شب چهارم
(شهرری مصلی آستان مقدس حضرت عبدالعظیم حسنی(ع))عناوین این سخنرانی
با کلیک روی هر عنوان به محتوای مربوط به آن هدایت می شوید
بسم الله الرحمن الرحیم
الحمدلله رب العالمین الصلاة و السلام علی سید الانبیاء و المرسلین حبیب الهنا و طبیب نفوسنا ابی القاسم محمد صلی الله علیه و علی اهل بیته الطیبین الطاهرین المعصومین المکرمین.
کلام در شکل زندگی مردم روزگار حضرت ابی عبدالله الحسین علیه السلام بود که وجود مبارک امام اوضاع اعتقادی و عملی و اخلاقی آن مردم را بیان کردند، بیان حضرت برای همه مردان و زنان تا روز برپا شدن قیامت درس است، حجت است، ما روایات مهمی را داریم که ائمه طاهرین فرمودند کلام ما کلام رسول خداست و کلام رسول خدا کلام خداست، به عبارت دیگر ائمه طاهرین فرمودند وزن سخن ما وزن سخن پیغمبر اسلام است و وزن سخن پیغمبر وزن سخن خداست.
یعنی مطالب ما و مطالب پیغمبر جلوه وحی پروردگار است، بنابراین برای همه مردم تا روز قیامت معیار است میزان است، مجموع فرمایشات پیغمبر و ائمه طاهرین بیان دو مسئله است راهنمایی به مردم است که چه مسائلی را در زندگی انتخاب کنند و چه مسائلی را حذف کنند و در زندگی راه ندهند.
برای اینکه بیشتر برایتان روشن بشود که مجموعه فرمایشات پیغمبر و اهل بیت بر این دو پایه است و همه این فرمایشات هم در حقیقت توضیحی بر آیات قرآن است، آیه نود سوره مبارکه نحل را توجه کنید که این آیه نشان میدهد تمام برنامههای خداوند که به بندگانش ارائه کرده است در همین دو پایه انتخاب و حذف است، إِنَّ اَللّٰهَ يَأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَ اَلْإِحْسٰانِ وَ إِيتٰاءِ ذِي اَلْقُرْبىٰ، این جنبه انتخاب، خداوند به شما فرمان میدهد بر تمام امور زندگیتان عدالت را رعایت کنید، نه اهل افراط باشید و زیادهروی، و نه اهل تفریط باشید.
در کسبتان، در خوردنتان، در معاشرتتان، در رفتار با مردم عدالت را رعایت کنید، آیات به بخشی از شئون زندگی اشاره میکند مثلا در حرف زدنتان، اذا قلتم زمانی که وارد سخن گفتن میشوید فاعدلوا، عدالت در کلام را رعایت کنید، نه در یک مسئله درباره خودتان، در باره مردم زیاد بگویید نه کم بگویید.
مثلا میخواهید درباره یک آدم باسوادی قضاوت کنید، نگویید در کره زمین علم این آدم را هیچ کس ندارد، این گفتار خلاف عدالت است زیادهروی است، شما که تک تک مردم کره زمین را در علم نسنجیدید، از کجا میگویید هیچ کسی در کره زمین علم این را ندارد؟ عادلانه حرف بزنید قرآن میگوید بگویید عالم است. و اگر یک آدمی علنی آدم زشتکاری است در شهر، در محل، در کشور، همه میدانند آدم زشتکاری است، معروف است به بدیها، حالا میخواهید بگویید این آدم بدی است، نگویید بدتر از شمر و یزید است، مگر شما ارزیابی صحیحی از شمر و یزید و این آقا دارید که میگویید بدتر است، این گفته خلاف عدالت است.
تعریف میخواهید بکنید از کسی که آدم مومنی است، آدم درستی است، آدم قابل قبولی است، عدالت را رعایت کنید، بگویید بدی ازش سراغ ندارم آدم خوبی است اما سرش از عرش بالاتر است ما در این روزگار آدم خوب مثل این نداریم این دروغ است، خلاف عدالت است. یا در امور اقتصادی پروردگار عالم میفرماید که در ترازو در خرید و فروش اهل عدالت باشید، در فروختن جنس اگر متری است کم نگذارید از مردم، او دارد پنجاه هزار تومان پارچه میخرد شما برابر پنجاه تومان بهش بدهید، چهل تومان پارچه ندهید این خلاف عدالت است، اگر جنس کیلی و لیتری است پنج هزار لیتر دارد از شما جنس میخرد، پول پنج هزار لیتر را میگیرید پنج هزار لیتر بدهید صد لیترش را کم نکنید این ظلم است. خلاف عدالت است.
خب عدالت را در همه شئون زندگی انتخاب کنید، و احسان را یعنی نیکی کردن را، اگر با آبرویی که خدا بهت داده میتوانی نیکی کنی گره از مشکل کسی باز بکنی خب انتخاب کن این احسان را، اگر پول داری با پول میتوانی مشکل حل کنی و احسان کنی، انتخاب کن احسان را، اگر قدرت داری صندلی داری، و با قدرتت میتوانی مشکل مردم را حل بکنی حل کن، نه اینکه وقتی رای بهت دادند و یک قدرتی پیدا کردی ملت را بگذاری و بروی، هفت هشت سال دنبال جیب خودت این خلاف احسان است، ظلم است، پشت کردن به مردم ظلم است. بستن در به روی مردم ظلم است.
قدرت را خرج خود کردن ظلم است، و ایتاء ذی القربی، اگر عموی فقیر، دایی فقیر، پسرعموی فقیر، پسردایی مشکلدار، خواهر و برادر مشکلدار داری و میتوانی با کلید پولت مشکل اینها را حل بکنی انتخاب کن این حل مشکل را پول بده، این سه مسئله در آیه که ما موظف هستیم، مسئول هستیم، انتخاب بکنیم طرح خدا را.
وَ يَنْهىٰ عَنِ اَلْفَحْشٰاءِ وَ اَلْمُنْكَرِ وَ اَلْبَغْيِ خدا شما را از مجموع گناهان آشکار و مجموع گناهان پنهان و تجاوز به حقوق مردم نهی میکند، خب همه گناهان آشکار و پنهان را از زندگی حذف کن و تجاوز به مال مردم، به آبروی مردم، به ارث مردم، به حق زن و بچه، به حق پدر و مادر را از زندگی حذف کن، کل قرآن مجید همین است. انتخاب درستیها و حذف نادرستیها.
فرمایشات پیغمبر و ائمه طاهرین هم بر این دو پایه است، به دنبال قرآن، انتخاب تمام برنامههای درست و حذف همه برنامههای نادرست، این گزارشی که حضرت سید الشهدا از اوضاع مردم زمانشان دادند تا قیامت برای ما حجت است، یعنی ما مکلف به عمل به خواستههای حضرت هستیم، از مکه تا کربلا تعدادش را نمیدانیم ننوشتند ابی عبدالله اعلام کرد لکم برای شما مردم تا روز قیامت فی اسوة، سرمشق هستم، خدا او را سرمشق قرار داده، خدا او را معیار و میزان قرار داده، شما همه یادتان است ما مدرسه که بودیم معلم به ما اعلام میکرد که شما از روی درس پنجم کتاب مشق بنویسید، فردا که همه میآمدیم سر کلاس بعضی از بچهها از روی درس پنجم کتاب کلاس مشق نوشته بودند، همه را نگاه میکرد براساس درست نوشتن، خط خوب، نمره میداد بیست، هجده، شانزده، بعضی از بچهها مشق ننوشته بودند جریمهشان میکرد بعضی از بچهها نوشته بودند اما نه از روی درس پنجم، دری وری نوشته بودند، در کلاس دنیا وجود مقدس ابی عبدالله کتاب الهی است به صورت انسان، یعنی کتاب عینی است، ما اگر خیر دنیا و آخرتمان را میخواهیم خیلیها نمیخواهند، مگر در کشور ما همه با ابی عبدالله یک دل هستند؟ نه، یک عدهای هم مخالف هستند به خاطر شدت حماقت، یک عدهای ابی عبدالله را نمیخواهند لذا هیچی زندگیشان مطابق با این کتاب الهی و سرمشق الهی نیست، خیلی راحت حرام میخورند، ظلم میکنند، حق مردم را پایمال میکنند، سر مردم را کلاه میگذارند، زنشان بیحجاب است، دخترشان بیحجاب است، اگر هم بهشان بگوییم راهت غلط است و به غضب و دوزخ میخوری، میگوید به تو چه.
من یک نفر را یک بار دو ساعت نصیحت کردم، از هشت صبح تا ده خیلی خوب گوش داد خیلی تعجب کردم، حرف من را نبرید و گوش داد آیه و روایت برایش خواندم، دامادش هم باعث شده بود دامادش با من رفیق بود میگفت پدرزنم اشتباهات بدی دارد شما یک روز بیا خانه ما من هم او را دعوت میکنم شما هدایتش کن، خیلی هم من نرم حرف زدم و عادتم هم هست نرم حرف زدن، عادتم است که حرفهایم را روی موج محبت و عاطفه بریزم، سابقه ندارد در عمر منبرم به مردم و به کسی حمله کرده باشم، کسی را روی منبر خورد کرده باشم اینها همه خلاف پروردگار است.
خیلی نرم دو ساعت با او صحبت کردم، پرآیه و پرروایت، خیلی خوب گوش داد من که سکوت کردم گفت که آقا حرفت تمام شد؟ آن هم نرم به من گفت گفتم بله، گفت یعنی اگر من اینهایی را که تو گفتی قرآن و روایت عمل نکنم میروم جهنم؟ گفتم بله، گفت دلم میخواهد بروم جهنم به تو چه؟ گفتم باشد برو، پروردگار به بندگانش زور نمیگوید، یک عده از بندگانش میگویند ما میخواهیم برویم جهنم خب بروید، اگر پروردگار میخواست زور بگیرد روز عاشورا دو تا دست شمر را فلج میکرد که امام حسین را نکشد چشمش را کور میکرد وارد گودال نشود ولی خداوند متعال جلوی بندگانش را نمیگیرد، بندگانش هر چی را انتخاب میکنند فقط اتمام حجت میکنند، پیغمبر میفرستد کتاب میفرستد، عقل میدهد، قرآن میفرستد، امام قرار میدهد، بعضی از بندگانش اینها را هم میبینند و میفهمند میگویند ما میخواهیم کشتن امام حسین را انتخاب بکنیم خب برو انتخاب کن، خب خودش میخواهد برود جهنم، یا یکی میگوید من میخواهم بروم بهشت خدا جلویش را نمیگیرد که خوشم نمیآید از تو میخواهی بروی بهشت نه.
بلال سیاه حبشی است بهشت را انتخاب کرده خیلی هم خدا ازش استقبال کرده، چند بار جبرئیل به پیغمبر گفت آقا خدا فرموده میروی پیش پیغمبر از قول من سلام من را به بلال برسان خیلی هم استقبال میکند. انتخاب را برای بندگانش آزاد گذاشته است، اما به بندگانش هم فرموده قد تبین رشد من الغی، من راه را یا از طریق انبیاء، یا کتاب آسمانی، یا اگر صدای پیغمبری کتابی بهت نرسید از طریق عقلت، اصلا صدای یک پیغمبری به گوشت نرسید کتابی را ندیدی، در عمق جنگل زندگی میکنی این مقدار که میفهمی، آن جنگلی همسایهات که رفته یک آهو شکار کرده آورده برای زن و بچهاش با خنجر و شمشیر بلند شوی بروی در خیمهاش و این آهو را برداری و بگویی اگر مقاومت کنی میکشمت، عقلت که بهت میگوید این کار بد است همین حجت است، همین برای تو در قیامت حجت است.
ما در انتخاب آزاد هستیم، کاری که پروردگار عزیز عالم کرده در قرآن میگوید چه در گذشتگان، چه برای آیندگان من راه را نشانتان دادم چاه را هم نشان دادم، حالا خودتان میدانید راه را انتخاب میکنید جلویتان را نمیگیرم، چاه را انتخاب میکنید باز هم جلویتان را نمیگیرم، این که بعضی از جوانها گاهی میگویند مگر نمیشد خدا جلوی شمر را بگیرد امام حسین را نکشد نه خدا بنا نیست جلوی گنهکاری را بالاجبار بگیرد، اگر پای اجبار در کار بود دیگر مسئله بهشت و جهنم و بعثت انبیاء و امامت امامان مطرح نمیشد. یا مردم در انتخاب آزادند ولی زیباترین راهنماییها را کرده که چه چیزهایی را در زندگی انتخاب کنید که یک انسان باارزش شایسته با کرامتی بشوید و چه چیزهایی را حذف بکنید این را هدایت کرده.
امام در مسیر مکه و کربلا چند تا مسئله راجع به مردم زمانش مطرح کرده که تا روز قیامت بر مرد و زن واجب شرعی، الهی، عقلی، اخلاقی، و انسانی است که این چند تا مسئله را از زندگیشان حذف بکنند، خب اولین مطلبشان، به فرزدق فرمودند ان هولاء قوم این مردم زمان من مردمی هستند که لزموا طاعة الشیطان، پایبند به فرمانبردن از شیطان شدند، به قول ما تهرانیها پایشان رادر یک کفش کردند که فقط از فرهنگ شیطان پیروی کنند، لزموا طاعة الشیطان، خب شنیدید در جلسه قبل کلمه شیطان اسم عام است، یک فرد خاص را خدا نمیگوید شیطان، هر کسی که مردم را به حرام دعوت میکند، به ربا دعوت میکند، به زنا دعوت میکند، به روابط نامشروع دعوت میکند، به ترک عبادت خدا دعوت میکند، به ترک نیکی و نیکوکاری دعوت میکند، به قطع رابطه با انبیاء و ائمه و وحی خدا دعوت میکند این شیطان است هر کسی میخواهد باشد.
پدر است، مادر است، دایی است، عمو است، پسردایی است رفیق است، سلطان است، شاه است، هر کسی میخواهد باشد، آنی که مردم را به امور منفی که باید از زندگیشان حذف بکنند دعوت میکند آن شیطان است ابلیس هم یکی از شیاطین است، نه تک شیطان، خب حالا برویم سراغ قرآن ببینیم نشانههایی که خدا برای شیطان بیان میکند چیست که ما در زمان خودمان بشناسیم شیطانها را، یا آنی که در مسیر ما قرار میگیرد و میخواهد شیطان ما بشود، تمام نشانههای آنهایی که تبدیل به شیطان شدند را بیان میکند پروردگار. ن
چرا بیان میکند؟ چون ما را دوست دارد، اگر ما را دوست نداشت که رهایمان میکرد، یک به من چه میگفت هر غلطی دلتان میخواهد بکنید و هر راهی دلتان میخواهد بروید، جهنم دلتان میخواهد بروید زندگیتان را پر از آلودگی و فساد میخواهید بکنید به من چه، اما خدای ما خدای به من چه نیست، خدای ما به بندگانش مهربان است، لطف دارد، خدای ما مصلحت بندگانش را میخواهد، خدای ما خیرخواه بندگانش است، خدای ما اگر ما را آزاد آفریده و در انتخاب آزاد گذاشته است شخصیت به ما داده است، ما را مثل گوسفند و شتر و گاو قرار نداده که نتوانند انتخاب بکنند، به ما خیلی قیمت داده و ارزش داده.
یک علامت شیطان زمان پیغمبر زمان ائمه، زمان ما، زمان قبل از ما، زمان بعد از ما این یک علامت عام است، که تمام شیطانهای داخلی و خارجی این علامت را دارند، اینجا رادیو ندارند تلویزیون ندارند، روزنامه در اختیارشان نیست میآیند در گوشها حرف میزنند، اروپا و امریکا رادیو دارد تلویزیون دارد سینما و سایت دارد از آن طریق این مسئله را القا میکنند. چی میگویند؟
خطرناکترین حرف را میزنند، و قال الذین کفروا چون تمام شیاطین کافرند، درباره ابلیس زمان آدم در قرآن میگوید و کان من الکافرین، کافر نبود شد، خدا هیچ کسی را شیطان خلق نکرده، شیطان میشوند، کاری به خلقت پروردگار ندارد که حالا من بیایم بگویم خدایا اگر شیطان را خلق نمیکردی ما راحت بنده تو بودیم هی میآید سر ما را کلاه میگذارد گول میزند، جواب میدهد من شیطان نیافریدم، کجای قران دارد که من شیطان آفریدم اینها هیچ کدام از مادر که به دنیا آمدند شیطان نبودند، مگر فرعون وقتی ا زمادرش به دنیا آمد فرعون بود؟ یک بچه شیرخواره بود، بعدا فرعون شد، و کافر.
این خطرناکترین حرف در این عالم است که قران دارد نقل میکند، خطرناکترین حرف، وَ قٰالَ اَلَّذِينَ كَفَرُوا لاٰ تَسْمَعُوا لِهٰذَا اَلْقُرْآنِ، این یک علامت شیاطین است وَ اِلْغَوْا فِيهِ لَعَلَّكُمْ تَغْلِبُونَ ﴿فصلت، 26﴾، خیلی حرف خطرناکی است، اینها با زبان، با قلم، با رادیو، با تلویزیون، با سایت، با ماهواره میگویند مردم خانمها، به این قرآن گوش ندهید، اگر خدا میگوید حجاب گوش ندهید، همه جا بیحجاب باشید، اگر خدا میگوید ربا حرام است گوش ندهید، پول حسابی گیر میآورید از طریق ربا برای چی به قرآن گوش بدهید؟ اگر قرآن در سوره نساء و مائده میگوید با دختران و زنان روابط نامشروع پنهان و به دور از چشم خانواده و اقوام برقرار نکنید گوش ندهید جلوی لذت خودتان را نگیرید، هر دختری و زنی به تورتان خورد آن تلفن بگیرید و تلفن بدهید و رابطه برقرار بکنید، حتی ماهوارهها به زنان شوهردار میگویند چرا حماقت میکنید به یک مرد اکتفا میکنید؟ شما هم بیرون اگر رفیقی و کسی را پیدا کردید بدون خبر شوهرتان با آن باشید. لا تسمعوا هذا القرآن.
قرآن مگر چی میگوید؟ قران که من در اول منبر گفتم آیه نود سوره نحل را، که چه میگوید، ان الله یامرکم بالعدل کی در عالم میگوید عدالت بد است؟ إِنَّ اَللّٰهَ يَأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَ اَلْإِحْسٰانِ وَ إِيتٰاءِ ذِي اَلْقُرْبىٰ وَ يَنْهىٰ عَنِ اَلْفَحْشٰاءِ وَ اَلْمُنْكَرِ وَ اَلْبَغْيِ يَعِظُكُمْ لَعَلَّكُمْ تَذَكَّرُونَ ﴿النحل، 90﴾، میگویند به این قرآن گوش ندهید اگر قرآن میگوید سراغ فحشا و گناهان کبیره آشکار نرو برو، اگر قران میگوید سراغ گناهان شبانه قاطی بودن مرد و زن و زدن و رقصیدن، کشیدن هروئین و کراک و نهایتا عریان شدن و همه با همدیگر زنا کردن برو گوش نده به قرآن، این خطرناکترین سخن شیطان است.
خب آنهایی که گوش نمیدهند به قرآن چه زندگیای دارند شما فکر کنید، زنشان برای خودشان است؟ دخترشان برای خودشان است؟ مالشان پاک است؟ اخلاق درستی دارند؟ رفتار درستی دارند؟ قلب پاکی دارند؟ چی دارند؟ من وقتی به قرآن گوش ندهم هیچی ندارم، وقتی به قرآن گوش بدهم سرمایهدارترین انسان معنوی در عالم هستم، إِنَّ هٰذَا اَلْقُرْآنَ يَهْدِي لِلَّتِي هِيَ أَقْوَمُ ﴿الإسراء، 9﴾ این قرآن قطعا شما را به پابرجاترین راه که صراط مستقیم است هدایت میکند وَ يُبَشِّرُ اَلْمُؤْمِنِينَ اَلَّذِينَ يَعْمَلُونَ اَلصّٰالِحٰاتِ أَنَّ لَهُمْ أَجْراً كَبِيراً، و به شما مژده قطعی میدهد که برای مردم مومن مثل شما که دارنده عمل صالح هستند مثل شما پاداش بزرگی مقرر شده است اما اینها میگویند به این قرآن گوش ندهید.
وَ قٰالَ اَلَّذِينَ كَفَرُوا لاٰ تَسْمَعُوا لِهٰذَا اَلْقُرْآنِ وَ اِلْغَوْا فِيهِ لَعَلَّكُمْ تَغْلِبُونَ ﴿فصلت، 26﴾، میگویند در راه قرآن در راه قرائت قرآن، در مسیر شنیدن قرآن، در پیاده شدن احکام قرآن تا میتوانید مانع ایجاد بکنید، لهو و لعب را زیاد کنید بیحجابی را زیاد کنید، حرامها را زیاد کنید، وسوسهها را زیاد کنید، یاوهگوییها را زیاد کنید، که مردم با قرآن با ریختن این همه فساد در زندگیشان رابطهشان قطع بشود و شما پیروز بر قرآن بشوید.
هر چی میتوانید در این مسیر مانع بریزید، ماهواره زیاد کنید، فیلمهای مستهجن زیاد کنید، هر کاری میتوانید بکنید که بین مردم و قرآن جدایی بیفتد بکنید این طرح شیطان است. حالا آن روز رادیو و تلویزیون و ماهواره نبود، ابی عبدالله آمد آخرین لحظات که شش ماهه هم کشته شده بود شهید شده بود، تنها با مردم حرف بزند بلکه مردم بیدار بشوند توبه کنند، روی اسب روبروی مردم آمد حرف بزند عمرسعد گفت هر چی طبل و شیپور است شروع کنید به کوبیدن و به دمیدن، سر و صدا راه بیندازید که لشگر صدای حسین را نشنود، این کار شیطان است.
الان در کنار صدای قرآن چقدر صدای مخالف در عالم است، مخالف صدایش را تا بغل تختخواب مردم کشانده، فیلمهایش را تا بغل تختخواب در اتاق مردم کشانده همینی که آیه دارد میگوید انگار این آیه الان نازل شده که اینقدر سر و صدا و فیلم پر بکنید که مردم صدای قرآن را نشنوند. شروع کردند به طبل کوبیدن، شروع کردن شیپور زدن، شروع کردند هلهله کردن، شروع کردند کف زدن، اسبها را به سر و صدا درآوردند که صدای ابی عبدالله در این همه صداها گم بشود و نشکند.
چی کار بکند ابی عبدالله؟ در این شلوغیها شیخ مفید عالم اواخر قرن سوم یعنی نزدیک عصر غیبت، مینویسد پیشانیاش را با یک تیر هدف گرفتند نه با سنگ، مدرک سنگ را نمیدانم کجاست ولی بزرگترین مرجع شیعه در اواخر قرن سوم که نزدیک به روزگار ائمه بود میگوید پیشانی را با تیر زدند، خب تیر وقتی میآید با استخوان و پوست و گوشت چه کار میکند؟ همه را شکافت خون فواره زد میخواست با دستش جلوی خون را بگیرد نشد، از لای انگشتها خون میآمد بیرون، مجبور شد کمربندش را باز کرد، پیراهنش را آزاد کرد پیراهنش را آورد بالا گذاشت روی صورتش که خونهای صورت را پاک کند، سینه مبارکش روبروی لشگر قرار گرفت، اقلا نامردها یک تیر معمولی میزدید کسی که تشنه است، داغدیده است، بدنش پر از زخم است، با تیر سه شعبه به سینهاش حمله کردند، سر تیر از پشتش آمد بیرون، دیگر نتوانست سواری را ادامه بدهد، از بالای اسب روی زمین افتاد، وقتی خواهر آمد کنار بدن سینه ابی عبدالله را د ید صدا زد حسین جان این تیر سه شعبه را کی به قلب تو زد، ای کاش به قلب خواهرت زده بودند. رگ حیات من را قطع میکردند حالا من تو را به این حال نمیدیدم.