروید نجف پیاده میشوید آنجا هم وسایل خیلی خوبی هست میآئید کربلا و کاظمین، اما آن زمان سه ماه چهار ماه خودشان را باید در خطر میانداختند و مشکلاتی را باید عبور میکردند تا برسند به حرم ابی عبدالله علیه السلام، به حضرت هادی میگوید من خیلی دلم میخواهد بروم کربلا نمیشود و نمیتوانم، امام میفرماید خب سفر کربلایت را در همان منطقه ری جبران بکن، گفت چطوری جبران بکنم فکر کرد حالا حضرت بهش میگوید سرپا بلند شو در همان محل زندگیات رو به قبله بایست بگو السلام علیک یا ابا عبدالله و رحمة الله و برکاته تو میشوی زائر، امام فرمود یک قبری در منطقه شماست محل دفن عبدالعظیم حسنی است، او را برو زیارت کن جبران این که نمیتوانی بروی کربلا بشود، و امید هست یرجی دارد در روایت، امید هست که چون نمیتوانی بروی کربلا اگر بتوانم بروم کربلا خب باید بروم اما آنی که نمیتواند امید هست که پروردگار عالم ثواب زیارت حضرت ابی عبدالله الحسین را در نامه عملت به خاطر زیارت عبدالعظیم حسنی بنویسد.
خب شما وقتی میروید آنجا اطراف خود حضرت عبدالعظیم علمایی دفن هستند که برای این دین یعنی مکتب اهل بیت، جان کندند، یکی از آنهایی که آنجا دفن است میارزد بروید سر قبرش، ابوالفتوح رازی است که دوازده جلد تفسیر قرآن دارد، شاگردهای زیادی را هم تربیت کرد، ایشان اهل همین منطقه است همینجا هم مرد و همینجا هم دفنش کردند سنگش هم خیلی سنگ خوبی است آنجا از هر خادمی بپرسید قبر ابوالفتوح رازی بین قبر حضرت عبدالعظیم و حضرت حمزه و امامزاده طاهر است، در هر صورت من این مقاله را که از دانشمندان امروز دیدم همین چند روز پیش اولین بار بود به این مقاله برخوردم که درباره گندم بحث علمی کرده بود، آدم را واقعا بهتزده میکند گندم به این کوچکی، خداوند متعال با آب نور، هوا، خاک، عناصری در این دانه نباتی کوچک ریخته که برای معده شانزده تا خاصیت دارد.
یک شعری سعدی دارد قدیمیها حفظ بودند، من بچه بودم خیلی پدربزرگم بلد بود پدرم بلد بود، عموهایم بلد بودند و میخواندند، تکرار بعضی از حقایق لازم است، ببینید خدا تکرار نماز را به ما واجب کرده، که دائما از این منبع عظیم معنوی آثار به ما انتقال پیدا بکند، البته اگر معرفت به این عبادت جامع داشته باشیم. سعدی میگوید ابر و باد و مه و خورشید و فلک کلشان در کارند، تا تو نانی به کف آری و به غفلت مخوری، همه این خیلی عجیب است که سعدی این شعر دومش را از قران گرفته، سعدی واعظ بوده یعنی منبری بوده خیلی هم منبری باسوادی بوده، و گلستانش و بوستانش زیاد از قرآن استفاده شده و از روایات، چون وارد به روایات بود خب منبر هم میرفت، برای مردم سخنرانی میکرد، سخنرانیهای قدیم هم مایهاش قرآن بود و روایت بود روزنامه و تلویزیون و آنجا و اینجا و خوابهای غیرمستدل نبود، یعنی عالمانه منبر میرفتند. همه از بحر تو سرگشته و فرمان بردار، کلمه فرمانبردار را شما در قرآن مجید با لغت سخّر زیاد میبینید، یا همه از بحر تو سرگشته و فرمانبردار را در این آیه میبینید، هُوَ اَلَّذِي خَلَقَ لَكُمْ مٰا فِي اَلْأَرْضِ جَمِيعاً ﴿البقرة، 29﴾ هر چه د ر زمین است همه را در خدمت تو انسان قرار دادم. برای تو دارند کار میکنند.
شرط انصاف نباشد که تو فرمان نبری، این درست است که کل عالم مادی از ما فرمان ببرند تکوینا، و ما از خدا فرمان نبریم، این دانشمند قرن هفتم درباره همین گندم برابر آن روزگار خودش یک تحقیقی کرد، میگوید ما اگر بنشینیم و مطالعه بکنیم که برای به وجود آمدن یک دانه گندم چند میلیون چرخ را خدا در عالم چرخانده تا این یک دانه از خاک درآمده، بعد وارد بعضی از جزئیات میشود، مثلا اگر زمین در بیست و چهار ساعت یک بار دور خودش نمیگشت یک دانه گندم درنمیآمد اگر تندتر میگشت یک دانه گندم درست نمیشد، اگر کندتر میگشت یک دانه گندم درست نمیشد، نمیشد، اگر کندتر میگشت دیگر ما شب دوازده ساعته نداشتیم شب میشد چهل ساعت، روز میشد چهل ساعت، خب شب چهل ساعت همه چیز یخ میزند، روز چهل ساعت همه چیز میسوخت، و اگر کره زمین دور خورشید نمیگشت نه بهاری به وجود میامد نه تابستانی نه پاییزی و نه زمستانی،آن وقت یک دانه گندم هم درست نمیشد و اگر نور خورشید فاصلهاش با دریاها صد و پنجاه میلیون کیلومتر نبود، کمتر بود، صد میلیون کیلومتر بود تمام دریاها آبش بخار میشد و میرفت، کل حیات در کره زمین نابود میشد و اگر فاصله بیشتر بود این پنج تا اقیانوس کلش تا ته زمینی که دارد یخ میزد، آن وقت ابری به وجود نمیآمد، بارانی درست نمیشد آن وقت یک دانه گندم درست نمیشد یعنی اگر بخواهند بنشینند حساب بکنند یک عدد گندم با بقیه زراعت یک دانه عدس یک دانه نخود و ماش، یک دانه لوبیا چیتی و سفید، یک برگ تره، یک دانه تربچه، یک برگ ریحان، اگر بنشینند حساب بکنند که چقدر عامل دست به دست هم دادند تا اینها سر از خاک درآوردند عدد میلیاردی باید به کار گرفته میشد.
شما خیلی حوصله مطالعه کتاب ندارید وگرنه من یک کتابهایی را روی منبر برایتان میگفتم تهیه کنید اصلا آدم بهتش میبرد، یک کتابی البته در اروپا نوشته شده به نام علم و زندگی، یک بخشش مربوط به خاک است، که در یک سانتیمتر مربع خاک نه نیم متر مربع یک سانتی متر مربع خاک صدها فعل و انفعال صورت میگیرد تا یک دانه گندم از زمین دربیاید، خاک آرام نیست ما آرام میبینیم، اینقدر در این خاک فعل و انفعال صورت میگیرد که به قول قدیمیها مغز آدم سوت میکشد که پروردگار عالم برای اینکه سر سفره صبحانه ما یک دانه نان لواش، یک نان تافتون یک نان سنگگ، یک نان بربری بگذارد چند میلیارد چرخ را به حرکت آورده تا این نان به دست آمده، خب این مقدمه تمام.
قرآن میگوید نعمتهای من دو نوع است ظاهری و باطنی، ظاهری همین نعمتهاست، باطنی انبیاء خدا، ائمه هستند کتابهای آسمانی است، عقل است، نه از سفره مادیتان کم گذاشتم نه از سفره معنوی، حالا نماز یک عبادت جامع است، یعنی همه چیز را خدا در این نماز ریخته است، من البته فکر نمیکنم در این چند روزی که خدمت شما هستم بتوانم یک هزارم مسئله نماز را برایتان بگویم، به تشهد هم که نمیرسم اما اگر به تشهد رسیدم همین تشهدی که یک دقیقه نمیکشد شما میخوانید، از اشهد ان لا اله الا الله تا السلام علیکم و رحمة الله و برکاته، پنج بحث اصولی الهی در این تشهد است. توحید، عبودیت، نبوت، ولایت، امنیت، حالا من این پنج را بخواهم برایتان بگویم من و شما یک دو سالی هر روز باید این جلسه برپا باشد تا من آنچه خودم با این درس کمی که خواندم از تشهد دریافت میکنم برایتان بگویم.
خیلی نماز عجیب است اصلا در عباداتی که پروردگار نظام داده است به وزن نماز، به جامعیت نماز، به کمال نماز نیامده. حالا روایت را گوش بدهید. امیر المومنین میفرماید اذا ظهرت علیک نعمة، یک دانه نعمت انعم که نمیگوید حضرت میگوید هر وقت یک نعمت بهت رسید یا یک نعمتی را به دست آوردی، چی کار باید بکنی کنار این نعمت؟ فاحمدلله خدا را حمد کن، شکر نمیگوید بین حمد و شکر خیلی فرق است، حالا من باید در جلسه بعد فرق بین حمد و شکر هم برایتان بگویم، هر وقت یک نعمتی به دست آوردی خدا را حمد کن، خب ما هر روز ده بار در نماز میگوییم الحمدلله رب العالمین، یعنی نماز شامل حمد الهی است، این یک مطلب.
دوم اذا ابطع عنک الرزق فاستغفرلله، اگر دیدی روزیات دارد دیر میکند بهت برسد، مثلا رفتی در مغازه نشستی هر روز ساعت ده صبح خرج بچههایت درآمده بود اما الان ده شد درنیامد، یازده شد درنیامد، یک شددرنیامد، امیر المومنین میفرماید کندی رزق را بشکن، که روزیات بهت برسد با چی؟ فاستغفرلله، طلب استغفار، و این استغفار جزو مستحبات نماز است یعنی آدم از سجده بلند میشود استغفرالله ربی و اتوب الیه، و اذا اصابتک الشدة، اگر یک رنجی بهت رسید، یک دردی بهت رسید فعکسر من قول لا حول و لا قوة الا بالله، زیاد بگو که هیچ قول و قوهای جز حول و قوه خدا نیست و همین هم در نماز است، یعنی ما تشهدمان را که خواندیم برای رکعت سوم دوم میخواهیم از جا بلند شویم مستحب است بگوییم به حول الله و قوة درست؟ حالا هر چی دیگر هم به نظر مبارکتان میرسد به من بگویید من فردا بگویم که در نماز هست.
یعنی ما وقتی صبح دو رکعت نماز میخوانیم انگار همه دین را به پروردگار عالم عرضه میکنیم. خب ما روایت داریم هر کسی وضو بگیرد نماز بخواند بعد از نماز دعا کند خدا دعایش را مستجاب میکند، ما الان وضو داشتیم نماز خواندیم تمام شد پای علم هم نشستیم تازه نمازمان خیلی چرب و نرم هم شد، که نشستیم مسائل الهی را گوش دادیم، خدایا به حقیقت امیر المومنین که امروز این روایت نابش را خواندیم و دیدیم همه این حرفها در نماز است نماز را از ما، زن و بچههای ما و نسل ما نگیر.
چون نماز را خدا از هر کسی بگیرد در سعادت را به رویش قفل کرده و تمام باید برود جهنم، حالا من آیات جهنمی شدن بینمازها را هم برایتان میگویم خیلی خطرناک است بینمازی.
خانه خداست و شب جمعه، شب زیارتی حضرت ابی عبدالله الحسین است، بخوانید این زیارت را، که ما هم بشویم زائران شب جمعه.